دوپارچگی جمهوریت در دوحه

دوپارچگی جمهوریت در دوحه

درست زمانی که پس از هفته‌ها بن‌بست و یکنواختی کلافه‌کننده در روند مذاکرات دوحه، سخن‌گویان طالبان از نهایی‌شدن طرزالعمل ۲۱ ماده‌ای مذاکرات بین‌الافغانی خبر دادند، ارگ ریاست‌جمهوری افغانستان اما اعلام کرد که طرزالعمل مذاکرات نهایی نشده و پیشرفت لازم رخ نداده است. سخن‌گویی هیأت مذاکره‌کننده‌ی جمهوری اسلامی افغانستان اما موضع میانه در پیش گرفت و اعلام کرد که منهای مقدمه‌‌ی طرزالعمل، بر سر ۲۱ ماده‌ی آن توافق نهایی انجام شده است. طالبان در واکنش به این اعلام گفت که به‌شمول ۲۱ ماده‌ی طرزالعمل مذاکرات، توافق نهایی در خصوص مقدمه‌ی آن نیز صورت گرفته است.

فارغ از اعلامیه‌های رسمی، ماجرا‌ی اختلافات میان جمهوری اسلامی افغانستان و طالبان از یکسو و اختلاف نظر در میان اعضای هیأت دولت از سوی دیگر وسیع‌تر است.

هیأت دولت افغانستان، با توافق صورت‌گرفته در خصوص طرزالعمل مذاکرات با طالبان دچار دودستگی است. بخشی از اعضای هیأت که در واقع نمایندگان معتمد رییس‌جمهور غنی در جریان مذاکرات هستند، به‌تبع موضع رییس‌جمهور در خصوص مفاد طرزالعمل مذاکرات، با آن به صراحت به مخالفت برخاسته‌اند. بخش دیگری از هیأت که به‌لحاظ تعداد در اکثریت قرار دارند و از جناح‌های سیاسی دیگری نمایندگی می‌کنند، با مخالفت ارگ ریاست‌جمهوری با مفاد طرزالعمل همسو نیستند. این اتفاق باعث شده که هیأت جمهوری اسلامی افغانستان در دوحه به دو پارچه تقسیم شود.

مذاکره سیاسی با گروهی که در میز مذاکره دست‌کم تا کنون انعطاف‌پذیری خفیفی از خود نشان داده و در میدان جنگ، فشار نظامی را به بالاترین شدت در دو دهه‌ی اخیر رسانده، نیازمند تیم مذاکره‌کننده‌ی منسجم و یکدست و متعهد به رهبری واحد، مقتدر و برخوردار از طرح و چشم‌انداز روشن و همه‌شمول است.

هیأت جمهوری اسلامی افغانستان در دوحه اما، اگرچه ممکن است در ظاهر سعی کند موضع واحد و یگانه‌ای از خود نشان دهد اما زیر پرده‌ی مناسبات و ظواهر تشریفاتی، در عمل از چند جناح و دیدگاه و چشم‌انداز سیاسی نسبت به مصالحه‌ی افغانستان نمایندگی می‌کند. هیأت افغانستان در دوحه، متشکل از نمایندگان چند جناح سیاسی است که در موضوعات مصالحه و منازعه‌ی افغانستان نه‌تنها دیدگاه‌های مختلفی دارند که در برخی موارد، درگیر تضاد منافع جدی و عمیقی است.

این چندپارچگی در هیأت جمهوری اسلامی افغانستان، به منافع و امتیازاتی که حوزه‌‌ی جمهوریت در مذاکره با طالبان به آن چشم دوخته، آسیب خواهد زد. اگرچه ترکیب هیأت مذاکره‌کننده‌ی دولت افغانستان در دوحه -به‌منظور یکپارچه‌سازی آن- قابل تغییر نیست و اگر تغییری در آن رخ بدهد، بنیادین و گسترده نخواهد اما دست‌کم مجال رفع این چنددستگی به‌عنوان تهدیدی بر منافع جمهوری اسلامی افغانستان در مصاف با طالبان کماکان باقی‌ست.

دولت افغانستان و جناح‌های سیاسی که هرکدام در هیأت مذاکره‌کننده‌ی افغانستان در دوحه سهم و نمایندگانی دارند، باید چشم‌انداز، منافع و پالیسی یکدست و مشخصی برای مذاکرات صلح دوحه تعریف و آن را در دستور اجرا قرار دهد. اگرچه جناح‌ها متفاوت است اما امکان توحید چشم‌انداز‌ها و منافع جناح‌های دخیل و سهیم در پروسه وجود دارد. یکدست‌سازی چشم‌انداز و منافع در خصوص مذاکرات صلح و توحید رهبری روند یا برعکس آن، می‌تواند موفقیت برجسته یا شکست فاحش جمهوری اسلامی افغانستان در مذاکره با طالبان را رقم بزند.

هیأت مذاکره‌کننده‌ی افغانستان در دوحه و چشم‌انداز، دیدگاه و منافع جناح‌های مختلف سیاسی سهیم در پروسه باید توحید و یکدست شود. به‌عنوان نمونه و پیشنهاد، این مهم با سپرده‌شدن رهبری روند به یک نهاد مشخص یا خلق اجماع سیاسی از طریق برگزاری نشست‌ها و دیدارهای منظم و پیوسته میان جناح‌های دخیل و سهیم در پروسه ممکن و برآورده‌شدنی است. اگر به این خلا و خطر جدی توجه مسئولانه صورت نگیرد، قشر سیاسی چندپارچه و به‌تبع آن هیأت مذاکره‌‌کننده‌ی چندپارچه‌ی افغانستان در مصاف با گروهی که در مذاکره به انعطاف‌پذیری و در میدان جنگ به کاهش خشونت اعتقادی ندارد، در موضع ضعیف قرار می‌گیرد.