شیر قندهار؛ آیا رازق یک قهرمان بود یا بخشی از مشکل؟

شیر قندهار؛ آیا رازق یک قهرمان بود یا بخشی از مشکل؟

واشنگتن پست ـ پامیلا کانستبل و سید صلاح‌الدین


پرتره‌های احمدشاه مسعود، مبارز افسانه‌یی ضد شوروی و ضد طالبان که به نام «شیر پنجشیر» شناخته می‌شود، از زمان ترورش در 17 سال پیش تا امروز، تابلوهای تبلیغاتی رسمی، غرفه‌های پولیس و شیشه‌ی موترها را در این پایتخت قهرمان پرورِ خسته از جنگ، از خود کرده است.

حالا شیر کندهار توجهات را از شیر پنجشیر به خود معطوف کرده است.

در چند هفته‌ی گذشته، تصاویر جنرال عبدالرازق اچکزی 39 ساله، فرمانده نترس پولیس کندهار و مبارز ضد شورشی که در 18 اکتبر در نزدیکی مقرش در شهر کندهار کشته شد، به کابل سرازیر شده است.

تصاویر رازق در چهارراه‌ها، دیوارهای استنادی و پنجره‌ی تاکسی‌های بی‌شمار چسبانده شده است. تصاویری که یا او را در حال لبخند با عینک‌ آفتابی روی مویش و یا با لباس رسمی در حال صدور فرمان نشان می‌دهند. گاهی اوقات قیافه‌ی پسرسان او در کنار صورت زمخت مسعود قرار گرفته یا شیر باشکوهی پشت شانه‌اش در حال استراحت دیده می‌شود.

راننده‌ی جوان تاکسی در میانه‌ی غوغا و هلهله‌ی ساعت شلوغ شهر، در پاسخ به پرس و جو در مورد رازق فریاد می‌زند: «او یک قهرمان است؛ او کشور ما را نجات داد.» پنجره‌ی عقب تاکسی او با تصویر دست‌کاری‌شده‌ی رازق، مسعود و یک شیر خشمگین پوشانده شده است.

تاج محمد که در یکی از ایستگاه‌های شلوغ اتوبوس، تصاویر رازق را به فروش می‌رساند، می‌‌گوید: «کسب و کار خوب است.  عکس‌های او نسبت به عکس‌های رهبران دیگر که در سال‌ها اخیر کشته شده‌اند، خریدار بیشتر دارد.» عکس‌های که تاج محمد به مشتریانش می‌دهد، با لکه‌های سرخ به رنگ خون تزیین شده‌اند.

پس از چهار دهه جنگ، افغان‌ها اصلا با کمبود رهبر کشته‌شده برای یادآوری مواجه نیستند. اما تقریبا همه‌ی این رهبران کشته‌شده، به شمول مسعود، به طور انحصاری به یک گروه قومی خاص مربوط اند؛ تمایزی که در این کشور مملو از حساب‌های حل‌نشده و زخم‌های التیام‌نیافته، لایه‌های ثانویه تاریکی به همراه دارد قهرمان یک گروه، قصاب گروه دیگری است.

اما در مرگ رازق که از قوم پشتون و دیرزمانی فرمانده پولیس ولایت کندهار بود، افغان‌ها از هر پیشینه و زمینه‌یی در سوگ نشستند، امری که او را یک شهید جنگی نادر برای کسب لقب قهرمانی در سراسر خطوط گسل قومی کشور می‌سازد. در رسانه‌های اجتماعی، طرفداران او حد اعلی ارادت و احترام خود را با گذاشتن عکس رازق در پروفایل‌شان، بیان کرده‌اند.

ماه گذشته سیاست‌مداران و رهبران از هر گروه و جناحی، در مراسم عزاداری او گرد آمدند و مرگ نابه‌هنگام رازق (او از سن و سال اصلی‌اش، یک دهه جوان‌تر به نظر می‌رسید) را به عنوان ضایعه‌ی جبران‌ناپذیر برای این کشور توصیف کردند. رازق پس از خروج از نشستی با جنرال استین اسکات میلر فرمانده ارشد ارتش ایالات متحده در افغانستان، همراه با رییس امنیت ولایت کندهار به ضرب گلوله کشته شد. جنرال میلر از این حمله جان سالم به در برد.

در جامعه‌یی که زورمندان از دیربازی به این‌سو مورد تحسین بوده‌اند و سواستفاده‌ی آن‌ها از قدرت به ندرت مورد بازخواست قرار گرفته، اجماع فوری ناگفته‌یی وجود داشت مبنی بر این‌که اهمیت موفقیت رازق در پایدار و مصئون نگهداشتن کندهار از حملات شورشی، بر زیاده‌روی‌های او در این ولایت می‌چربد و ارزشش را داشته است.

