- اسوشیتد پرس ـ جون گامبرل
فقط چند هفته پس از حملات یازدهم سپتامبر، حمزه بن لادن با قهوهجوش سنتی عربی در سمت راست و آرپیجی در سمت چپش، برای اولینبار با زمزمهی شعری در یک ویدیوی تبلیغاتی ظاهر شد.
پسر فقط 12 سال دارد. کنار لاشهی هلیکوپتری زانو زده و این او را کم سن و سالتر نشان میدهد. اطرف هلیکوپتر را جهادیهای نقابپوش و تا به دندان مسلح احاطه کردهاند.
سالها پس از مرگ پدرش به دست تفنگداران نیروی دریایی ایالات متحده در خاک پاکستان، اکنون این حمزه بن لادن است که در کانون توجه قدرتهای جهانی قرار گرفته است. به تازگی، ایالات متحده 1 میلیون دالر برای اطلاعات درباره حمزه بن لادن جایزه تعیین کرده است، شورای امنیت سازمان ملل متحد نام او را به فهرست تحریمهای جهانی اضافه کرده و زادگاهش، عربستان سعودی، شهروندی او را لغو کرده است.
این اقدامات نشان میدهد که مقامات بینالمللی معتقدند که حمزهی 30 ساله، اکنون به یک تهدید جدی بدل شده است. او رهبر القاعده نیست اما در درون این شبکهی تروریستی که میراث پدرش است، سیر صعودی را طی کرده و گروه القاعده، شاید در حال آمادهکردن او است تا روزی بهعنوان رهبر نسل جوان شبهنظامیان قدعلم کند.
علی صوفان، از افسران سابق افبیآی که مامور بررسی حملهی القاعده به یواساس کول بود، میگوید: «سرنوشت حمزه این بود که پا در جای پای پدرش بگذارد. او آماده است تا نقش رهبری ارشد را در القاعده داشته باشد.»
اطلاعات زیادی درباره حمزه بن لادن در دست نیست، به خصوص پاسخ این سوال کلیدی که او فعلا در کجاست، اما زندگی او بازتاب مسیر القاعدهی پسا بن لادن است؛ القاعدهای که آهسته و پیوسته پیش میرود و بیشتر از شاخهها و رقیباش گروه دولت اسلامی دوام میآورد.
تاریخ دقیق تولد حمزه بن لادن همچنان محل اختلاف است اما اکثراً معتقدند که او در سال 1989 به دنیا آمده است. سالی که برای پدرش مرحلهی گذار بود؛ دورانی که اسامه به خاطر نقشاش در تامین پول و اسلحه برای مجاهدین در جنگ با شوروی در دهه 1980، توجه را به خود جلب کرده بود. اسامه خودش یکی از حدود 50 کودک خانوادهی ثروتمندی بود که از غولهای صنعت ساختمانسازی عربستان سعودی به شمار میرود.
با پایان جهاد افغانستان، بن لادن بهعنوان رهبر یک گروه جدید ظاهر شد؛ گروهی که میخواست با استفاده از شبکهی جهانی که در افغانستان شکل گرفته بود، جهاد جدیدی را آغاز کند.
در آن زمان از ازدواج اسامه بن لادن با خیریه صابر مدتی گذشته بود. خیریه روانشناس کودک از جده، شهر بندری عربستان سعودی بود که گفته میشود سعد، پسر اسامه از همسر دیگرش، را درمان کرده بود. سعد مبتلا به اوتیسم بود. در حالیکه القاعده داشت اولین گامهایش را به سمت حملات 11 سپتامبر بر میداشت، حمزه به دنیا آمد؛ تنها فرزند اسامه و خیریه.
الیزابت کندل، از پژوهشگران ارشد کلج پمبروک در دانشگاه آکسفورد که در مورد حمزه بن لادن مطالعه کرده است، میگوید: «این پسر از روز اول زندگیاش تا کنون، با القاعده نفس کشیده، زندگی و آن را تجربه کرده است.» حمزه در عربی به معنای «شیر» و یا «قدرت» است.
