یک قدم پیش دو قدم پس؛ پیامدهای ناخواسته‌ی مذاکره‌ امریکا و طالبان

لافربلاگ ـ جسی دورت

هدف گفت‌وگوهای ایالات متحده و طالبان هموارکردن مسیر صلح و امنیت برای افغانستان است. اواخر ماه جنوری مایک پمپئو، وزیر امورخارجه‌ی ایالات متحده در تویتی نوشت که «ایالات متحده در مورد صلح، جلوگیری از لانه‌کردن تروریسم بین‌المللی در افغانستان و بازگرداندن نیروها به خانه جدی است.» با این‌حال، مذاکرات با ساختار کنونی‌اش، صرف‌نظر از موفقیتی که تا کنون داشته چالش‌های جدیدی را ایجاد خواهد کرد. زلمی خلیل‌زاد، نماینده ویژه‌ی رییس‌جمهور ترمپ برای مصالحه‌ی افغانستان شاید برخی از اهدافی را که توسط پمپئو مشخص شده، دست‌کم روی کاغذ به‌دست آورد، اما گفت‌وگوی مستقیم با طالبان بعید است که به توافق قابل‌اجرایی منجر شود که اقتدار دولت افغانستان را حفظ و تهدید تروریسم ناشی از افغانستان را آن‌چنان که انتظار می‌رود، کاهش دهد. گذشته از این، اگر خلیل‌زاد دست‌آورد معناداری نداشته باشد، مذاکرات حکومت ایالات متحده و افغانستان را در موقعیت بدتر از قبل قرار خواهد داد. افغانستان نه‌تنها با خشونت مداوم بلکه با شرایط نامساعدتری برای مذاکره و حفظ کنترلش روبه‌رو خواهد شد؛ امری که کابل و واشنگتن را در به‌دست‌آوردن منافع اصلی‌شان ناتوان خواهد کرد.

اگر مذاکرات در قالب کنونی‌اش ادامه یابد، طالبان بیش‌ترین نفع را می‌برند، درحالی‌که حکومت افغانستان و ایالات متحده دارند امتیازاتی را می‌دهند که از نفوذ و اهرم فشار‌شان بر این گروه می‌کاهد. کنار گذاشته‌شدن دولت منتخب و به رسمیت‌‌شناخته‌شده‌ی افغانستان در سطح بین‌المللی، بیش‌تر از هرچیز دیگری نگران‌کننده است و ممکن است ناخواسته مشروعیت دولتی را که ایالات متحده و متحدانش برای ساختن آن سخت تلاش کرده‌اند، تضعیف کند. سیاست‌گذاران باید نگران این باشند که قالب کنونی گفت‌وگوها، ایالات متحده را به‌عنوان یک قدرت «نواستعماری و خسته»، طالبان را به‌عنوان طرف گفت‌وگوی متحد، مشروع و شبه‌دولت و حکومت افغانستان را به همان تناسب بی‌ربط به گفت‌وگوها و وابسته [به ایالات متحده] نشان می‌دهد.

دولت ترمپ به‌جای بالابردن جایگاه طالبان و کنارزدن حکومت افغانستان، باید بر مشارکت حکومت افغانستان در روند صلح پافشاری کند.

بن‌بست خونین افغانستان

پس از نزدیک به دو دهه درگیری ارتش امریکا در افغانستان، کشته‌شدن بیش از 2400 سرباز امریکایی و هزینه‌کردن 1.07 تریلیون دالر به‌صورت مستقیم و غیرمستقیم برای جنگ افغانستان، این کشور در بن‌بست قرار دارد و مردم امریکا نیز از این جنگ خسته شده‌اند.

دولت افغانستان عمدتا مناطق شهری این کشور را تحت کنترل دارد و طالبان عموما در مناطق روستایی نفوذ یا کنترل دارند. براساس گزارش ماه اکتبر سال 2018 «سیگار»، حدود 63.5 درصد نفوس افغانستان در ولسوالی‌های تحت کنترل یا نفوذ دولت افغانستان زندگی می‌کنند. این نشان می‌دهد که کنترل دولت بر خاک این کشور نسبت به سه ماه قبل اندکی کاهش یافته است. کیفیت زندگی برخی از افغان‌ها از سال 2001 تا کنون بهبود یافته است. زنان افغان به‌خصوص، با این‌که افغانستان هنوز هم یکی از بدترین کشورهای جهان در زمینه‌ی حقوق زنان است، دست‌آورد و پیشرفت‌های تدریجی را تجربه کرده‌اند. با این‌وجود، در سال 2018 تلفات غیرنظامیان ـ با 3800 کشته ـ بی‌سابقه بوده و کارشناسان خاطرنشان کرده‌اند که طالبان به‌لحاظ نظامی قوی‌تر از هر زمان دیگری از سال 2001 به بعد، هستند.

