بایدن، غنی و عبدالله

جو بایدن و بازرسی توافق‌نامه صلح با طالبان

کریم پاکزاد

آنتونی بلینکن، وزیر خارجه جدید امریکا، هنگام رأی اعتماد در مجلس سنای این کشور، مواردی را در مورد جنگ در افغانستان و روند صلح بیان کرد که می‌تواند سرخطی از استراتژی جو بایدن، رییس‌جمهور جدید را به ما ارائه کند. اظهارات آنتونی بلینکن در برابر سنا روی محور اصلی سیاست کنونی امریکا درباره افغانستان که بین دموکرات‌ها و جمهوری‌خواهان وحدت نظر وجود دارد قرار داشت: «ما می‌خواهیم به این جنگ بی‌پایان خاتمه ببخشیم. ما می‌خواهیم نیروهای خود را به خانه برگردانیم.» این اظهارات با هدف دونالد ترمپ از توافق‌نامه صلح امریکا با طالبان تفاوت ندارد. ولی بلینکن، سیاستمدار باتجربه که در روابط بین‌المللی ید طولانی دارد، روی علایمی تکیه کرد که در آینده برای تعریف استراتژی امریکا در مورد افغانستان دست باز داشته باشد. زیرا او می‌داند که توافق‌نامه صلح با طالبان، که در آن تقریبا تمام خواسته‌های طالبان توسط امریکا پذیرفته شده، در کنگره، به‌ویژه در مجلس سنا، مخالفانی دارد.

اگر بیان این‌که او می‌خواهد توافق‌نامه صلح با طالبان را با دقت ارزیابی کند تا مطمئن شود که چه چیزی مورد مذاکره قرار گرفته و آیا طالبان به تعهدات خود وفادار بوده‌اند یا نه، امر عادی است، اما آنتونی بلینکن ظاهرا وانمود می‌کند که از جزئیات توافق‌نامه با طالبان آگاهی ندارد. این به آن معنا است که وی به سناتوران که هنوز نصف آن‌ها را جمهوری‌خواهان تشکیل می‌دهند تفهیم می‌کند که اداره ریاست‌‌جمهوری قبلی جمهوری‌خواه وی را از مواد بخش‌های سری توافق‌نامه آگاه نکرده است. درحالی‌که اگر آقای بلینکن درخواست می‌کرد از تاریخ ۲۴ نوامبر که ترمپ امر داد که برای انتقال قدرت به رییس‌جمهور، منتخب ادارات دولتی گزارش‌های سازمان‌های امنیتی را به جو بایدن بفرستند، می‌توانست خواستار متن سری توافق‌نامه با طالبان شود. به هر صورت، اکنون که سه هفته از شروع کار اداره جدید امریکا می‌گذرد و آقای خلیل‌زاد مهندس توافق‌نامه امریکا با طالبان در پست خود ابقا شد شکی باقی نمی‌ماند که امریکا، به‌‌رغم این‌که بتواند تغییراتی در مورد تعهدات خود با طالبان حاصل کند یا نه این توافق‌نامه چارچوب سیاست کنونی امریکا در افغانستان است.

اما گذشته از این‌که آنتونی بلینکن مانند مقامات دولتی افغانستان به این متن دسترسی نداشته، بعد از امضای توافق‌نامه صلح دوحه که پذیرش تقریبا بدون شرط خواست‌های طالبان ناظران را به تعجب برانگیخت، صحبت از چند متن سری توافق‌نامه به‌میان آمد. چنین ذهنیت زمانی شدت گرفت که دونالد ترمپ چندین‌بار قبل از امضای توافق‌نامه و بعد از آن از دوام حضور قوی اطلاعاتی امریکا در افعانستان برای پیشگیری از فعالیت‌های تروریستی علیه منافع امریکا، حرف زد. آیا آقای بلینکن قبلا، طوری‌که برخی منابع امریکایی اظهار داشته بودند که طالبان حضور تعداد کوچکی از نیروهای امریکا را تحت عنوان «همکاری‌های اطلاعاتی ضد تروریسم» پذیرفته‌اند، از بخش مخفی و سری توافق‌نامه آگاه بوده که در برابر سنا گفت: «رییس‌جمهور می‌خواهد که حتا اگر ما نیروهای خود را از افغانستان بیرون بکشیم، ما باید افزارهایی را داشته باشیم که از بازگشت تروریسیم در افغانستان جلوگیری کنند.» اظهارات وزیر خارجه جو بایدن آگاهانه در پرده ابهام پیچیده است. اگر تمام نیروها از افغانستان بیرون شوند، ماهیت این «افزارها» چیست و چگونه و در کجا استقرار خواهند یافت؟

