در ماه مارچ جنرال «کنت فرنک مککنزی جونیور» فرمانده «ستاد فرماندهی مرکزی ایالات متحده امریکا» در خاورمیانه و جنوب آسیا به عراق، سوریه، افغانستان و لبنان، بیثباتترین صحنههای عملیات نظامی امریکا سفر کرد. بخشی از این سفر با هواپیمای غولپیکر سی-۱۷ انجام شد که به گفتهی خدمهاش میتواند همزمان ۱۳۲ تابوت را حمل کند. در جنگهای ایالات متحده پس از حملات یازدهم سپتامبر هفت هزار نظامی امریکایی کشته و ۵۴ هزار تن دیگر زخمی شدهاند. وقتی جو بایدن رییسجمهور شد، حضور نیروهای امریکایی در این چهار کشور در مقایسه با اوج حضور این نیروها نودوهشت درصد کاهش یافته بود و نیز به لحاظ فنی مأموریت رزمی این نیروها در این کشورها پایان یافته است. اکنون مأموریت نیروهای امریکایی مستقر در این کشورها عمدتا به حمایت تجهیزاتی و همکاری با متحدان محلی ایالات متحده برای استراتژیسازی، جمعآوری و تشریک اطلاعات، گهگاهی ارائه پشتیبانی هوایی و حمایت از روندهای صلح محلی محدود میشود. با اینحال این آخرین مرحله از مأموریت برونمرزی نظامیهای امریکایی میتواند سراسیمهکنندهترین مرحله باشد. با توجه به وضعیت موجود ایالات متحده نمیتواند در هیچ یک از این چهار کشور «پیروز» شود. متحدان واشنگتن از نظر نظامی همچنان ضعیف هستند. دشمنان واشنگتن از فشارها جان بهدر برده و یا حتا قدرتمندتر از گذشته شدهاند. هر یک از این چهار کشور در باتلاقهای سیاسی خود، و در مواردی در وضعیتی بدتر از دورهی پیشا مداخله ایالات متحده، دستوپا میزنند.
قرنهاست که سیاستمداران از «سیسرو» گرفته تا «وینستون چرچیل» و «ریچارد نیکسون» در مورد «صلح آبرومندانه» برای پایاندادن به درگیریهای نظامی نظر دادهاند. نویسندگان جهان از «شکسپیر» و «ادموند بورک» گرفته تا «آلن الکساندر میلن» در مورد چالشهای دستیابی به چنین صلحی بسیار نوشتهاند. بایدن چهارمین رییسجمهوری امریکا در قرن بیستویکم است که تلاش میکند به چنین صلحی در خاورمیانه و جنوب آسیا دست یابد. در واشنگتن بحثهای زیادی دربارهی اینکه بایدن چه کاری باید انجام دهد، جریان دارد: آیا ایالات متحده مانند کاری که در ویتنام در سال ۱۹۷۳ و در لبنان در سال ۱۹۸۴ انجام داد، تحت فشار گروههای نامنظم شبهنظامیِ مجهز به تسلیحات قدیمی، که [از قضا] استراتژیستهای بهتری هستند و مایل به فداکردن جانهای بیشتر برای رسیدن به اهدافشان، رختش را از منطقه برچیند و برود؟ و یا چرا نیروهای امریکایی با وجود آسیایِ تحت نفوذ چین و خودکفایی ایالات متحده از نظر انرژی، بیشتر از این در خاورمیانه بماند؟ با اینحال خواسته خروج از دور جذاب اما از نزدیک با توجه به واقعیتهای عینی، چالشبرانگیز است.
