در سپیدهدم قرن بیستویکم درحالیکه بیشتر جهان برای جشن شب کریسمس تعطیل میشد، سیاستگذاران در هند ناگهان بهشدت درگیر کار شدند.
در ۲۴ دسامبر سال ۱۹۹۹ پرواز شماره ۸۱۴ «ایندین ایرلاینز» که معمولا بهعنوان پرواز «IC 814» شناخته میشود، در مسیر خود از کاتماندوی نپال به دهلینو بود که توسط پنج مردِ متعلق به گروه تروریستی اسلامگرای «حرکتالمجاهدین» ربوده شد. هواپیما پس از توقف در امریتسار هند، لاهور پاکستان و دبی سرانجام در ۲۵ دسامبر در قندهار افغانستان فرود آمد. شهر قندهار مرکز قدرت طالبان بود و هند از آنجایی سفارت خود را در کابل در سال ۱۹۹۶ بسته بود، هیچ مقام رسمی در افغانستان برای گفتوگو با طالبان در دسترس نداشت. مقامات ارشد استخبارات هند برای مذاکره با هواپیماربایان و طالبان به قندهار پرواز کردند و پس از هشت روز، همهی مسافران و خدمهی پرواز در ازای آزادی سه شبهنظامی پاکستانی از زندانهای هند، آزاد شدند. این سه نفر احمد عمر سعید شیخ (که بعدا در پاکستان به جرم آدمربایی و قتل روزنامهنگار «دانیل پرل» دستگیر شد)، مولانا مسعود اظهر (که چند روز پس از آزادیاش گروه شبهنظامی جیش محمد را تشکیل داد؛ سازمانی که عامل حمله با موتربمب در منطقهای در جنوب کشمیر در فبروری ۲۰۱۹ بود و باعث حملات هوایی و درگیریهای مرزی بین هند و پاکستان شد) و مشتاق احمد زرگر (که ارتباط نزدیک با ستیزهجویی مسلحانه در کشمیر هند دارد و در یک «خانه امن» در کشمیرِ تحت کنترل پاکستان پنهان شده است) بودند.
یکی از مقامات استخباراتی هند دخیل در مذاکرات قندهار، «آجیت دوول» بود که اخیرا از زمان نخستوزیری نارندرا مودی در ماه می ۲۰۱۴، بهعنوان مشاور امنیت ملی هند خدمت میکند.
مذاکره قندهار تنها موردی بود که هند با رژیم طالبان علنا وارد تعامل شد. تصمیم اخیر رییسجمهور جو بایدن در مورد خروج کامل سربازان امریکایی از افغانستان، حتما خاطرات سال ۱۹۹۹ را برای هند و بهویژه برای آجیت دوول زنده کرده است. در آنزمان هواپیماربایی IC 814 این واقعیت را به منصه ظهور رساند که دهلینو با صرفا پشتیبانی از اتحاد شمال به رهبری احمدشاه مسعود و ناتوانی در برقراری رابطه با گروههای قدرتمند افغانستان از جمله طالبان، در مواقع بحران و وقتی محتاج کمک باشد، ابزار فشار چندانی در افغانستان ندارد. همچنین ماجرای هواپیماربایی، دهلینو را از وجود همبستگی بین پاکستان و طالبان متقاعد کرد و همچنین اثبات کرد که بین وضعیت امنیتی کشمیر و وضعیت جاری در افغانستان نیز ارتباط وجود دارد.
نفوذ محدود دهلینو در افغانستان، ارتباط مستقیم اوضاع افغانستان با اوضاع امنیتی داخلی هند و نفوذ پاکستان بر طالبان، عواملی است که حتا در وضعیت امروز نقش دارند. پس از اعلام تصمیم بایدن، این عوامل در کنار هم چالش اساسی را برای دهلینو خلق کردهاند؛ در سالهای پیشرو، خروج ایالات متحده میتواند باعث رشد ستیزهجویی اسلامگرایانه در همسایگی هند شود، موقعیت بیجینگ را در منطقه تقویت کند، هند را از ساختار ژئوپلیتیک نوظهور منطقه کنار بگذارد و از دسترسی دهلینو به آسیای میانه جلوگیری کند.
