مکتب زیرزمینی «دریچه»‌؛ مقاومت و آموزش

اطلاعات روز
اطلاعات روز
Photo: NAC

آرزو رحیمی

«ما مکتب دریچه را به پنجره‌ای تشبیه می‌کنیم که در اتاقی تاریک گشوده شده و برای دختران افغانستان نور و امید می‌آورد.»

زینب یکی از آموزگاران و مسئول شعبه‌های مکتب زیرزمینی «دریچه» در یکی از ولایت‌های افغانستان است. او از سه سال پیش به این‌سو در این مکتب مشغول به کار است. با وجود شرایط طاقت‌فرسا، زینب تأکید می‌کند که خانواده‌ها با جدیت از آموزش دختران‌شان حمایت می‌کنند و بارها خوشحالی خود را از این فرصت ابراز داشته‌اند. دغدغه‌ی اصلی زینب، جلوگیری از تکرار سرنوشت نسل پیشین دختران است. او می‌گوید: «ما در جایی زندگی می‌کنیم که بیشتر مادران‌مان سواد خواندن و نوشتن ندارند و در سنین بسیار پایین ازدواج کرده‌اند.» زینب مصمم است که نسل امروز دختران به همان سرنوشت دچار نشود.

با این‌ همه، محیط کاری آنان آکنده از ترس و ناامنی است. زینب همواره نگران تهدیدهای امنیتی و احتمال حمله‌ی طالبان بر مکتب است و می‌گوید این وضعیت بر سلامت روانی دانش‌آموزان نیز تأثیر گذاشته است؛ چنان‌ که یکی از دانش‌آموزانش به اضطراب شدید مبتلا شده و با کوچک‌ترین محرک آزارنده‌ای دچار شوک می‌گردد. او تنها راه محافظت از دانش‌آموزان را در پرهیز از هرگونه رویارویی با جنگ‌جویان طالبان می‌داند.

تداوم تدریس در میان چالش‌های مالی و امنیتی، گواهی است بر تعهد بی‌مانند این تیم. زینب و همکارانش، با وجود آن‌که بیش از یک‌ونیم سال است معاشی دریافت نکرده‌اند، تدریس را با اشتیاق ادامه داده‌اند. منابع آموزشی آنان بسیار اندک است؛ هر دانش‌آموز وسایل شخصی خود را به صنف می‌آورد و زینب برای خرید مارکر از پول خانواده‌اش استفاده می‌کند.

آرزوی زینب این است که دختران به اهداف خود برسند و تحصیل‌شان را ادامه دهند. او امیدوار است که شهادت‌نامه‌ی مکتب «دریچه» راه دریافت کند و مسیر بورسیه‌های تحصیلی در دانشگاه‌های بین‌المللی را برای دانش‌آموزانش هموار سازد. زینب «دریچه» را مسیری به‌سوی خوشبختی و روشنایی می‌داند و حمایت‌های خارجی را برای تداوم این راه حیاتی می‌خواند. او در پایان تأکید می‌کند که با وجود تهدیدهای مکرر طالبان، امیدش به آینده‌ی دانش‌آموزان از ترسش نیرومندتر است.

سارا، آموزگار دیگر مکتب زیرزمینی «دریچه» از رشته‌ی زبان و ادبیات ازبیکی فارغ‌التحصیل شده و سه سال سابقه‌ی تدریس در این نهاد را دارد. او در آغاز حدود ۱۵۰ دانش‌آموز داشت، اما به‌دلیل مشکلات امنیتی، شمار دانش‌آموزانش به ۳۰ نفر کاهش یافته است.

با وجود منابع بسیار محدود و شرایط دشوار -از جمله گرمای طاقت‌فرسای تابستان و سرمای شدید زمستان در صنف‌ها- سارا می‌گوید دانش‌آموزانش همچنان با اشتیاق و تعهد درس می‌خوانند. او ضمن سپاس‌گزاری از خانواده‌ها و تیم «دریچه»، نقش آنان را حیاتی می‌داند و اذعان می‌کند که بدون این پشتیبانی، ادامه‌ی تدریس ممکن نیست.

خطرهای امنیتی، بخش جدایی‌ناپذیر کار روزانه‌ی او است. سارا می‌گوید: «اگر فعالیت‌های آموزشی افشا شود، این احتمال وجود دارد که طالبان آموزگاران را بازداشت کرده و در برابر آزادی‌شان پول هنگفتی مطالبه کنند.»

با وجود این تهدیدها و در حالی ‌که بیش از یک‌ونیم سال است هیچ حقوقی دریافت نکرده، سارا همچنان تدریس را ادامه داده است. بخشی از منابع آموزشی مانند کتاب‌های درسی از سوی «دریچه» فراهم می‌شود، اما سایر لوازم مانند قلم، کتابچه و مارکر را خود او و دانش‌آموزان تهیه می‌کنند.

آرزوی سارا این است که هر دختر فرصت گشودن بال‌هایش و دنبال کردن رویاهایش را بیابد.

