تصور کنید که یک بنگاه چاپ و انتشار کتاب دارید. به یکی از نویسندگان مشهور و خلاق پیشنهاد میدهید که رمانی بنویسد در فلان زمینه؛ مثلا رمان پلیسی-جنایی که شخصیت اصلیاش فلان آدمکش مشهوری باشد که به تازگی -پس از پانزده سال- دستگیر شده است. به آن نویسنده میگویید که یک ماه وقت دارد که این رمان را در سهصد صفحه تمام کند و به انتشارات بسپارد. یک ماه بعد، آن رمان در بنگاه شماست و آمادهی انتشار. نویسنده در این رمان تخیل خود را به جولان آورده و رویدادهای هیجانانگیز بسیاری خلق کرده است. دستش باز بوده. رمان نوشته دیگر.
اما اگر شما یک مدیر بالارتبهی حکومتی باشید و قرار باشد که به زندگی ساکنان پایتخت سروسامان بهتری بدهید، کارتان با آن رماننویس خلاق فرق میکند. طبعا شما نیز باید خلاق باشید و تخیل خوبی داشته باشید. اما خلاقیت و تخیل شما با تنگناهای عملی بسیاری محدود میشود؛ چیزی که نویسندهی آن رمان پلیسی-جنایی از آن رنج نمیبرد. به بیانی دیگر، دنیای سیاستگذاری و مدیریت حکومتی را نمیتوان عرصهی جریان سیال ذهن پنداشت و نتایج این جریان را فورا در هیئت پالیسی عرضه کرد.
مثال بدهم؟
مثالش را در همین تصمیم شصت و نهم از جلسات شش و نیم صبح معاون اول رییسجمهور ببینیم. ایشان در بخشی از تصمیم صبح روز دوشنبه چهاردهم جدی نوشته است:
«قرار است در همین هفته لایحه اعمال جریمههای سنگین بالای ساختمانهای غیرپلانی و خودسر نهایی گردد. ازینرو هرکسی که میخواهد بلندمنزل بسازد باید آمادگی تادیه جریمه را داشته باشد… ما گمان میبریم که از مدرک اعمال جریمه بالای بلندمنزلهای خودسر تا پنجاه میلیارد افغانی به خزانه دولت واریز خواهد گردید. مقام ریاستجمهوری بار بار تأکید داشته است که این پول در یک صندوق یا حساب خاص جمع شده و دوباره برای انکشاف و بهبود وضعیت شهر کابل به مصرف خواهد رسید و از آن برای بقیه کارهای دولت استفاده نخواهد شد. پس بسازید اما آماده پرداخت باشید.»
در این پارهای که نقل شد، به خوبی میتوان دید که چرخهی پالیسیسازی و مدیریت در این حکومت چگونه میچرخد. حکومت سازندگان «ساختمانهای غیرپلانی و خودسر» را جریمهی سنگین میکند. نمیگوید که اعمار اینگونه ساختمانها ممنوع است. میگویند آمادهی تادیهی جریمه باشید: «بسازید، اما آمادهی پرداخت باشید!»
از دو حالت خارج نیست: یا حکومت توان آن را ندارد که اعمار اینگونه ساختمانها را متوقف کند یا توانش را دارد و متوقف نمیکند تا از «مدرک اعمال جریمه»های سنگین پنجاه میلیارد افغانی جمع کند. اگر حکومت نمیتواند جلو ساختن اینگونه بلندمنزلهای غیرپلانی و خودسر را بگیرد، چگونه میتواند سازندگان آن را جریمه کند و پول جریمه را به آن «صندوق خاص» واریز کند تا بعدا برای بهبود وضعیت شهر کابل به مصرف برسد؟ اگر واقعا برآورد حکومت این است که از این درک پنجاه میلیارد افغانی به حساب دولت واریز خواهد شد، معنایش این است که هزاران بلندمنزل غیرقانونی ساخته خواهند شد. آخر، پنجاه میلیارد افغانی را که نمیتوان با جریمهکردن پنج ساختمان گرد آورد. حال، سوال این است که چرا حکومت اساسا مخالف ساختن بلندمنزلهای غیرپلانی و خودسر است؟ آیا این مخالفت خودش یک نوع پالیسی برای جمعکردن جریمه است؟ اگر هزاران واحد از این بلندمنزلها ساخته شوند و پول جریمهی اعمارشان هم پرداخته شود، حکومت دیگر مشکلی با این ساختمانها ندارد؟ آیا فکر حکومت برای آیندهی پایتخت با جمعکردن پنجاه میلیارد افغانی متوقف میشود؟
اگر حکومت میتواند جلو ساختن این بلندمنزلهای غیرقانونی را بگیرد، چرا نمیگیرد؟ جریمه ممکن است سازندگان را کمی آسیب مالی بزند، اما ضرر ساختن بلندمنزلهای غیرقانونی را که از بین نمیبرد. خود معاون اول رییسجمهور میگوید که انتظار دارند از درک این جریمهها پنجاه میلیارد افغانی به حساب دولت واریز شود. این یعنی اینکه سازندگان پروای این جریمه را ندارند و حاضرند حتا با پرداخت جریمه هم که شده حکم «بلندمنزلهای غیرقانونی، غیرپلانی و خودسر نسازید» دولت را زیر پا کنند.
ملاحظه میکنید که در این طرح هیچ فکر سنجیده و کارسازی وجود ندارد. این نمونه را به خاطری آوردم که ظاهرش خیلی جذاب است. اما اگر تجزیه و تحلیلش کنید، چیز قابلاعتنایی از آن به جا نمیماند. بیجهت نیست که تا حالا این دولت هزاران سر را تر کرده و یکی را نتراشیده است.