ای شما به جای ما پیروز نعش دموکراسی را هم به خاک بسپارید

سایه‌ی تقلب بر این انتخابات چنان گسترده است که به نظر نمی‌رسد، رییس جمهوری که از میان این صندوق‌ها بیرون می‌شود، خود بتواند با اطمینان یک رییس جمهور مشروع، اعمال قدرت کند و نگاه مردم به او، نگاه به یک رییس جمهور مشروع باشد. آن‌چه مرا به عنوان یک شهروند کشور می‌ترساند، این است که اشرف غنی احمدزی، مردی تحصیل‌کرده و با تجربه‌ی کار در نهاد معتبری مانند بانک جهانی، استاد در دانشگاه معتبر امریکایی، نه به کمک رای مردم که به کمک تقلب اشخاصی مانند امرخیل (اگر صدای مربوط به او اصالت داشته باشد) به قدرت می‌رسد. تقلب آقای امرخیل، می‌توانست یک بخش کوچک و حتا قابل مسامحه در کارزار انتخاباتی باشد، اگر این آقا مردم افغانستان را در گله‌های قومی درجه‌بندی نمی‌کرد. او آشکارا می‌گوید: تاجک‌ها و هزاره‌ها را برانید و به جای‌شان پشتون، اسماعیلی و ازبک مقرر کنید. این دیوار کشیدن میان اقوام و تصمیم استخدام گرفتن متکی بر تنها تعلقات قومی، تمام ادعاهای تیم تحول و تداوم را در زمینه‌ی شایسته‌سالاری و وحدت ملی زیر سوال می‌برد.

گروه‌های درگیر در تقلب با آرمان‌های مشخص (که از همین درجه‌بندی کردن اقوام کشور هویدا است) با توقعات و برنامه‌‌های مشخصی در جهت سیاست قومی اطراف اشرف غنی احمدزی را پر خواهند کرد. این چالش نیست. تهدید است.

شعار قومی، به‌رغم ادعاهای خود اشرف غنی احمدزی، در تمام کارزار انتخاباتی در گروه تحول و تداوم خیلی پررنگ بوده است. جمعه خان هم‌درد، پشتون‌های شمال را به آزاد شدن از اسارت و غلامی فراخواند. اشرف غنی احمدزی در برابر این فراخوان قوم‌گرایانه و تفرقه‌افگن، اظهار نظر نکرد. امین وقاد فقط دو تا اشغال را در تاریخ افغانستان به رسمیت شناخت و هردو را ناشی از خیانت تاجک‌های شمال افغانستان دانست. اشرف غنی احمدزی این دیدگاه قوم‌گرایانه و تفرقه‌افگن را رد نکرد. هیچ اظهارنظری از او در این رابطه نشنیدیم. آقای دوستم رای دادن ترک‌تباران را به کسی جز اشرف غنی احمدزی، خیانت خواند، بازهم از اشرف غنی احمدزی صدایی نشنیدیم.

حضور پررنگ گروه قوم‌گرای متقلب، شعارهای افغانستان‌محورانه‌ی اشرف غنی را به‌شدت کم‌رنگ کرده است و این استاد انتروپولوژی را در نگاه من به یک شخصیت قوم‌گرای متعصبی تقلیل داده است که دغدغه‌ی قوام یافتن نهادها و سنت‌های دموکراتیک را در کشور ندارد و برای او مهم‌ترین مسأله، رسیدن به قدرت است.

انتخاباتی که با این تقلب گسترده به نتیجه می‌رسد، کودتاست علیه مردمی که با امید به دموکراسی و انتقال مسالمت‌آمیز قدرت خطر را پذیرفتند و از کوه و دشت افغانستان آمدند و رای دادند‌ و این امید را کسی از بین می‌برد که مردم افغانستان بیش‌ترین توقع را از او به عنوان فرد تحصیل‌کرده و آشنا با دموکراسی داشتند. دیگران که به قول طرف‌داران اشرف غنی احمدزی، مشغول جنگ بوده‌اند و تجربه‌ی ساختن را ندارند…

عده‌‌ای از دوستانم می‌پرسند، چه باید کرد؟

اعتراض مدنی مسالمت‌آمیز، بدون رو آوردن به خشونت، یگانه راه درست واکنش نسبت به این ماجراست. هیچ‌کس، نه اشرف غنی احمدزی و نه داکتر عبدالله زندگی آن ۴۶ تنی را می‌ارزند که در روز انتخابات قربانی دادیم و نه ۱۱ انگشت پیرمرد هراتی را که به آرزوی فردای بهتر فرزندان‌شان در دام طالب افتادند…

هرکسی در این انتخابات پیروز شود، اما ناکام اصلی این ماجرا همانا اصل انتخابات و امید مردم به امکان ایجاد حکومتی برخاسته از اراده‌ی آن‌هاست.