حضرت وهریز، نویسنده و شاعر، در سال ۲۰۲۱ گروهی از آموزگاران زن را گرد آورد تا راهی برای ادامه‌ی آموزش دختران بالاتر از صنف ششم، که از تحصیل محروم شده بودند، بیابد. حاصل این تلاش‌ها، تأسیس مکتب «دریچه» بود؛ نهادی که هدف اصلی‌اش توانمندسازی دختران افغانستان است. نام «دریچه» به معنای «پنجره» است و نماد گشودن فرصت‌های تازه در فضای بسته‌ی افغانستان به شمار می‌رود.

«دریچه» با وجود سیاست‌های سرکوبگرانه‌ی طالبان، به نمادی از مقاومت تبدیل شده و اکنون شامل ۲۴ مکتب زیرزمینی در کشور است. در حال حاضر، این نهاد در ۱۹ ولایت افغانستان فعالیت دارد و صنف‌های حضوری را برای بیش از چهار هزار و ۵۰۰ دانش‌آموز برگزار می‌کند که توسط ۱۷۵ آموزگار تدریس می‌شوند. این صنف‌ها برای دخترانی که به‌دلیل موانع سیاسی و اجتماعی از آموزش رسمی محروم ‌اند، حیاتی است. برنامه‌ی درسی آنان افزون بر مضامین اصلی، شامل کورس‌های ویژه برای تقویت مهارت‌های تفکر انتقادی نیز می‌شود.

«دریچه» برای دخترانی که به اینترنت دسترسی دارند، صنف‌های آنلاین زبان انگلیسی، روسی، ریاضیات و ستاره‌شناسی برگزار می‌کند. همچنین، به‌منظور حفظ پیوند کودکان افغانستانی مقیم خارج با ریشه‌های فرهنگی‌شان، صنف‌های آنلاین زبان فارسی نیز دایر کرده است.

این نهاد از چند سال پیش مجله‌ای به همین نام نیز منتشر می‌کند. محتوای مجله را بیشتر نوشته‌ها، عکس‌ها و نقاشی‌های دانش‌آموزان، آموزگاران و همکاران «دریچه» تشکیل می‌دهد. افزون بر این، گزارش‌هایی از وضعیت آموزش دختران در افغانستان و مقاله‌های آموزشی نیز در آن به نشر می‌رسد. تا کنون بیست شماره از این مجله منتشر شده است.

با وجود چالش‌های بسیار، آموزگاران، والدین و دانش‌آموزان «دریچه» مصمم ‌اند آینده‌ای روشن‌تر بسازند. بااین‌حال، بزرگ‌ترین مانع پیش روی این نهاد، کمبود بودجه و حمایت مالی است. «دریچه» توان پرداخت حقوق آموزگارانش را ندارد، اما هیچ ‌یک از آموزگاران از ادامه‌ی کار دست نکشیده‌اند.

در کنار این تلاش‌ها، ابتکارات مشابهی نیز در جریان است. اندریا موریس، آموزگار بین‌المللی و مدافع پرشور حقوق و توانمندسازی زنان، یکی از این چهره‌ها است. او که اصلا اهل نیوزیلند است، تعهدی دیرینه به آموزش دختران افغانستان دارد.

موریس در سال ۲۰۱۷ فعالیت خود را با پروژه‌ای خیاطی آغاز کرد که بعدها به مرکزی برای آموزش سواد به زنان تبدیل شد. پس از سقوط حکومت پیشین و اعمال سیاست‌های سخت‌گیرانه‌ی طالبان، او دریافت که باید برای تداوم آموزش دختران اقدامات گسترده‌تری انجام دهد.

به‌گفته‌ی خودش، یافتن دانش‌آموزان و آموزگاران مشتاق دشوار نبود، اما مدیریت خطرها و نگرانی‌های امنیتی، بزرگ‌ترین چالش او است. موریس در نهایت تصمیم گرفت برای پیشبرد کار خود، به یک منبع مورد اعتماد در افغانستان تکیه کند.

او می‌گوید: «من از آموزشی که به دختران افغانستانی می‌دهم، بسیار خوشحالم.» موریس باور دارد که تلاش‌هایش تنها بخش کوچکی از یک جنبش بزرگ‌تر است، اما همین فعالیت‌ها می‌تواند نقش مهمی در بهبود زندگی و تحقق آرزوهای دختران افغانستان ایفا کند.

پدری که دو دخترش در یکی از مکاتب «دریچه» درس می‌خوانند، ناچار است به همین امکانات محدود دل ببندد. او با تأکید بر این‌که «درس خواندن دختر و پسر ندارد»، می‌گوید برای نجات جامعه از تاریکی، باید آموزش ادامه یابد. دخترانش در این صنف‌ها «پیشرفت خوبی» داشته‌اند و او از همکاری آموزگاران ابراز رضایت می‌کند.

اما این امیدهای شکننده زیر سایه‌ی تهدیدهای مداوم قرار دارد. دانش‌آموزان در مسیر رفت‌وآمد مورد بازپرسی و فشار قرار می‌گیرند؛ وضعیتی که اضطراب و دلهره‌ی دائمی را بر خانواده‌ها، دانش‌آموزان و آموزگاران تحمیل کرده و روند آموزش را مختل می‌سازد. پدر این دختران با حسرت می‌گوید: «اگر دریچه امکانات بیشتری می‌داشت، دانش‌آموزان می‌توانستند دروس حیاتی مانند انگلیسی و کمپیوتر را بیاموزند.»

با دیگران به‌‌ اشتراک بگذارید
بدون دیدگاه