درحالیکه ایالات متحده عملا افغانستان را به حال خودش رها میکند، هند قادر به جلوگیری [از بازگشت طالبان به قدرت] نیست و این مسأله محدوده واقعی نفوذ و قدرت منطقهای هند را به دهلی نو یادآوری میکند. بنابراین جای تعجب نیست که حکومتِ تحت رهبری ملیگرایان هندوی هند تصمیم گرفته است بدون اینکه علنا بدان اذعان کند، با طالبان وارد تعامل شود. بسیاری از مسائل منطقه اکنون به این موضوع که آیا مسأله افغانستان در آجندای گفتوگوهای غیررسمی هند و پاکستان ـ که توسط ایالات متحده و امارات متحده عربی تسهیل شده است ـ قرار دارد یا خیر، و نیز به ماهیت هرگونه توافق حاصله بین این دو کشور، که دیریست بر سر نفوذ بر افغانستان با یک دیگر میجنگند، بستگی دارد.
قبل از اینکه ایالات متحده رژیم طالبان را پس از حملات یازدهم سپتامبر سرنگون کند، دهلینو از حمله شوروی به افغانستان حمایت کرده بود و سپس نظارت کرده بود که پاکستان از طریق طالبان کنترل افغانستان را از اتحاد شمال (جبهه موردنظر هند) بهدست میگیرد. هند از سقوط رژیم طالبان راحت شد اما از احیای روابط امنیتی ایالات متحده و پاکستان که پس از سقوط طالبان کلید خورد ناراحت شد. دهلینو که ابزار کمک به کارزار نظامی در افغانستان را نداشت، به دنبال نقشی برای خود بهعنوان شریک توسعهای این کشور جنگزده برآمد. دهلینو همچنین از مخالفت با هرگونه سازش با طالبان، به حمایت از گفتوگوهای صلح که نفوذ پاکستان را محدود کند، تغییر رویکرد داد. هند در زمان حکومت ترمپ، نمایندگان و مقامات خود را به کنفرانسهای چندجانبه که نمایندگان طالبان در آن مشارکت داشتند فرستاد اما اغلب به حاشیه رانده شد.
هند در دهه گذشته تغییرات چشمگیری را در سیاست خود در قبال افغانستان به میان آورده است و سه خط سرخ خود را (مبنی براینکه طالبان باید قانون اساسی افغانستان را بپذیرند، باید خشونت را کنار بگذارند و باید روابط خود را با القاعده و سایر سازمانهای تروریستی قطع کنند) با این موضع که روند صلح باید «به رهبری افغانها، متعلق به افغانها و تحت کنترل افغانها» باشد، جایگزین کرده است. تغییرات در موضع هند بیشتر لفظی بوده تا عملی، بهویژه به این دلیل که دهلینو نتوانسته است بر محدودیتهای جغرافیایی غلبه کند؛ هند بدون عبور از خاک پاکستان یا ایران نمیتواند از نظر فیزیکی به افغانستان دسترسی داشته باشد. به همین ترتیب، ظرفیت نظامی هند محدود است؛ در دهلینو هیچ علاقهای برای حمایت نظامی کلان از حکومت ملی افغانستان وجود ندارد، چه رسد به اعزام نیروهای هندی به خاک این کشور. و حکومت هند از نظر سیاسی محتاط است.
با خروج امریکا، دهلینو که ابزار چندانی برای جلوگیری از بازگشت طالبان در اختیار ندارد، باید برای سناریوی بازگشت طالبان به کابل، یا از طریق جنگ داخلی یا از طریق توافقنامهی صلح که به آنها سهمی عمده از قدرت میبخشد، آماده شود. وزیر امورخارجه هند، جایشنکر، نگرانی کشور خود را در ماه جاری چنین ابراز کرد: «آینده افغانستان نباید بازگشت به گذشتهاش باشد. جامعه جهانی باید مراقب باشد که آب تشت و بچه را با هم دور نریزد [تر و خشک را با هم یکجا نسوزاند].»
