شورای روابط خارجی ـ ملیسا سکورکا
ترجمه: جلیل پژواک
جنگ افغانستان اغلب بهعنوان «بنبست رو به وخامت»ی توصیف شده که «پیروزی نظامی در آن غیرممکن است». حالا همزمان که حکومت ایالات متحده بهدنبال پایاندادن این جنگ برآمده، رییسجمهور ترمپ از خروج هزاران سرباز امریکایی از افغانستان در بدل صلح با طالبان حمایت کرده است. براساس برخی گزارشها، بهنظر میرسد کاهش نیروهای ایالات متحده در افغانستان صرفنظر از مذاکرات صلح کنونی، یک امر حتمی است.
بدون توجه به اینکه آیا واشنگتن نیروهای جنگی ایالات متحده را از افغانستان خارج خواهد کرد یا خیر، ترمپ گفته است که «حضور استخباراتی قوی» ایالات متحده در افغانستان باقی خواهد ماند. او افغانستان را «هاروارد تروریستها» میخواند. با اینحال، اگر قرار باشد این استراتژی به اهداف امنیتی خود دست یابد، دولت ترمپ باید یک نگرانی اساسی را که تا کنون به آن توجه کافی نشده است، در نظر داشته باشد: اینکه سازمانهای تروریستی مدرن با وفقدادن خودشان با اقدامات ضدتروریستی غرب به شیوههای موذیانه و اغلب دستکمگرفتهشده، از سیاست خارجی ایالات متحده برای زندهماندن و حتا گسترش خود استفاده میکنند.
براساس گزارش «تیم سازمان ملل متحد برای نظارت بر داعش، القاعده و طالبان» شبکهی حقانی که یک شبکهی تروریستی با روابط نزدیک با طالبان، القاعده و آیاسآی پاکستان است، طی نیم قرن گذشته رشد کرده و اکنون از نفوذ بیسابقهای بر شورش افغانستان برخوردار است. تیم سازمان ملل در مصاحبهای برای این گزارش گفته است: «شواهدی وجود ندارد که نشان دهد طالبان رابطهی ذاتی خود را با شبکهی حقانی و القاعده قطع کردهاند و یا در آینده قطع خواهند کرد. گزارشهای اخیر حاکی از آن است که این ارتباطات در حال حاضر قویتر از هر زمان دیگری در 18 سال گذشته است. این مسأله باید در محاسبات مربوط به خروج [نیروهای امریکایی] از افغانستان در نظر گرفته شود؛ زیرا چنین ارتباطاتی با توانمندسازی و تقویت گروههایی چون شبکهی حقانی، امکان یک صلح پایدار را تضعیف میکند.»
شبکهی حقانی به یک نیروی قدرتمند تبدیل شده است، نیرویی که روابطش با بازیگران دولتی و غیردولتی آیندهی حکومت و حکومتداری را در افغانستان تعیین میکند و شاید حتا بیشتر از حکومت افغانستان و طالبان، در آن نقش داشته باشد. موفقیت استراتژی صلح ترمپ به این بستگی دارد که آیا میتواند شبکهی حقانی را از بین ببرد یا با خود همراه کند یا از القاعده و آیاسآی جدا کند یا خیر؛ القاعده و آیاسآی دو سازمانی هستند که دهها سال است برای پیشبرد منافع استراتژیکشان در منطقهی افغانستان-پاکستان به پروکسی ترور تکیه کردهاند.
بهرغم اقدامات ضدتروریستی پیشرفته، مقاومت و رشد شبکهی حقانی نشان میدهد که این شبکه در براندازی سیاست ایالات متحده باتجربه است و احتمالا این کار را در فاز بعدی منازعهی افغانستان ادامه میدهد. استراتژی براندازی تروریستها را میتوان در تکامل سیاسی آنها مشاهده کرد. شبکهی حقانی از حملات یازدهم سپتامبر به اینسو از یک شبکهی جهادی نسبتا کوچک و قبیلهمحور به یکی از پرنفوذترین سازمانهای تروریستی در جنوب آسیا تبدیل شده است. این تحکیم قدرت در نقش برجسته رهبر این گروه، سراجالدین حقانی، منعکس شده است، کسی که از سال 2015 به اینسو بهعنوان مقام دوم طالبان افغان دانسته میشود و تمام عملیاتهای نظامی شورش طالبان را رهبری میکند. شبکهی حقانی در میان سایر عملیاتهای شورشیان در افغانستان، مغز متفکر حمله به سفارت ایالات متحده و مقر ناتو در کابل در سال 2011، کنسولگری ایالات متحده در ولایت هرات در سال 2013 و همچنین پایگاه نیروهای امریکایی در خوست در سال 2009 ـ که منجر به کشتهشدن هفت تن از ماموران سازمان سیا شد ـ بوده است. مقامات امریکایی میگویند که «بو برگدال»، بریدمل ارتش ایالات متحده، «دیوید رود»، گزارشگر نیویورک تایمز و «وارن وینستین»، امدادگر امریکایی که در بازداشت تروریستها درگذشت، توسط شبکهی حقانی ربوده شده بودند.
برخلاف بیشتر گروههای تروریستی متمرکز بر افغانستان، شبکهی حقانی در نیم قرن گذشته موفق شده است بهعنوان سکاندار «جهاد بینالمللی» ظاهر شود. دلیل آن تا حدودی این بوده که این گروه توانسته روابطش را با مجموعهی متنوعی از حامیانِ به لحاظ سیاسی و ایدیولوژیک همفکر، برقرار کند؛ اعضای ارشد القاعده، جنگجویان خارجی داوطلب از سراسر جهان، جناحهای طالبان پاکستان و افراطگرایان ثروتمند از کشورهای عربی خلیج فارس از جملهی این حامیان هستند.
