سرانجام ساعت چهار صبح ۲۷ نوامبر به وقت محلی، آغاز آتشبس شکنندهی ۶۰ روزه بین اسرائیل و حزبالله به مرحلهی اجرا گذاشته شد. این آتشبس که با میانجیگری امریکا و فرانسه بهدست آمده، قرار است نقطهی پایان برای جنگی باشد که بیش از یک سال است اسرائیل و حزبالله درگیر آن بودند. همچنین انتظار میرود در صورت موفقیت این روند، آتشبس مشابهی بین حماس و اسرائیل نیز برقرار شود و تنش در روابط ایران و اسرائیل هم کاهش پیدا کند. البته باید منتظر تبعات تحولات جدید در سوریه نیز ماند. رویارویای حزبالله و اسرائیل به یک سال اخیر خلاصه نمیشود، نزدیک به نیمقرن است که حزبالله از بدو تأسیس در سال ۱۹۸۲ تا اکنون در تقابل با اسرائیل قرار داشته؛ جنگهای خونین و مخربی بین طرفین به وقوع پیوسته و رخدادهای سرنوشتسازی رقم خورده است. اسرائیل در پنجاه سال گذشته شش بار به خاک لبنان لشکرکشی کرده است و حزبالله مهمترین و پایدار ترین دشمن آن بوده است.
اولین تهاجم اسرائیل قبل از ظهور حزبالله
لبنان، عروس خاورمیانه در ۱۹۴۳ و در میانهی جنگ دوم جهانی که فرانسه به اشغال آلمان درآمده بود، استقلال خود را بهدست آورد و رهبران آن چارچوب تقسیم قدرت موسوم به دموکراسی انجمنی را امضا کردند. در این چارچوب قدرت بین سه گروه مهم قومی-مذهبی مسیحی مارونی، مسلمانان سنی و شیعه توزیع شده است. اما بحران فلسطین بر کل منطقه، از جمله لبنان سایه افکند و این کشور را درگیر خشونت و بیثباتی بلندمدت کرد. در سپتامبر ۱۹۷۱ دولت اردن، سازمان آزادیبخش فلسطین (ساف) به رهبری یاسر عرفات را از خاک خود بیرون کرد. ساف مرکز خود را به جنوب لبنان، جایی که میتوانست شمال اسرائیل را هدف حملات راکتی قرار دهد، منتقل کرد. فعالیت ضداسرائیلی ساف با استفاده از خاک لبنان مهمترین دلیل بروز جنگ داخلی طولانیمدت لبنان (۱۹۷۵-۱۹۹۲) محسوب میشود. جنگ داخلی لبنان بستر مداخلهی نظامی قدرتهای بیرونی، از جمله سوریه، امریکا، فرانسه و سازمان ملل متحد در امور لبنان را فراهم کرد.
ارتش اسرائیل در ۱۴ مارچ ۱۹۷۸ و در واکنش به حملات سازمان آزادیبخش فلسطین، برای نخستینبار وارد خاک لبنان شد. این تهاجم با عنوان «عملیات لیتانی» بهمنظور دور کردن فلسطینیها از جنوب رودخانهی لیتانی اجرا شد. در ۱۹ مارچ ۱۹۷۸سازمان ملل متحد برای مدیریت اوضاع یک نیروی موقت پاسبان صلح برای لبنان، موسوم به یونیفیل (UNIFIL) ایجاد کرد. مأموریت یونیفیل نظارت بر خروج اسرائیل از جنوب رودخانهی لیتانی، بازگرداندن صلح و ثبات در منطقه و کمک به دولت لبنان جهت اعمال اقتدار بر جنوب بود. اسرائیل هرچند در ۲۱ مارچ ۱۹۷۸ اعلام آتشبس کرد و لی کاملا از خاک لبنان خارج نشد و به حمایت شبهنظامیان متحد لبنانی خود ادامه داد.