حمزه کودک نوپایی بود که زندگی اسامه بن لادن در تبعید آغاز شد. آنها پس از اینکه انتقاد بن لادن از عربستان سعودی به خاطر میزبانی از نیروهای امریکایی در جریان جنگ خلیج فارس در سال 1991، خانوادهی سلطنتی را برانگیخت، به سودان نقل مکان کردند.
پس از اینکه بن لادن تحت فشار روزافزون بینالملل در برابر ایالات متحده اعلام جهاد کرد، سودان او بیرون راند و در سال 1996 خانوادهی بن لادن دوباره به افغانستان نقل مکان کرد. حمزه در آن زمان 7 ساله بود.
حملات القاعده علیه ایالات متحده در سال 1998 با بمبگذاری سفارت ایالات متحده در کنیا و تانزانیا که باعث کشتهشدن 224 نفر شد، شدت یافت. حملهی القاعده در سال 2000 به یواساس کول در یمن، باعث کشتهشدن دستکم 17 ملوان شد.
در این زمان حمزه بن لادن در حالیکه جلیقهی استتاری به تن داشت و به سبک آموزش نظامی از میلههای آهنی آویزان بود و یا در حال زمزمه شعری به زبان عربی کلاسیک بود، در عکسها و یا فیلمهای تبلیغاتی در کنار پدرش ظاهر میشد. کمی بعد حملات یازدهم سپتامبر اتفاق افتاد که در آن نزدیک به 3 هزار نفر کشته شدند.
بنابراین، حمزه بن لادن در سن 12 سالگی در حالی که کنار لاشهی هلیکوپتری ـ که احتمالا بقایای اشغال شوروی بود نه آنطور که القاعده در آن زمان ادعا کرده بود، یک هواپیمای ایالات متحده ـ قرار داشت، در ویدیویی ظاهر شد.
او در شعری که زمزمه میکرد، از ملا محمد عمر، متحد پدرش و رهبر طالبان افغانستان به عنوان «شیر کابل» یاد کرد سپس یکجا با سایر پسران به سوی مزرعهای دوید و طوری که گویا از حملات هوایی امریکا ترسی ندارد، تفنگچهای را روی سرش نگهداشت. این آخرین لحظات بن لادن و خانوادهاش در افغانستان بود. اندکی بعد ایالات متحده به افغانستان حمله کرد، طالبان را سرنگون و اسامه را به کوههای تورا بورا و از آنجا به پاکستان فراری کرد.
حمزه در جایی نوشته است که پیش از اینکه از پدرش جدا شود، پدرش به او و خالد برادرش تسبیح دعا میدهد: «مثل این بود که جگر مان را کشیدیم و آنجا رها کردیم.»
و بعد، درست مانند پدرش، حمزه نیز ناپدید شد.
سالهای ایران
حمزه بن لادن و مادرش، در میانهی کارزار هوایی و بمباران افغانستان از سوی ائتلاف به رهبری امریکا، به دنبال سایر اعضای القاعده به پاکستان رفتند. به گفتهی کارشناسان و براساس تحلیل مدارکی که پس از حملهی تفنگداران نیروی دریایی ایالات متحده به محل سکونت اسامه بن لادن در شهر ابیتآباد پاکستان، به دست آمده، حمزه و مادرش از پاکستان وارد ایران شدند. در ایران، رهبران القاعده آنها را در مجموعهای از خانههای امن مخفی کردند.
ارتباط بین القاعده و ایران مسألهی گنگ و مبهمی است که به شدت از سوی تهران رد شده است. اینکه ایران، قدرتمندترین کشور شیعه در خاورمیانه، به شبهنظامیان عرب سنیمذهب پناه دهد، عجیب و غریب به نظر میرسد. افراطگرایان سنی، شیعیان را مرتد میدانند و آنها را هدف خشونت قرار میدهند.
