آیا اریک پرنس راه خروج از افغانستان را نشان می‌دهد؟

آیا اریک پرینس راه خروج از افغانستان را نشان می‌دهد؟

ریال کلیر دفنس – جیمز دورسو


در ماه آگوست، جیمز متیس وزیر دفاع ایالات متحده طرح اریک پرینس برای خصوصی‌سازی جنگ در افغانستان را نامعقول خواند. اریک پرینس جنگ افغانستان را یک «فاجعه‌ی پرهزینه برای امریکا» می‌داند. اما با توجه به این که دوام کار متیس به عنوان وزیر دفاع نامعلوم است، طرح پرینس که با صراحت عنوان «استراتژی خروج برای افغانستان» را به خود گرفته، شاید هنوزهم به طور کامل از دور خارج نشده باشد.

نیروهای ایالات متحده دو هفته پس از حملات 11 سپتامبر وارد افغانستان شدند، هفده سال گذشته است و این نیروها هنوز هم در این کشور حضور دارند. در جنگ افغانستان، ایالات متحده تا امروز بیش از 840 میلیارد دالر برای عملیات‌های نظامی، 126 میلیارد دالر برای بازسازی، حدود 1 تریلیون دیگر برای مراقبت بهداشتی کهنه‌سربازان، بیش از 2400 کشته و بیش از 20 هزار زخمی داده است. هزینه‌ی سالانه‌ی این جنگ 50 میلیارد دالر یعنی بیشتر از بودجه‌ی دفاعی بریتانیا است.

اما با وجود صرف میلیاردها دالر و کشته‌شدن هزاران سرباز، پیشرفت چندانی در افغانستان صورت نگرفته است. دولت مرکزی افغانسان کمتر از 60 درصد خاک کشور را تحت کنترل یا نفوذ دارد و به گفته‌ی آخرین گزارش دفتر مواد مخدر و جرایم سازمان ملل متحد «تولید تریاک در افغانستان با 87 درصد افزایش به میزان بی‌سابقه‌ی‌ 9000 تن در سال 2017 رسیده است.»

قبلا رییس‌جمهور ترمپ خطاب به بسیاری از امریکایی‌ها، از مشاور امنیت ملی‌اش پرسیده بود «آن‌جا داریم چه غلطی می‌کنیم؟» هرچند ترمپ در جریان کارزار انتخاباتی‌اش، وعده‌ی خروج از افغانستان را نداد اما مشاوران وی که برخی از آن‌ها در دو دهه‌ی گذشته درگیر این جنگ بوده‌اند، ترمپ را متقاعد کردند که 4 هزار نیروی اضافی برای آموزش و مأموریت‌های ضدتروریستی به افغانستان اعزام کند.

همزمان با افزایش نیروهای نظامی در افغانستان، اداره‌ی ترمپ کمک و همکاری‌های ایالات متحده به پاکستان، دولت حامی طالبان، را قطع کرد. این امر رفتار پاکستان را در قبال افغانستان تغییر نخواهد داد، اما حداقل، امریکا با تأمین مالی دشمن‌اش، خود را توهین نخواهد کرد.

دیپلمات‌های ایالات متحده با اینکه گفت‌وگوهای مستقیم با طالبان را آغاز کرده‌‌اند اما بارها تصریح نموده‌اند که گذاشتن نقطه‌ی پایان به این درگیری تنها از طریق توافق بین‌الافغانی ممکن خواهد بود. در عین‌حال، دیپلمات‌های اوزبیکستان به عنوان بخشی از ابتکار تاشکند برای شامل‌کردن افغانستان در آسیای مرکزی و قرارگرفتن [در جایگاه پاکستان] به عنوان طرف صحبت طالبان، گفت‌وگوهایی را با نمایندگان طالبان میزبانی کرد.

مشاوران ترمپ، آن‌هایی که طرفدار مداخله‌اند، احتمالا می‌خواهند مانع تصمیم ترمپ برای خروج از افغانستان و رهاکردن انتخابات ریاست‌جمهوری افغانستان (در 20 آپریل 2019 و انتخابات پارلمانی در 20 اکتبر 2018) شوند و به فرمانده جدید ناتو فرصت برای پیشرفت بدهند. اما مخالفان اشرف غنی رییس‌جمهور افغانستان در ائتلاف نجات افغانستان، ممکن است به ترمپ فرصتی را برای آزمودن گزینه‌ی خروج از این کشور بدهند.