دومین تهاجم اسرائیل و ظهور حزبالله
درحالیکه لبنان در هفتمین سال جنگ داخلی گرفتار بود، اسرائیل در جون ۱۹۸۲ برای دومینبار به لبنان حمله کرد و این بار تا خود بیروت پیش رفت. اسرائیل این حمله را «عملیات صلح برای جلیل» نامگذاری و آن را واکنشی در برابر حملات سازمان آزادیبخش فلسطین، با استفاده از خاک لبنان میدانست و یونیفیل را در انجام مأموریتش ناکام تلقی میکرد. سازمان آزادیبخش فلسطین در سپتامبر همان سال از بیروت خارج و به تونس منتقل گردید. در پی آن اسرائیل بیروت را ترک کرد اما همچنان به اشغال جنوب لبنان ادامه داد. اسرائیل در کشتار اردوگاههای آوارگان فلسطینی در صبرا و شتیلا که بین دو تا سه هزار و ۵۰۰ نفر در دو روز کشته شدند، مشارکت داشت و از گروه مسیحی مارونی دخیل در جنگ داخلی لبنان حمایت میکرد. حزبالله در این سال با حمایت جمهوری اسلامی ایران و بهمنظور مبارزه با اسرائیل تشکیل شد. پایگاه اصلی حزبالله را مردم حاشیهنشین دره بقاع و جنوب بیروت تشکیل میداد. حزبالله همزمان با مبارزه علیه اسرائیل و دیگر نیروهای خارجی مستقر در لبنان با جنبش اَمَل، دیگر جریان شیعی که در اوایل دههی ۱۹۷۰ توسط امام موسی صدر تشکیل شده بود، نیز سر ستیز و مبارزه داشت و این رقابت برای تصاحب کامل پایگاه قدرت در مناطق شیعهنشین تا ۱۹۸۹ ادامه یافت. در سال ۱۹۸۳ سلسله حملاتی علیه نیروهای خارجی مستقر در لبنان انجام شد و انگشت اتهام به سمت حزبالله رفت. تنها در بمبگذاریی که در ۲۳ اکتبر ۱۹۸۳ در مراکز نظامی امریکایها و فرانسویها در بیروت صورت گرفت ۳۰۰ نیروی امریکایی و فرانسوی کشته شدند. اسرائیل در سپتامبر ۱۹۸۳ بهدلیل افزایش تلفات نظامیانش در اثر تشدید حملات چریکی وادار به عقبنشینی به جنوب رودخانهی اولی شد. در ۱۹۸۴ سفارت امریکا در بیروت هدف حملهی انتحاری قرار گرفت و حزبالله متهم اصلی این اقدام معرفی شد. حزبالله به سرعت در حال تبدیل شدن قدرت مهم در لبنان بود.
انتشار مانیفست حزبالله
تا ۱۹۸۵ موقعیت حزبالله بهعنوان یک بازیگر تأثیرگذار بر معادلات نظامی تثبیت شده بود. در این سال اسرائیل به رودخانهی لیتانی عقبنشینی کرد و حزبالله عامل اصلی این رخداد محسوب میشد. اولین مانیفست حزبالله نیز در این سال منتشر شد و این گروه خود را یک جنبش مقاومت شیعی همسو با جمهوری اسلامی ایران معرفی و هدف خود را اخراج نیروهای غربی از خاک لبنان و مبارزه با اسرائیل بیان کرد. حزبالله همچنین بر حق مردم لبنان جهت تعیین سرنوشت خود تأکید کرد. بهباور کارشناسان، تا آن زمان حزبالله به مهمترین متحد ایران در خاور میانه تبدیل شده بود.
۱۹۸۹ توافقنامهی طایف
در اکتبر سال ۱۹۸۹ توافقنامهی طایف در عربستان سعودی موسوم به «توافقنامهی آشتی ملی» برای پایان بخشیدن به جنگ داخلی لبنان امضا شد. براساس این توافقنامه باید سوریه نیروهایش را از لبنان خارج میکرد، حاکمیت دولت لبنان بر جنوب که تحت کنترل گروه مسیحی مورد حمایت اسرائیل موسوم به ارتش جنوب لبنان بود، اعمال میشد و همهی گروههای شبهنظامی به استثنای حزبالله باید خلع سلاح میشدند. این توافقنامه که در نوامبر همان سال به تأیید پارلمان لبنان نیز رسید، گام دیگر در راستای تحکیم موقعیت حزبالله بود.
