ایوان سافرانچوک: افغان‌ها مجبور به یادگیری مبارزه در خاک خود نیستند

مهدی زرتشت

منبع: روزنامه‌ی روسی‌زبان «لِنتا»

به تاریخ 28 دسامبر، طولانی‌ترین و خون‌بارترین مأموریت جنگی ناتو در تاریخ ائتلاف، به‌صورت رسمی پایان یافت. جنرال جان کمپبل، فرمانده نیروهای کمک به امنیت در مراسم رسمی اعلام ختم مأموریت، گفت که «اکنون ناتو به‌تدریج به سمت حمایت از نیروهای امنیتی افغان‌ در حال حرکت است.» در همین حال، مأموریت جنگی ناتو طی ده سال اخیر هیچ موفقیتی به همراه نداشت. برعکس، در این اواخر فعالیت جنگی طالبان بیش از پیش افزایش یافت. چنانچه می‌دانیم، تنها در چند سال اخیر به تعداد 4634 سرباز اردوی ملی افغانستان به‌دست آن‌ها کشته شدند. در باره‌ی این‌که افغانستان در آینده‌ی نزدیک منتظر چه چیزی باید باشد، روزنامه‌ی «لنتا» با ایوان سافرانچوک، معاون انیستیتوت مطالعات بین‌المللی معاصر و مدیر‌مسئول ژورنال «بلشایه ایگرا» مصاحبه‌ای را انجام داده است.

کدام بخش از نیروها از افغانستان خارج می‌شوند و کدام‌ها باقی می‌مانند؟

پایان مأموریت نیروهای بین‌المللی کمک به امنیت یا همان ائتلاف بین‌المللی، به دستور شورای امنیت سازمان ملل متحد انجام شده است. ناتو این مأموریت را رهبری کرد. اما در این مأموریت، تنها اعضای ائتلاف شامل نبودند، بلکه در مجموع در این مأموریت جنگی، در حدود 50 کشور شرکت داشتند. البته که نیروهای هر‌یک از این کشورها، به لحاظ کمیت تا حد‌ زیادی متفاوت بودند، به‌خصوص از دولت آمریکا. علاوه بر‌این، سربازانی که در چارچوب مأموریت ناتو در افغانستان مستقر بودند، اغلب آمریکایی بودند که جنگ‌شان را در این کشور جمهوری اسلامی در چارچوب مأموریت مستقلانه، پس از حمله‌ی یازدهم سپتامبر سال 2001، در افغانستان شروع کردند. آیساف یا ائتلاف کمک به امنیت، در سال 2004 شکل گرفت. بنابراین، در حال حاضر مأموریت آیساف به اتمام رسیده است، ولی نیروهای آمریکایی که در مرکز رهبری جنگ در این کشور حضور داشتند، به تعداد چند هزار باقی می‌مانند که البته در فرم خاصی خلاصه می‌شوند. تعداد این سربازان جمعاً بالاتر از ده هزار است. تعداد دیگری از کشورهای عضو ناتو نیز سربازان‌شان را باقی می‌مانند و ده هزار دیگر، تعداد آن‌ها خواهد بود. اما این، عدد دقیقی نیست. توافق نهایی تعداد نیروهایی که باید باقی بمانند، از خزان سال گذشته تا تاریخ امضای دیگر در پایان سال 2013 و همین‌طور پس از آن در بهار سال 2014 تا تابستان و خزان، همیشه یک‌سان نبوده است. همه‌ی این‌ها ممکن است تغییر کنند.

این نیروها در کجا مستقر خواهند شد؟

تا هنوز مشخص نیست. قبلاً گفته می‌شد که نُه پایگاه نظامی در افغانستان باقی می‌مانند که این تعداد نیز کافی است. اما ظاهراً تعداد پایگاه‌ها کمتر از این خواهد بود.

نیروهایی که در افغانستان باقی می‌مانند، چه مأموریت‌هایی را پیش خواهند برد؟

مأموریت رسمی آن‌ها این بار آموزش نیروهای محلی افغان است: اردو و پولیس. اما تعدادی از این نیروها عملیات جنگ علیه مخالفان مسلح را به‌صورت غیرمستقیم رهبری خواهند کرد. هنوز جزئیات مأموریت آن عده‌ای که در افغانستان باقی می‌مانند، مشخص نشده است و فقط گفته شده است که این سربازان خارجی در مواقع ضروری، عملیات را پیش خواهند برد.

آیا از قبل الزامات حقوقی عملیات مشخص شده است؟ به عنوان مثال، مقام‌های افغان و همین‌طور رییس جمهور اسبق، حامد کرزی، از عملیات‌ به اصطلاح «عملیات شبانه» ابراز تنفر کرده بودند و مدعی شده بودند که این عملیات ضد‌تروریسم توسط نیروهای آمریکایی، بدون تأیید و هماهنگی دولت افغانستان انجام شده‌اند.

چنین دسته‌بندی‌هایی نظیر «قانون‌مندی» و «الزامات حقوقی» در افغانستان زیاد معنایی ندارند. خود ما قضاوت کنیم؛ در افغانستان انتخابات ریاست جمهوری روی کار آمد‌ و ما می‌دانیم که چه کسی پیروز این انتخابات بود؛ اما از نتایج این انتخابات، چیزی نمی‌دانیم. وضعیت موجود برای غربی‌ها ناممکن می‌نمود و نه برای افغانستان. برای آمریکا جنبه‌های حقوقی عملیات ضد‌تروریسم در کشورهای اسلامی، معنایی ندارد. با این حال، جنبه‌های حقوقی عملیات همان خواهد بود که آمریکا و مقام‌های افغانستانی‌ بر سر آن به توافق رسیده‌اند و چیز‌ بیش‌تری در این ارتباط نمی‌توان گفت.

آمریکایی‌ها دقیقاً چه چیزی را به نیروهای امنیتی افغانستان آموزش می‌دهند؟

به اعتقاد من، این مسئله به‌طور کلی عجیب و غریب به نظر می‌رسد. به‌خاطری که نمی‌توان گفت که نیروهای امنیتی افغانستان بد می‌جنگند، بلکه برعکس، نیروهای امنیتی افغانستان عالی می‌جنگند؛ همان‌طور که آن‌ها بارها و بارها به اثبات رساندند. در این‌جا صرف می‌توان گفت، آن‌ها به آموزش ضرورت ندارند، آن‌ها فقط به چند چیز دیگر ضرورت دارند: دریافت معاش، اسلحه و تجهیزات نظامی. افغان‌ها ضرورت ندارند آموزش ببینند تا چگونه در خاک خود بجنگند. ممکن است تنها نیروهای محلی به حمایت‌های هوایی نیروهای آمریکایی ضرورت داشته باشند؛ اما نه آموزش برای جنگیدن.