الجزیره ـ جیمز براونزل
ترجمه: جلیل پژواک
در جمع کسانی که شب 24 اپریل 1998 شنونده برنامهی طنز خبری «Have I Got News For You» از رادیو بیبیسی بودند، چه کسی پیشبینی میکرد که یک شرکتکنندهی دستوپاچلفتیِ پولدار روزی نخست وزیر بریتانیای کبیر و ایرلند شمالی میشود.
گردانندهی برنامه «بوریس جانسون» را زیر رگبار سوالاتش در مورد نوار صوتی که از مکالمهی وی و «داریوس گپی» به بیرون درز کرده بود، قرار داده بود. «گپی» دوست دوران مکتب جانسون است که در آنزمان به تقلب محکوم شده بود. در این مکالمهی تلفنی، گپی از روزنامهنگاری که در مورد فعالیتهای جنایی وی تحقیق میکند، شکایت میکند و به جانسون که در آن زمان ستوننویس روزنامهای بود، میگوید که میخواهد حق آن روزنامهنگار را کف دستش بگذارد. جانسون موافقت میکند که آدرس خانهی آن روزنامهنگار را به گپی بدهد.
داستانهایی از این دست در گذشتهی جانسون کم نیست. جانسون مردی است که «لرد کنراد بلک» معروف و متقلب او را «دغلباز» وصفناپذیر توصیف کرده است.
«مارک شاناهان»، رییس بخش سیاست در دانشگاه «ریدینگ» میگوید: «بوریس جانسون عاشق نخستوزیری است، اما تقریبا بهصورت قطع از این کار متنفر خواهد شد. فکر اینکه بهعنوان قویترین سیاستمدار در انگلیس، چهرهی قدرتمند در صحنهی جهانی و شکلدهندهی سرنوشت بریتانیاییها مورد تحسین قرار بگیرد، برای او جذاب است. اما واقعیت محدودیتهای نخستوزیربودن و تقریبا امکانناپذیری کارآمدبودن در این کرسی، آنهم در این دورهی سیاسیِ حساس سریعا او را دلسرد خواهد کرد.»
«لرد کریس پتن»، نماینده پیشین مجلس از حزب محافظهکار و آخرین فرماندار بریتانیایی هنگکنگ، در مدت زمانی که جانسون خبرنگار روزنامه «دیلی تلگراف» در بروکسل بود، بهعنوان کمیشنر اروپا کار میکرد. جانسون پس از آن به دیلی تلگراف پیوست که از «تایمز» بهخاطر آنچه که جعل نقلقول در یک مطلب منتشرشده خوانده شد، اخراج شد. پتن جانسون را بهخاطر جعل گزارشهایی که اتحادیه اروپا را دستپاچه و شرمنده میکرد، اما باب میل خوانندگانش بود، بهعنوان «یکی از بزرگترین نمایندگان روزنامهنگاری جعلی» توصیف میکند.
جانسون در نوشتههایش با بهکاربردن کلماتی چون «بچه سیاه» و «لبخند هندوانهای» هنگام اشاره به آفریقاییها، آشکارا تعصبآمیز برخورد میکرد. او به مردان همجنسگرا بهعنوان «بچههای رکابیپوش» اشاره کرده و گفته که «تنفر» باراک اوباما از بریتانیا «ارثی» است، زیرا او «نیمه کنیایی» هست. جانسون وقتی وزیر امور خارجهی بریتانیا بود گفت که شهر «سیرت» در لیبیا میتواند «دوبی بعدی» باشد به شرطی که «جنازهها را از خیابانها جمع کنند.»