با اینحال، براساس گزارش کمیسیون دولتی ایالات متحده برای حادثه 11 سپتامبر، هنگامی که بن لادن در سودان به سر میبرد، القاعده به پیشرفتهایی در خصوص ایران دست یافت. این کمیسیون میگوید که بعداً شبهنظامیان القاعده در لبنان از سوی گروه شبهنظامی حزبالله که تا امروز از حمایت ایران برخوردار است، آموزش دیدند.
براساس گزارشی که در میان اسناد شخصی اسامه بن لادن در جریان حمله ابیتآباد به دست آمده است، پیش از حملات 11 سپتامبر، ایران به شبهنظامیان القاعده اجازه داد تا بدون مهر پاسپورت و با ویزاهایی که از کنسولی ایران در کراچی پاکستان دریافت کرده بودند، از مرز این کشور عبور کنند. این امر به اعضای سعودی این سازمان کمک کرد تا از سوءظن نسبت به خود شان جلوگیری کنند. براساس این گزارش، اعضای القاعده با ماموران اطلاعاتی ایران نیز ارتباط داشتند.
این گزارش میگوید که ایران برای جنگجویان القاعده «پول، اسلحه و هرچیزی که نیاز داشتند» فرام کرد و «در بدل حمله به منافع امریکا در عربستان سعودی، زمینهی آموزش آنها را در اردوگاههای حزبالله در لبنان فراهم کرد.»
این مسأله با گزارش کمیسون دولت امریکا برای حملات یازدهم سپتامبر که نشان میدهد هشت تن از هواپیماربایان 11 سپتامبر پیش از ورود به ایالات متحده، از ایران عبور کرده بودند، مطابقت میکند. با اینحال، این کمیسیون «هیچ مدرکی را که نشان دهد ایران و یا حزبالله» از برنامهریزی القاعده برای حمله به ایالات متحده «در یازدهم سپتامبر آگاه بودند، پیدا نکرد.»
معلوم نیست که چرا ایران به اعضای القاعده از جمله کودکان و همسران بن لادن اجازه داد تا بلافاصله پس از حملات 11 سپتامبر وارد این کشور شوند. آیتالله خامنهای رهبر ایران و محمد خاتمی سیاستمدار اصلاحطلب و رییسجمهور وقت ایران این حمله را محکوم کردند و ایران به حملهی تحت رهبری امریکا به افغانستان کمک کرد. با اینحال، تا جنوری سال 2002 جورج بوش رییسجمهور امریکا ایران را در کنار عراق و کوریای شمالی، بخشی از «محور شرارت» خواند.
هیأت ایران در سازمان ملل متحد به درخواست برای اظهار نظر پاسخ نداد.
تا آپریل 2003، درست چند هفته پس از حملهی امریکا به عراق ـ که باعث سرنگونی صدام حسین شد ـ مقامات اطلاعاتی ایران از اینکه القاعده فراتر از کنترل آنها پا مینهاد به تنگ آمده بودند. براساس گزارشهای همزمان چندین شبهنظامی القاعده، ایران تا توانست تمام اعضای القاعده را جمعآوری و ظاهرا در مجموعهای از پایگاههای نظامی و یا محوطههای سرپوشیده زندانی کرد.
اسارت
در ایران، خیریهی صابر مادر حمزه بن لادن از سران القاعده در آن کشور خواست تا پسرش را که حالا نوجوان شده بود، زیر بال و پر خود بگیرند. حمزه به پدرش درباره کتابهای الهیات اسلامی که او در بازداشت مطالعه کرده بود، نوشت و از اینکه او در جمع جهادیها در میدان نبرد نیست، ابراز ناخشنودی کرد.