درحالی‌که ایالات متحده، ناتو و سایر کشورها به حمایت‌شان از نیروهای دولتی افغانستان ادامه داده‌اند، مقاومت طالبان تا این دم نیز نتیجه‌ی حمایت بازی‌گران خارجی از این گروه است. دیرزمانی‌ست معلوم شده که اسلام‌آباد به طالبان کمک می‌کند و برای اعضای این گروه در خاکش پناه‌گاه فراهم می‌کند. به‌تازگی نیویورک تایمز و سایر رسانه‌ها گزارش داده‌اند که ایران حمایت نظامی و روسیه تسلیحات برای این گروه فراهم کرده است.

تداوم رویکرد نظامی بعید است «پیروزی» را که واشنگتن و کابل به‌دنبال آن هستند، در پی داشته باشد. با این‌حال، رویکرد دیپلماتیک کنونی [ایالات متحده] نیز در مسیری قرار دارد که موفقیت چندانی نخواهد داشت و پیامدهای ناخواسته را برای مردم و حکومت افغانستان ایجاد خواهد کرد.

گفت‌وگوهای اخیر و یک پیشنهاد مقدماتی

در سپتامبر 2018، پمپئو خلیل‌زاد را به‌عنوان نماینده ویژه‌ی ایالات متحده برای مصالحه افغانستان انتخاب کرد تا گفت‌وگوها با طالبان را دنبال کند. تأکید خلیل‌زاد بر این بوده است که هدف اصلی ایالات متحده رسیدن به توافق صلح بین‌الافغانی است که تضمین کند سازمان‌های تروریستی دوباره هرگز نمی‌توانند از خاک افغانستان برای برنامه‌ریزی حمله علیه ایالات متحده یا سایر کشورها استفاده کنند. حکومت افغانستان تا کنون به‌صورت مستقیم در گفت‌وگوها بین ایالات متحده و طالبان دخیل نبوده است، اما بر اصرارش بر داشتن سهم در مذاکره ادامه داده است.

پس از گفت‌وگوی ایالات متحده و طالبان در قطر، خلیل‌زاد در اواخر ماه جنوری 2019 اعلام کرد که او با طالبان در اصول روی چارچوب صلح توافق کرده است: این‌که طالبان تضمین می‌کنند که خاک افغانستان از سوی تروریست‌ها استفاده نمی‌شود و در بدل، ایالات متحده نیروهایش را از افغانستان خارج می‌کند. با این‌حال، این پیشنهاد کلی است و منوط به مذاکرات بیش‌تر. در عین‌حال، خلیل‌زاد تاکید کرده است که «هیچ چیز مورد توافق نیست تا در مورد همه‌چیز توافق شود و این همه‌چیز باید شامل گفت‌وگوی بین‌الافغانی و آتش‌بس فراگیر باشد.»

بسیاری از ناظران هشدار داده‌اند که گفت‌وگوهای ایالات متحده و طالبان بیش‌تر از این پیش نخواهد رفت. طالبان مایل به مذاکره در مورد خروج نیروهای خارجی هستند، اما به مخالفت‌شان با آتش‌بس و گفت‌وگوی مستقیم با حکومت افغانستان ادامه داده‌اند. طالبان حکومت افغانستان را رژیم نامشروع و دست‌نشانده‌ی بازی‌گران خارجی می‌دانند. طالبان همچنین تقاضاها برای آتش‌بس را پیوسته رد کرده‌اند و در 12 اپریل 2019 عملیات بهاری‌شان را تحت نام «الفتح» راه انداختند. این اقدامات نگرانی‌هایی را در مورد تعهد طالبان به تلاش‌ها برای دست‌یابی به توافق ـ به‌ویژه توافقی که شامل دولت افغانستان باشد ـ ایجاد کرده است. همچنین توانایی این گروه برای کاهش فعالیت‌های تروریستی در خاک افغانستان، حتا اگر این گروه بخواهد، همچنان در معرض شک و تردیدهای جدی قرار دارد.

