سیر تکامل و احتمال احیای مجدد تحریک طالبان پاکستان (۴)

سیر تکامل و احتمال احیای مجدد تحریک طالبان پاکستان (۴)

متحدان و رقبای منطقه‌ای

چشم‌اندازهای تحریک طالبان پاکستان برای دستیابی به هدف‌اش در ایجاد مجدد نیرو، احتمالا به‌طور قابل توجهی تحت تأثیر روابط در حال تکامل آن با سایر سازمان‌های شبه‌نظامی در منطقه خواهد بود. پیوندهای تاریخی بین اعضای تحریک طالبان پاکستان و سایر گروه‌ها و نقش آن‌ها در تسهیل فعالیت‌های عملیاتی و تدارکاتی درون‌گروهی، به این معنا بوده است که عضویت در این سازمان‌ها اغلب سیال و تشخیص آن دشوار است. در سطح سازمانی، روابط تحریک طالبان پاکستان با سایر گروه‌های جنگ‌جو – به‌ویژه طالبان افغانستان، القاعده و دولت اسلامی خراسان- در تأمین منافع مادی این گروه و همچنین مشروعیت‌بخشیدن به ایدئولوژی آن بسیار مهم بوده است.

طالبان افغانستان

مذاکرات بین طالبان افغانستان و ایالات متحده که منجر به «توافق‌نامه دوحه» در فبروری ۲۰۲۰ در مورد شرایط خروج نیروهای امریکایی از افغانستان شد، زمینه را برای مذاکرات سیاسی جاری بین طالبان و دولت افغانستان در کابل فراهم کرد. این مذاکرات موجب گمانه‌زنی‌های زیادی در مورد پیامدهای آن بر طالبان پاکستانی شده است. به‌طور کلی تحریک طالبان پاکستان توافق‌نامه دوحه را یک پیروزی بزرگ برای همه جهادگران و ایدئولوژی آن‌ها می‌داند. فیلم این گروه که در اپریل ۲۰۲۰ تحت عنوان «قهرمانان ملت» به یادبود از حکیم‌الله محسود منتشر شد، رابطه تحریک طالبان پاکستان با طالبان افغانستان و احترام‌شان نسبت آنان را برجسته می‌کند. این ویدیو شامل تصاویری از رهبران مختلف تحریک طالبان پاکستان از جمله حکیم الله و نور ولی در ملاقات‌ها با ملا سنگین زدران، فرمانده اصلی طالبان حقانی است. یک تفسیر از این ویدیو این است که تحریک طالبان پاکستان مشتاق تبلیغ روابط نزدیک خود با طالبان افغانستان و همچنین خواهان حمایت قاطع از این گروه است.

به‌رغم روابط ایدئولوژیک و عملیاتی شناخته‌شده بین طالبان افغانستان و طالبان پاکستانی، یک منبع اصطکاک و تمایز شدید بین این دو، حمله‌نکردن گروه اولی‌ به کشور پاکستان است. در واقع، طالبان افغانستان به‌دور از هدف قراردادن دولت پاکستان، از اسلام‌آباد پشتیبانی می‌کنند. طالبان افغانستان و رهبران شبکه حقانی، مانند ملا عمر و سراج‌الدین حقانی، بارها تلاش کرده‌اند تا تحریک طالبان پاکستان را متقاعد کنند که جهاد خود را در افغانستان متمرکز کند. این تلاش‌ها همیشه بی‌نتیجه بوده است، زیرا انجام جهاد علیه دولت پاکستان، اساس هویت جداگانه‌ی تحریک طالبان پاکستان را تشکیل می‌دهد. در سال ۲۰۰۹، طالبان افغانستان آشکارا وابستگی خود به تحریک طالبان پاکستان را از طریق سخن‌گوی خود ذبیح‌الله مجاهد انکار کردند و گفتند که حمایت آن‌ها از تحریک طالبان پاکستان فقط در حد «همدردی با آن‌ها به‌عنوان مسلمان» است. در سال ۲۰۱۴، طالبان افغانستان آشکارا حمله تحریک طالبان پاکستان به مدرسه دولتی ارتش را محکوم کردند.

