تپه ارغوان شهر چاریکار، مرکز ولایت پروان.

ادامه‌ی بازداشت و زندانی شدن نظامیان پیشین در پروان

بربنیاد یافته‌های روزنامه اطلاعات روز، در پنج ماه و هفت روز گذشته بیش از ۵۰ نظامی پیشین که باشندگان ولایت پروان هستند، از سوی طالبان بازداشت شده‌اند. بیشتر این نظامیان در دولت پیشین افغانستان در چوکات وزارت‌های دفاع، داخله و ریاست عمومی امنیت ملی کار کرده‌اند. روزنامه اطلاعات روز دریافته است که در بیشتر موارد، نظامیان پیشین پس از بازداشت شدن از سوی طالبان به‌گونه‌ی شدید شکنجه و لت‌وکوب شده‌اند. در برخی موارد نیز نظامیان پیشین بدون بازداشت و بررسی از سوی افراد وابسته به طالبان تیرباران شده‌اند.

اطلاعات روز به اسنادی دست یافته که نشان می‌دهد نظامیان پیشین چندین‌بار از سوی طالبان بازداشت شده و از آنان سلاح و رشوت خواسته شده است. اتهام همکاری با «جبهه مقاومت» یکی دیگر از دلایل درشت بازداشت نظامیان پیشین در پروان عنوان می‌شود. ما به اطلاعاتی دست یافته‌ایم که نشان می‌دهد طالبان در تلاش برای بازداشت افراد «جبهه مقاومت»، هشت نظامی پیشین را تیرباران کرده‌اند.

بربنیاد اطلاعات ما، در بیشتر موارد طالبان دست به بازداشت، شکنجه و کشتار نظامیانی زده‌اند که پس از روی کارآمدن حکومت طالبان وظایف خود را در نهادهای امنیتی ترک کرده و شغل‌های آزاد را پیشه کرده بودند. تنها این نیست؛ اطلاعات روز دریافته که افراد طالبان دست به بازداشت آن تعداد نظامیان فعلی می‌زنند که در دولت گذشته نیز نظامی بوده و با طالبان جنگیده بودند.

بازداشت و رشوه‌ستانی از نظامیان

در پی فرار اشرف غنی از کشور و در هنگامی که آوازه‌ی سقوط کشور بدست طالبان پخش شد، پایگاه‌های نظامی افغانستان تخلیه شده و نظامیان مراکز خود را ترک کردند. به استثنای برخی درگیری‌های کوچک، طالبان موفق شدند به جز پنجشیر و اندراب، کنترل کل افغانستان را بدست گیرند. در ولایت‌های شمال کابل به‌ویژه پروان، کاپیسا و بغلان، برخی از نظامیان سلاح به زمین نگذاشتند و با تجهیزات خود به پنجشیر رفتند؛ نظامیانی که مبارزه با طالب را به قیادت احمد مسعود در پنجشیر آغاز کردند.

طالبان پس از درگیری‌های سخت و نفس‌گیر موفق شدند پنجشیر را تسخیر کنند. «جبهه مقاومت» آراستگی جنگی خود را از دست داد. برخی از نظامیان به کوه رفتند، عده‌ای با استفاده از چرخ‌بال کشور را ترک کرده و به کشورهای همسایه به‌ویژه تاجیکستان رفتند و شماری هم سلاح خود را به طالبان تسلیم نموده و با تضمین طالبان به زندگی عادی خود برگشتند، زندگی جدید آغاز کرده و شغل جدید برگزیدند.

پرویز سیدخیلی، یکی از این نظامیان است. او در ارتش پیشین فرمانده کندک لوای ارتش در منطقه‌ی «کیله‌گی» ولایت بغلان بود. سیدخیلی پس از سقوط بغلان با تجهیزات نظامی دست‌داشته‌اش به پنجشیر رفت و پس از سقوط پنجشیر بدست طالبان، سلاح‌های دست‌داشته‌اش را به طالبان تسلیم کرد. از تسلیمی سلاح‌هایش سند دریافت کرد و به کابل بازگشت. گرچند پس از چهارده سال نظامی‌گری، آغاز زندگی نو با شغل جدید برای پرویز سخت بود؛ اما او برای تأمین مخارج زندگی خانواده‌ی‌ شش نفری‌اش به‌کار آزاد پرداخت و با خرید سه عراده موتر کوچک مسافربری، کار خرید و فروش موتر را شروع کرد.