استیو وردلوف، یکی از کنشگران برجستهی حقوق دگرباشان جنسی در انگلیس و سفیر «استونوال» است. او میگوید: «ما در دورانی بهسر میبریم که حقوق دگرباشان جنسی در معرض تهدید قرار دارد و ما در عصری که که کشور نسبت به 10 سال قبل متعصبتر میشود، به حمایت رهبرمان نیاز داریم. این مسأله بهشدت نگرانکننده است و رهبر این کشور باید موضع محکمی در خصوص سیاستهای دولت در قبال دگرباشان جنسی و حمایت از آنها بگیرد. ما در عصری زندگی میکنیم که ناسیونالیسم رو به افزایش است و سادهترین راه برای تعریف خودت بهعنوان یک محافظهکار واقعی این است که سیاستهای اجتماعی جناحراستی از خود به نمایش بگذاری. ما اکنون نخستوزیری داریم که اخلاقش غیرمعمول و پابند به هیچ اصولی نیست؛ نخستوزیری که خوشحال است بتواند کاری کند که مایهی دلخوشی پوپولیستها شود. او جامعهی دگرباشان جنسی و سایر اقلیتها را بدون لحظهای تردید قربانی خواهد کرد.»
سیاست و وفاداری
جانسون پس از ناکامی در بهدستآوردن آرای حزب محافظهکار برای نمایندگی از این حزب در رایگیری سال 1994 پارلمان اروپا و بعد شکست در بهدست آوردن کرسی وستمنیستر در انتخابات سال 1997 سرانجام در سال 2001 بهعنوان نماینده حوزهی انتخاباتی « هنلی-آن-تایمز» به مجلس بریتانیا راه یافت.
چهرهی عمومی او سطحی از معروفیت را برایش به ارمغان داشت ـ امری که برای اکثر سیاستمداران محافظهکار ناممکن است ـ و بهزودی جایگاهش را در ردیف اول اپوزیسیون در مجلس پیدا کرد و در سال 2004 وزیر آموزش عالی دولت سایه شد. او شش ماه بعد بهخاطر دروغگویی به «مایکل هوارد»، رهبر حزب محافظهکار در آنزمان، دربارهی رابطهی خارج از ازدواجش با روزنامهنگاری بهنام «پترونلا وایت»، ستوننویس مجله (The Spectator) ـ مجلهای که جانسون آن را ویرایش میکرد ـ اخراج شد. گفته میشود که جانسون در جریان رابطهی چهارسالهاش با وایت، با روزنامهنگار دیگری بهنام «آنا فاذکرلی» نیز رابطهی جنسی خارج از ازدواج داشته است. در سال 2013 و بهدنبال حکم دادگاهی در بریتانیا معلوم شد که جانسون از زن دیگری ـ اینبار «هلن مکینتایر»، مشاور هنر ـ یک فرزند دارد. قاضی دادگاه پردهبرداری از این مسأله را در جهت منافع عمومی خواند.
اوایل سال جاری اعلام شد که جانسون و «مارینا ویلر» ـ همسر جانسون به مدت 25 سال ـ بهدلیل ارتباط جانسون با «کری سایمونز» ـ رییس پیشین روابط عمومی حزب محافظهکار ـ از هم جدا میشوند. جانسون در حال حاضر با سایمونز زندگی میکند. ویلر و جانسون چند روز پس از رسمیشدن طلاق جانسون از همسر اولش «آلگرا موستین اوون» با هم ازدواج کرده بودند.
جانسون بهرغم زنستیزی و تعصبش ـ یا احتمالا بهخاطر آن ـ چهرهی پرطرفداری است. او دو دور کامل شهردار لندن، یکی از چندفرهنگیترین شهرهای جهان، بود. با آنهم او تابستان سال گذشته در مقالهای زنان مسلمانی را که حجاب میپوشند به «صندوق نامههای پُستی» تشبیه کرده بود.
«جورج رابینسون»، یکی از کارمندان سابق حزب محافظهکار میگوید: «جانسون در مدتی که شهردار لندن بود، ثابت کرد که او از تمام مردم، از هر دین و مذهب، قوم یا جنسیتی که باشند، نمایندگی میکند. در واقع او یکی از اولین اعضای حزب محافظهکار بود که از ازدواج همجنسگرایان حمایت کرد و در رژهی دگرباشان جنسی لندن در سال 2008 کلاه استتسون صورتی پوشید. هرچند نظرات او درباره زنانی که نقاب میپوشند بدقضاوت شد، اما او در واقع تلاش میکرد این مسأله ممنوع شود. خلاصه، نشاندادن او بهعنوان یک نژادپرست کاملا نادرست و غیرمنصفانه است. او یکی از اعضای پیشگام و پیشرو حزب محافظهکار کشور است.»