ائتلاف نجات که متشکل از اقلیت‌ تاجیک‌ها، ازبیک‌ها و هزاره‌ها با رهبری پشتون است، در انتخابات آپریل 2019 چالش جدی برای غنی خواهد بود اما ممکن است سعی کند انتخابات پارلمانی اکتبر 2018 را باطل کند و خواستار یک لویه جرگه‌ی سنتی برای کنارزدن غنی از قدرت شود. اگر این ائتلاف از لویه‌ جرگه‌ی فراقانونی برای برکنارکردن غنی استفاده کند، ترمپ به توجیهی که وی در پیشگاه مردم امریکا برای اعلام تصمیمش به خروج از افغانستان و قطع تلفات و ضایعات قابل‌توجه امریکا نیاز دارد، دست می‌یابد؛ به ویژه اگر یک برآورد اطلاعات ملی بدبینانه نیز از تصمیم وی حمایت کند.

حالا هم اریک پرینس با طرحی برای خصوصی‌سازی جنگ و ساده‌سازی وظایفی که فعلا توسط حدودا 14 هزار نیروی امریکایی، 8 هزار نیروی ناتو و بیش از 26 هزار پیمان‌کار انجام می‌شود، وارد صحنه شده است؛ مردی که هرکس دوست دارد از وی متنفر باشد. پرینس بدنامی‌اش را در عراق به دست آورد، هنگامی که شرکت امنیتی وی، بلک‌واتر، در تیراندازی در میدان نیسور بغداد درگیر شد و این درگیری باعث کشته‌شدن هفتاد نفر بی‌گناه و اخراج بلک‌واتر از عراق شد. پرینس در دفاع از خودش ادعا می‌کند که او هرگز مشتری‌اش را از دست نداده است، امری که شما اگر بخواهید توسط تیم وی محافظت شوید، احتمالا برای تان مهم‌ترین معیار است.

پرینس پیشنهاد داده است که نیروهای ناتو و پیمان‌کارانی که برای پشتیبانی از این نیروها به خدمت گرفته شده‌اند، با 6 هزار پیمان‌کار که همه کهنه‌سربازان عملیات ویژه اند و 2 هزار نیروی عملیات ویژه‌ی ایالات متحده جایگزین شوند. پرینس می‌گوید که 2 هزار نیروی عملیات ویژه‌ی ایالات متحده از 6 هزار پیمان‌کار پشتیبانی خواهد کرد و به آن‌ها «قابلیت ‌عمل مستقیم یک‌جانبه» فراهم خواهد کرد. این پیمان‌کاران-مربیان حداقل به مدت سه سال با کندک‌های ارتش ملی افغانستان خواهند ماند. حدود 2 هزار پیمان‌کار دیگر برای تخلیه‌ی هوایی-پزشکی زخمیان، پشتیبانی هوایی و خدمت در دو شفاخانه‌ی جراحی پزشکی (به سبک غربی) به کار گرفته خواهند شد. این شفاخانه‌ها برای درمان سربازان افغان که در جنگ زخمی می‌شوند، نیز استفاده خواهد شد. پیمان‌کاران و نیروهای ایالات متحده تحت قانون عدلی نظامی ایالات متحده و قوانین افغانستان فعالیت خواهند کرد و مراقبت‌‌های پزشکی پیمان‌کاران، مثل حالا از سوی بیمه «Base Act» وزارت دفاع ایالات متحده فراهم خواهد شد.

این طرح شامل یک واحد پشتیبانی حکومت‌داری نیز خواهد بود که تدارکات نیروها را به دوش خواهد داشت و مهم‌تر از همه، از پرداخت پول به «سربازان خیالی» و دست‌کاری معاش سربازان افغان توسط فرماندهان شان که مشکلات برخواسته از فساد گسترده و طولانی‌مدت در ارتش افغانستان هستند، جلوگیری خواهد کرد.