به‌رغم چنین اختلاف در اهداف‌شان، هر دو گروه روابط سودمند متقابل را حفظ کرده‌اند و طالبان افغانستان اخیرا در مورد تحریک طالبان پاکستان مستقیما صحبت نکرده‌اند. همکاری این دو گروه در اهداف عملی فردی آن‌ها ریشه دارد. در گذشته، رهبران تحریک طالبان پاکستان از پشتیبانی لجستیکی و عملیاتی ارزشمندی طالبان افغان، از جمله تهیه بمب‌گذاران انتحاری، برخوردار بوده‌اند که توانایی آن‌ها را برای استخدام از مناطق قبیله‌ای پاکستان افزایش می‌داد. همسو بودن با طالبان افغان به تحریک طالبان پاکستان این امکان را می‌دهد تا از حمایت گسترده‌ی قبایل پشتون، در جهاد افغانستان استفاده کند، که به نوبه خود منابع و مشروعیت خود تحریک طالبان پاکستان را افزایش می‌دهد. علاوه بر این، یک رابطه کاری با طالبان افغان این امکان را به تحریک طالبان پاکستان داده است که از حملات هواپیماهای بدون سرنشین امریکا و عملیات نظامی در مناطق قبایلی پاکستان، به افغانستان فرار کنند. از طریق این دریچه، آینده تحریک طالبان پاکستان تا حدی به میزان وابستگی طالبان افغانستان به تحریک طالبان پاکستان به‌عنوان یک مسئولیت پیش‌رو و تمایل آن‌ها برای فاصله گرفتن از گروه، بستگی خواهد داشت.

اگرچه یک توافق سیاسی در افغانستان، نیاز به حمایت تحریک طالبان پاکستان از جهاد افغانستان را برطرف می‌کند، اما همچنین باعث کاهش نیاز طالبان افغانستان به دولت پاکستان می‌شود. روابط آینده بین تحریک طالبان پاکستان و طالبان افغانستان می‌تواند از چند طریق صورت گیرد. این احتمال وجود دارد که طالبان افغانستان سعی کنند با استفاده از نفوذ خود تحریک طالبان پاکستان را متقاعد کنند تا حملات خود را محدود کرده و قابل مذاکره با دولت پاکستان شود، خصوصا اگر طالبان افغانستان بخواهند رابطه سالم با پاکستان داشته باشند. اگر تحریک طالبان پاکستان این دوره را اتخاذ کند، به احتمال زیاد باعث تشکیل گروه‌های متلاشی کننده شدید تحریک طالبان پاکستان می‌شود که همچنان در پی هدف قرار دادن دولت پاکستان و همکاری با گروه‌هایی مانند دولت اسلامی خراسان هستند. این الگو در گذشته مشاهده شده بود، به‌عنوان مثال وقتی گروه‌هایی مانند جماعت الاحرار در سطح عملیاتی با دولت اسلامی خراسان همکاری می‌کردند. با این حال، اگر رهبران تحریک طالبان پاکستان از حمله علیه دولت پاکستان امتناع ورزند، طالبان افغان ممکن است برای حفظ روابط همکاری هرچند پرتنش با پاکستان، به دنبال فاصله گرفتن از تحریک طالبان پاکستان باشند.

یکی دیگر از نتایج احتمالی و احتمالا محتمل‌تر این است که طالبان افغانستان از درگیر شدن در جنگ تحریک طالبان پاکستان، در پاکستان جلوگیری کنند، ترجیح دهند که بی‌طرف بمانند و روابط تاریخی خود با تحریک طالبان پاکستان و همچنین کشور پاکستان را حفظ کنند. در این صورت ممکن است تحریک طالبان پاکستان در آینده‌ی نزدیک از پناهگاه‌های امن در افغانستان برخوردار شود و بتواند تمام منابع خود را برای جنگ در پاکستان متمرکز کند. طالبان افغانستان که به ویژه از سال ۲۰۱۰ که تقویت شده‌اند، خود را برای کشور پاکستان مستقل نشان داده‌اند. همان‌طور که تریسیا بیکن یادآوری می‌کند، طالبان افغانستان قبلا به دنبال مراجع جدیدی رفته‌اند، منابع مستقل پشتیبانی و کنترل گسترده ارضی را بدست آورده‌اند. بدین ترتیب، منصرف کردن تحریک طالبان پاکستان از هدف قرار دادن دولت پاکستان برای طالبان افغانستان، احتمالا اولویت کمتری نسبت به گذشته خواهد داشت.