میراث ریاستجمهوری بایدن احتمالا یکی از این دو حالت خواهد بود: رییسجمهوری که سرانجام امریکا را از باتلاقهای خاورمیانهی آشفته خارج کرد، یا رهبری که به جهادیهای داعش و رژیم استبدادی اسد در سوریه، افراطگرایان سنی و شیعه مسلح در عراق، حزبالله در لبنان و طالبان در افغانستان تن داد. نیازی به تذکر نیست که روسیه، اکنون با دسترسی به پایگاههای نظامی در دریای مدیترانه، سوریه و لیبیا، بیش از هر زمان دیگری نفوذ خود را در منطقه تقویت کرده است. بنابراین تصمیم و میراث بایدن میراث امریکا را نیز شکل خواهد داد.
سفر مککنزی با عملیات (Ready Lion) که کارزار هوایی گسترده علیه جنگجویان داعش در مرز عراق و سوریه بود، همزمان بود. جنگندههای امریکایی طی ۱۰ روز ۱۳۳ حمله هوایی را انجام داد و دهها غار و تونل کوهستانی و پناهگاههای صحرایی داعشیها را نابود کرد (۱۳۳ حمله هوایی بیشتر از کل تعداد حملات هوایی انجامشده نیروهای امریکایی در سال ۲۰۲۰ است). برپایه گزارش ماه فبروری پنتاگون، دو سال پس از سقوط خلافت در ماه مارچ سال ۲۰۱۹، هنوز بین ۸ تا ۱۶ هزار جنگجوی داعشی درحال انجام عملیاتهای ترور و بمبگذاریهای انتحاری در خاورمیانه هستند. در آخرین حملات هوایی حدود ۳۰ جنگجوی دولت اسلامی کشته شدند. موازی با مشکل افراطگرایی، مشکل دیگر این است که مسائل مورداختلاف عراق (تقسیم قدرت سیاسی و درآمد نفتی بین بلوکهای فرقهای، قومی و سیاسی این کشور) هجده سال پس از سرنگونی صدام حسین به دست ایالات متحده هنوز حل نشده است. حتا ریشهکنکردن داعش ممکن است این اختلافات را حل نکند، زیرا هنوز به تنشهایی که در درجه اول باعث رشد افراطگرایی در منطقه شد، رسیدگی نشده است. مککنزی به من گفت: «پس از داعش چیز دیگری به وجود خواهد آمد. شرایطی که منجر به ظهور داعش شد، هنوز پابرجاست. پس چرا باید انتظار نتیجه مختلف داشته باشیم؟ آینده قرار نیست بدون خونریزی باشد.»
گروههای شبهنظامی شیعه که بین سالهای ۲۰۱۴ و ۲۰۱۷ در عراق برای جنگ با داعش شکل گرفتند و سپس حضور فزیکی و سیاسی خود را به فضاهای خالیشده از جهادیهای سنی گسترش دادند، در درازمدت به اندازه افراطگرایی و داعش خطرناک خواهد بود. عادت بد روئسای جمهور امریکا این است که به ارتش ایالات متحده دستور نابودکردن یک آدم بد را صادر میکنند اما این کار فقط چرخهی تولید و رشد آدم بدهای دیگر را به راه میاندازد که به تدریج به تهدیدهای نظامی محلی یا جهانی تبدیل میشوند. عراق نمونه بارز آن است. مصطفی الکاظمی، نخستوزیر شیعه این کشور قول داده که از ابزار فشار محدود خود برای مهار شبهنظامیان شیعه که به سفارت امریکا و پایگاههای نظامی امریکا در عراق حمله کردهاند، استفاده کند. شرط نخستوزیر عراق این است که نیروهای امریکایی مستقر در عراق که تعدادشان از ۱۶۵ هزار نفر در سال ۲۰۰۷ به ۲۵۰۰ نفر کاهش یافته است، در این کشور بمانند و با داعش بجنگند. اما الکاظمی در عملیکردن وعدهی خود موفقیت ناچیز داشته است و این موفقیت ناچیز هم با هزینه سیاسی گران به دست آمده است. شیعیان عراق اکنون به دو جناحِ طرفدراران الکاظمی و حامیان شبهنظامیان تقسیم شدهاند؛ یا به عبارت دیگر، به دو جناح طرفداران ماندن ایالات متحده در عراق و حامیان رفتن ایالات متحده از عراق. این شکاف چنان عمیق است که با توجه به انتخاباتی که قرار است در ماه اکتبر در عراق برگزار شود، مقامات امریکایی اکنون نگران درگرفتن جنگ داخلی بین جناحهای شیعه هستند.