با این‌که خلیل‌زاد وعده‌ی توافق کامل داده است اما ممکن است ایالات متحده خروج نظامی از افغانستان ـ پیش از توافق جامع با طالبان ـ را در اولویت قرار دهد و این مایه‌ی نگرانی است. رییس‌جمهور ترمپ بارها سرخوردگی‌اش را از طولانی‌ترین جنگ تاریخ امریکا و قصدش را برای خارج‌کردن نیروهای امریکایی از افغانستان بیان کرده است؛ امری که موقعیت ایالات متحده در میز مذاکره را تضعیف می‌کند. برنامه‌ی ارتش امریکا در افغانستان در ماه‌های اخیر نامشخص بوده است. دولت امریکا، ارتش این کشور و رسانه‌ها همه نشانه‌ها و اظهارات متناقضی از خود بیرون داده‌اند. رسانه‌ها گزارش‌ها متناقضی را در مورد برنامه‌ی رییس‌جمهور ترمپ برای خارج‌کردن 5 تا 7 هزار سرباز از 14 هزار سرباز امریکایی مستقر در افغانستان منتشر کرده‌اند که باعث نگرانی دولت افغانستان شده است. تاکید رهبران نظامی ایالات متحده براین بوده است که آن‌ها دستوری برای شروع خروج دریافت نکرده‌اند. باوجود این سردرگمی، یک واقعیت واضح وجود دارد و آن این‌که، خروج کامل احتمالا به سقوط دولت افغانستان می‌انجامد.

پیامدهای ناخواسته‌ی مذاکرات ایالات متحده و طالبان

در حالی‌که بسیاری‌ها آنچه را که گام‌هایی به سمت صلح به‌نظر می‌رسد، تحسین می‌کنند، اما گفت‌وگوی مستقیم ایالات متحده و طالبان جایگاه و مشروعیت دولت افغانستان را صدمه می‌زند. مذاکره‌کنندگان امریکایی دارند در مورد معامله‌ی اشتباه با افراد اشتباه مذاکره می‌کنند. درحالی‌که طالبان طرف مستقیم در مذاکرات هستند، دولت افغانستان به حاشیه رانده شده است. از طرف دیگر، رویکرد کنونی دست‌آوردهای حقوق‌بشری افغانستان ـ که طی 18 سال گذشته به سختی به‌دست آمده است ـ و تلاش‌های محلی برای صلح را تضعیف می‌کند.

گفت‌وگوهای ایالات متحده و طالبان مقامات افغان را سرخورده کرده است و تهدیدی برای مشروعیت حکومت دانسته می‌شود. رییس‌جمهور اشرف غنی هشدار داده است که توافق بدون دولت افغانستان می‌تواند منجر به نزاع داخلی ویران‌گری شود که افغان‌ها پس از خروج اتحاد جماهیر شوروی از این کشور شاهدش بودند. برای دولتی که برای نشان‌دادن اهمیت و ظرفیتش تحت فشار است، محرومیت از گفت‌وگوها ناکامی تلقی می‌شود و این باور را که دولت افغانستان در سایه ایالات متحده ایستاده، تقویت می‌کند. تضعیف اعتبار و صلاحیت دولت افغانستان، تلاش‌ها و منابعی عظیمی را که صرف بازسازی نهادها و حکومت‌داری مشارکتی در این کشور شده است، ضرب صفر می‌کند. علاوه بر این، گفت‌وگوهای ایالات متحده و طالبان کابل را در وضعیت دشوار دیگری نیز قرار داده است. انتخابات ریاست‌جمهوری افغانستان که قرار بود در ماه اپریل برگزار شود تا ماه جولای [و بعد تا ماه سپتامبر] به تعویق افتاده است. این تاخیر با کمبود ظرفیت فنی توجیه شد، اما آگاهان تاکید می‌کنند که انتخابات به‌دلیل نگرانی از این‌که تغییر رهبری در افغانستان گفت‌وگوهای ایالات متحده و طالبان را آسیب می‌زند، عقب انداخته شده است. تأخیر در انتخابات احتمال ایجاد یک دولت موقت را برای تسهیل مصالحه نیز به‌وجود آورده است هرچند دولت موقت تهدید بزرگ‌تری برای مشروعیت نهادهای دولتی است.

گفت‌وگوی مستقیم ایالات متحده و طالبان موضع دولت را تضعیف می‌کند و این به نوبه‌ی خود به منافع ایالات متحده در منطقه صدمه می‌زند. تصاویر ملاقات و نشست‌های مقامات امریکایی با طالبان در قطر بدون حضور دولت افغانستان حاوی این پیام است که دولت افغانستان اهمیت و نقشی در آینده‌ی این کشور ندارد. بدتر از آن این‌که خلیل‌زاد معاون رهبر طالبان را به‌عنوان یک وطن‌پرست توصیف و تمجید کرده است، درحالی‌که مقامات امریکایی از حضور در جلساتی که در آن حمدالله محب، مشاور امنیتی ملی رییس‌جمهور غنی حضور دارد، خودداری می‌کنند.