مقامات استخباراتی هند و دیپلماتهای این کشور اذعان میکنند که نفع اصلی دهلینو در افغانستان امنیت در این کشور است که در چندین سطح اهمیت دارد. طالبان در توافقنامه خود با ایالات متحده قول داده بودند که با القاعده قطع رابطه کنند، اما به قول خود عمل نکردند. در ماه جنوری وزارت خزانهداری ایالات متحده اظهار داشت که اعضای القاعده همچنان «درون طالبان باقی ماندهاند.» افغانستان امکان دارد به زودی به پایگاه آموزشی هردو گروه و سایر گروههای افراطی و به پناهگاهی امن برای حمله به هند تبدیل شود. همانطور که در اواسط تا اواخر دهه ۱۹۹۰ شاهد بودیم، بسیاری از شبهنظامیان پاکستان (اغلب پشتونهای مناطق هممرز با افغانستان) به کشمیر سرازیر شدند تا تجربه خود از جنگ با نیروهای ناتو در افغانستان را در کشمیر به کار بندند.
اما اینها چالشهای جزئی هستند؛ چنین اردوگاههای آموزشی میتواند در پاکستان نیز وجود داشته باشد و جنگجویان باتجربه میتوانند با راحتی بیشتر از پاکستان به کشمیر یا هند سرازیر شوند. مسأله بزرگتر جرأتگرفتن سازمانهای شبهنظامی اسلامگرای منطقه از به اصطلاح پیروزی طالبان در برابر یگانه ابرقدرت جهان است. جنبشهای افراطی زیادی در پاکستان وجود دارد که همعقیده هستند و ممکن است خروج ایالات متحده را پیروزی ستیزهجویی اسلامگرایانه تلقی کنند. در یک محیط منطقهای بیثبات، این جنبشها ممکن است حتا سعی کنند که بخشی از ۱۷۰ میلیون مسلمان هند را فریب دهند و جذب خود کنند؛ جامعه مسلمانان هند از هم اکنون احساس میکند تحت ستم حکومت فعلی هند قرار دارند و قربانی هستند.
به همین دلیل پاکستان از نظر هند همچنان کلید صلح در منطقه است. ایالات متحده در هر مرحله از مذاکره با طالبان مجبور بود به پاکستان روی آورد؛ رهبران طالبان در هر مرحله حساس مذاکرات برای رایزنی به پاکستان باز میگشتند. خلأ حاصل از خروج ایالات متحده ممکن است توسط پاکستان پر شود، ارتش این کشور بهعنوان دروازهبان افغانستان عمل کند و جلو تلاشهای دهلینو برای کسب نفوذ در این کشور را بگیرد.
در کنار پاکستان، دیگر مایه نگرانی هند، چین است، که پیش از این پروژه جاده ابریشم جدید خود را از افغانستان دور نگه داشته بود زیرا این کشور از نظر بیجینگ بسیار ناامن و درگیر خشونت بود. اما با خروج ایالات متحده بیجینگ در تلاش است تا با پیونددادن افغانستان و ذخایر غنی مواد معدنی این کشور با بخش پاکستانی سرمایهگذاریهای عظیم خود، کابل را وارد پروژه کند. همچنین بیجینگ بهعنوان نزدیکترین متحد اسلامآباد، از تلاش پاکستان برای نفوذ بیشتر در افغانستان حمایت خواهد کرد. دسترسی هند به آسیای مرکزی با بازگشت طالبان به قدرت، مهمشدن مجدد پاکستان در منطقه و گسترش حضور چین، به طور فزایندهای دشوار خواهد شد.
