چالش عکس‌های قدیمی؛ سرگرمی‌ای‌ که سر از انفعال و خشونت‌پذیری درمی‌آورد

چالش عکس‌های قدیمی؛ سرگرمی‌ای‌ که سر از انفعال و خشونت‌پذیری درمی‌آورد

محمدحسین توفیقی

این دو هفته‌ی اخیر برای افغانستان خبرهای بدی به همراه داشت؛ هفته‌ی اول خبر خروج نیروهای خارجی منتشر شد، در شرایطی که افغانستان در لبه‌ی پرتگاه قرار دارد و در هفته‌ی بعدی برگزاری کنفرانس صلح استانبول به زمان نامعلومی تعلیق شد. کمیسیون حقوق بشر در گزارشش از رقم هولناک تلفات غیرنظامیان خبر داد؛ در سه ماه ۵۷۳ کشته که ۲۹ تن آن مربوط به شش روز اخیر، از جمله شامل حادثه دلخراش قتل مسافران در غور می‌باشد. تشدید خشونت در این حد و تعویق کنفرانس صلح و خروج امریکا که آینده‌ی کشور را به مخاطره مواجه می‌کند، حوادث عادی نیست و باید جامعه را و خصوصا سیاست‌مداران و آگاهان را تکان سختی می‌داد، ولی در جریان این حوادث دردناک و ناامیدکننده اهالی فیسبوک از خط‌بنویس عادی گرفته تا سیاست‌مداری که ادعای رهبری دارد و تا روشنفکری که داعیه‌ی راه‌اندازی تحول فکری را دارد، بی‌خیال این حوادث عظیم و شوک‌آور، به چالش عکس‌های قدیمی مشغول بودند. ماجرا از این قرار بود که کاربران فیسبوک عکس‌های قدیمی‌شان‌ را نشر می‌کردند و مخاطبان‌شان در کمنت‌ها و یا در پست‌های‌شان سعی می‌کردند با نشر عکس‌های قدیمی‌تر از آن طرف مقابل را به چالش بکشند. این چالش در حدی بود که رسانه‌ها به آن توجه کردند.

در وضعیتی که قتل و کشتار در بالاترین حدش قرار دارد و کشور دچار بحران عمیق است، مشغولیت باسوادان و تحصیل کرده‌های کشور در سرگرمی‌های فیسبوکی به معنای تخدیر شدگی و بی‌مسئولیتی آن‌ها در قبال سرنوشت عمومی است.

سرگرمی ضرور است، ولی در جا و زمانش

سرگرمی و بی‌خیالی از وضعی که فرد در آن قرار دارد خوبست و برای فرار از زیر بار روز گار گاهی هم ضرور. در وضعیت ناگواری که ما قرار داریم – طوری‌که به ما لقب غمگین‌ترین مردمان جهان را داده‌اند – بیش از هر مردم دیگر به شادی و سرگرمی ضرورت داریم؛ ولی در شرایط کنونی که کشور و سرنوشت ملی ما در موقعیت حساس و سرنوشت‌سازی قرار دارد و بسته به نوع کنش و برخورد شهروندان نسبت به آن است، مشغولیت با سوادان کشور در این روزها به سرگرمی در فیسبوک که ناظران و از جمله خشونت‌گرایان و جنگ‌طلبان از آن طریق، طرز دید و حساسیت شهروندان را نسبت به سرنوشت‌شان و سرنوشت مملکت رصد می‌کنند، پیام بدی می‌فرستد.

در چنین شرایطی چنین عملکردی نشان‌دهنده‌ی انفعال و خشونت‌پذیری است. این انفعال در مقابل این همه قساوت، آن‌هم در زمانی که امیدی به صلح و ختم جنگ است، به کسانی که می‌خواهند فرصت پیش‌آمده برای صلح و ختم خشونت را ضایع کنند جسارت بیشتر می‌بخشد و آن‌ها بدون ترس از واکنش افکار عمومی نهایت تلاش خود را در برهم‌زدن این موقعیت به خرج می‌دهند. با توجه به این، در چنین وقت حساسی استفاده از فیسبوک به عنوان ابزار سرگرمی به‌جای ابزار دادخواهی و بسیج افکار عمومی برای صلح، عملکردی از سر غفلت و نابخردی است.

استفاده‌ی نادرست از یک امکان اساسی

در زمان ماقبل رسانه‌های اجتماعی، پخش و نشر اطلاعات پرهزینه و با محدودیت‌های فراوان مواجه بود که تا به دسترس قرار می‌گرفت از هفت‌خوان رستم می‌گذشت. وسایل اطلاع‌رسانی هم بسیار کم و انگشت‌شمار بود؛ روزنامه، رادیو و تلویزیون تنها وسایل پخش و نشر اطلاعات بود. دست‌یافتن به این وسایل به سبب لزوم هزینه‌ی زیاد برای عده‌ی معدود امکان‌پذیر بود. از این وسایل فقط حکومت‌ها و عده‌ی انگشت‌شمار افراد و گروه‌های قدرت‌مند برخوردار بودند. با این وجود در آن وقت‌ها روشنفکران و کنش‌گران برای احقاق حق‌شان و پی‌گیری مطالبات‌شان از وسایل بسیار محدودی در بهترین حالت از مجلات که به‌صورت محدودی نشر و پخش می‌شد برای بسیج افکار عمومی استفاده می‌کردند. در بسیاری جاها امکان استفاده از مجلات هم میسر نبود، بسیاری حوادث تاریخ‌ساز توسط شب‌نامه و نشریات ممنوعه شکل گرفته است.

