میترا قطب
در تازهترین رویداد قتلهای هدفمند، قربانیان اینبار سه زن کارمند یک رسانه در شهر ننگرهار بودند. و چندی قبل دو قاضی زن نیز هدف حمله قرار گرفته و به قتل رسیدند. حملات بر روزنامهنگاران، فعالان مدنی و کارمندان دولت از زمان آغاز مذاکرات بینالافغانی شدیدتر و بیشتر شده است. این حملات نقض شدید قوانین جنگ، حقوق بینالمللی بشردوستانه که طالبان و داعش بهعنوان بازیگران غیر دولتی نیز ملزم به رعایت آن اند، میباشد.
گذشته از نقض قوانین جنگ توسط طالبان، دوران حکمرانی طالبان تاریکترین دوره از تاریخ برای زنان افغانستان بوده است. زمانیکه زنان با زور تفنگ به خانه نشانده شدند، از حق تحصیل و کار و حتا بیرون رفتن از خانه بدون محرم ممنوع گردیدند. زنان افغانستان در هراس تکرار تاریخ سیاه دوره طالبان میباشند. اکنون که گفتوگوهای صلح در جریان است، نقش زنان هنوز هم کمرنگ میباشد. در گروه مذاکرهکننده طالبان هیچ زنی دیده نمیشود و اعضای این گروه نسبت به سوالات عدم حضور زنان در گروهشان سر باز زده اند و یا این نقد را نادیده گرفته اند. با وجودیکه تنها چهار تن از تیم ۲۱ نفره مذاکرهکننده از طرف افغانستان زن میباشند، حضور و موجودیت زنان در تیم مذاکرهکننده دولت افغانستان نمایانگر اهمیت نقش زنان در حیات سیاسی و اجتماعی افغانستان پسا طالبان در دو دهه اخیر میباشد. حضور زنان در تیم مذاکرهکننده افغانستان اهمیت دارد، زیرا آنان از آدرس دولت فعلی افغانستان میتوانند از حقوق زنان دفاع کنند و بر موقف خویش بر حفظ دستآوردهای بیست سال گذشته تأکید کنند. با آن هم در شش ماه گذشته اختلاف نظرهایی در مورد موضع دو طرف در خصوص حقوق برابر زنان وجود داشت. دولت افغانستان تأکید بر حفظ قانون اساسی و نهادهای دموکراتیک دارد، که براساس آن تمام اتباع افغانستان اعم از زن و مرد دارای حقوق مساوی میباشند. در حالیکه طالبان بر ایجاد یک امارت اسلامی که توسط شورای غیر منتخب مذهبی رهبری خواهد شد، پافشاری میکنند. طالبان همواره بر تفسیر افراطی از اسلام پابند اند. آنان نوشتهای علمی و دینی از خود به جا نگذاشته اند که منبعی برای تفسیر پشان از دین باشد.
آقای محمد محق پژوهشگر افغان در مورد رویکرد دینی طالبان مینویسد که طالبان گروههای غیر از خود، از منظر دینی را با سوءظن مینگرند و تصور میکنند که دیگران گویا کافر و بی دین هستند. این امر ابهام و نگرانی مهمی در بین مردم ایجاد کرده که باید روشن شود. واقعیت امر این است که طالبان به حقوق برابر زنان و مردان باور ندارند، زیرا قسمت مهمی از قرائت دینی طالبان ریشه در تعبیری از شریعت اسلامی دارد که در جریان چند قرن پس از صدر اسلام، از جانب فقهای مسلمان به پختگی رسیده است. نابرابری حقوق و آزادیهای زنان و مردان در این تعبیر از شریعت به وضوح قابل مشاهده است. طالبان و در سالهای اخیر در مصاحبههای خود، خود را پابند به تأمین حقوق زنان در چارچوب شریعت اسلامی میدانند و هرگونه حق و آزادی را که مخالف تعبیر آنها از شریعت باشد قبول ندارند. مطابق تعریف طالبان از شریعت، زنان و مردان از جایگاه متفاوتی در جامعه برخوردارند. نه تنها زنان و مردان، بلکه بسیاری از اقشار جامعه را مساوی نمیپندارند. بنابراین، طالبان به عدم تبعیض میان زن و مرد، حق برابری، حیات و کرامت انسانی به عنوان اصول جهانی حقوق بشر موافق نیستند. این را طالبان در پنج سال حکومت خود عملا نشان دادند. امروز نیز طالبان مکاتب دختران را در ساحات تحت کنترل خود آتش میزنند و دختران را از حق تحصیل محروم میکنند.
سوال اینجاست که با گروهی که تناقض روشنی بر تفسیرشان از دین وجود دارد و هیچ عقیدهای به عدم تبعیض میان زنان و مردان، برابری و کرامت انسانی ندارند، چگونه میتوان به صلح عادلانه در افغانستان دست یافت؟ آیا زنان دوباره رسما به عنوان شهروندان پایین مرتبه به زور شلاق به خانه نشانده خواهند شد؟ اگر قرار باشد با چنین گروهی صلح شود که سالها تجربه نشان داده است به هیچ اصل حقوق بشری، دینی و موازین بینالمللی پابند نیستند، هیچ تضمینی وجود ندارد که طالبان با به قدرت آمدن، دوباره همان قوانین بدوی و وحشی خویش را بر مردم افغانستان، بهخصوص بر زنان تحمیل نمایند.