تصویر پرویز سیدخیلی و سند تسلیمی سلاح‌هایش به طالبان. عکس: ارسالی به روزنامه اطلاعات روز

پرویز که دلگرم عفو عمومی طالبان بود و فکر می‌کرد همه چیز تمام شده، در ۱۵ میزان سال روان خورشیدی در هنگام بازگشت از سفر تفریحی به ولایت‌های ننگرهار و نورستان، از سوی استخبارات طالبان در دروازه‌ی شرقی شهر کابل بازداشت شد. طالبان چهار دوست‌ پرویز سیدخیلی را یکی پی دیگر از زندان رها ساختند؛ اما پرویز را بیش از چهار ماه و چهار روز در بند نگه داشتند. او را از ریاست عمومی استخبارات به ریاست چهل استخبارات انتقال دادند و در این مدت شکنجه و لت‌وکوب کردند.

بستگان پرویز سیدخیلی در صحبت با روزنامه اطلاعات روز می‌گویند که طالبان برای رهایی پرویز از آنان درخواست سلاح و پول کردند. یکی از اقارب نزدیک سیدخیلی که در گزارش با نام مستعار صالح یاد خواهد شد، در صحبت با خبرنگار اطلاعات روز می‌گوید که برای رهایی پرویز از بند طالبان ۱۰ هزار دالر امریکایی مصرف کرده‌اند. صالح که از بستگان نزدیک پرویز سیدخیلی است، می‌گوید حتا هنگام رهایی پرویز از زندان در ۱۸ دلو، طالبان برای پس دادن موبایل همراه وی از آنان ۲۰ هزار افغانی رشوت گرفتند.

صالح افزود: «ده هزار دالر برای رهایی پرویز مصرف شد. یکی از مقام‌های طالبان از ما پنج هزار دالر رشوت گرفت و گفت که پرویز را رها می‌کند؛ اما نتوانست. در کنار این، پنج هزار دالر دیگر نیز در زمانی که پرویز در زندان بود، در سرگردانی‌های زندان او مصرف شد. حتا هنگامی که پرویز از زندان به خانه می‌آمد، طالبان ۲۰ هزار افغانی برای پس دادن موبایل همراه او رشوت گرفتند. همین مصارف سبب شد که خانواده در وضعیت دشوار مالی قرار گیرد و پرویز نتواند از افغانستان بیرون شود.»

سرانجام پس از پنج ماه شکنجه، طالبان پرویز سیدخیلی را از زندان رها کردند؛ اما تنها چند روز پس از رهایی، برای بار دوم او را در منطقه‌ی «۳۱۵ شهر کابل» بازداشت کردند. بازداشت پرویز سیدخیلی این‌بار بی‌رحمانه‌تر بود؛ نیروهای طالبان بر موتر حامل او و یک نظامی پیشین دیگر به‌نام فرید سیدخیلی گلوله‌باری کرده و پس از آن‌که پرویز سیدخیلی از ناحیه‌ی کمر زخمی می‌شود، او را بازداشت می‌کنند. طالبان دلیل بازداشت دوباره‌ی این نظامی پیشین را نگفته‌اند.

تصویر پرویز سیدخیلی در حالت مجروحیت در شفاخانه ایمرجنسی کابل و پنج کودکش که منتظر برگشت پدر به خانه هستند.

فردین (مستعار)، یکی دیگر از بستگان پرویز سیدخیلی در صحبت با روزنامه اطلاعات روز می‌گوید که خانواده‌ی این نظامی پیشین از ترس این‌که از سوی طالبان بازداشت نشوند، نمی‌توانند برای رهایی وی به مراجع طالبان بروند. به‌گفته‌ی این منبع، از وضعیت بهداشتی و سرنوشت پرویز خانواده‌اش اطلاعی ندارند.

او می‌افزاید: «خانواده از ترس این‌که خودشان بازداشت نشوند، نمی‌توانند سراغ پرویز را بگیرند. فرزندان پرویز هر روز چشم شان به دروازه مانده است که چه وقت پدرشان به خانه برمی‌گردد. پرویز هیچ حساب ناتمامی با طالبان نداشت و این‌که چرا حق زندگی آزاد را با بی‌رحمی از او گرفته‌اند، ما نیز نمی‌دانیم.»

پرویز سیدخیلی نمونه‌ای از دیگر نظامیان پیشین در پروان است که به ظن داشتن فعالیت مسلحانه و ارتباط با گروه‌های نظامی مخالف طالبان، بازداشت و شکنجه می‌شود.