اما گروه‌های حقوق بشر افغان و بین‌المللی در این اجماع شریک نبودند. در طول سال‌ها، رازق همزمان با صعودش از صفوف پولیس مرزی و سپس پولیس ملی افغانستان، به خاطر بی‌رحمی و سواستفاده‌های کینه‌توزانه‌، شهرتی به هم زده بود. او در مبارزه با طالبان در کندهار، به یکی از متحدان مهم نیروهای ناتو به رهبری ایالات متحده تبدیل اما با اتهامات محلی مرتبط با ظلم و ستم مواجه شد.

یکی از منتقدام سمج او، سازمان دیدبان حقوق بشر بوده است. پاتریشیا گسمن دستیار بخش آسیای این نهاد، در ایمیل اخیرش خاطرنشان کرده است که گزارش سال گذشته‌ی سازمان ملل متحد، نیروی پولیس رازق را زورگو و سواستفاده‌جو شناخته است. او می‌گوید که نیروهای تحت امر رازق مسوول «شکنجه‌ی زندانیان از طریق ایجاد خفگی، آسیب‌زدن به اندام‌های جنسی و شوک الکتریکی» شناخته شده‌اند. رازق بارها همه‌ی اتهامات سواستفاده را رد کرده بود.

گسمن که دو سال پیش از کندهار برای تحقیق در مورد قضایای نقض حقوق بشر بازدید کرده است، می‌گوید با اینکه رازق برای بهبود امنیت در منطقه مورد تحسین نخبگان افغان و مقامات غربی قرار داشت، اما قربانیان او اغلب رقبای قبیله‌یی ناشناخته و یا کسانی بودند که خط رازق را زیرپا کرده بودند و جایی برای شکایت نداشتند. گسمن می‌گوید که در برخی موارد، اقدامات او [رازق] «در واقع به ناامنی دامن زده بود.»

قتل رازق موج شوکه‌کننده‌یی را در سراسر کشور پخش کرد و انتخابات پارلمانی کندهار که برای دو روز بعد برنامه‌ریزی شده بود، به علت ترس از خشونت و یا حملات شورشیان تا یک هفته به تعویق افتاد. اما برخی از کندهاری‌ها محلی، از جمله بزرگان قبیله‌یی و قانون‌گذاران، در گفت‌وگوهای خصوصی از اینکه رازق رفته، ابراز راحتی و فراغت کرده‌اند. برخی گفته‌اند که رازق قتل‌های شخصی و سیاسی را تحت پوشش مبارزه با شورشیان مرتکب شده و یا دستور آن‌ را صادر کرده است.

یکی از قانون‌گذارن کندهار که به شرط پنهان‌ماندن هویتش صحبت کرد، با اشاره به نگرانی‌ها درباره‌ی امنیت و حساسیت‌های قبیله‌یی گفت: «در کابل مردم او را قهرمان می‌بینند، اما مردم کندهار این طور فکر نمی‌کنند. او بخشی از مشکل بود.» او گفت که کندهار در یک ماه پس از مرگ رازق، نسبت به زمانی که او فرمانده پولیس بود، شاهد خشونت کمتری بوده است.

رازق نسبت به حملات، همچون میله‌ی برق‌گیر در برابر رعد و برق بود. او از تلاش‌های فراوان طالبان برای ترور وی و نیز بمب‌گذاری مهمان‌خانه‌اش در اوایل سال 2017، هنگامی که او میزبان یک نشست بود، جان سالم به در برد. بمب زمانی منفجر شد که او از اتاق خارج شده بود. در آن حمله شش فرستاده دیپلماتیک امارات متحده‌ی عربی کشته شدند.

رازق گرداننده‌ی بی‌قرار و مستقلی بود که افراد با نفوذ با دو برابر سن وی از او می‌ترسیدند و کسی بود که از طریق روابط سیاسی و قبیله‌یی، امپراتوری را در سراسر جنوب افغانستان برپا و بنا کرده بود.

خبرنگاران محلی می‌گویند که حتی والی کندهار مجبور بود برای تصمیم‌گیری‌های عادی و روزمره از رازق طلب اجازت کند.

سال گذشته، رازق به تشکیل اتحاد با برخی‌ از رهبران اپوزیسیون دولت دست زد و رییس‌جمهور اشرف غنی سعی کرد او را برکنار کند، اما فرمانده جوان و قدرت‌مند پولیس آشکارا از دستور رییس‌جمهور سرپیچی کرد. اندکی پس از مرگ رازق، غنی تادین، برادر جوان رازق را به عنوان جایگزین او معرفی کرد. تادین خان دهه‌ی دوم عمرش را می‌گذراند، نسبت به رازق رفتار تابع‌تری دارد، اما از هیچ تجربه‌ی امنیتی برخوردار نیست.