قالب کنونی مذاکرات برای مشروعیت دولت افغانستان مضر است و توانایی دولت را برای همکاری موثر با ایالات متحده در مبارزه با تروریسم و ایجاد ثبات در منطقه کاهش می‌دهد. برای تغییر دیر نیست. اگر تقاضاهای گسترده‌ی داخلی و بین‌المللی برای شریک‌کردن دولت افغانستان و شروع یک روند به رهبری افغان‌ها مورد توجه قرار گیرد، دولت می‌تواند نقشش را به‌عنوان یک صدای بی‌بدیل و ضروری در تعیین آینده‌ی افغانستان تثبیت کند. طالبان ممکن است این را نپذیرند، اما ایالات متحده نباید اجازه دهد طالبان به هدف‌شان ـ کنارزدن دولت افغانستان ـ برسند.

گفت‌وگوی مستقیم با ایالات متحده، طالبان را از یک سکوی دولت‌مانند برخوردار کرده است. این گروه در طول مذاکرات بر مسیر افغانستان به سمت آینده و بر مسایل مهمی چون انتخابات و نیز گفتمان گسترده‌تر درباره‌ی ویژگی و حالت حکومت‌داری این کشور تاثیر گذاشته‌اند. تحلیل‌گران موسسه «رند» پیش از این نگران بودند که مبادا دولت افغانستان طالبان را به‌عنوان طرف مشروع در میز مذاکره قبول نکند. امروز اما طالبان دولت افغانستان را به‌عنوان طرف مشروع نمی‌پذیرد. درحالی‌که طالبان خود‌شان تصمیم می‌گیرند چه کسی را برای نمایندگی از منافع‌شان در مذاکرات بفرستند، برای مشارکت دولت افغانستان دیگران تصمیم می‌گیرند.

این مذاکرات همچنین به‌طور نادرستی حامل این پیام است که طالبان یک گروه متحد هستند و همه‌ی آن‌ها تعهدات نمایندگان‌شان در میز مذاکره را رعایت خواهند کرد. درگذشت ملا محمدعمر، بنیان‌گذار این گروه در سال 2013 و خودداری طالبان از تأیید این خبر تا سال 2015 بر شک و تردیدها در مورد زنجیره‌ی فرماندهی این گروه افزود. ملا عبدال‌غنی برادر، مذاکره‌کننده‌ی اصلی طالبان، به درخواست خلیل‌زاد از زندان پاکستان آزاد شد. نیویورک تایمز گزارش می‌دهد که او «شفافیت» را در گفت‌وگوها به ارمغان آورده است، اما معلوم نیست ـ اگر گروه طالبان دارای ساختاری برای عملی‌کردن تعهدات نمایندگان‌شان در میز مذاکره، باشد ـ که او از چه صلاحیت‌هایی در درون طالبان برخوردار است. معلوم نیست که طالبان ـ در صورت توافق ـ واقعا برای مهار فعالیت‌های تروریستی تلاش خواهند کرد یا خیر و یا اصلا این گروه ظرفیت این کار را دارد یا خیر. آن‌ها قبلا نیز وعده‌های مشابهی داده بودند، اما نتوانسته بودند به آن عمل کنند. ایالات متحده پس از خروج سربازانش توانایی این را نخواهد داشت تا توافق را به‌صورت کامل عملی کند؛ امری که بازهم به نفع طالبان خواهد بود و پشت کابل در مواجهه با چالش‌های فزاینده از سوی شاخه‌ی خراسان دولت اسلامی و سایر گروه‌های تروریستی، خالی خواهد بود. حتا در خوش‌بینانه‌ترین سناریو، تضعیف دولت افغانستان از طریق دادن امتیاز به طالبان بدون حضور نمایندگان دولت، آینده‌ی امنیت و حاکمیت قانون را صدمه می‌زند و فضای مناسبی را برای تهدیدهای آینده ایجاد می‌کند.

از منظر ایالات متحده، گفت‌وگوهای ایالات متحده و طالبان شاید ظاهر پیشرفت را داشته باشد، اما بعید است که تهدید تروریسم را آن‌طور که انتظار می‌رود، کاهش دهد. دادن امتیاز به طالبان در غیاب دولت افغانستان، باعث می‌شود که ایالات متحده بیش‌تر شبیه یک قدرت «نواستعماری» خیمه‌شب‌باز و کم‌تر شبیه یک متحد قابل‌اعتماد به‌نظر برسد.