ورود حزبالله به عرصهی سیاست
در فبروری سال ۱۹۹۲ سید حسن نصرالله بهدنبال ترور سید عباس موسوی، دبیرکل پیشین حزبالله از سوی اسرائیل، به رهبری این گروه رسید. حزبالله در انتخابات سراسری لبنان هشت کرسی از ۱۲۸ کرسی پارلمان را بهدست آورد. این آغاز روندی بود که حزبالله در عرصهی سیاست پیمود. در سال ۲۰۰۵ عضویت کابینه را نیز بهدست آورد و از آن زمان تا اکنون همیشه بخشی از دولت لبنان بوده است. در آخرین انتخابات که در ۲۰۲۲ برگزار شد، دوباره حزبالله ۱۳ کرسی خود در پارلمان را حفظ کرد. از اینرو، حزبالله دیگر تنها یک گروه شبهنظامی صرف نیست بلکه یک حزب سیاسی-نظامی است.
جنگ هفتروزه
در جولای ۱۹۹۳ اسرائیل در اقدامی زیر عنوان «عملیات پاسخگویی» بار دیگر به جنوب لبنان حمله کرد که به جنگ هفتروزه موسوم گردید. پیش از آن حزبالله به شمال اسرائیل حمله کرده و موجب تلفاتی شده بود. حزبالله مدعی بود که در واکنش به حملهی اسرائیل به اردوگاه آوارگان و یک روستای لبنانی، این اقدام را انجام داده است. به گزارش الجزیره، در این جنگ ۱۱۸ غیرنظامی لبنانی کشته و بیش از ۵۰۰ نفر دیگر زخمی شدند و هزاران خانه ویران گردید.
خوشههای خشم
در ۱۱ اپریل ۱۹۹۶، اسرائیل جنگ تهاجمی ۱۷ روزهی دیگر را در جنوب لبنان آغاز کرد تا حزبالله را به عقب رودخانهی لیتانی براند و مانع انجام حملات آن علیه شمال اسرائیل شود. نام این عملیات از رمان نویسندهی واقعگرای امریکایی، جان استاین بک گرفته شده است؛ این رمان در سال ۱۹۳۹ منتشر شده بود. این جنگ نیز برای هردو جانب تلفات نظامی و غیرنظامی داشت و زیرساختهای لبنان بهشدت آسیب دید. در ۱۸ اپریل اسرائیل یک مجتمع سازمان ملل متحد در روستای قانا در جنوب لبنان را بمباران کرد که بهگفتهی الجزیره، در نتیجهی آن ۱۰۶ غیر نظامی کشته و ۱۱۶ نفر دیگر مجروح شدند. تعدادی از صلحبانان ملل متحد نیز در این حمله زخمی شدند. بهنوشتهی وبسایت بریتانیایی گفتوگو (the conversation)، هدف اصلی اسرائیل از دو عملیات اخیر نابودی یا تضعیف حزبالله بود. ولی نه تنها چنین چیزی محقق نشد بلکه حملات حزبالله در اواخر دههی ۱۹۹۰ علیه اسرائیل و شبهنظامیان مورد حمایت آن کشور افزایش نیز یافت.
خروج ارتش اسرائیل از لبنان
اسرائیل در ماه می سال ۲۰۰۰ از جنوب لبنان نیز عقبنشینی کرد و به اشغال هجدهسالهی خاک این کشور پایان داد. از آنجایی که ارتش لبنان آمادگی و توان کنترل جنوب را نداشت، حزبالله جایگزین اسرائیل شد و جنوب را تحت کنترل خود درآورد. این تحول بهگفتهی بروس هافمن، پیروزی بزرگ برای حزبالله و سید حسن نصرالله محسوب میشد؛ زیرا عملا به قدرت سیاسی و نظامی جنوب لبنان تبدیل شده بود. فارن افرز در جولای ۲۰۲۴ نوشت که حزبالله همانند یک دولت در قلمرو خود رفتار میکند و ارتش و مقامهای دولت مرکزی لبنان قادر به مداخله در امور آن نیستند. حزبالله در آن مقطع مورد حمایت سوریه نیز بود که علیرغم توافقنامهی طایف، ۱۵ هزار سرباز در لبنان داشت و بر امور سیاسی و امنیتی این کشور ملسط بود. سوریه در سال ۲۰۰۵ پس از گسترش اعتراضات مردمی در پی ترور رفیق حریری، نخستوزیر وقت لبنان، نیروهای خود را از لبنان خارج کرد.
