شیر مهریار
اشاره:
چرا رأی میدهیم؟
چرا رأی نمیدهیم؟
هر شهروند افغانستان در روند انتخابات به این دو سوال فکر میکند و یا در مواجهه با انتخابات به یکی از این تصامیم میرسد. هر شهروندی تا رسیدن به پاسخ یکی از سوالات دلایلی دارد.
اطلاعات روز حامی مردمسالاری است. در چند ماه گذشته نظارت دقیق بر عملکرد نهادهای ذیربط و مسئول دیگر داشته است. اما یک بحث نسبت به هر انتخابات دیگر بیرمق و کمرنگتر است؛ شهروندان و رأیدهندگان چه میگویند و مهمتر از همه: چرا رأی میدهند؟ چرا رأی نمیدهند؟
اطلاعات روز میخواهد گزیدهای از دیدگاهها و یاداشتهای شهروندان را منتشر کند. باور ما این است که توضیح دلایل رأی دادن یا ندادن، میتواند به تصمیمگیری منطقیتر شهروندان و خلق یک گفتمان سازنده و مردمسالار کمک کند.
***
همه به انتخابات علاقهمند نیستند. در افغانستان کمتر از نصف جمعیتِ واجد شرایط آن تا هنوز رأی دادهاند. حالا این بیمیلی و بیمبالاتی میتواند دلایل متعدد داشته باشد. برخی به اهمیت انتخابات و تأثیر آن بر وضع عمومی مردم پی نبردهاند، برخی هم به انتخابات شفاف و عادلانه در افغانستان باور ندارند و همچنان تعدادی هم نگرانیهای امنیتی دارند. اینروزها با دوستانی برمیخوریم که نمیخواهند رأی بدهند یا در کُل به انتخابات با تردید نگاه میکنند. از مجموع این حرفها، استدلالها و پرسشها میتوان به چند پرسش جمعبندیشده و خلاصهشده رسید و به آنها پاسخ گفت:
از کجا معلوم رأی واقعی شمار شود و تقلب نشود؟
مجری و ناظر انتخاباتِ این دوره از چندین جریان سیاسیاند. امکان اینکه کمیشنران کمیسیونها و ناظران انتخابات روی تعداد مشخص از کاندیداها توافق داشته باشند، وجود ندارد. اختلاف نظر کمیشنران کمیسیونها میتواند از تقلبهای گسترده و سیستماتیک که به خواست چند شخص یا جریان سیاسی باشد، جلوگیری کند. نظارت مستقیم و غیرمستقیم نهادهای بینالمللی، رسانهها و جامعهی مدنی نیز از تقلبهای گسترده میکاهد. تجربهی تاریخی هم نشان میدهد که هرچه حضور مردم بیشتر باشد، جابهجاکردن آرأ دشوارتر میشود و هزینهاش بالاتر. پس با شرکت گستردهی مردم در انتخابات و نظارت دقیق نهادها و رسانهها امکان تقلب محدودتر میشود.
اگر رأیبدهیم، مشروعیت و مفیدیت پارلمان بالا میرود؟
ما در مملکتی زندگی میکنیم که بیشتر از ۵۰ درصد مردم آن در انتخابات شرکت نمیکنند. مواردی هم پیش آمده است که مردم از شرکتنکردن در انتخابات، پشیمان شده و سالیان سال حسرت خوردهاند که از جمله میتوان شرکتنکردن بخشی از مردم غزنی را در انتخابات دورهی قبل مجلس نمایندگان مثال زد. در روز رأیدهی کمتر کسی از عدم مشروعیت پارلمان صحبت میکند. «عدم مشروعیت» و «نمایندهی تمام مردمنبودن» حرفهایی است که بعدا بر اثر پشیمانی یا تشخیص اشتباه گفته میشود. برخی شکایت میکنند که وکیل تحصیلکرده نداریم، برخی دیگر از نبود وکیل جوان یا فرهنگی گِله دارند و همین طور… به نظر میرسد که هر وقت رأی ندادیم، خودمان ضرر میکنیم. پیش از نمایندگان مردم یا شکلگیری حکومت، این ما مردم هستیم که به رأیمان معنا میدهیم و نتیجهاش را میبینیم. اگر از رأی خود استفادهی درست کرده و نسبت به سرنوشت جمعی حساس باشیم، قطعا مشروعیت و نمایندگی نمایندگان از مردم بالا رفته و به بهترشدن امور کمک کردهایم.
