علاقه‌ی ترمپ به خروج از افغانستان در میانه‌ی دستاوردهای طالبان می‌تواند منجر به فاجعه شود – بخش دوم و پایانی

علاقه‌ی ترمپ به خروج از افغانستان در میانه‌ی دستاوردهای طالبان می‌تواند منجر به فاجعه شود – بخش دوم و پایانی

نیوزویک جِف استین


ارزیابی‌های فوق سری امنیت ملی، که به‌طور رسمی محصول دستگاه اطلاعاتی ایالات متحده‌اند اما در واقع به شدت تحت نفوذ وزارت امور خارجه، پنتاگون و کاخ سفید قرار دارند، تصویر 3 بعدی از وضعیت فعلی در یک کشور است و نیز آنچه قرار است اتفاق بیافتد. در دهه‌های گذشته مقامات توانسته‌اند چنین گزارش‌هایی را به نتیجه‌گیری‌های از پیش تعیین‌شده مانند گزارش بدنام دولت جورج دبلیو بوش درباره‌ی سلاح‌های کشتار جمعی در عراق (که معلوم شد وجود خارجی ندارند) متمایل کنند. همچنین مقامات بخش‌هایی از ارزیابی‌ امنیت ملی را در دسترس رسانه‌ها قرار می‌دهند تا جایگاه خود را در دولت محکم کنند. ترمپ ممکن است قسمت‌هایی از این ارزیابی را عمومی کند که هم‌نوا با خواست وی برای خروج [از افغانستان] است. اما او از درون دولتش با مقاومت مواجه خواهد شد.

موضع وزارت امور خارجه این است که نیروهای ایالات متحده و نیروهای ائتلاف دارند [در جنگ افغانستان] پیروز می‌شوند. سخن‌گوی وزارت امور خارجه به شرط پنهان‌ماندن هویتش گفت که «حملات طالبان به مراکز جمعیتی افغانستان باعث ناکامی آن‌ها در تصرف و کنترل مناطق شهری شده و در عوض به تلفات سنگین جنگ‌جویان طالبان منجر شده است.» وی به «توانایی و قابلیت‌های روزافزون نیروهای ملی دفاعی و امنیتی افغانستان» اذعان کرد و گفت که این نیروها «کنترل تمامی مراکز ولایات را در دست دارند.»

کارشناسان بیرونی می‌گویند که رقم جنگ‌جویان طالبان در سال‌های اخیر از 25 هزار به 75 هزار جنگ‌جو رسیده است. جانسون نویسنده‌ی کتاب «روایت‌های طالبان: استفاده و قدرت روایات در درگیری افغانستان» می‌گوید که طالبان «از 17 درصد حمایت مردمی برخوردار است. مائو اگر می‌بود می‌گفت این یک پیروزی قطعی است.» براساس یک گزارش دولت ایالات متحده، تا اواسط سال 2017 «دولت افغانستان حدود 60 درصد خاک افغانستان را تحت کنترل داشته است؛ کاهش 6 درصدی قلمرو نسبت به عین زمان در سال 2016.» جانسون می‌گوید که «این آمار از آن زمان تا کنون بدتر شده است.»

اما ناظران نزدیک می‌گویندکه پنتاگون در برابر هرگونه گزارشی که خروج کامل از افغانستان را توجیه و عقلانی جلوه دهد، مقاومت خواهد کرد.

یک کارشناس ضدشورش که به دولت مشوره می‌دهد، می‌گوید که ارتش «وفاداری بی‌چون و چرای خودش را در رابطه به افغانستان دارد. آن‌ها فکر می‌کنند که اوضاع [در این کشور] خوب است.»

افسر اطلاعاتی می‌گوید که «همه به جز جنرال‌ها می‌دانند که زمان با ما یار نیست.» یکی دیگر از ناظران باسابقه امور افغانستان می‌گوید که زمان «با کابل هم یار نیست. زمان به نفع طالبان در حال سپری‌شدن است. سازمان‌های اطلاعاتی فکر می‌کنند این جنگ یک شکست ملال‌انگیز است.»

جیسون کمپبل که تا همین اواخر رییس امور افغانستانِ پنتاگون بود، هشدار می‌دهد که «ارزیابی اطلاعاتی-نظامی در مورد هرچیزی همیشه به نوعی یک‌طرف موضوع را پوشش می‌دهد، در حالیکه ارزیابی فرمانده‌ جنگ طرف دیگری موضوع را در بر می‌گیرد. حقیقت جایی در وسط این دو طرف قرار دارد.»