جنگ ۳۴ روزه
حزبالله طی عملیاتی در جولای ۲۰۰۶ در قلمرو اسرائیل، سه سرباز این کشور را کشت و دو نفر دیگر را اسیر گرفت و خواهان مبادلهی سربازان اسرائیلی با زندانیان لبنانی شد. در اواخر همین ماه جنگی به وقوع پیوست که ۳۴ روز ادامه داشت و مجلهی فارن افرز آن را جنگ تمامعیار میان اسرائیل و حزبالله در مقایسه با جنگهای پیش از آن دانسته است. در این جنگ حدود هزار و ۲۰۰ لبنانی کشته و چهار هزار و ۴۰۰ نفر دیگر زخمی شدند. همچنین اسرائیل گزارش داد که ۱۵۸ نفر اغلب سرباز اسرائیلی کشته شدهاند. در نهایت اما دو سال بعد، اجساد اسیران اسرائیلی با پنج زندانی لبنانی مبادله گردید.
انتشار نسخهی جدید مانیفست حزبالله
در نسخهی جدید مانیفست حزبالله که در سال ۲۰۰۹ منتشر شد، ضمن اینکه همچنان بر ایستادگی در برابر اسرائیل تأکید شده بود، این گروه متعهد به ادغام در حکومت ملی شده بود که تأمینکنندهی منافع وحدت ملی و نه منافع فرقهای باشد. این دومین بیانیهی حزبالله پس از ۱۹۸۵ بود. انتشار این مانیفست دال بر نفوذ عمیق حزبالله در لایههای مختلف جامعهی لبنان ارزیابی شد. براساس نوشتهی بروس هافمن در شورای روابط خارجی امریکا، فرماندهی و محبوبیت نصرالله در میان اکثریت مسیحی، سنی و شیعه لبنان تثبیت شده بود.
ورود به جنگ داخلی سوریه
حزبالله در سال ۲۰۱۲ هزاران جنگجو را در حمایت از رژیم بشار اسد به سوریه فرستاد. این اقدام واکنشهای گستردهی بینالمللی را به همراه داشت. از یکطرف حزبالله را در موضع قدرتمندترین گروه شبهنظامی خاور میانه قرار داده بود که به عملیاتهای خارجی رسمی دست میزند و از جانب دیگر با انتقاد طیفهایی از حامیان عربیاش مواجه شد. یکی از منتقدان صبحی طفیلی از بنیانگذاران و نخستین دبیرکل حزبالله بود. اما استدلال حزبالله این بود که این اقدام برای جلوگیری از تجاوز گروههای افراطی مثل داعش به لبنان و افزایش تجارب میدانی حزبالله صورت گرفته است.
مجهزترین بازیگر غیردولتی جهان
مرکز مطالعات بینالمللی استراتژیک در جولای ۲۰۱۸ با انتشار گزارشی حزبالله را مجهزترین بازیگر غیردولتی جهان معرفی کرد. براساس این گزارش، حزبالله دارای انبار عظیم از راکت و انواع موشکهای بالستیک است. همچنین «اساف اوریون»، جنرال بازنشستهی اسرائیل در ۲۰۱۹ گفت که زرادخانه توپخانهای حزبالله بزرگتر از چیزی است که بسیاری از دولتها در اختیار دارند. سید حسن نصرالله در سال ۲۰۲۲ جنگجویان حزبالله را صد هزار نفر اعلام کرد. وزارت دفاع امریکا که از ۱۹۹۷ به بعد حزبالله را یک گروه تروریستی میداند، در سال ۲۰۲۲ حامیان و اعضای حزبالله را دهها هزار نفر در سراسر جهان اعلام کرد. کارشناسان نظامی در جون ۲۰۲۴ تعداد راکتها و موشکهای حزبالله را بین ۱۵۰ تا ۲۰۰ هزار تخمین زدند. بعد از حملات وسیع اسرائیل در سپتامبر ۲۰۲۴ بر رهبران و انبارهای حزبالله ارزیابی جدیدی از توان و ذخایر حزبالله در دست نیست.
