انفجار در مراسم ختم قرآن در غزنی دستکم ۱۵ نفر کشته و ۲۰ نفر زخمی برجای گذاشت. بهصورت مشخص انفجار یک گردهمایی غیرنظامیان را هدف قرار داده است. موتری مملو از مواد انفجاری در مراسم ختم قرآن در یک خانه انفجار داده شده است. در میان قربانیان این رویداد مثل همیشه کودکان نیز شاملاند. البته اینبار بیشتر قربانیان کودکاناند. پیام روشن انفجار روز گذشته غزنی این است که صلح تا کنون سرابی بیش نیست. دستکم انتظاری که وجود داشت این بود که در نتیجه مذاکرات صلح، جنگ متمرکز شود بر اهداف نظامی. اما این روزها در افغانستان مسأله برعکس است. غیرنظامیان همچنان قربانیِ در دسترس گروههای تروریستی در افغانستان است. مثل همیشه سناریو این است که طالبان مسئولیت این حمله را رد میکند، حکومت افغانستان طالبان را مسئول رویدادهای مشابه دیروز در غزنی میداند. معنای روشن این وضعیت استفاده سیاسی از کشتهشدن غیرنظامیان در افغانستان است.
دلیلی برای امیدبستن به مذاکرات صلح باقی نمانده است. افغانستان همزمان با تلاشهایی برای رسیدن به صلح، بیشتر در باتلاق جنگ فرو رفته است. از آغاز جدیشدن مذاکرات امریکا و طالبان تا توافق دو طرف و پس از آن شروع مذاکرات بینالافغانی و توافق روی آجندا، پیوسته گراف خشونت بیشتر شده است. روند صلحی که جریان دارد، هیچ شباهتی به فضای گفتوگو و تفاهم ندارد. در هیچ روندی که منجر به صلح شده، نمونهای وجود ندارد که همزمان با مذاکرات خشونتها بیشتر شده باشد. این وضعیت مختص روند ناقص صلح در افغانستان است. گروه طالبان پیوسته از کارت خشونت بهعنوان اهرم فشار استفاده کردهاند. شاید طالبان در حرف مسئولیت حملهی دیروز را قبول نکنند، اما نمیتوانند منکر این شوند که وضعیت جنگزدهی امروز افغانستان نتیجهی خشونتطلبی طالبان است.
مشکل بزرگتر این است که کشورهای غربی و متحد استراتژیک افغانستان که عمدتا طرفدار پایان خشونت در افغانستاناند، چشم خود را بر یک واقعیت بزرگ بستهاند. به طالبان اجازه داده شده است که همچنان جنگ را بهعنوان مهره بازی در میز صلح حفظ کنند. تا حالا هیچ فشاری که نشاندهندهی این امر باشد که همزمان با گفتوگوهای صلح گراف خشونت سیر نزولی را بپیماید، بر طالبان وضع نشده است. برای همین وقتی لیست آجندای مذاکراتی دولت افغانستان و طالبان در روزهای قبل، رسانهای شد، طالبان کاهش خشونت و آتشبس در آخر فهرست پیشنهادیشان قرار داده بود.
خشونت هرچه ادامه یابد، مذاکرات صلح را بیشتر به چالش میکشد. نیاز است که فشارهای جامعهی جهانی بر طرفهای جنگ در افغانستان برای قطع جنگ افزایش یابد. مشکل این است که طالبان بهعنوان یک گروه متکی به خشونت نمیخواهد این کارت را از دست دهد. ارگ ریاستجمهوری افغانستان نیز بیعلاقه نیست که روند کنونی صلح در نتیجهی افزایش جنگ و خشونت برباد رود. منطقی نیز همین است که در موجودیت جنگ روزافزون حرفزدن از صلح بیمعناست. مردم افغانستان نیز از چنین روندی حمایت نمیکنند.
در پایان آنچه دیروز در غزنی اتفاق افتاده، جنایت جنگی است. خونهایی که دیروز از کودکان به زمین ریخت، آخرین رمقهای صلح نیمهجان است. از طرف دیگر، هر روزی که میگذرد، ناامیدی مردم از صلح بیشتر میشود. کمتر کسی به صلح هنوز امید خود را حفظ کردهاند. وقت حدود دو سال پیش امریکا و طالبان توافقنامه صلح امضا کردند، بسیاری از شهروندان برای پایان جنگ امیدوار شدند. اما امروز کسی امید دو سال پیش را دیگر ندارد. امیدواری جای خود را به ناامیدی و درماندگی در یک وضعیت سردرگم برای شهروندان داده است.