اما ست جونز مشاور ارشد پیشین پنتاگون در امور افغانستان می‌گوید که «عناصر کلیدی پنتاگون و جامعه اطلاعاتی» به درستی در برابر هرگونه درخواست عقب‌نشینی از کابل مقاومت می‌کنند زیرا آن‌ها می‌دانند در صورت «پیروزی طالبان چه اتفاقی خواهد افتاد.»

جونز که اکنون رییس‌ پروژه‌ی تهدیدات فراملی در مرکز مطالعات استراتژیک و بین‌المللی مستقر در واشنگتن دی‌سی است، به این باور است که «اولاً، اگر قرار باشد ایالات متحده افغانستان را ترک کند، فکر می‌کنم شما شاهد فروپاشی تعهد ناتو نسبت به افغانستان خواهید بود. دوماً، اگر ایالات متحده تصمیم به ترک این کشور بگیرد، این امر تاثیر عظیم و حتا وحشت‌ناکی بر روحیه افغان‌ها و دولت خواهد داشت، زیرا در آن‌ صورت، آن‌ها حامی اصلی خود را از دست داده‌اند.» لورل میلر، سرپرست پیشین نماینده‌ی ویژه وزارت امور خارجه برای افغانستان و پاکستان نیز با جونز هم‌نظر است و می‌گوید: «اجماع بر این است که خروج ناگهانی [از افغانستان] به فروپاشی دولت [افغانستان] منجر خواهد شد.»

فاجعه

جانسون که بیش از 30 سال می‌شود در مورد افغانستان تحقیق می‌کند و می‌نویسد، می‌گوید: «خروج [امر] خوبی نخواهد بود.» او و سایر کارشناسان می‌گویند که دولت افغانستان بدون کمک ایالات متحده و ناتو به‌زودی سقوط خواهد کرد. جانسون می‌گوید: «خود غنی در برنامه‌ی 60 دقیقه گفت که دولت در شش ماه سقوط خواهد کرد. من فکر می‌کنم که این یک اغراق فاحش است. به نظر من دولت افغانستان در عرض شش روز سقوط خواهد کرد. نیروهای ملی دفاعی افغانستان بدون حضور بین‌المللی در آن‌جا، بلافاصله از هم می‌پاشند، سربازان افغان متواری خواهند شد و طالبان درست مانند خزان سال 1996، شاید بدون شلیک حتا یک گلوله وارد کابل شوند.» سایر کارشناسان اکثراً بقای رژیم غنی را بدون حمایت امریکا و سایر پشتیبانی‌های خارجی، طولانی‌تر از شش روز برآورد می‌کنند اما در بهترین حالت همان شش ماه.

جسیلین می‌گوید: «بعضی مناطق شاید زودتر از آن تحت کنترل طالبان قرار بگیرند اما مناطق دیگر ممکن است برای مدت طولانی‌تری از چنگ طالبان آزاد بمانند. خلاصه اینکه دولت افغانستان مجبور خواهد شد که در جبهات بیشتری موضع دفاعی اتخاذ کند و معلوم نیست که تا چه مدت می‌تواند جلو شورشیان را بگیرد. این پایانی خوبی نخواهد داشت.»

کارشناسان می‌گویند که فقط آغاز خروج ایالات متحده و ناتو می‌تواند طوفانی از حوادث وحشتناکی را رقم بزند که همانند آن را نیروهای امریکایی در آپریل 1975 با نزدیک‌شدن سربازان ویتنام شمالی به سایگون تجربه کردند. یا موگادیشو که در آن نیروهای ایالات متحده طی سسلسله حوادثی که در فیلم Blackhawk Down  به تصویر درآمده، توسط شورشیان سومالی شکست‌ خوردند. اما با‌ آن‌هم، پیش از این خروج 100 هزاری نیروهای امریکایی از افغانستان، موجب وحشتی در کابل نشد.

کمپبل که اکنون در موسسه Rand به‌عنوان پژوهش‌گر سیاست کار می‌کند، می‌گوید: «با نگاهی به چشم‌انداز وسیع‌تر، احتمال می‌رود که استراتژی جنوب آسیا در نهایت به شکست بیانجامد. اما شکست این استراتژی به دلیل غلبه‌ی طالبان بر نیروهای امنیتی افغانستان نخواهد بود. آن‌ها [طالبان] نیروی زرهی و منظمی ندارند. ویت‌کونگ داشت. آن‌ها [طالبان] از توپ‌خانه و نیروی هوایی و پشتیبانی برخوردار نیستند.» فروپاشی زمانی رخ خواهد داد که افغان‌ها اعتماد شان به حکومت افغانستان را کاملاً از دست دهند و دیگر امریکا و ناتویی هم نباشد که از دولت حمایت و افغان‌ها را نجات دهد.