مگر با رأیدادن چیزی عوض میشود؟
بلی؛ خیلی چیزها. از آنجایی که پارلمان در افغانستان نهاد مؤثری است و نقش اساسی و مستقیم در تصمیمگیریهای دولت دارد، انتخاب یک وکیل کماهمیت نیست. نباید یادمان رفته باشد که در سالیان پیش چه نمایندههای داشتیم و در وقت انتخاب کابینه چطور معاملههای پیدا و پنهان شخصی صورت میگرفت. باید به یاد بیاوریم که بهدلیل عدم تعهد و صداقت نمایندههای قبلی، وزیرهای بیکفایت انتخاب شد و همچنان باقی ماند و اوضاع کشور بهتر نشد. باید به خاطر داشته باشیم که اگر اوضاع عمومی کشورمان بحرانی است، بخشی از آن برمیگردد به عملکرد ضعیف پارلمان. ما بهعنوان شهروندان این کشور بایستی نسبت به خود، خانواده، مردم و فرزندانمان مسئول باشیم. اگر رأی ما میتواند در بهترشدن کیفیت زندگی اطرافیانمان تأثیر بگذارد و تغییرات ایجاد کند، چرا دریغ کنیم؟
آیا با چند وکیل خوب در میان آن همه بد، تغییری ایجاد میشود؟
نامزدان خوب به اندازهی کافی در این میان وجود دارند، اما در مقابل، نامزدان بد هم زیادند. ما اگر خواستار تغییراتیم، باید تلاش کرده و طوری مدیریت کنیم که نامزدان خوب زیادتر به پارلمان کشور راه یابند و راهیافتن نمایندگانی که نسبت به سرنوشت جمعیمان تعهد ندارند، دشوار شود. هرچند گزینههای بهتری هم در مملکتمان وجود دارند که به دلایل زیادی وارد میدان نشدهاند. متأسفانه ما در این سالها سرمایههای انسانی زیادی از دست دادیم یا آدمهای لایق پرشماری خانهنشین شدند یا مهاجرت کردند، اما با رأیندادنِ ما، آن سرمایهها برنمیگردند؛ حتا ممکن با افتادن پارلمان به جمعی از نمایندگان بیتعهد و بیمسئولیت سرمایههای بیشتری را از دست بدهیم. رأی ما به نامزدان صادق و متعهد کمک میکند که زمینهی استفاده از داشتهها و اندوختههای سرمایههای علمی و فرهنگی کشورمان بیشتر فراهم شود. انتخابات تنها فرصتی است که مردم ما میتوانند در میان گزینههای فراوان گزینهی درست و دقیق را تشخیص دهند تا سرنوشت و شرایط مملکت رویهمرفته تغییر کند. واقعیت این است که با رأیدادن، تمام مشکلات ما حل نمیشود. خیلی از مشکلات مربوط به ساختار است و نه عملکرد مسئولان. منتها برخی از مشکلات و ساختارهای غیردموکراتیک با رأی درست و حسابشدهی ما در آیندهها بهصورت حداقلی تغییر میکند و رأی ما به فرایند تغییرات ساختاری قطعا مؤثر تمام میشود.
نامزدانی که فامیل ما میباشند یا از نامزدانی که پول گرفتیم، چه میشود؟
اگر قرار است نسبت به وضعیت آشفته و لجامگسیختهی مملکتمان احساس مسئولیت کنیم، دیگر نباید در بند پولِ پولداران یا نزاکتهای فامیلی و خویشاوندی باشیم. وقتی یک نامزد ضعیف که به امور مملکت و مأموریت نمایندگی، آگاهی و تعهد نداشته باشد، حتا اگر رفیق نزدیک و فامیلمان هم باشد، باید از آن معذرت خواست. همچنان اگر بهدلیل نیازمندیهای مالی و تنگدستی، از کاندیداتورای پولدار و ثروتمند از روی ناگزیری یا اشتباهی پول گرفتهایم و آن کاندیدای پولدار و تجارتپیشه از تواناییهای لازم نمایندگی برخوردار نیست، احساس مسئولیتمان نسبت به سرنوشت جمعی ما حکم میکند که موقع رأیدادن در انتخاب خود درنگ کرده و تجدیدنظر کنیم.
اکنون بیشتر از ۱۳ روز فرصت برای انتخابات نداریم. امید با تلاش همگی و با وجود نقدهای درستی که داریم، بتوانیم عدهای بیشتری از مردم افغانستان را در ۲۸ میزان پای صندوقهای رأی بیاوریم و نمایندگان متعهد به آرمانهای جمعی و آگاه بر امور مملکت را برای داشتن افغانستان آزادتر، شادتر و آبادتر انتخاب کنیم. بهنظر من زمان آن رسیده که باور کنیم، تاریخ و سرنوشتِ کشور ما را کسانی دیگر جز خودمان رقم نمیزنند. سرنوشت جمعی ما با کنشها و واکنشهای خود ما شکل میگیرد. پس در تشخیص و انتخاب خود دقیق باشیم و از بند قوم، منطقه، حزب و احساسات زودگذر عبور و نسبت به آیندهی کشور خود احساس مسئولیت کنیم.
اشاره: این مطلب با اقتباس و الهام از یادداشت علی عبدی، نویسنده ایرانی نوشته شده است.