یادداشت اطلاعات روز: اطلاعات روز دیدگاههای مختلف در مورد مسایل گوناگون جامعهی افغانستان را بازتاب میدهد. این دیدگاهها لزوما منعکسکنندهی نظر و موضع اطلاعات روز و گردانندگان آن نیستند. اطلاعات روز فقط مجالی برای بیان دیدگاهها فراهم میکند و در بارهی دیدگاههای وارده نفیا و اثباتا موضعگیری نمیکند. تمام دیدگاههای بیانشده در مقالات و یادداشتها و صحت و سقم ادعاهای مطرحشده به خود نویسندگان مربوط است. اطلاعات روز از نقد دیدگاههای منتشر شده در بخش مقالات وارده نیز استقبال میکند.
نویسنده:
ناهید فرید، نماینده سابق پارلمان افغانستان
سال ۲۰۲۱ برای اکثر جنبشهای زنان در جهان که پرچمدار عدالت و برابری جنسیتی هستند سال موفقیت آمیزی قلمداد میشود. این گزارش نهاد زنان سازمان ملل متحد به این واقعیت اشاره میکند که در این سال زنان در اکثر کشورهای دنیا به بالاترین حضور معنادار و کیفی در تصمیم گیری، سیاست و اقتصاد رسیدند. اما تسلط طالبان در افغانستان در این سال، برگ تاریکی از این تاریخ را برای مبارزات زنان در جهان رقم زد و باعث شد زنان افغانستان که در دو دهه گذشته تواناییهای بالقوه خود را در سطوح بالای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی متبارز کرده بودند، از ابتدایی ترین حقوق خود چون حق آموزش، کار و حتی بیرون شدن از خانه بدون محرم نیز محروم شوند. میشل باشله، مسئول حقوق بشر سازمان ملل متحد اظهار داشته که «ما شاهد طرد تدریجی زنان و دختران از حوزه عمومی و ستم نهادینه شده و سیستماتیک آنها در افغانستان هستیم». گزارش سازمان عفو بینالملل که اخیراً منتشر شده است نیز، ارقام تکاندهندهای را نشان میدهد که طالبان با سرعت و با سیاستهای اقتدارگرایانه شدید خود علیه زنان، یک «آپارتاید جنسیتی» تمام عیار را در افغانستان رقم زده اند.
در یک سال گذشته، طالبان در کنار محروم نمودن زنان از حقوق اساسی شان، سیستم حمایت از زنان و دخترانی که از خشونت خانگی فرار میکنند را نابود کردند. بازداشت خودسرانه زنان و دختران را به اوج رساندند و به دلیل قوانین تبعیض آمیز خود به افزایش سطح ازدواج کودکان و ازدواج اجباری در افغانستان کمک کردند. حتی زنانی که به طور مسالمتآمیز به این محدودیتها و سیاستها اعتراض کردند، مورد آزار، تهدید، دستگیری، ناپدید شدن اجباری، بازداشت و شکنجه قرار گرفته اند.
حقیقت امر این است که آنچه امروز در افغانستان اتفاق میافتد نماد واقعی یک آپارتاید جنسیتی علیه زنان است. تعیین شیوه پوشش بدوی برای زنان و استفاده از مردان خانواده بعنوان مجری این طرح، در کنار محدودیت جلوگیری طالبان از آموزش دختران و جلوگیری از حق کار و فعالیت های اقتصادی زنان، ثابت کرده است که طالبان به شیوه استراتژیک و بنیادی به دنبال کنترول «جسم و ذهن» نیمی از جمعیت جامعه هستند تا هدف بزرگترشان که همانا جلوگیری از ایجاد یک جامعه متکامل، پرسشگر، ترقی خواه و فعال است را کمایی کنند.
از طرفی دیگر، در نشست همکاری های منطقه ای و جهانی با افغانستان که در اواخر ماه جولای ۲۰۲۲ به ابتکار و میزبانی دولت ازبکستان برگزار شد، نمایندگان بیش از ۳۰ کشور جهان از جمله ایالات متحده، اتحادیه اروپا، سازمان ملل و روسیه با نمایندگان طالبان دیدار کردند تا در مورد طرحهایی برای تقویت همکاریهای متقابل با رژیم طالبان گفتگو کنند؛ غافل از این واقعیت که تا دو هفته دیگر افغانستان با کشته شدن الظواهری رهبر القاعده در کابلِ تحتِ حفاظتِ طالبان، به صفحه اول اخبار جهانی باز خواهد گشت. مقامات ایالات متحده و متحدان آنها در این اجلاس بیانیههای قوی در حمایت از زنان افغان صادر کردند و تقریباً همه کشورها از طالبان خواستند تا مکاتب دخترانه را باز کنند؛ اما هیچ اعلامیهای به آپارتاید جنسیتی سیستماتیک که روان و فردای زنان افغانستان را هدف قرار داده است اشاره نکرد. میرزاییف رئیس جمهور کشور میزبان ازبکستان هم تمام سخنان خود را بر دو موضوع کنفرانس یعنی «امنیت و توسعه اقتصادی» متمرکز کرد.
