لطیف آرش
تلویزیون صدای امریکا به نقل از مقامات امنیتی پاکستان گزارش داد که در اثر تیر اندازی مردان مسلح ناشناس دو افسر پولیس در جادهی «ایجیپی» از سوی مردان تفنگدار ناشناس به قتل رسیدهاند. مسئولیت این حمله را تحریک طالبان پاکستان به عهده گرفته است. سال قبل نیز در منطقه ترنول اسلامآباد حمله مشابهی صورت گرفته بود. قابل یادآوری است که بعد از حمله بالای هتل ماریوت در سال ۲۰۰۸ این سومین حملهی است که در پایتخت پاکستان به وقوع میپیوندد. از سوی دیگر، گروه حزبالاحرار مسئولیت این حمله را به عهده گرفته است.
حمله سال ۲۰۰۸
در شامگاه ۲۰ سپتامبر ۲۰۰۸ حملهکننده انتحاری لاری مملو از مواد منفجرهاش را به دیوار هتل بینالمللی پنج ستاره ماریوت، در قلب شهر اسلامآباد کوبید. انفجار به حدی نیرومند بود که در نتیجهی آن دوصد اتاق این هتل تخریب گردید و یک گودال به عمق دهمتری در محل انفجار شکل گرفت.
در این حمله مرگبار براساس آمار رسمی مقامات امنیتی پاکستان بیش از ۶۰ تن کشته شدند که ۲۳ تن آن شهروندان امریکا بودند. در میان جانباختگان، نیروی وزارت دفاع امریکا، سفیر چک، شش شهروند انگلستان، یک شهروند ویتنام، مشاور امنیتی سفارت د نمارک و هیأتی از افسران CIA نیز شامل بودند.
مسئولیت رسمی این حمله را گروه مجهولالهویهی بهنام «فدائیان اسلام» به عهده گرفت که وجود خارجی آن از سوی مقامات اطلاعاتی پاکستان مورد تردید قرار گرفته بود. این گروه با نشر اعلامیهای گفته بود «با تمام کسانی که با امریکاییها و کافران ناتو همکاری میکنند، همانند صدرالدین حسوانی رییس هتل ماریوت برخورد خواهند شد و همهی افراد بهای همکاریشان را خواهند پرداخت.»
آگاهان جریانهای رادیکال اسلامی به این باور هستند که این حمله از سوی حکیمالله مسید، فرمانده برجسته تحریک طالبان پاکستان (طراح حملات پیچیده و هوشمند) سازماندهی شده بود اما بهدلیل کشته شدن مقامات ارشد غربی در این حمله مسئولیت رسمی آن را این تحریک به عهده نگرفت.
در مورد این حمله یک روایت دیگر نیز موجود است و آن اینکه آصفعلی زرداری همسر بینظیر بوتو و مالک هتل ماریوت باهم اختلافاتی در بخش اقتصادی داشتند و از همینرو زرداری حملهی یاد شده را طرح و اجرا نمود که در نتیجه آن مالک هتل یاد شده کشته شد. اما این روایت طرفداران زیادی ندارد.
گروه حزب الاحرار
به تاریخ چهاردهم ماه میزان سال۱۳۹۷ ارتش پاکستان در دو منطقه مهمند ایجنسی و حیاتآباد پشاور هدف ماینهای کنار جاده قرار گرفتند. سربازان ارتش پاکستان در منطقه مهمند اینجنسی در حالی هدف انفجار ماین قرار گرفتند که مصروف حصارکشی در امتداد خط فرضی دیورند بودند. حمله دومی زمانی رخ داد که نیروهای ارتش مصروف گشتزنی در حومه حیاتآباد بودند.
در حمله نخستین پانزده سرباز و در حمله دومی هفت تن سرباز جان باختند. مسئولیت هردو حمله را گروه تازهتأسیس و تا حدودی ناشناختهی بهنام حزبالاحرار به عهده گرفت.
حزب الاحرار چگونه شکل گرفت؟
درسال ۲۰۱۷ خالدعمر خراسانی، رهبر گروه جماعت الاحرار شاخه انشعابی طالبان پاکستانی در یک حمله طیاره بدون سرنشین در امتداد خط فرضی دیورند کشته شد. دو ماه بعد از این حادثه یک نوار تصویری به نشر رسید که در آن مکرم خان مهمند مسئول عمومی نظامی گروه جماعت الاحرار خبر جدایی خود از این گروه و ایجاد گروه جدید تحت عنوان «حزب الاحرار» را اعلام نمود.