مشخصه‌ی برجسته‌ی این طرح که بسیار مورد بحث قرار گرفته است، پیشنهاد پرینس مبنی بر این است که این تلاش‌ها توسط «نماینده»یی رهبری شود که تمامی اقدامات نظامی، دیپلماتیک و اطلاعاتی را در افغانستان اداره ‌کند و مستقیما به رییس‌جمهور پاسخگو باشد. این ویژگی به عنوان «وحدت فرماندهی» یاد می‌شود و تا حال هرگز در پروژه‌ی طولانی امریکا در افغانستان وجود نداشته است. این شخص نیاز به تجربه‌ی کار با سازمان‌های اطلاعاتی و نظامی خواهد داشت اما هیچ کاندیدایی نمی‌تواند تمامی بروکراسی‌های مورد نیاز این سمت را برآورده کند، از این جهت رییس‌جمهور (و کنگره) مجبور خواهند بود که با دادن اختیارات عزل و نصب و کنترل بودجه به وی، از او حمایت کنند.

یکی دیگر از مشخصه‌های برجسته‌ی این طرح، به قراردادسپردن این تلاش‌ها در چارچوب «عنوان 50 کُد [قوانین] ایالات متحده» است که خدمات امنیتی مانند سازمان سیا و همچنین اکثر عملیات‌های نظامی را تحت پوشش قرار داده است. این امر ممکن است روند قرارداد را تسریع کند اما توجه ویژه‌یی برای «مدیریت قرارداد» یعنی اطمینان از اینکه طرف قرارداد می‌تواند شرایط و ضوابط قرارداد را تکمیل ‌کند، مورد نیاز است. همان‌طور که ارتش، دیپلمات‌ها و مقامات بازسازی قادر به تعریف «موفقیت» در افغانستان نبوده‌اند، افسران قراردادی و طرف‌های قراردادی‌ها نیز ممکن است به حال خود رها شوند.

استفاده از پیمان‌کاران یک مزیت بزرگ برای دولت دارد: مرگ آن‌ها پیگیری نمی‌شود و مورد توجه قرار نمی‌گیرد، به خصوص اگر آن‌ها امریکایی نباشند (و بخشی از نیروهای پرینس غیرامریکایی‌ها خواهند بود). رسانه‌ها مرگ هر عضو نیروهای نظامی که جایی اعزام شده باشد را گزارش می‌دهند، حتی اگر او در حادثه‌ی ترافیکی جان باخته باشد، اما به مرگ پیمان‌کاران توجهی نمی‌شود. از سال 2003 تا 2011 حدود 257 پیمان‌کار امریکایی در عراق جان خود را از دست دادند، اما به آن‌ها در مقایسه با سربازانی که مورد حمایت پیمان‌کاران بودند، توجهی صورت نگرفت.

در طرح پرینس که بلافاصله مهر استراتژی غارت به آن کوبیده شد، فرصت برای استخراج گنجینه‌ی عناصر معدنی کمیاب افغانستان نیز برجسته شده است. بلی، افغانستان ثروتی دارد که باید به دست آورده شود: زمین‌شناسان روسی، بریتانیایی و امریکایی دریافته‌اند که افغانستان دارای منابع معدنی دست‌نخورده‌ی عظیمی است که ارزش آن احتمالا به 3 تریلیون دالر می‌رسد. مواد معدنی در افغانستان وجود دارد اما هیچ راهی برای استخراج آن‌ نیست و بنابراین آن‌ها تقریبا به طور کامل بی‌ارزش به حساب می‌آیند. از طرف دیگر هیچ راهی برای بیرون‌بردن آن‌ها نیز وجود ندارد، زیرا خشونت و فساد جاری در این کشور، مانع سرمایه‌گذاری سرمایه‌گذاران می‌شود. برون‌سپاری (قراردادی خارجی) ممکن است آخرین شانس برای بازیافت ثروت معدنی افغانستان به نفع مردم آن باشد. این امر می‌تواند کنترل چین بر بخش قابل‌ملاحظه‌یی از عناصر زمینی کمیاب جهان را نیز تضعیف کند.