با توجه به سوابق طالبان از سال ۱۹۹۶ تا ۲۰۰۱، اینکه طالبان بعنوان یک نظام کاملا اقتدارگرا و بنیادگرا دستاوردهای چندین دهه را زیر پا گذاشتند و آپارتاید جنسیتی را به سلاحی برای باجگیری از جهان تبدیل کردند، جای تعجب ندارد. آنچه جای تعجب دارد این است که طالبان توانسته اند از زمان به دست گرفتن قدرت در ماه اگست گذشته و پس از خروج بی قید و شرط ایالات متحده، ۳۱ فرمان را در راستای محدودیت روز افزون زنان و دختران صادر کنند؛ ولی در مقایسه، برای مقابله با چالشهای حقیقی کشور مانند فقر، بیکاری گسترده، سقوط اقتصادی، بحران بهداشتی و بلایای طبیعی، هیچ قانونی صادر نکرده است. حتی زمانی که هشدارهایی مانند «گزارش بانک جهانی در مورد انکشاف افغانستان ۲۰۲۲» این حقیقت مهم را برجسته میکند که کاهش درآمد سرانه در کشور تا یک سوم کاهش پیدا کرده است. چنین اقدام هدفمند طالبان حاکی از هماهنگی آنها در بالاترین سطوح رژیم وآشکار شدن این واقعیت تلخ است که این نهاد اهمیت زیادی برای عواقب مخرب و غیر قابل جبران سیاست های آپارتاید جنسیتی خود قایل نیست.
زنان و دختران به ابزار چانه زنی بزرگی برای رژیم طالبان تبدیل شده اند؛ رژیم طالبان به دنبال به رسمیت شناختن و مشروعیت بین المللی، لغو تحریمهای فلج کننده ایالات متحده، کمکهای خارجی بیشتر، سرمایه گذاری مستقیم در پروژههای زیربنایی و مهمتر از همه، دسترسی به میلیاردها دالر ذخایر بانکی بانک مرکزی افغانستان است که در حال حاضر در بانک های ایالات متحده و اروپا مسدود است. همانطور که بسیاری از کارشناسان پیشبینی میکنند، طالبان فکتورهای زیادی برای به دست آوردن دارند اما حاضر نیستند در مقابلش چیز زیادی را از دست بدهند. بازگشایی مدارس دخترانه به عنوان یک ابزار معامله طالبان در ازای به رسمیت شناختن بینالمللی و لغو تحریمها درست زمانی که گسترهای بزرگ از وضعیت آپارتاید جنسیتی در کشور حاکم است، تأثیر کمی بر عملکرد کلی آنها علیه زنان خواهد داشت.
این یک حقیقت مبرهن است که هر قدم از عادیسازی روابط با طالبان در سطح جهان به پیشرفت تروریزم بین المللی کمک میکند؛ این مقاله مجال سخن در باب بازی دوگانه طالبان مبنی بر همکاری همزمان با ایالات متحده آمریکا و القاعده و ایجاد یک فاز جدید امنیتی برای افغانستان را نمیدهد. در اینجا فقط به همین اکتفا میکنیم که اگر القاعده تا همین اواخر خیلی محتاطانه عمل میکرد، به این دلیل نبود که تمایلش علیه اهداف دیرینه اش تغییر کرده است، بلکه به این دلیل بود که این گروه پناهگاه امنی برای سازماندهی مجدد، جمع آوری بودجه، آموزش، سازماندهی و تجهیز خود نداشت. القاعده با حمایت متحد پیشین خود یعنی طالبان و دسترسی به مکان امنی برای توسعه تروریزم میتواند حملات انتقام جویانهی تروریستی سنگینی را از خاک افغانستان سازمان بدهد.
در عین زمان، نباید فراموش کنیم که گزارشهایی مانند این مطالعه بهبود اقتصادی که توسط بانک جهانی تهیه شده است، بدون اینکه کوچکترین اشاره ای به عدم حضور عامدانه نیمی از جمعیت افغانستان که خارج از نیروی کار باقی میمانند و یا وضعیت پیچیده امنیتی افغانستان داشته باشد، از سیاستهای مالی ای حمایت میکند که مبالغ قابل توجهی پول را در اختیار طالبان قرار میدهد و رژیم طالبان را در جامعهء مالی، اقتصادی و بانکی بینالمللی ادغام میکند. آنچه به شکل فزاینده ای نگران کننده است این است که با توجه به اقتصاد نسبتاً کوچک افغانستان و تأثیر بزرگی که کمک های خارجی میتواند بر رشد تولید ناخالص داخلی داشته باشد، این مساله غیر قابل تصور نیست که طالبان بتوانند با این حمایت مالی جهانی، آینده ای اقتصادی (ولو شکننده) را برای افغانستان ترسیم کنند که در آن زنان بعنوان بخش عظیمی از اقتصاد در نیروی کار حضور ندارند و به یکباره از چرخه اقتصادی مملکت محو میشوند.
