هفته گذشته زلمی خلیلزاد فرستاده ویژه امریکا برای صلح افغانستان، به کابل آمد. او با بسیاری از چهرههای سیاسی حکومتی و بیرون از حکومت دیدار کرد. دیدارهای فشرده خلیلزاد با نیروهای سیاسی افغانستان، برای بسیاری پرسشبرانگیز بود. او وقتی کابل را ترک کرد، گفت سفرش پربار بوده است. هنوز جزئیاتی روشن از این سفر در دست نیست، اما رسانههای افغانستان از جمله اطلاعات روز معلوماتی را همگانی کرد که در این سفر ظاهرا فرستاده ویژه وزارت خارجه امریکا برای صلح افغانستان حامل طرح تازه از طرف دولت جدید امریکا بوده که که میتواند روند صلح افغانستان را دستخوش تغییرات کند.
آنچه رسانههای افغانستان به جزئیات طرح جدید ایالات متحده امریکا دست یافته، دربردارنده امید و نگرانیهای تازه است. منابع آگاه به اطلاعات روز تأیید میکنند آقای خلیلزاد در دیدارش از کابل حامل نامهی ویژه از طرف وزیر خارجهی ایالات متحده بوده است. در این نامه از مقامات دولت افغانستان خواسته شده است که به روند صلح سرعت داده شده و اجماع داخلی برای مذاکره با طالبان در سطحی جدید ایجاد و سطح مذاکرات با طالبان بلند برده شود. جزئیات بیشتر این طرح براساس آنچه که اطلاعات روز از آن آگاهی یافته تغییرات صددرصدی در هیأت مذاکرهکننده، انتقال روند صلح از دوحه به آنکارا، انتقال قدرت به حکومت انتقالی پس از توافق، مسائل اساسی است و ورود رسمی سازمان ملل بهعنوان ناظر روند را شامل میشود. این معلومات بهنظر میرسد شالوده اصلی تغییر در سیاست ادارهی جدید کاخ سفید نسبت به روند صلح افغانستان است که پس از تغییر قدرت در امریکا، طرفهای درگیر افغانستان منتظر آن بودند.
خلیلزاد برای درمیانگذاشتن این طرح به دوحه رفته است. اگر طالبان به با آن موافقت کنند، روند مذاکرات بینالافغانی دوحه بهطور رسمی کنار گذاشته خواهد شد و روندی تازهای در آنکارا شروع میشود. مبتنی بر اطلاعات روی دست، از چشمانداز تاکتیکی این طرح نه برای طالبان و نه برای دولت افغانستان منافع یا ضرر تازهای تعریف نمیکند. ظاهرا سیاست ادارهی جدید کاخ سفید نسبت روند صلح، ادامه روند دوحه با تغییرات اندک در آنکارا است. اما مبتنی بر اطلاعات حاضر، دو تغییرات نسبتا قابل توجه در طرح تازه به چشم میخورد. اول، ورود رسمی سازمان ملل به روند صلح افغانستان. منابع تأیید میکنند که ایالات متحده بنا دارد در روند جدیدی که در آنکارا آغاز میشود، سازمان ملل متحد مسئولیت نظارت و میانجیگری مذاکرات را به عهده بگیرد. در واقع شبیه کنفرانس بن. روند آنکارا مستقیما زیر نظارت و میانجیگری سازمان ملل برگزار خواهد شد. ورود سازمان ملل به این روند امر نیک است. از آغاز روند صلح افغانستان، یکی از چالشهایی که مشروعیت سیاسی و حقوقی مذاکرات و توافقات صورتگرفته را تهدید کرده، غیبت نهادهایی در سطح سازمان ملل و شورای امنیت، ناتو و دیگر بازیگران منطقهای و جهانی بود. دوجانبهگری در مذاکرات و غیبت نهادهای ناظر جهانی معتبر در این مدت باعث شد، همه طرفها، البته بیشتر طالبان بهراحتی توافقات و تعهدات را بر وفق منافعشان زیر پا بگذارند.
دوم، در این طرح بهطور روشن سخن از انتقال قدرت به حکومت انتقالی به میان آمده است. براساس طرح جدید پس از شروع روند جدید در آنکارا و حصول توافق بر سر مسائل اساسی، انتقال قدرت به دولت انتقالی صورت خواهد گرفت. اولین بار است که این گونه صریح سخن حکومت انتقالی روی میز نیروهای سیاسی از جمله دولت افغانستان گذاشته میشود. در روند دوحه این مسأله تنها جسته و گریخته از زبان شماری از چهرههای سیاسی مطرح میشد. این تغییر در واقع همان بعد نگرانکننده طرح جدید است. سخن از حکومت انتقالی و کنارگذاشتن یک نظم سیاسی در شرایطی که طالبان اندک انعطافپذیری هم ندارند، میتواند در نفس خود خطرناک باشد. اندک بروز اختلاف و تهدید میتواند انتقال صلحآمیز قدرت را به مخاطره انداخته و سر از یک هرجومرج سیاسی بیرون کند.
جدا از نقطههای تاریک و روشن طرح جدید و تغییر در سیاست ادارهی جدید کاخ سفید نسبت به روند صلح افغانستان یا رفتن روند از دوحه به آنکارا، اما مسأله اصلی میدان جنگ افغانستان است. پیش از هر چیزی نیاز است که خونریزی در میدان جنگ در افغانستان متوقف یا دستکم کاهش قابل ملاحظه پیدا کند؛ زیرا خشونت روند صلح را خدشهدار میکند. از آغاز روند صلح در حدود ۳۰ ماه قبل تاکنون بهطور پیوسته خشونت در افغانستان بیشتر شده است. بیشتر از هر طرف دیگر، طالبان برای امتیاز در میز مذاکره با کارت خشونت در میدان جنگ بازی کردهاند. تا زمانی که مذاکرات معنادار و معطوف به پیشرفت نباشد، از نظر مردم افغانستان روند آنکارا ادامهی همان دوحه است. بیاعتمادی و خشونت باید کنار گذاشته شود و انعطافپذیری جایش را بگیرد.