مکرم خان مهمند در این نوار تصویری دلیل انشعابش را از گروه جماعت الاحرار مسایل عقیدهای و سیاسی عنوان نمود. وی همچنان حملات پیشین گروه جماعت الاحرار (حملات واگه، مردان و لاهور) که در آن غیرنظامیان عمدتا مسیحی هدف قرار گرفته بودند را محکوم نمود. رهبر حزب الاحرار در این نوار تصویری اعلام نمود که مبارزه مسلحانه «جهاد» آنها محدود به دولت و ارتش پاکستان خواهد بود.
اتحاد دوباره؛ آیا طالبان پاکستانی دوباره متحد میشوند؟
تحریک طالبان پاکستان با نشر یک اعلامیهی رسمی از یکجا شدن و ادغام گروههای حزب الاحرار، امجد فاروقی و جنگجویان تحت امرش و جماعت الاحرار با تحریک طالبان پاکستان خبر داد.
تحریک طالبان پاکستانی در سال ۲۰۰۸ از اتحاد بیش از سی گروه خرد و بزرگ شبهنظامی، که علیه دولت پاکستان میرزمیدند، شکل گرفت. بعد از کشته شدن بیتالله مسید (رهبر و بنیانگذار این تحریک) و گزینش حکیمالله مسید، گمانهزنیها در مورد ایجاد شکاف و انشعاب به وجود آمد. در زمان رهبری حکیمالله مسید (از سال ۲۰۰۹ الا آواخر ۲۰۱۳) نهتنها در بین تحریک طالبان پاکستانی دو دستگی ایجاد نگردید، بلکه شاخه این گروه در پنجاب نیز به رهبری عصمت معاویه ایجاد گردید که بهنام طالبان پنجابی نیز یاد میشدند.
در جریان رهبری مسید، جنگ از مناطق قبایلی به قلب پاکستان (پنجاب) کشانیده شده و پایگاههای ارتش و سازمان استخباراتی دولت پاکستان هدف پیچیدهترین حملات قرار گرفت. در همین زمان حمله بسیار پیچیده و کامیاب توسط یک شهروند اردنی (که به ابودوجانه معروف بود) علیه مقر فرماندهی سازمان استخبارات امریکا در خوست راهاندازی شد که باعث کشته شدن چندین عضو بلند پایهی سازمان سیآیای گردید. مسئولیت حمله یاد شده را نیز طالبان پاکستانی به عهده گرفت. یک ماه بعد از این حمله طالبان پاکستانی یک فایل تصویری را به نشر رسانید که در آن شهروند اردنی پهلوی حکیمالله مسید نشسته بود و راجع به دلیل انجام شدن حمله صحبت میکرد. قابل یادآوری است که شهروند اردنی یک مأمور قابل اعتماد سازمان جاسوسی اردن بود که بنا به در خواست امریکا برای پیدا کردن محل اختفای اسامه و یا هم ظواهری به وزیرستان فرستاده شده بود. دولتهای اردن و امریکا نمیدانستند که این فرد از سوی سازمان القاعده استخدام شده بود و سازمان القاعده به دلیل عدم شناخت از منطقه این فرد را به طالبان پاکستانی معرفی کرده بود. یکی از دلایلی که ابودجانه توانسته بود خودش را به مقرCIAبرساند این بود که به اعضای سازمان سیآیای گفته بود همراه وی اطلاعات مهم و با ارزش درباره محل اختفای ظواهری است و بهخاطر افشا نشدن این اطلاعات باید وی در هیچ ایستبازرسی تلاشی نشود.
اگرچه هدف قرار دادن مقر سازمان سیآیای باعث محبوبیت حکیمالله مسید گردید، ولی این حمله وی را به دشمن درجه یک امریکا نیز مبدل ساخت. از سوی دیگر، با کشانیده شدن جنگ به مراکز حساس نظامی پاکستانی باعث شد تا وی از محبوبیت خاص در میان جوانان پشتون برخوردار گردد و این مسأله باعث نگرانی دولت پاکستان گردید و در تبانی با دولت امریکا تلاش کردند وی را از صحنه بردارد و در آواخر سال ۲۰۱۳ موفق به انجام این کار شدند.
با کشتهشدن حکیمالله مسید، رهبری طالبان پاکستانی از قبیله مسید (یکی از قبایل مهم و تأثیرگذار در میان عشیرههای پشتون) منتقل گردید و ملا فضلالله (باشنده منطقه صوات) به رهبری تحریک طالبان پاکستانی برگزیده شد. به ازای به قدرت رسیدن وی فرماندهان مهم طالبان پاکستانی از این جنبش بیرون شدند، قسمی که خالد عمر خراسانی (فرمانده منطقه مهند در تشکیلات طالبان پاکستانی) دست به ایجاد گروه جماعت الاحرار را زد که بعد از چند مدت از دل این جریان حزب الاحرار به رهبری مکرم خان تولد گردید.