علاوه بر این، دولت افغانستان نگرانی‌هایی را دارد که ایالات متحده باید به آن پاسخ دهد:

  • آیا این طرح [طرح پرینس] در چارچوب قوانین بین‌المللی، قانونی است؟
  • آیا استفاده از پیمان‌کاران خارجی جنگ‌سالاران محلی را به دورزدن نهادهای دموکراتیک تازه تشکیل‌شده در افغانستان، تشویق خواهد کرد؟
  • چه کسی مسئول موفقیت یا شکست یک کارزار نظامی قراردادی خواهد بود؟
  • دولت افغانستان چگونه زمینه‌ی نظارت بر عملیات نظامی در خاک خودش را فراهم خواهد کرد؟
  • آیا خصوصی‌سازی جنگ و قراردادی کردن آن، به عنوان یک همکاری مبتنی بر سود دیده خواهد شد که کنترل درگیری را به دست می‌گیرد، جنگ را به عنوان یک محصول به فروش می‌رساند و چشم‌انداز صلح و مصالحه در این کشور را به شکست محکوم می‌کند.
  • قدرت‌های منطقه‌یی مانند چین و روسیه، و همسایه‌های فعال افغانستان مانند پاکستان و اوزبیکستان، در صورتی که آن‌ها قراردادی‌کردن جنگ را به عنوان نشانه‌ی منافع رو به کاهش ایالات متحد تفسیر کنند، ممکن است حمایت‌شان را از روند صلح متوقف کنند.

قریب است که ناقوس 20 سالگی جنگ افغانستان به صدا در آید، بنابراین ترمپ ممکن است که به زودی صبر و حوصله‌اش را از دست داده و به مقامات کابل (و ایالات متحده) گزینه‌ی «بگیر یا برو» را پیشکش کند. در ایالات متحده هیچ حوزه‌ی رأی‌گیری طر‌دار حضور مداوم ایالات متحده در افغانستان نیست و ترمپ در صورتی که تصمیم بگیرد و بگوید خروج از افغانستان بهترین گزینه‌ی ایالات متحده است، هیچ رأیی‌ را در انتخابات 2020 از دست نخواهد داد. جیمز متیس وزیر دفاع نگران است که خصوصی‌سازی جنگ افغانستان ممکن است متحدان ناتو را از ایالات متحده جدا کند، اما امریکا چقدر سرباز و دالر امریکایی را برای 37 سرباز لتوانیا هزینه کند؟

مخالفان یک رویکرد جدید ممکن است بگویند که با توسل به خصوصی‌سازی جنگ، به قربانی‌های سربازان نیروی مسلح ایالات متحده، بی‌احترامی خواهد شد، اما هزینه‌ی میلیاردها دالر، جان و جراحات هزاران سربازان، نباید ما را پس از 17 سال درگیری در جنگی که ما در آن به گفته‌ی جیمز متیس «پیروز نمی‌شویم»، از بررسی گزینه‌های بدیل باز دارد.

پرینس پیشنهاد داده است که رویکرد وی در رابطه به جنگ افغانستان، مورد آزمایش قرار بگیرد؛ رویکردی که شاهد اعزام پیمان‌کاران به ننگرهار و هلمند خواهد بود. ننگرهار مسیر رفت و آمد به پناه‌گاه‌های امن در پاکستان است و هلمند مرکز ثقل مالی طالبان است که در آن یک‌سوم زمین‌های قابل‌زرع برای کشت کوکنار استفاده می‌شوند. این امر درس جالبی به امریکا خواهد آموخت اما با توجه به مقاومت داخلی در دولت ایالات متحده، طرح پرینس به یک ارزیابی بی‌طرفانه که نگرانی‌های افغانستان را نیز مورد نظر بگیرد، نیاز خواهد داشت.

طرح اریک پرینس به ایالات متحده فرصت می‌دهد به جای از دست‌دادن یک سال دیگر که صرف آشنایی فرمانده جدید نیروهای ناتو با کارش می‌شود، یک استراتژی جدید را در افغانستان امتحان کند. این طرح ممکن است واشنگتن را به در نظر گرفتن سه گزینه وا دارد: طرح اصلی پرینس، طرح متمرکز بر زیرساخت اندرسون یا گزینه‌ی «فاصله‌ی معقول و مناسب» که ارایه‌ی مشاوره و آموزش به ارتش افغانستان است و در آن‌ صورت اگر اوضاع بد افغانستان بدتر شود، ایالات متحده با تسخیر دوباره‌ی افغانستان توسط طالبان روبرو نخواهد شد.