در نظرسنجی که اخیرا صورت گرفته حدود 56 درصد پاسخدهندگان در میان اعضای حزب محافظهکار گفتهاند که اسلام عموما «تهدیدی برای شیوهی زندگی بریتانیایی است» و 42 درصد دیگر گفتهاند که احساس میکنند جامعهی بریتانیا بهخاطر پذیرش افراد از نژادها و فرهنگهای مختلف «آسیب» دیده است.
تقویت اتحاد ایالات متحده و انگلیس
پیش از همهپرسی خروج از اتحادیه اروپا (برگزیت)، گفته میشد که جانسون تا شب قبل از تصمیمش برای رهبری کارزار «ترک» تصمیم نگرفته بود کدام طرف را بگیرد. او حتا دو مقاله با دو موضع مخالف هم ـ در یکی از آنها با هیاهو مزایای عضویت در اتحادیه اروپا را برجسته کرده و در دیگری این بلوک 28 کشوری را زخم زبان زده بود ـ نوشت و قصد داشت وقتی تصمیمش نهایی شود، یکی از آنها را منتشر کند.
جانسون با اینکه از شروع کارزار برگزیت به راست متمایل شده، اما موضعگیریهای سیاسیاش با جناح «یک ملت» حزب محافظهکار همتراز است؛ جناحی که به لحاظ اجتماعی کمی لیبرالتر از بقیهی حزب محافظهکار است. او متولد نیویورک است و به این ترتیب دیرزمانیست نسبت به همتایانش فراآتلانتیکگراتر است و شاید با توجه به سابقهی شخصی، شخصیت و رفتارش از جایگاه بهتری برای تقویت روابط بریتانیا با پوپولیست شماره یک جهان برخوردار باشد.
تیم کین، اقتصاددان جمهوریخواه در موسسه هوور دانشگاه استنفورد میگوید: «او و دونالد ترمپ نماد سیاستورزی شخصیت-اول هستند و من معقتدم که این نشانهای از قویتر است. سخنان بوریس جانسون در تشویق مهاجرت مبتنی بر استعدادِ بیشتر به بریتانیای کبیر برخلاف رویکرد سختگیرانهی «انگلستان کوچک» دیوید کامرون و ترزا مِی و غافلگیرکننده است. پیشبینی من این است که ایالات متحده و انگلستان نوع جدیدی از منطقهی تجاری بدون قید و شرط را ایجاد خواهند کرد که احتمالا رسم حیاتی را برای قرن بیست و یکم متداول خواهد کرد.»
سیاست سلبریتی
جانسون بهعنوان فردی تحصیلکرده، متعلق به طبقهی بالای جامعه و در عینحال سیاستمدار نامرتب که با کلمات در میافتد، رابطهی دوستانهای با رسانهها ایجاد کرده، خودش را خیلی جدی نمیگیرد و از اینکه شوخیهایش به ضرر خودش تمام شود، باکی ندارد. پروفسور «اسکات لوکاس» از دانشگاه بیرمنگام میگوید که جذبهی جانسون در شخصیتش نهفته است.
پروفسور لوکاس میگوید که ما شاهد «ظهور سیاست سلبریتی در حزب محافظهکار هستیم. مردم به بوریس رو میآورند نه به این دلیل که آنها به مسائلی که او مطرح میکند، علاقهمند هستند، بلکه بهخاطر شخصیتش به او رو میکنند.»