در سوریه، مککنزی از «دهکده سبز» بازدید کرد؛ محلهای متشکل از بلوکهای آپارتمانی فرسوده در نزدیکی تأسیسات نفتی بمبارانشده که بهعنوان ستاد عملیاتی نیروهای امریکا برای اعمال آخرین فشارشان به منظور نابودکردن خلافت در سال ۲۰۱۹ عمل میکرد. یک افسر مستقر در این ستاد به من گفت که اینروزها تنها اقدام نظامی امریکا در این منطقه این است که نیروهای امریکایی دو بار در هفته با یک توپ «هویتزر» ۱۵۵ میلیمتری به سمت صحرای اطراف بدون اینکه هدف مشخصی داشته باشند شلیک میکنند و قصدشان فقط این است که بگویند «ما اینجا هستیم.» مککنزی به من گفت که حضور نظامی ایالات متحده (۹۰۰ سرباز در استانهای شمالشرقی سوریه) به منظور ارائه «کمکهای حیاتی» برای «نیروهای دموکراتیک سوریه» است که هنوز درگیر جنگ زمینی علیه جنگجویان داعش هستند. او گفت: «اگر ما برویم این کمکها هم متوقف میشود.» مجبورکردن داعش به مخفیشدن در سوریه توانایی این گروه را برای انجام حمله در خاک ایالات متحده و اروپا (مانند حملات سال ۲۰۱۸ این گروه) نیز تضعیف کرده است. مککنزی گفت: «برنامهریزی برای انجام حملهای در دیترویت، زمانی که هواپیمای بدون سرنشین ارتش امریکا بالای سرتان میچرخد و تمام هم و غم تان این است که شب را چگونه به صبح برسانید، دشوار است.»
حضور نظامی ایالات متحده در سوریه میتواند به متحدان واشنگتن در حل نهایی منازعه طولانیمدت سوریه اهرم فشار بخشد. دگرجنرال «پاول کالورت»، فرمانده نیروهای امریکایی در سوریه و عراق به من گفت که آنچه در سوریه جریان دارد در نهایت به راهحل سیاسی نیاز دارد نه رویکرد نظامی. او گفت: «ما برای نیروهای دموکراتیک سوریه فضا را نگه میداریم تا زمینه برای یک راهحل سیاسی فراهم شود.» نیروهای دموکراتیک سوریه از برگ برنده بزرگی برخوردارند: کنترل میدانهای نفتی مهم سوریه که درآمد حاصل از آن را رژیم اسد پس از یک دهه جنگ برای بازسازی سوریه نیاز دارد. برخلاف آنچه دونالد ترمپ ادعا کرده بود، سربازان امریکایی مسئولیت مناطق نفتی سوریه را برعهده ندارند. اما از نیروهای دموکراتیک سوریه برای گشتزنی در این مناطق پشتیبانی میکنند. همچنین حضور ایالات متحده مانع دستدرازی نیروهای روسی، ایرانی و دولتی سوریه میشود که بیشتر مناطق سوریه را تحت کنترل خود دارند اما نمیخواهند با وجود نیروهای امریکایی در خاک سوریه بر سر قلمرو وارد جنگ شوند. مککنزی گفت: «مهم است که دستکم برای فعلا در سوریه باقی بمانیم و با شرکای خود کار کنیم.»