حافظ سعید خان ارکزی یکی دیگر از فرماندهان مهم طالبان پاکستانی با ابوبکر البغدادی بیعت کرد و شاخه خراسان گروه دولت اسلامی، یا داعش اسبق، را پایهگذاری کرد (حافظ سعید خان ارکزی بعدا در یک حمله نیروهای خارجی در ننگرهار کشته شد.)
شهریار مسید از فرماندهان مهم طالبان پاکستانی در وزیرستان نیز از بدنه طالبان پاکستانی جدا گردید. آقای شهریار مسید چندی قبل در کنر ترورشد. گفته میشود که در کشتهشدن وی عوامل پاکستانی دخیل هستند.
جدا شدن فرماندهان مهم از بدنه طالبان پاکستانی قدرت مانور این گروه را بهشدت محدود کرد و در حملات این گروه علیه دولت پاکستان کاهش چشمگیری رونما شد و نطامیان دولت پاکستان بعداز چندین سال درگیری سنگین نفس راحت کشیدند.
بعد از کشتهشدن ملا فضلالله یکبار دیگر رهبری طالبان پاکستانی به دست قبیله مقتدر و رزمجوی مسید افتاد و مفتی نور ولی مسید (قاضیالقضات طالبان پاکستانی و نویسنده کتاب انقلاب محسود) به صفت رهبر این گروه انتخاب شد. در اوایل عدهی از متخصصان جریان جهادی، به ویژه کسانی که طالبان پاکستانی را از نزدیک میشناختند، به این باور بودند که با آمدن نور ولی مسید ممکن است عدهی از فرماندهان غیر دیو بندی (سلفی) از بدنه طالبان پاکستانی جدا شوند، ولی با وجود سپری شدن دو سال از انتصاب آقای مسید هیچ گزارش مبنی بر انشعاب در میان طالبان پاکستانی نشر نشده است.
در بعد داخلی نقش قبیله مسید و تهدید داعش در اتحاد گروههای انشعابی طالبان پاکستانی مهم بوده است. دولت پاکستان همواره هند را متهم میکند که در تجهیز و تسلیح طالبان پاکستانی دست دارد. گرچه برای اثبات ادعایشان هیچ سند و مدرکی ارائه نکرده است. اگر این ادعای پاکستان درست باشد دلیلش آن است که هند در پی پاسخدادن به پاکستان است.
ایجاد پایگاه امریکا در خاک پاکستان
مقامات ارشد نظامی امریکا به مجلس سنای این کشور گفته است وزارت دفاع این کشور در کشورهای همجوار افغانستان (پاکستان و احتمالا ازبکستان ) پایگاه نظامی احداث مینماید. دولت پاکستان گفته است که این کشور اجازه استفاده از حریم هوایی و زمینیاش را به امریکا داده است. در صورتی که پایگاه نظامی امریکا در پاکستان ساخته شود این مسأله به جنگ تحریک طالبان پاکستان از نظر دینی مشروعیت خواهد بخشید و بخشی از نیروهای مذهبی پاکستان نیز با تحریک طالبان پاکستان همکاری خواهد نمود و امکان افزایش ناامنی در پاکستان به وجود خواهد آمد.
نتیجهگیری
کرول کریستین فییر نویسنده کتاب «نبرد تا آخرین نفس» میگوید که «پاکستان یک دولت ناآرام و ناامن است.»
هنوز چند سال از شکلگیری این کشور سپری نشده بود که بازوی راست آن قطع شد و به کمک هند یک کشور جدید بنام بنگلادیش شکل گرفت.
به اساس سیاست تبعیضآمیز دولت پاکستان، پشتونها و بلوچها برای احقاق حقوقشان علیه حاکمیت پاکستان دست به شورش زدند. در صورتی که شوروی وقت به افغانستان حمله نمیکرد و پاکستان در محراق توجه غرب به رهبری امریکا قرار نمیگرفت، احتمال پیروزی جنبش آزادیبخش بلوچها افزایش مییافت.
در جریان جنگ سرد دولت پاکستان از مجبوریت غرب استفاده نمود و کانون تنشهای داخلی را به سمت کشمیر و کابل سوق داد.