اهمیت پاکستان برای امریکا به عقیده جو بایدن

پاکستان به عقیده جو بایدن در استراتژی امریکا در مورد افغانستان و منطقه جایگاه مهمی دارد. رنگین دادفر سپنتا، وزیر خارجه اسبق، در «سیاست افغانستان؛ روایتی از درون» (جلد اول ، صفحه ۳۶۹) نقل می‌کند که هنگام مسافرت جو بایدن، معاون رییس‌جمهور، به افغانستان (ژانویه ۲۰۰۹)، در ضیافت شام از «سر میز غذا بلند شد و دستمال را روی میز کوبید و گفت: پاکستان پنجاه‌بار بیشتر از افغانستان برای امریکا اهمیت دارد.» یک‌سال بعد که بارک اوباما استراتژی جدید امریکا را با ارسال۲۰ هزار سرباز اضافی به افغانستان با پیشنهاد ژنرال‌های ارتش، به‌ویژه ژنرال داوید پتراوس، فرمانده نیروهای امریکایی در افغانستان و مبتکر «تئوری ضد پارتیزانی» و «افغانستانی ساختن جنگ»، را تصویب نمود، جو بایدن با آن مخالفت نمود.

ده سال بعد در هنگام مبارزات انتخاباتی درونی حزب دموکرات او دو بار درباره اوضاع افغانستان و سیاستی که امریکا باید تعقیب کند موضع گرفت. بار اول در۱۳ سپتامر ۲۰۱۹ گفت: «وقتی که پاکستان سه ایالت افغانستان را در شرق کشور کنترل می‌کند افغانستان را نمی‌توانیم درست کنیم. درست‌شدنی نیست.» بار دوم در ۹ فبروری سال ۲۰۲۰، تأکید نمود: «درباره افغانستان باید بگویم، من کاملا مخالف ایده ملت‌سازی در این کشور بودم… ممکن نیست که آن کشور متحد شود، هیچ امکان ندارد که آن کشور یکپارچه شود.» هردو بار آقای بایدن تأکید نمود که شاید بتوان با اقداماتی از انجام حملات بیشتر از خاک افغانستان جلوگیری کرد. در این باره او پیشنهاد کرده بود که نیروهای امریکایی از افغانستان خارج شوند و درعوض پاکستان پایگاهی برای این سربازان در اختیار امریکا بگذارد تا واشنگتن بتواند به «جلوگیری از حملات تروریستی از افغانستان به آمریکا» ادامه بدهد. به‌ گفته یک‌سال قبل آقای بایدن نیروهای امریکایی می‌توانند با پرواز از این پایگاه‌ها «عملیات ضد تروریستی» خود را در افغانستان ادامه دهند.