بربنیاد پژوهش روزنامه اطلاعات روز، در نُه ولسوالی و شهر چاریکار، مرکز ولایت پروان در مدت بیش از پنج ماه گذشته از میان ۵۲ نظامی پیشین بازداشت شده، تنها ۱۳ تن به اتهام شرکت در نبردهای پنجشیر از سوی طالبان بازداشت شده‌اند.

انتقام‌جویی‌ها

تصویر بازداشت دو عضو فعلی طالبان از سوی نیروهای امنیتی دولت پیشین، این دو طالب اکنون در ریاست استخبارات طالبان وظیفه دارند. عکس: ارسالی به روزنامه اطلاعات روز

درست پنج سال پیش از امروز، چشم‌های نیمه در خواب نادر را صدای مخابره باز کرد. فرمانده بود. قرار بود برای اجرای یک کمین به طالبان آمادگی گرفته شود. نادر که جوان خونگرم و احساساتی بود، تجهیزات خود را برداشته و به عزم جنگ با طالبان بند بوت‌هایش را محکم بست. رنجر پولیس به‌سوی «دره فندقستان» ولسوالی شینواری ولایت پروان حرکت کرد. در حالی‌که نادر و هم‌رزمانش برای نبرد با طالبان آمادگی می‌گرفتند، شلیک‌ها آغاز شد و پس از ده دقیقه درگیری، دو طالب به اسارت نیروهای پولیس درآمدند. بقیه طالبان از محل فرار کردند. نادرکه شاید دردی از طالبان دیده بود و از سوی دیگر، در عین احساسات جوانی دشمنش را در مقابل چشمانش زانوزده می‌دید، ریش اسیر طالب را که قاری احسان‌اللهنام داشت بدست گرفت و برای نشان دادن غرور جوانی‌اش، چند جمله‌ی وطن‌دوستانه نثار آن اسیر طالب کرد و آنان را عامل بدبختی افغانستان خواند.

قصه همین‌جا تمام شد و اسیران طالب به زندان پروان و سپس کابل منتقل شدند. نادر پس از روی کارآمدن طالبان به وظیفه‌ی نظامی خود ادامه داد و از پولیس محلی ولسوالی شینواری به کندک نیروهای ارتش در پروان تبدیل وظیفه کرد. سرنوشت چنان کرد که پس از پنج سال احسان‌الله از زندان رها شده و وارد نیروهای ارتش طالبان در ولایت پروان شود و با نادر دریک صف قرار گیرد و پس از سال‌ها همدیگر را با یک لباس و یک چتر در کندک نیروهای ارتش در «پشته سرخ» ولسوالی جبل‌السراج ولایت پروان ببینند.

احسان‌اللهکه به‌دلیل سال‌ها در زندان بودن از قدر و قیمتی در نزد طالبان برخوردار است، در یک اقدام انتقام‌جویانه نادررا به چنگ نیروهای استخبارات طالبان می‌دهد. گرچند نادر اکنون با طالبان کار می‌کرد و شاید آن احساسات جوانی را فراموش کرده بود؛ اما مجالی برایش داده نشد و پس از دو روز، به جرم دست زدن به ریش یک طالب در سال‌های گذشته، سر از زندان پلچرخی کابل درآورد.

شاید نادرخوش‌بخت بود که این عضو با امتیاز طالبان، با شلیک گلوله از او انتقام نگرفت؛ اما در رویدادهای مشابه در پنج ماه گذشته ۱۳ نظامی در ولایت پروان از سوی افراد طالبان کشته شده‌اند.

با روی کارآمدن طالبان در افغانستان، یک بخش کلانی از نظامیان کشور که در سطوح پایین وظیفه اجرا می‌کردند، دوباره به وظیفه برگشته و به‌کار خود ادامه دادند. انگیزه‌ی بیشتر نظامیانی که به کار با حکومت طالبان پرداخته‌اند، چالش‌های مالی است. نظامیانی که از پیوستن به حکومت طالبان دوری گزیدند، یا مهاجر شدند یا هم در شرایط دشوار مالی به‌سر می‌برند.