«وحید براون» و «دان راسلر»، کارشناسان مبارزه با تروریسم میگویند که «نقش شبکهی حقانی در توسعه و پایداری القاعده و جهاد جهانی مهمتر از هر بازیگر یا گروه دیگری بوده است.»
مقامات امریکایی میگویند که شبکهی حقانی تقریبا همهی جناحهای جهادی «دیوبندی» فعال و مستقر در پاکستان را در بر میگیرد که در صورت عدم حمایت و کمک سراجالدین حقانی وجود نمیداشتند. اکنون محاسبات واشنگتن باید براساس دادههای تازه دربارهی گسترش نفوذ شبکهی حقانی در مناطق فراتر از آسیای جنوبی باشد. جنرال «جان آلن»، فرمانده پیشین ائتلاف تحت رهبری ایالات متحده در افغانستان و نمایندهی ویژه ایالات متحده برای رهبری جنگ علیه دولت اسلامی در عراق و سوریه میگوید که ایالات متحده نگران گسترش شبکهی حقانی فراتر از آسیای جنوبی بوده است: «هرچند بسیاری از گروههای جهادی جنگجویانشان را به جاهایی مانند سوریه میفرستند اما تعداد اندکی از این گروهها مانند شبکهی حقانی از روابط نزدیک با القاعده، کاربلدان رسانهای، توانایی نظامی و تخصص فنی در مورد حملات انتحاری برخوردارند.»
این فکر که تروریستها «تکامل مییابند» چیز جدیدی نیست، اما مقیاس و سرعتی که تروریستها امروز در آن تکامل و رشد میکنند کاملا جدید است. تروریستهای مدرن با استفاده از اینترنت برای ایجاد شبکههای جهانی بهطور فزاینده قدرتمند بهمنظور سوق و ادارهی نیروها و رادیکالیزهکردن هواداران جدید، مسلحکردن فناوریهای پیشرفته و در دسترس مانند پهپادهای تجاری و نیز استفادهی سریع از تغییرات سیاسی و اجتماعی جهانی، خودشان را با فرصتها و تهدیدهای جدید وفق میدهند.
سیاستگذاران ایالات متحده نهتنها باید جهت این روند را بلکه قدرت و سرعت آن را نیز مدنظر داشته باشند. «مایکل ناگاتا»، جنرال بازنشستهی ارتش و رییس سابق واحد استراتژی «مرکز ملی مبارزه با تروریسم» ایالات متحده در این رابطه میگوید: «ظهور و رشد دولت اسلامی امر غافلگیرکنندهای بود. فقط پنج سال میگذرد اما شبکهی جهانی داعش در حال حاضر بزرگتر از القاعدهای است که چندین دهه تلاش کرد. و همهی گروههای تروریستی از نوآوریهای داعش تقلید میکنند. تلاشهای ما برای رسیدن به توافق در جنوب آسیا، جایی که ما با حلقهای از القاعده، طالبان، شبکهی حقانی و دولت اسلامی روبهرو هستیم، باید به این سوال پاسخ دهد که آیا ما میتوانیم در نوآوری بر دشمن غلبه کنیم یا خیر. این غیرعاقلانه است که فرض کنیم رویکردهای سنتی ما کافی خواهند بود… دشمنان خیلی سریع خودشان را وفق میدهند.»
واشنگتن برای حل تهدیدهای امنیتی پسا یازدهم سپتامبر، بهویژه در رابطه با القاعده و شبکهی حقانی به اسلامآباد تکیه کرده است. پاکستان با حمایت از پروکسیهای اسلامگرا تحت «چتر هستهای» از این رویکرد غربی برای تقویت آجندای استراتژیک خودش استفاده کرده است. همانطور که دولت ترمپ و مقامات امریکایی میگویند، پاکستان به یکی از سازمانهایی پناه داده است که در صدر فهرست ایالات متحده برای سازمانهای تروریستی خارجی قرار دارد. مقامات امریکایی بیسروصدا از اسلامآباد و آیاسآی بهخاطر پناهدادن به افراطگرایان خشونتآمیز منطقه انتقاد میکنند. آیاسآی شبکهی حقانی را برای منافع استراتژیک پاکستان در افغانستانِ پسا ناتو بسیار ارزشمند میداند. انسجام و گستردگی شبکهی حقانی به آیاسآی کمک کرده است به سمت استراتژی «عمق استراتژیک» که دیریست پاکستان به دنبال آن بوده است، رو آورد. عمق استراتژیک تعبیری برای یک رژیم سازگار و موافق در کابل برای جلوگیری از محاصرهشدن پاکستان توسط هند است.
شبکهی حقانی روابط خود را با بازیگران و حامیان دولتی و غیردولتی ترور مبهم نگه داشته است. اما شواهد نشان میدهد که شبکهی حقانی تمایلی به پایاندادن به حمایت چندین سالهاش از القاعده و یا زمینهسازی پناهگاه برای گروههای تروریستی با آرمانهای جهانی، ندارد. شبکهی حقانی در طی نزدیک به چهار دهه با تسهیل القاعده و وفقدادن خودش با تغییرات مختلفی که منطقه شاهد آن بوده است، «چشمهی جهاد» را ایجاد کرده است. در صورتی که ایالات متحده به شکستدادن و نابودکردن شبکهی حقانی و شرکای آن متعهد نباشد، برگزاری مذاکرات صلح با طالبان بیهوده است. شبکهی حقانی دارد روزبهروز قدرتمندتر میشود.