هیچ کس نمیتواند بحران انسانی فاجعهبار کنونی را که افغانستان با آن دست و پنجه نرم میکند انکار کند. همچنین نمیتوان فقر شدید و ناامیدی فزایندهای را که طالبان بانی آن هستند، نادیده گرفت. ایالات متحده و جامعه جهانی باید هر کار ممکن را برای کمک به مردم افغانستان در بحرانی ترین وضعیت انسانی کشور انجام بدهند. اما، این مهم نباید به گونهای عملی شود که به طور مستقیم یا غیرمستقیم خشونت سیستماتیک و آپارتاید جنسیتی رژیم طالبان را مشروعیت بخشیده و عادی بسازد. حقوق اساسی مردم افغانستان، به ویژه زنان افغانستان، به اندازه فاجعه انسانی جاری در کشور با اهمیت است. این دو پدیده به هیچوجه با هم در منافات نیستند و فراموش نکنیم که مسئولیت هر دو بحران بر عهده رژیم طالبان است. به عبارت دیگر، در تلاش برای کاهش بحران انسانی ساخته طالبان در افغانستان؛ جامعه جهانی نباید حقوق اساسی زنان و دختران افغانستان را قربانی کند.
پایان بازی طالبان هر چه باشد، جامعه جهانی باید حقوق زنان و دختران افغانستان را در اولویت قرار دهد. جهان مسئولیت اخلاقی دارد تا تمام ابتکاراتی را که در حمایت از زنان افغانستان از سال ۲۰۰۱ تا حال روی دست گرفته است، امتداد بدهد.
حقوق اساسی زنان افغانستان مطابق هنجارها و معیارهای بین المللی در ماده ۱ منشور سازمان ملل متحد گنجانده شده که برابری بین زنان و مردان را برای نسل های مختلف زنان در سراسر جهان برای تمام ادیان اعم از مسلمانان، یهودیان، مسیحیان، هندوان و بوداییان تضمین میکند. کنوانسیون منع همه اشکال تبعیض علیه زنان (CEDAW) هم که به عنوان یک منشور بین المللی حقوق زنان شناخته میشود به حقوق زنان به عنوان یک اصل بنیادی و غیر قابل مناقشه اشاره میکند. اگر این کنوانسیونهای بنیادی در چنین شرایطی دردی از دردهای عمیق زنان افغانستان را دوا نکند، سوال بزرگ اینجاست که فلسفه وجودی چنین اسنادها و نهادهای بین المللی چیست؟
بر علاوه، درست زمانی که همسایگان افغانستان و جامعه جهانی از خشم و غضب رژیمی متزلزل و خشونت آمیز چون طالبان در هراسند و به همین دلیل با آن وارد مذاکره جدی و هدفمند نمیشوند، باید این واقعیت را هم بپذیرند که تاریخ معاصر جهان بارها و بارها ثابت کرده است که هیچ نظامی نمیتواند بدون حضور بنیادی و معنادار زنان به امنیت و توسعه پایدار دست پیدا کند. تا زمانی که طالبان سیاست های آپارتاید جنسیتی و جنایات حقوق بشری خود علیه زنان و دختران افغانستان را تغییر ندهد، جامعه جهانی باید اقدامات زیر را به صورت جدی، بی قید و شرط و بدون درنگ عملی کند:
- مطالبه حقوق کامل تمام زنان و دختران افغانستان به عنوان نقطه شروع غیر قابل مناقشه برای سایر مذاکرات
- حفظ تمامی تحریم های اقتصادی علیه رژیم طالبان و انجام کمک های بشردوستانه مشروط
- حفظ تمام ۱۸۳ رهبر طالبان در لیست سیاه سازمان ملل
- ادامه مسدود کردن ذخایر بانک مرکزی افغانستان
- منع طالبان از حضور نماینده در نمایندگی سازمان ملل متحد
- بازگرداندن ممنوعیت کامل سفر برای همه رهبران ارشد طالبان
- فراهمآوری همان فضای گفتگو که طالبان در اختیار گرفته اند، برای گروههایی که از افغانستان واقعی نمایندگی میکنند.
اقدام نکردن در این زمینه به منزلهی تسلیم زبونانه و گذشتن بی اعتنا از کنار سیاست خشن و آپارتاید جنسیتی طالبان و اذعان به این مساله است که جهان به مساله حقوق زنان فراتر از یک وسیلهء معامله با طالبان نمینگرد.