اظهارات آقای آنتونی بلینکن در برابر سنا کاملا با اظهارات یک ‌سال قبل «بایدن» مطابقت دارد. اگر گفته‌های وی را بیان استراتژی ریاست‌‌جمهوری بایدن در مورد افغانستان بدانیم، چنین برمی‌آید که این استراتژی در حال حاضر نفس توافق‌نامه صلح با طالبان را مورد سوال قرار نمی‌دهد. با وجود آن جو بایدن با صراحت گفته که در امور بین‌المللی دو باره به مولتیلاترالیسم یا چندجانبه‌گرایی در دوران بارک اوباما که سیاست انزوا و یک‌جانبه گری دونالد ترمپ شدیدا به آن صدمه زده بود برمی‌گردد. نخستین تصامیم وی در مسائل بین‌المللی چون برگشت به قرارداد پاریس روی اقلیم، برگشت به سازمان جهانی تجارت و سازمان جهانی بهداشت مصداق بر این امر است. از دوسال به اینطرف اتحادیه اروپا و متحدان امریکا در پیمان نظامی ناتو سعی داشتند دونالد ترمپ را از تصامیم یک‌جانبه در مورد افغانستان باز دارند. این درخواست در جمله کوچک دبیر کل ناتو خطاب به امریکا مشهود است: «ما با هم افغانستان رفتیم، باهم از آنجا خارج خواهیم شد.» بر علاوه ملاحظات نظامی مبارزه علیه تروریسم (که امریکا آن‌را به طالبان واگذار می‌کرد)، ملزومات ژئوپولیتیک و استراتژیک مهار قدرت روزافزون چین توسط غرب که از افغانستان یک نقطه مهم می‌سازد، کشورهای اروپایی از تبعات شدید اخلاقی رها نمودن دولت افغانستان در چنگ طالبان و قربانی نمودن جامعه مدنی نوپای آن بیم دارند. از سوی دیگر آنچه را که به‌نام «دست‌آوردهای بیست‌سال آخر» مسما شده است، در کنار آزادی بیان، به‌ویژه آزادی رسانه‌ها، پیشرفت در زمینه آموزش و حقوق زنان عنصر قابل توجه را در اروپا و امریکا تشکیل می‌دهند. افکار عمومی اروپا و محافل سیاسی امریکا، به‌ویژه وکلای دموکرات زن در مجلس نمایندگان، خاصتا نانسی پلوسی رییس دموکرات مجلس در مورد حقوق زنان در افغانستان حساس‌اند. آیا انتخاب کاملا هریس به حیث معاون کاریزماتیک رییس‌جمهور که در مورد حقوق زنان و حقوق اقلیت‌ها تعهد خاص دارد… همه و همه دست به‌دست هم داده آنتونی بلینکن را وادار به واضح‌ترین بیان موضع یک سیاستمدار مهم امریکا در مورد حقوق زنان در افغانستان پسا توافق‌نامه صلح نموده است؟ او در برابر سنا چنین گفت: ضرور است که «دست‌آوردهای بیست سال اخیر که در مورد زنان و دختران در افغانستان حاصل شده باید حفظ شوند.»

یک موضع‌گیری سالم و خوشی‌آور اما مشروط به عملی‌شدن

با وجود آن، تدوین یک استراتژی سیاسی که هدف آن دفاع از «دست‌آوردهای بیست سال اخیر»، بیست سالی که طولانی‌ترین و گران‌ترین جنگ تاریخ امریکا را رقم زد و سرانجام به بن‌بست راه حل نظامی، اگر نگوییم شکست راه حل نظامی که امریکا و سپس پیمان نظامی ناتو از آن حمایت می‌کرد، کار ساده‌ای برای برای رییس‌جمهور تازه امریکا نخواهد بود. تمام علایم برای تدوین آن چراغ قرمز را نشان می‌دهد. هریک از این علایم سوژه یک مقاله و بررسی جداگانه را ایجاب می‌کند. اما به‌شکل خلاصه می‌توان به عناصر ذیل اشاره کرد:

  • برگشت به راه حل نظامی امکان‌پذیر نیست. هیچ امری ضمانت نمی‌کند که امریکا و متحدانش که در اوج عملیات جنگی علیه طالبان در سالهای ۲۰۱۰ و ۲۰۱۱  تا سرحد ۱۵۰ هزار سرباز تا دندان مسلح و تحت حمایت بزرگ‌تری نیروی هوایی جهان قرار داشتند بار دیگر دست به یک ماجراجویی دیگری بزنند. به‌خصوص که طالبان امروز قوی‌ترند تا چند سال قبل.
  • امریکا نمی‌تواند در پیشبرد چنین با طالبان به ارتش و نیروهای امنیتی افغانستان تکیه کند. گرچه بعد از «افغانی ساختن جنگ» در دور دوم ریاست‌‌جمهوری بارک اوباما به هدف پایان‌یافتن مأموریت ناتو و خروج بخش عمده نیروهای امریکایی و برخی دیگری از متحدان آن‌ها مانند سربازان فرانسوی، امریکا افغانستان را مالک یک نیروهای مسلح بیش از ۳۰۰ هزار نفری کرد. اما ضعف ماهوی این نیروها نمی‌تواند با آلات و افزار مدرن امریکایی جبران شود. ناکارآمدی و فساد در درون این نیروها آن‌ها را در برابر طالبان که مجهز به ایدئولوژی افراطی اسلامی هستند ضربه‌پذیر می‌سازد. تلفات سنگین در میان آن‌ها (در حدود ۲۰ هزار کشته در سال) شاهد آن است.
  • برخی تصامیم حکومتی و استفاده از نیروهای امنیتی علیه مردم ملکی مانند حادثه اخیر گلوله‌بستن افراد ملکی و غیرمسلح در بهسود به شهرت ملی این نیروها و حمایت مردمی از آن‌ها صدمه زده است.
  • ناکارآمدی و فساد در تمام بنیادها و تشکیلات سیاسی و اداری دولت افغانستان بیداد می‌کند. بعد از بیست سال افغانستان نتوانست دارای یک رییس‌جمهور، یک پارلمان و یک حکومت واقعا انتخابی شود. از ده ‌سال به اینطرف وجود یک رییس‌جمهور مصلحتی و نه انتخابی با معیارهای حداقلی دموکراسی قدرت دولتی را به شبکه‌های نفوذ قومی و گروهی رقیب با هم تقسیم نموده و باعث ضعف مرگبار حکومت شده. دولتمردان سعی می‌کنند این ضعف را با پروپاگندهای دور از واقعیت بپوشانند؛ اما فقر روزبه‌روز گسترده (۷۰ درصد مردم زیر خط فقر زندگی می‌کنند) از یکسو و فساد دولتی و ثروت‌اندوزی سرداران و فرماندهان جهادی سابق از سوی دیگر، اوضاعی را به‌وجود آورده که اکثریت مردم عادی، خواهان صلح با طالبان‌اند و از شرکت آن‌ها در دولت واهمه ندارند.
  • اوضاع منطقه به امریکا اجازه نمی‌دهد که بار دیگر به افغانستان در جست‌وجوی راه‌حل نظامی باشد. چنین دورنمایی نه‌تنها به مخالفت شدید پاکستان که با تغییر استراتژی طالبان را به پای میز مذاکره با امریکا کشانید مواجه خواهد شد بلکه به مخالفت ایران، روسیه و چین نیز خواهد انجامید. گرچه روسیه و چین برای جلوگیری از خطر سرایت نفوذ دولت اسلامی (داعش) در آسیای میانه و ایالت سینکیانگ از یک‌طرف با حضور محدود و ضعیف نظامی امریکا در افغانستان مخالفت ندارند و برای همین هدف با طالبان نیز گفت‌وگو می‌کنند، ولی برگشت نیروهای نظامی امریکا در یک پیمانه بزرگ نمی‌تواند توجیه شود مگر در خدمت استراتژی کلان مهار چین و روسیه (هدف مشترک میان دموکرات‌ها و جمهوری‌خواهان در امریکا). چنین وضعی جنگ نیابتی را در افغانستان برای یک یا دو دهه دیگر به طول خواهد کشاند. اگر تلاش‌های روزافزون هند را در نزدیکی با حکومت کابل علیه پاکستان به آن علاوه کنیم، تابلوی بغرنج و مرگباری جلو روی ما ظاهر خواهد شد.
  • افکار عمومی امریکا، چه دموکرات چه جمهوری‌خواه، و افکار عمومی در سایر کشورها، اروپا، کانادا، استرالیا و … نیز از جنگ افغانستان خسته شده‌اند. این یک عنصر مهمی است که برگشت دوباره امریکا و ناتو را به یک جنگ دوامدار دیگر در افغانستان میسر نمی‌سازد.

تنها استراتژی معتبر اداره جو بایدن تلاش برای موفقیت روند صلح در افغانستان است. جو بایدن با شناختی که از افغانستان و از مسائل بین‌المللی دارد با پیشگیری تعامل و تنش‌زدایی در منطقه، به‌شمول برگشت به برجام و مذاکره با ایران، پاکستان و دیگر همسایه‌های افغانستان می‌تواند نتایج مثبت از طریق فشار روی طالبان برای تقلیل خشونت‌ها، تعامل در مذاکرات صلح دوحه، حفظ عمده‌ترین دست‌آوردهای سال‌های کنونی، آتش‌بس دایمی و تشکیل یک حکومت وحدت ملی «اسلامی» در افغانستان حاصل کند.