در حالی‌که افغانستان یکی از فقیرترین کشورهای جهان است و میزان بیکاری و فقر در کشور پس از روی کارآمدن طالبان بلند رفته است، مردم از بیکارشدن می‌ترسند و به همین دلیل هم بسیاری از نظامیان دولت پیشین به‌کار با طالبان ادامه داده‌اند. اما آنچه را که شاید این شمار از نظامیان محاسبه نکرده بودند، انتقام‌گیری طالبان از آنان بود.

«یا مرگ و زندان یا مهاجرت به ایران»

«هر روز خبر می‌شنوم که فلانی را بازداشت کردند و فلانی را کشتند، با خود می‌گویم فردا نوبت من خواهد بود.»

این جملات را جمیل (مستعار) در صحبت تلفونی با من (نویسند) بیان کرد. جمیل می‌گوید که پس از ۱۸ سال نظامی‌گری و ده‌ها نبرد با طالبان در برخی ولایت‌های کشور، به‌ویژه پروان، بیم دارد که طالبان سراغ او را بگیرند و بلایی بر سر او یا خانواده‌اش بیاورند. او که فرزندان جوان و نوجوان دارد می‌گوید که اگر طالبان وی را بازداشت کنند، خانواده‌ی او هیچ‌گونه حامی دیگر ندارند و در اوضاع دشواری قرار خواهند گرفت.

جمیل می‌افزاید: «یک پسرم را ایران فرستادم. او همان‌قدر کار می‌کند که دست خودش به کسی دراز نشود. روزگار ما هم خراب است. بازهم شکر است؛ با همین دکان می‌توانیم گزاره کنیم. اما اگر من نباشم که همین دکان را پیش ببرم، چه بر سر فرزندانم خواهد آمد؟ هر روز بازداشت است، هر روز کشتار است. یک روز نشد که یک خبر خوش بشنویم.»

شاید دلهره و نگرانی جمیل را درک نتوانیم تا زمانی که در جای او قرار نگیریم؛ اما نمی‌توانیم خودمان را در جای او قرار دهیم. ما خود ما هستیم و او جمیل است. جمیلی که امیدی به فردایش ندارد و صبح تا شام به آینده‌ی فرزندانش می‌اندیشد.

از او پرسیدم که برای حل این مشکلات چه راه حلی در نظر دارد و او گفت: «پاسپورت نمی‌دهند. پول هم ندارم که به تمام اعضای خانواده پاسپورت بگیرم. شب و روزم سیاه است. هوا کمی گرم شود می‌خواهم به‌گونه‌ی قاچاق به ایران بروم. در همان‌جا کار می‌کنم و با دل جمع زندگی می‌کنم. هرچند که مهاجرت خیلی سخت خواهد بود و آن هم به‌گونه‌ی قاچاقی؛ اما فکر می‌کنم بهتر از مردن است.»

روزنامه اطلاعات روز دریافته است که به‌گونه‌ی میانگین از هر ولسوالی ولایت پروان ۲۲۰ نظامی پیشین به‌گونه‌ی قانونی یا غیرقانونی به ایران پناه برده‌اند. بیکاری، فقر، ترس از مرگ و محدودیت‌های وضع شده از جانب طالبان از کلان‌ترین دلایل فرار نظامیان پیشین پروانی به کشورهای همسایه به‌ویژه ایران گفته شده است.

در همین حال منابع معتبر در صحبت با روزنامه اطلاعات روز ادعا می‌کنند که استخبارات طالبان در ولایت‌های پروان، کاپیسا، پنجشیر، بغلان، تخار و بدخشان برخی از جاسوسان خود را برای جمع‌آوری معلومات درباره‌ی نظامیان پیشین و اعضای «جبهه مقاومت»، به ایران فرستاده‌اند. بربنیاد اطلاعات منابع، افراد گماشته شده از سوی طالبان در تلاش شناسایی نظامیان پیشین و افراد «جبهه مقاومت» هستند و تلاش می‌کنند که به‌گونه‌ی سایبری به اطلاعات این گروه‌ها دسترسی پیدا کنند. اطلاعات روز به‌گونه‌ی مستقل درباره‌ی صحت این ادعا چیزی نمی‌گوید و نیز طالبان و دولت ایران در این‌باره ابراز نظری نکرده‌اند.

در ۳۰ سنبله ۱۴۰۱، روزنامه اطلاعات روز بازداشت، شکنجه و کشتار ۱۵۰ نظامی پیشین در ولایت پروان را گزارش کرده بود. گفتنی است که بازداشت‌های فراقانونی طالبان در سراسر کشور همه روزه جریان دارد.