حمزه در یکی از نامههایش که از ابیتآباد به دست آمده نوشته است: «مجاهدین با پیروزیهای مداوم شان به شدت مرا تحت تاثیر قرار دادهاند ولی مرا زنجیر فولادی مانع شده است. نگرانم که بقیهی جوانیام پشت میلههای آهنی سپری شود.»
اما زنجیرهای فولادی باعث شد که حمزه و سایر اعضای القاعده از کارزار هوایی ایالات متحده در دوران بوش و بعد باراک اوباما علیه شبهنظامیان در سراسر خاورمیانه، در امان بمانند. سعد برادر ناتنی حمزه از ایران فرار و خودش را به پاکستان رساند اما بلافاصله توسط حملهی هوایی ایالات متحده در سال 2009 کشته شد.
تریشا بیکن، استادیار دانشگاه امریکایی که تمرکزش القاعده است و زمانی در بخش مبارزه با تروریسم وزارت امور خارجه ایالات متحده کار میکرد، میگوید: «در حالیکه هرکس دیگری کشته و بازداشت میشد، اینکه حمزه در آن زمان در ایران بود احتمالا جان او را نجات داده است.»
در همان زمان بود که حمزه با انتخاب دختر عبدالله احمد عبدالله ـ مرد مصری که ایالات متحده میگوید در برنامهریزی حملات القاعده به سفارت امریکا در سال 1998 دست داشته ـ ازدواج بینا-القاعدهای کرد. این زوج دو فرزند داشتند، به نام اسامه و خیریه، به یاد پدر و مادر حمزه.
حمزه در نامهای به پدرش نوشته است: «از خدا میخواهم که تصویر آنها را در چشمات قرار دهد. او [خدا] آنها را خلق کرد تا به شما خدمت کنند.»
اندکی بعد شایعات در مورد اینکه اعضای القاعده در ایران به سر میبرند، به اوجش رسید. در اواخر سال 2009، اِمان دختر نوجوان اسامه بن لادن به نحوی از بازداشت فرار و خودش را به سفارت سعودی در تهران رساند. منوچهر متکی، وزیر امور خارجه ایران در آن زمان گفت: «ما نمیدانیم که این شخص چگونه به سفارت رفته و یا چگونه وارد این کشور شده است.»
خالد بن لادن، دیگر پسر اسامه بعدا نامهای نوشت که در فضای آنلاین منتشر شد و در آن او خطاب به رهبر ایران گفته بود که خواهران و برادرانش «لتوکوب و سرکوب» میشوند.
پس از سالها بازداشت، فرصتی برای اعضای القاعده که در ایران نگهداری میشدند، پیش آمد. در اواخر سال 2008، مردان مسلح یک دیپلمات ایرانی را در شمالغرب پاکستان ربودند. این دیپلمات در ماه مارچ سال 2010 آزاد شد، چرا که حمزه و دیگران نیز از بازداشت رها شدند.
براساس نامهای که به اسامه بن لادن نوشته شده است، اسامه بن لادن در نظر داشت تا حمزه را از طریق بورسیه دینی به قطر بفرستد اما پسرش به وزیرستان پاکستان رفت و در آنجا خواستار آموزش استفاده از اسلحه شد. خیریه صابر بلافاصله به ابیتآباد رفت، جایی که شوهرش پنهان شده بود و امیدوار بود که حمزه نیز به آنجا بیاید.
اما در 2 مِی سال 2011، تیمی متشکل از تفنگداران نیروی دریایی ایالات متحده با حمله به ابیتآباد اسامه بن لادن و خالد را کشتند. خیریه صابر و سایر همسران بن لادن و محافظانش که در آن خانه زندگی میکردند، زندانی شدند. حمزه دوباره ناپدید شد.
ظهور دوباره
در ماه آگست سال 2015 ویدیویی روی وبسایت ایمن الظواهری رهبر فعلی القاعده ظاهر شد که «شیری از لانهی القاعده» را معرفی کرد. آن «شیر» حمزه بن لادن بود. بن لادن جوان در ویدیو ظاهر نشد و تنها در نوار صوتی صحبت کرد.