یک افسر اطلاعاتی با سابقه‌ی حضور در جنگ افغانستان می‌گوید که با توجه به سطح شدیداً تقلیل‌یافته‌ی نیروهای ناتو و ایالات متحده در افغانستان، کاهش حضور ایالات متحده و ناتو در افغانستان به صفر، می‌تواند به هجوم نزدیک به 30 هزار افغان به میدان‌هوایی این کشور به قصد فرار به کشورهای همسایه منجر شود. ایالات متحده و سربازان خارجی، پیمان‌کاران و پرسونل سفارت مجبور خواهند شد که توسط بس یا هلیکوپتر به پایگاه هوایی ایالات متحده در بگرام (با حدود 30 مایل فاصله از کابل) یا پایگاه هوایی در قندهار (با 300 مایل فاصله از پایتخت) هجوم ببرند و با هواپیماهای باری C-17 یا C-130 به خانه پرواز کنند. تخلیه اضطراری -از طریق شاهراه‌هایی که از دیرزمانی به این‌طرف زیر حمله‌ی شورشیان است- پر مخاطره خواهد بود. افسر اطلاعاتی می‌گوید که آن‌ها احتمالاً به «غوند 82 هوایی یا چیز دیگری برای تامین امنیت مسیر ضرورت خواهد داشت و بعدش مجبور خواهند بود که از هر وسیله‌ی نیروی هوایی که میسر است برای رسیدن به بگرام استفاده کنند.» از بگرام به بعد، امریکایی‌ها و سایر خارجی‌ها باید از مسیر هوایی به کشورهایی چون عمان، قطر، بحرین (مقر ناوگان پنجم ایالات متحده) یا حتا به اروپا انتقال داده شوند.

ست جونز که در سال‌ 2010 و 2011 به‌عنوان رابط بلندپایه بین واشنگتن و فرماندهی عملیات ویژه ایالات متحده در افغانستان خدمت کرده است، می‌گوید: «ما هنوز به آن‌جا ها نرسیده‌ایم، اما وضعیت جالبی خواهد شد.»

سخن‌گوی وزارت امور خارجه از بحث در مورد جزئیات تخلیه نیروها خودداری کرد و فقط به شرط پنهان‌ماندن هویتش گفت که «هرگونه تلاش برای محافظت از پرسونل ما و آمادگی برای همه‌ی احتمالات در تمامی ماموریت‌های ایالات متحده در سراسر جهان انجام می‌شود.» یک مقام ارشد پیشین سازمان سیا می‌گوید: «در هنگام ماموریت در یک منطقه‌ی جنگی، همیشه برنامه‌یی برای تخلیه یا خروج روی دست است. در واقع، این یک نیاز است.»

اما در مورد عواقب خروج سریع شک چندانی وجود ندارد. جونز می‌گوید: «اگر قرار باشد طالبان در افغانستان پیروز شوند… جنبش جهادی که متحمل ضربات سنگینی در عراق و سوریه شده است، شدیداً تقویت می‌شود. این امر با توجه به اهمیت تاریخی افغانسان به‌عنوان منطقه‌یی که بخشی از جهاد در آن متولد شده است، تقویت عظیمی خواهد بود.» جونز می‌گوید «نشانه‌هایی» وجود دارد مبنی بر این که ایمن‌الظواهری جانشین اسامه بن‌ لادن «همین‌ اکنون در افغانستان است یا حداقل در گذشته در افغانستان بوده است.»

چنین سناریوهای کابوس ممکن است ترمپ را به دوری از گزینه‌ی ترک کامل افغانستان متقاعد کند و به جای آن گزینه‌ی «ردپای سبک» را برگزیند که بیشتر بر اقدامات سازمان سیا و یا حتا عملیات‌های ضدشورشی خصوصی که پیشتر توسط اریک پرنس موسس جنجالی بلک‌واتر و دیگران پیشنهاد شده بود، متکی است. براساس کتاب وودوارد، سازمان سیا دارای نیروی 3 هزار نفری متشکل از جنگ‌جویان افغان در افغانستان است.

اما موضوع تنها ترمپ نیست. طالبان نیز طرف عمده در رابطه به آینده‌ی افغانستان است.

جانسون می‌گوید: «کارشناسان شورش‌گری به این باورند که در واقع بن‌بست برای شورشیان یک پیروزی است، به خصوص اگر پای دخالت قدرت‌های خارجی نیز در میان باشد. تاریخ نشان می‌دهد که مردم [مالیه‌دهندگان] یک قدرت خارجی معمولاً از یک بن‌بست خونین برای مدت زمان نامحدودی حمایت نمی‌کنند.»

جانسون به این باور است که «طالبان این را می‌دانند. این گروه علاقه‌مند این ضرب‌المثل است که می‌گوید ’امریکا‌یی‌ها ساعت را دارند، ولیکن ما زمان را داریم.»