اما در وقت و زمانی که ما زندگی می‌کنیم از برکت انترنت و سازوکار و طروقی که بر روی آن ایجاد شده، خصوصا ظهور رسانه‌های اجتماعی، امکانات وسیع اطلاع‌رسانی و تبادل اطلاعات را در اختیار عموم قرار داده است.امروز ضرور نیست برای بیان دیدگاه و اشتراک نظر با مخاطبان حتما به روزنامه مطلب بنویسی یا در استدیوی رادیو و تلویزیون بروی تا سخنت را به مخاطبان انتقال دهی. امروز از برکت تلفن هوشمند که بسیار ارزان قابل دسترس همه است می‌توانی دیدگاه و نظرت را با دیگران به اشتراک بگذاری، می‌توانی تجمعات را سازماندهی کنی و مسئولین را مورد بازپرس قرار دهی و حتا تاریخ بسازی. یا می‌توانی چالش عکس‌های قدیمی راه بیندازی، از پشت میز اداره‌ات یا در کدام شهر خارجی عکس بیندازی و داشته‌هایت را به رخ دیگران بکشی.

تا جایی‌که من از ۲۰۱۶ به اینطرف تجربه استفاده از فیسبوک را دارم، فیسبوک و همین‌طور اغلب شبکه‌های اجتماعی محل سرگرمی و به رخ کشیدن موقعیت و مقام بوده است. البته نقش رسانه‌های اجتماعی در راه‌اندازی تظاهرات و گردهمایی‌های چون جنبش روشنایی یا کمپاین‌های صلح‌خواهی و عبدالرئوف را به خانه بیاورید غیر قبل انکار است، اما این کنش‌ها، کنش‌های مقطعی بود. به همان سرعت که ایجاد می‌شد، به همان سرعت نا پدید می‌گشت و به همین دلیل هیچ یک این کنش‌ها نتیجه‌ی ملموسی در پی نداشت.

به‌جز از این فعالیت‌های حبابی اکثرا اهالی رسانه‌های اجتماعی، به‌طور خاص فیسبوکی‌ها، به سرگرمی‌ها و به رخ‌ کشیدن موقعیت و مقام‌شان به دیگران مشغول بوده‌اند . اگر این امکانات وسیع اطلاع‌رسانی را با آن امکانات اندک زمان ماقبل انترنت و ماقبل رسانه‌های اجتماعی مقایسه کنیم متوجه می‌شویم که در چه موقعیت حساسی از سرنوشت ملی، چه استفاده‌های بیهوده می‌کنیم.

در لبه‌ی پرتگاه

در این روزها افغانستان سر دو راهی صلح و تشدید جنگ، و حتا جنگ داخلی، قرار دارد. اگر از فرصت پیش آمده که فرصت بی‌نظیر برای ختم منازعه‌ی قریب نیم‌قرن افغانستان خوانده شده است به خوبی استفاده شود – که نمی‌شود مگر با حمایت و پیشتبانی پیگیر و جدی شهروندان – ممکن است سرنوشت نابسامان مملکت به‌سوی صلح و آرامش سروسامان یابد و افغانستان وارد فصل امید و آبادی شود.

اگر فرصت به‌دست آمده مدیریت نشود و از دست رود، جنگ و خشونت به احتمال زیاد که با شدت و پیچیدگی بیشتر تازمانی نامعلومی ادامه پیدا کند و این فصل دراز و شوم درازتر شود. عملکرد سیاسیون و تصمیم‌گیرندگان حکومت که در چند دستگی بر سر چگونگی نظام آینده دچارند، اختلافات قومی و فرقه‌ی که چون آتش زیرخاکستر در این اواخر شعله‌هایی از آن – ولو به‌صورت خفیف – مشاهده می‌شود و طالبان که با عزم فتح در سراسر کشور تا دروازه شهرها پیش آمده‌اند، نشانه‌های خوبی از آینده نیست. مضاف بر این‌ها، امریکا و ناتو تصمیم به خروج نیروهای‌شان گرفته‌اند و گویا قرار نیست اگر وضعیت خراب شود مسئولیتی به عهده گیرند. در چنین وضعیتی تنها نیروی تأثیرگذاری که می‌تواند به طرفین منازعه فشار آورد و جامعه جهانی را به وقوع یک فاجعه متوجه کند، افکار عمومی است.

وضعیت کنونی کشور و سرنوشت ملی مانند فردی است که روی پل لرزانی قرار دارد که اگر این پل توسط مردم و تأکید افکار عمومی مستحکم و ثابت نگاه داشته شود می‌تواند کشور از این وضعیت شکننده عبور کند و به صلح و آرامش برسد، در غیر این‌صورت کشور در قعر آتش جنگ سقوط خواهد کرد. با در نظرداشت این وضعیت ضرور است که همه‌ی مردم به‌خصوص فعالین فیسبوکی در کنار رسانه‌های رسمی که انعکاس دهنده‌ای صدای مردم است با جدیت و قاطعیت تمام به طرف‌های جنگ فشار آورد تا صلح و آرامش در کشور تأمین شود. بعد از تأمین صلح و آرامش فرصت‌های بسیاری برای سرگرمی است. بنابراین فیسبوک‌داران محترم سرگرمی‌ها را به زمان دیگر موکول کنید، فعلا وقت پیکار است.