او گفت: «آنچه که امریکا و متحدانش را بیشتر از هرچیزی میترساند، این است که ما میدان جنگ را از کابل، بغداد و غزه به واشنگتن، لندن، پاریس، تلابیب و تمام منافع امریکا، یهود و غرب در سراسر جهان میبریم.»
از آن زمان تا کنون، حمزه در بیش از 10 پیام القاعده، در حال سخنرانی درباره همهچیز، از جنگ در سوریه گرفته تا سفر دونالد ترمپ به عربستان سعودی در اولین سفر خارجیاش بهعنوان رییسجمهور ایالات متحده، حضور داشته است.
کندال میگوید: «سخنرانی او [در مورد] خون و دل و روده نیست. بیشتر ادبی و فرهیخته است.»
با اینکه الظواهری هنوز القاعده را کنترل میکند، اما پیامهای متعددی که منتشر شده این گمانهزنی را برانگیخته که شاید القاعده سعی دارد با پیشکشیدن یک چهرهی تازه برای آینده برنامهریزی کند.
از سوی دیگر، حملات ائتلاف به رهبری ایالات متحده، حملات هوایی روسیه و نیروهای تحت حمایت ایران دارد گروه دولت اسلامی را به فروپاشی نزدیک میکند.
این امر به القاعده کمک میکند تا بهعنوان اصلیترین گروه جهادی باقی بماند.
ساجان گوهل، رییس امنیت بینالمللی بنیاد آسیا-پاسفیک در بریتانیا میگوید: «فکر میکنم که با بدترشدن وضعیت داعش، جامعه بینالمللی شاید متوجه شده باشد که گروههای تروریستی دیگر از جمله گروههایی مانند القاعده که هرگز نابود نشدند، وجود دارد. در واقع، القاعده بیسروصدا در حال رشد و به دستآوردن دوباره قدرتاش بوده است. رهبران القاعده اجازه دادهاند که داعش همهی توجهات را به خود جلب کند و خود بیسروصدا القاعده را بازسازی کنند.»
وزارت امور خارجه ایالات متحده در سال 2017 حمزه بن لادن را «تروریست جهانی» خواند و بعد در ماه فبروری سال 2019 برای سر او جایزه تعیین کرد.
این تحولات نشان میدهد که مقامات او را یک تهدید میدانند.
صوفان، مامور سابق افبیآی میگوید: «احتمالاً اطلاعات دیگری وجود دارد که نشان میدهد اتفاقی در حال وقوع است.»
اما آنچه که در درون القاعده اتفاق میافتد، هنوز یک معماست. پس از پیامی در ماه مارچ 2018 که در آن حمزه حاکمان عربستان سعودی را تهدید میکند، تا کنون خبری از حمزه بن لادن شنیده نشده است. اینکه چرا، معلوم نیست. شایعاتی منتشر شده است که حمزه در حملهای هدف قرار گرفته است. سازمان سیا در نوامبر 2017 ویدیویی را از مراسم عروسی وی در بازداشت ایران منتشر کرد؛ اولین تصاویر شناختهشده از او پس از کودکیاش.
تصویری از این ویدیو اکنون روی پوستر افراد تحت تعقیب ایالات متحده جا خوش کرده است.
صوفان میگوید: «آیا او موفق خواهد شد؟ ما نمیدانیم. آیا او به اندازهی کافی زنده میماند تا آنچه را پدرش قادر بود، انجام دهد؟ ما نظری نداریم. شاید همین فردا هواپیمای بدون سرنشینی او را شکار کند. اما برنامه همین است. این چیزی است که آنها میخواستند انجام دهند. این چیزی است که به باور من از همان ابتدا در سرنوشت وی بوده است.»