شکلگیری خلافت در عراق و سوریه پیامد خطرناک دیگری نیز داشته. نیروهای دموکراتیک سوریه که نه زندان بزرگ دارد و نه سیستم قضایی کارآمد، هنوز ۱۲ هزار جنگجوی سابق داعش و بیش از ۶۰ هزار اعضای خانواده این جنگجویان را در بند خود دارد. کشورهای زادگاه این افراد از پسگرفتن آنها امتناع میورزند. بیشتر خانوادههای اعضای داعش در اردوگاه آوارگان «الحول» که بیشتر شبیه زندان است نگهداری میشوند. اعضای خانوادههای داعشیها از ۵۸ کشور از جمله کشورهای اروپایی هستند. دو-سوم کودکان در این اردوگاه زیر دوازده سال سن دارند که به جای درس و مکتب باورهای افراطی به آنها تلقین میشود. الحول اکنون به کانون افراطگرایی و نوعی «خلافت کوچک» تبدیل شده است. در سه ماه گذشته بیش از ۴۰ بزرگسال و دو کودک در این اردوگاه کشته شدهاند. برخی از قتلها توسط اسلحهی مجهز به صدا خفهکن انجام شده است. در اواخر ماه مارچ، ۵ هزار سرباز نیروهای دموکراتیک سوریه طی یک عملیات پنج روزه اردوگاه را به منظور برقراری نظم تحت کنترل خود گرفتند. مککنزی با با اشاره به ساکنان اردوگاه الحول هشدار داد: «این نسل به نسلی خشن و رادیکال تبدیل خواهد شد. افراطگرایی تنها چیزی است که آنها میدانند. اگر افراطگرایی تنها چیزی باشد که آنها در معرضش قرار دارند، پس نباید انتظار داشت که نسلی متفاوت بارآیند.»
در لبنان، مککنزی از چهار پایگاه بازدید کرد که در آن نیروهای ویژه ایالات متحده در مقیاس کوچک حضور دارند و نیروهای مسلح لبنان را آموزش میدهند و در زمینه مبارزه با تروریسم با آنها همکاری میکنند. داعش به مناطق کوهستانی شرقی لبنان نفوذ کرده است. امسال اعضای دو گروهک داعش در این منطقه دستگیر شدند. نگرانکنندهتر اینکه لبنان از ماه آگست بهاینسو بدون حکومت بوده است. اقتصاد لبنان در سقوط آزاد به سر میبرد و واحد پول این کشور ۹۰ درصد ارزش خود را از دست داده است. بیش از نیمی از جمعیت لبنان که زمانی «سویس خاورمیانه» نامیده میشد اکنون زیر خط فقر زندگی میکنند. ارتش لبنان تنها نهاد دولتی است که هنوز فعالیت میکند، گرچه سربازان فقط بخشی از معاش تعیینشده خود را دریافت میکنند. مککنزی با اذعان به اینکه بسیاری از نیروهای ارتش لبنان گرسنه هستند، به من گفت: «ما به ارتش لبنان بهعنوان روزنهی امید خود برای این کشور نگاه میکنیم.» در صحبتی جداگانه یکی از فرماندهانی که از وضعیت لبنان به مککنزی گزارش داد، به من گفت: «ما درحال از دستدادن لبنان هستیم. فقط چند ماه وقت باقی مانده.» در لبنان بعد از دولت، قدرتمندترین نهاد (از نظر سیاسی، نظامی و اقتصادی) حزبالله است. حزبالله از بین گروههای شبهنظامی فعال در خاورمیانه، حرفهایترین گروه و دارای عمیقترین نفوذ سیاسی، مرگبارترین زرادخانه و و بزرگترین خزانه است.