هند از نزدیک تحولات در افغانستانِ پسا خروج سربازان امریکایی را زیرنظر خواهد داشت. طالبان برای بهدستآوردن نفع بیشتر تلاش خواهند کرد، اما حکومت ملی افغانستان و نیروهای امنیتی این کشور، که توسط ایالات متحده ساخته شد و تمویل میشود و هند نیز در ساخت و تمویل این نیروها تا حدی نقش دارد، به این زودیها سقوط نخواهند کرد.
حکومت موردحمایت محمد نجیبالله در افغانستان پس از خروج نیروهای شوروی سه سال دوام آورد. هند امیدوار است که حکومت فعلی بیشتر از آن دوام میآورد. اما دهلینو همچنان که از حکومت ملی افغانستان حمایت میکند، در چند مورد تلاش کرده است تا بدون اینکه علنا اذعان کند، مجراهای ارتباطی خود را با طالبان نیز باز کند. روابط نزدیک دهلینو با عربستان سعودی و امارات که بین هند و پاکستان میانجیگری میکند، در این زمینه به هند کمک خواهد کرد. عربستان سعودی و امارات در کنار پاکستان تنها کشورهایی بودند که رژیم قبلی طالبان را به رسمیت شناخته بودند. هند ممکن است در نهایت مجبور شود علنا طالبان را بهعنوان یک موجودیت سیاسی مشروع به رسمیت بشناسد. اما روابط بهتر با همه جناحها در افغانستان مستلزم آن است که هند دیگر از چشم واشنگتن به کابل نگاه نکند؛ منافع دهلینو و واشنگتن در افغانستان اکنون به جهات مختلف کشیده شده است.
با اینهمه، پرسشهای بیپاسخ در حاشیه گفتوگوهای هند و پاکستان نهفته است که در ماههای اخیر شتاب گرفته است. وزرای خارجه هردو کشور پس از آنکه سفیر امارات در واشنگتن نقش این کشور را در توافق آتشبس اخیر بین ارتش هند و پاکستان تأیید کرد، در هفته پیش در امارات بودند. با اینکه وزارت خارجه هند درحال حاضر سکوت پرسشبرانگیزی را پیشه کرده است، شاه محمد قریشی، وزیر خارجه پاکستان میانجیگری امارات را تأیید کرده است. دیپلماتهای پیشین هند کنجکاوند که آیا افغانستان نیز بخشی از یک معامله پشت پرده احتمالی بین دو کشور که قطعا با کشمیر نیز مرتبط است، خواهد بود یا خیر. باید تحولات در ابوظبی، اسلامآباد و دهلینو را برای یافتن نشانههای یک معامله پایاپای بین دو همسایه هستهای آسیای جنوبی زیرنظر داشت.
همکاری توسعهای با کابل و تغییر سیاست دهلینو در قبال افغانستان طی دو دهه گذشته، محدودیتهای نفوذ هند را در این کشور از میان برنداشته است. اما هند سیاست خود را در قبال افغانستان یک سیاست موفق میداند و آنرا براساس این معیار که یک رژیم طرفدار پاکستان در کابل حاکم نشده، ارزیابی کرده است. اما بیشتر این موفقیت به خاطر عواملی است که دهلینو کنترلی بر آن ندارد. هند اکنون یک بار دیگر خود را نسبتا ناتوان میداند، درحالیکه امیدوار است که خروج نیروهای امریکایی دستاورد دو دهه گذشتهی هند در خصوص افغانستان [عدم حاکمیت رژیم طرفدار اسلامآباد در کابل] را ضرب صفر نکند.
دولت هند رژیم طالبان را با کابوس هواپیماربایی قندهار به یاد میآورد. آجیت دوول که از دستوپازدن هند در سال ۱۹۹۹ برای اعمال نفوذ در چندصد مایلی مرزش، تجربهی دست اول دارد، مطمئنا نمیخواهد دوباره مجبور به تقلا شود. جلوگیری از تکرار آن، هدف اصلی سیاست دهلینو در افغانستان خواهد بود.
سوشانت سینگ همکار ارشد «مرکز تحقیقات پالیسی» در هند است.