تغییر مسیر

برای پیش‌برد بهتر منافع افغانستان و ایالات متحده، دولت ترمپ باید نقش مرکزی را در روند صلح به کابل بازگرداند و بر تعهداتش نسبت به دولت افغانستان تاکید کند. مهم‌تر از همه، ایالات متحده باید بر مشارکت مستقیم حکومت افغانستان در هرگونه روند صلح متمرکز بر آینده‌‌ی سیاسی و امنیتی این کشور، پافشاری کند. کنارزدن حکومت افغانستان تلاش‌های ملی و بین‌المللی را برای ایجاد نهادها، مشروعیت و شرایط برای امنیت پایدار، تضعیف می‌کند. طالبان شاید مشارکت دولت افغانستان را نپذیرند، اما گفت‌وگوها سرانجام در هرحال به مرحله‌ی پذیرفتن یا نپذیرفتن خواهد رسید، مگر این‌که مذاکره‌کنندگان ایالات متحده واقعا قصد داشته باشند که دولت افغانستان را از روند دور نگه دارند. اگر احتمال این وجود دارد که مخالفت طالبان [یا بی‌میلی ایالات متحده] با حضور حکومت افغانستان در میز مذاکره، دیر یا زود مذاکرات را خدشه‌دار می‌کند، بهتر است این کار پیش از آن‌که صلاحیت و مشروعیت دولت افغانستان بیش‌تر از این تضعیف شود، انجام شود. برخی ناظران شاید استدلال کنند راهی را که ایالات متحده تا کنون در گفت‌وگوهای مستقیم با طالبان پیموده، برای تغییر دیر است. اما مشارکت دولت افغانستان در هم‌سویی با اظهارات سیاست‌گذاران ایالات متحده و لحن خلیل‌زاد در سفر ماه اپریلش به افغانستان قرار دارد. نحوه‌ی مشارکت حکومت افغانستان در مذاکرات نیز مهم است. ایده‌ای که مورد بحث قرار دارد، این است که تیم مذاکره‌کننده‌ی افغانستان می‌تواند هم شامل مقامات دولتی و هم شامل سایر رهبران سیاسی باشد. با این‌حال، این می‌تواند ناخواسته جایگاه مقامات منتخب دولت را تضعیف کند، جنگ‌سالاران را بالا ببرد و اختلافات را تشدید کند. حکومت افغانستان، به‌عنوان یک دولت مستقل باید نماینده‌ی اصلی این کشور باشد و باید حرف آخر را در مورد ترکیب تیم مذاکره‌کننده‌ی افغانستان بزند. فراگیر و همه‌شمول‌بودن اهمیت دارد، اما نباید از آن به‌عنوان توجیهی برای تضعیف‌کردن حکومت استفاده شود.

تطبیق این راه‌کارها ممکن حضور ایالات متحده را در افغانستان از آنچه که مقامات امریکایی در نظر دارند، به درازا بکشاند. مهم است که بپذیریم اعزام و استقرار نیروهای نظامی و غیرنظامی امریکایی در خارج از مرزهای این کشور هم به لحاظ انسانی و همه به لحاظ مالی و سیاسی برای سیاست‌گذاران و دولت ایالات متحده هزینه دارد. اما این مقامات نیز باید بدانند که خروج از افغانستان بدون برنامه‌ریزی دقیق و هماهنگی با همتایان افغان‌شان شاید جنگ را برای نیروهای امریکایی پایان دهد، اما منجر به صلح نخواهد شد. خروج پس از امضای توافقی که شورشیان را قدرت‌مند می‌کند و اجرای آن تقریبا غیرممکن است، افغانستان را در باتلاق خشونت غرق می‌کند و جامعه‌ی‌ جهانی را در معرض ناامنی و تروریسم ناشی از این منطقه قرار می‌دهد.

این‌که دولت ترمپ استراتژی‌های دیپلماتیک را در اولویت قرار می‌دهد، دلگرم‌کننده است، اما دیپلماسی خود می‌تواند سلاح جنگی نیز باشد. در این حالت، احتمال دارد قدرت تقویت‌شده‌ی طالبان و جایگاه آسیب‌دیده‌ی حکومت افغانستان بیش‌تر از گفت‌وگوهای ایالات متحده و طالبان یا هر توافقی که می‌تواند نتیجه‌ی این گفت‌وگوها باشد، دوام بیاورد. ایالات متحده باید استراتژی‌اش را طوری تنظیم کند که روند مصالحه به‌جای تضعیف نقش حکومت افغانستان و چشم‌انداز صلح پایدار در این کشور، آن را تقویت و تهداب صلح پایدار را مستحکم کند.