اما فوریترین تصمیمی که بایدن باید بگیرد، دربارهی افغانستان خواهد بود؛ کشوری که پس از دو دهه درگیری نظامی و یک تریلیون دالر سرمایهگذاری توسط ایالات متحده، هنوز نیمی از خاکش تحت کنترل طالبان قرار دارد. حکومت افغانستان و گروه طالبان پس از یک بنبست هفتماهه قرار است در ۱۶ اپریل در استانبول نشست صلح برگزار کنند، اما چشمانداز توافق پایدار بسیار ضعیف بهنظر میرسد. ماه گذشته «آنتونی بلینکن»، وزیر امورخارجه ایالات متحده خواستار تشکیل حکومت انتقالی در افغانستان شد. این پیشنهاد را رییسجمهور اشرف غنی رد کرد و بهجایش برگزاری انتخابات زودهنگام را پیشنهاد کرد. طالبان این پیشنهاد غنی را رد کردند. در همینحال، ایالات متحده در توافق خود با طالبان متعهد شده که حدود ۳ هزار سرباز باقیمانده خود را تا اول ماه می از افغانستان خارج کند. بدون حمایت ایالات متحده ارتش افغانستان تقریبا بهصورت قطع قلمروهای بیشتری را و احتمالا بیشتر خاک افغانستان را در برابر طالبان از دست خواهد داد. فرماندهی مرکزی نیروهای امریکایی تخمین زده که القاعده در افغانستان میتواند تحت حاکمیت طالبان تجدیدسازمان کند و طی دو یا سه سال آینده آمادهی حمله به ایالات متحده شود.
بایدن همانطور که ارزیابی حکومتش از سیاستهای ایالات متحده نشان میدهد، در مورد هر چهار کشور با انتخابهای دشواری روبرو است. هر چهار کشور یا درحال شکست هستند یا در بحران وجودی به سر میبرند؛ که برپایه نظرسنجی «موسسه کوچ» در ماه آگست در ایالات متحده، وضعیت کنونی این چهار کشور یکی از چندین دلایلی است که به موجب آن بیش از هفتاد درصد امریکاییها میخواهند سربازانشان از عراق و افغانستان به خانه برگردند. «مکماستر»، جنرال بازنشسته ارتش ایالات متحده و مشاور سابق امنیت ملی ایالات متحده که توسط ترمپ برکنار شد، در تاریخ ۲ مارچ هنگام شهادتدهی در مقابل کمیته خدمات مسلح مجلس سنای امریکا گفت: «بسیاری از امریکاییها خاورمیانه را باتلاقی میبینند که باید از نزدیکشدن به آن خودداری کرد.» او استدلال کرد که ایالات متحده به سه دلیل نباید از منطقه خارج شود: رقابت با روسیه و چین برای نفوذ به میدان جهانی منابع انرژی، مهار جهادگرایی و تأثیری که خروج از منطقه در بلندمدت بر منافع امریکا دارد. او گفت: «خروج ایالات متحده از خاورمیانه نه احساسات خشونتآمیز این منطقه را فرو مینشاند و نه امریکا را در برابر این احساسات محافظت میکند.»
اما دیگران خواهان خروج ایالات متحده از خاورمیانه و جنوب آسیا هستند. سناتور «کریس مورفی»، سیاستمدار حزب دموکرات از ایالت «کنتیکت» و عضو کمیته روابط خارجی مجلس سنا اخیرا در مقالهای برای فارن افرز نوشت که «واشنگتن از اطمینان مغرورانه به توانایی خود در تحقق اهداف سیاسیاش از طریق مداخلات نظامی رنج میبرد. اما مهمترین اثر ماجراجویی اخیر ایالات متحده در خاورمیانه این بوده است که این ماجراجویی به جنگهای دائمی که باعث تشجیع گروههای افراطی میشود، دامن زده و به رشد احساسات ضدامریکایی کمک کرده است.»
از دور تصمیمگیری قاطعانه آسان بهنظر میرسد. از نزدیک اما تصمیمگیری دربارهی خاورمیانه یک معضل سیاسی دلهرهآور است.
رابین رایت، نویسنده و ستوننویسِ همکار است. او از سال ۱۹۸۸ برای نیویورکر مینویسد. رایت نویسنده کتاب «قصبه را بلرزان: خشم و عصیان در سرتاسر جهان اسلام» است.