جنگ غزه و لبنان
حزبالله از هشتم اکتبر ۲۰۲۳ و در حمایت از عملیات هفتم اکتبر حماس به اسرائیل که آن را «طوفانالاقصی» نامیده است، حملات راکتی را به اسرائیل آغاز کرد. این حملات در طول تهاجم گستردهی اسرائیل علیه غزه ادامه یافت. عملیات اسرائیل در غزه تاهنوز ادامه دارد و منجر به کشتهشدن بیش از ۴۴ هزار فلسطینی شده است. اسرائیل در واکنش به حملات حزبالله عملیات وسیع اطلاعاتی-نظامی هوایی، زمینی و موشکی را در سه موج از نیمهی سپتامبر ۲۰۲۴ علیه حزبالله و لبنان راهاندازی کرد. نخستین موج حملهی اطلاعاتی-نظامی اسرائیل علیه حزبالله در ۱۷ سپتامبر ۲۰۲۴ رقم خورد که در اثر آن پیجرهای حزبالله منفجر و منجر به کشتهشدن بیش از ۴۰ نفر و زخمی شدن بیش از دو هزار و ۸۰۰ نفر دیگر شد. دومین موج حملات اسرائیل از ۲۰ سپتامبر در قالب حملات هوایی علیه فرماندهان و رهبران حزبالله انجام شد که تعداد زیادی فرمانده و مسئول ارشد حزبالله، از جمله سید حسن نصرالله، دبیرکل این حزب را ترور کرد. سومین موج حملات اسرائیل همزمان با ادامهی حملات هوایی از ۳۰ سپتامبر آغاز گردید که در چارچوب آن ارتش اسرائیل وارد جنوب لبنان گردید. این جنگ از یکطرف منجر به تخلیه مناطق شمالی اسرائیل از بیش از ۶۰ هزار باشنده گردید و برای نخستینبار تل آویو و حیفا نیز بهصورت مکرر آماج حملات موشکی و پهپادی حزبالله قرار گرفت. از جانب دیگر، حزبالله نیز ضربات سنگین اطلاعاتی، نظامی و انسانی را متحمل شد. به گزارش رویترز، تلفات انسانی این جنگ در لبنان به سه هزار و ۷۶۸ کشته و ۱۵ هزار و ۶۹۹ زخمی رسید. از جانب دیگر، مرگ ۷۳ سرباز اسرائیلی در نبردهای جنوب لبنان و شمال اسرائیل و کشتهشدن ۴۵ نفر دیگر در اثر حملات راکتی حزبالله گزارش شده است؛ اما آماری از تعداد مجروحان در اسرائیل منتشر نگردیده است.
این جنگ با آتشبس ۶۰ روزه که از ۲۷ نوامبر آغاز گردیده موقتا متوقف شده است. با اینکه هنوز از جزئیات کامل آتشبس اطلاعات در دست نیست، اما هر دو جانب اعلام پیروزی میکنند. بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل در توضیح آتشبس گفت که اسرائیل دستآوردهای بیسابقهای داشته است و حزبالله را دهها سال به عقب برده و این گروه دیگر همان حزبالله نیست. اما شیخ نعیم قاسم، دبیرکل جدید حزبالله در نخستین واکنش اعلامی به آتشبس آن را یک پیروزی بزرگ الهی برای حزبالله دانست. وی دستآورد حزبالله در مقایسه با جنگ ۲۰۰۶ را بزرگتر دانست و گفت اسرائیل موفق به نابودی یا تضعیف حزبالله نشده است.