مارک شاناهان نیز به همین باور است. او میگوید: «برندی که بوریس با دقت برای خود دست و پا کرده فرصت او را برای اینکه شخصیت مرکزی داستان باشد، مردم او را بشناسند و شوخیها و طعنههایش بلندتر از اعمالش صدا کنند، به حداکثر رسانده است. او را وقتی وزیر خارجه بود برایم بهعنوان `وزیر میهنپرستی افراطی و میگساری` توصیف کردند؛ کسی که تا حد ممکن و تا زمانی که ممکن باشد خودش را از کاروبار جدی دیپلماسی دور نگه میدارد.»
جانسون زمانی که وزیر امور خارجه بود، یکی از بدترین اشتباهاتش را مرتکب شد. نازنین زاغری راتکلیف، زن بریتانیایی-ایرانی است که در ایران به اتهام تلاش برای سرنگونی دولت از طریق آموزش پخش پروپاگندا به روزنامهنگاران با همکاری استخبارات بریتانیا، زندانی شده است. او مدیر یکی از پروژههای بنیاد «تامسون رویترز»، موسسهی خیریه متعلق به خبرگزاری مشهور رویترز بود و در تعطیلات نوروز به ایران برای دیدن خانوادهاش رفته بود.
جانسون تصمیم گرفت تا وارد عمل شود و با کلهشقی وضعیت را از بد بدتر کرد. او اشتباها گفت: «او [نازنین زاغری] فقط داشت به مردم روزنامهنگاری آموزش میداد.» پس از آن گفته میشود که نازنین زاغری در تهران به دادگاه کشانده شد و قاضی از اظهارات جانسون به عنوان «ثبوت» برای این که نازنین زاغری در «تبلیغ علیه نظام» دست داشته، استفاده کرد. نازنین زاغری راتکلیف هنوز آزاد نشده است.
جانسون و راهرفتن روی لبهی تیغ
پیروزی جانسون روز سهشنبه هفتهی گذشته اعلام شد. ترزا مِی رسما از سمت نخستوزیری کنار رفت و استعفانامهاش را روز چهارشنبه به ملکه الیزابت دوم تسلیم کرد. بعدا جانسون به کاخ باکینگهام دعوت شد تا دولتش را تشکیل بدهد. مجلس عوام بریتانیا روز جمعه به تعطیلات تابستانی رفت که در آنصورت جانسون فقط یک روز برای کارهای پارلمانیاش وقت داشت. با توجه به اینکه اعضای حزب محافظهکار از حمایت شکنندهای در مجلس برخوردارند، جانسون دارد روی لبهی تیغ راه میرود. اگر او هفتهی اول نخستوزیریاش را بتواند دوام بیاورد، فقط چند ماه تا آخرین مهلت برگزیت وقت دارد تا یا توافق خروج جدیدی را از اتحادیه اروپا و حمایت مجلس از آن را بهدست بیاورد یا ذهن اعضای مجلس را دربارهی تصویب برگزیت «بدون توافق» تغییر دهد.
چندین عضو برجستهی حزب محافظهکار از قبل تهدید کردهاند که اگر جانسون بر خروج بدون توافق ـ وضعیتی که اکثر اقتصاددانان معتقدند برای بریتانیا فاجعهبار خواهد بود ـ تاکید کند، دولتش را به زیر میکشند.
مارک شاناهان میگوید: «نخستوزیری جانسون احتمالا کوتاه و پرکشمکش است و بیشتر برای تکمیل میراث شخصیاش بهعنوان یک سیاستمدار خواهد بود تا منافع ملی. فرصت آنچنانی وجود ندارد که او بتواند کشوری را که در پرچم خوشبینی میهنپرستانه پیچیده شده، متحد کند. اما احتمال اینکه او حزب محافظهکار را چندپارچه کند، اتحادیه را درهم بشکند و بریتانیا را در هرجومرج اجتماعی و اقتصادی غرق کند، به مراتب بالا است. انتصاب او به عنوان نخستوزیر عقبگرد قابلملاحظهای برای بریتانیا است؛ پیروزی لفاظی سادهانگارانهی پوپولیسم.»