در زمان جنگهای داخلی مجاهدین و حکومت طالبان، پاکستان به صدور بحران به کشمیر و کابل ادامه داد و تمامی چارچهای منفی که در داخل پاکستان تولید میشد را به بیرون منتقل میساخت و در این بخش دولت پاکستان تا حدودی زیادی موفق عمل نموده است. اما با گذشت زمان کانونهای بیثباتی در داخل پاکستان یکبار دیگر شکل گرفت. حملات جنبشهای بلوچ از سر گرفته شد. از سوی دیگر، در مناطق قبایلی گروههای کوچک و پراکنده اسلامگرایان یکجا شدند و جنبش مسلحانه ضد پاکستان بهنام تحریک طالبان پاکستانی را شکل داد.
جنبش یاد شده از سال ۲۰۰۸ تا ۲۰۱۴ شدیدترین حملات تهاجمی را در پاکستان طرحریزی کردند. در زمان رهبری حکیمالله مسید پیکان این حملات به سوی پنجاب دور خوردند و همهروزه مراکز نظامی در سراسر کشور از جمله لاهور هدف قرار میگرفت. در همین دوره میدان هوایی نظامی در کراچی هدف یک حمله انتحاری قرار گرفت که در نتیجهی آن چندین طیاره آواکس تخریب شدند.
بعد از کشتهشدن حکیمالله مسید رهبری طالبان پاکستانی از هم پاشید و میزان ناامنی در پاکستان کاهش یافت، ولی بعد از شکلگیری گروههای جماعت الاحرار و سپس حزب الاحرار یکبار دیگر حملات بالای مراکز نظامی پاکستان افزایش یافت و در همین زمان کمپ نظامی ارتش پاکستان موسوم به کمپ «غلنی» هدف یک حمله انتحاری پیچیده قرار گرفت.
اسلامآباد ویترین امنیت پاکستان به شمار میرود و بعد از حمله سال۲۰۰۸ دولت پاکستان به کمک چین پایتخت این کشور را با ۶۰هزار کمره امنیتی تحت پوشش قرار داده است.
از سوی دیگر، جماعت الاحرار و حزب الاحرار هیچگاه حمله انتحاری و یا حمله بالای نیروهای نظامی پاکستان را در پایتخت این کشور سازماندهی نکردند. از همینرو حمله امروز را میتوانیم نقطه عطف در این مورد در نظر بگیریم.
گروههای شورشی در پاکستان جز حمله به هتل ماریوت هیچگاه در اسلامآباد دست به حمله نزدهاند و در این مورد یک قرارداد نانوشته میان دولت و این گروهها وجود دارد. جنبش آزادیبخش بلوچها از سالها به این طرف در ایالت بلوچستان علیه نیروهای پاکستانی میرزمند و دولت پاکستان نیز بعضی اوقات علیه پناهگاههای این گروه عملیات نظامی انجام می دهند. اما وقتی این جنبش نشست مشترک مقامات چینایی و پاکستانی را هدف یک حمله پیچیده انتحاری قرار داد، سازمان جاسوسی این کشور به کمک گروههای شورشی تحت فرمان خویش دو رهبر بلوچها را در شهرک عینو مینه ولایت قندهار هدف قرار داد و هر دو را کشتند. گرچه طالبان افغان دست داشتن در این حملات را رد نمودند ولی پاکستان به رهبری بلوچها پیام دادند اگر دامنه حملاتشان را از مناطق سنتیشان در بلوچستان گسترش بدهد رهبرانشان در هیچجا، حتا افغانستان، در امان نخواهند بود.
حالا که حزب الاحرار این قرارداد نانوشته را نقض کرده است، اگر سازمان جاسوسی پاکستان رهبری این گروه را در مناطق مهمند و باجور اینجسی توسط نیروهای خودی و یا هم طیاره بیسرنشین امریکایی هدف قرار بدهد، احتمال ادامه حملات در اسلامآباد بسیار زیاد کاهش خواهد یافت. اما در صورتی که چنین نشود، در پهلوی گروه حزب الاحرار سایر گروههای شورشی دست به حملات مشابه خواهند زد و کشورهای رقیب پاکستان بالای گروه یاد شده سرمایهگذاری خواهند نمود.
از سوی دیگر، وزارت دفاع امریکا در تازهترین گزارشش بیان کرده که دولت پاکستان هنوز هم به حمایت طالبان ادامه میدهد. این احتمال وجود دارد که حمله یادشده از سوی گروههای همسوی استخبارات پاکستان انجام شده است تا از این طریق به جهان نشان دهد که پاکستان حامی تروریسم نیست بلکه خود قربانی این پدیده بوده و حتا پایتخت این کشور از دست تروریستان در امان نیست.