القاعده

رابطه القاعده با تحریک طالبان پاکستان ریشه در حمله امریکا به افغانستان در سال ۲۰۰۱ دارد و ثابت می‌شود که در رشد اولیه تحریک طالبان پاکستان مهم است. عملیات ایالات متحده علیه طالبان افغان و عوامل القاعده در افغانستان منجر به هجوم به مناطق قبیله‌ای پاکستان از رهبری ارشد آن‌ها، از جمله ملا عمر، ملا دادالله، ملا عبیدالله، جلال الدین حقانی، اسامه بن لادن و ایمن الظواهری شد. بیشتر این چهره‌ها به همراه دیگر جنگ‌جویان افغان، عرب و آسیای میانه‌ای به وزیرستان جنوبی پناهنده شده‌اند.

القاعده نقش مهمی در تأمین پول به شبه نظامیان محلی برای اجاره فضا برای اردوگاه‌های آموزشی، استخدام افراد قبیله‌ای محلی و برداشتن اقدامات دیگری که بعدا باعث ظهور تحریک طالبان پاکستان شد، داشت. علاوه بر مزایای مادی، تحریک طالبان پاکستان، به‌ویژه رهبران ارشد آن از طرف القاعده حمایت ایدئولوژیک دریافت می‌کرد که از طریق رسانه‌های مختلف از حزب تحریک طالبان پاکستان پشتیبانی می‌کرد و در مقابل طالبان افغانستان، جهاد شان را علیه دولت پاکستان تشویق می‌کرد. القاعده و سایر گروه‌های اسلامگرا مانند جنبش اسلامی ازبیکستان، تحریک طالبان پاکستان را به عنوان انصار (محافظان محلی) به رسمیت شناختند که این باعث تقویت حقانیت تحریک طالبان پاکستان می‌شود و تا سال ۲۰۰۷ باعث ایجاد پایگاه‌هایی در دیتا خیل، دوسالی، میرعلی و میرامشاه در وزیرستان شمالی شد.

تحریک طالبان پاکستان متحد القاعده شد، اما از نظر سازمانی مستقل از آن عمل می‌کرد و با عوامل القاعده برای انجام حملات ارتباط برقرار می‌كرد. به عنوان مثال، یک حمله انتحاری به هتل ماریوت در اسلام آباد در سپتامبر ۲۰۰۸، این شک را بر انگیخت که این حمله کار مشترک شبه نظامیان القاعده و تحریک طالبان پاکستان بوده است. حتا پس از مرگ بن لادن در دوم ماه می ۲۰۱۱، رهبران تحریک طالبان پاکستان اعلام کردند که آن‌ها همچنان به تأمین پناهگاه القاعده و حمایت از این سازمان ادامه خواهند داد. حمله‌ای را که تحریک طالبان پاکستان به پایگاه دریایی مهران در کراچی در ۲۲ می آن‌سال انجام داد، برای انتقام مرگ بن لادن بود.

حضور القاعده در منطقه منجر به تشکیل «القاعده در شبه قاره هند» در سال ۲۰۱۴ شد و آرزوی بن لادن برای داشتن یک وابسته به القاعده در جنوب آسیا را برآورده کرد. عاصم عمر –که دیگر زنده نیست-، پاکستانی تبار و فرمانده سابق تحریک طالبان پاکستان بود که در سپتامبر ۲۰۱۴ به عنوان امیر القاعده در شبه قاره هند انتخاب شد. گروه القاعده در شبه قاره هند مانند تحریک طالبان پاکستان حملات عمده‌ای را در پاکستان آغاز کرده است. به‌عنوان مثال، در سپتامبر ۲۰۱۴، گروه القاعده در شبه قاره هند در ترور سرتیپ ظهور فضل قدری دست داشت که به دنبال آن تلاش برای ربودن ناوچه ذوالفقار نیروی دریایی پاکستان در اکتبر ۲۰۱۴ صورت گرفت. در سال ۲۰۱۶ مقامات امنیتی مشکوک به دست داشتن شبه نظامیان القاعده در شبه قاره هند در یک حمله نارنجک به یک مجتمع پلیس در ناظم آباد شمالی در کراچی شد.

نشانه‌هایی وجود دارد که رابطه القاعده در شبه قاره هند با تحریک طالبان پاکستان همچنان قوی است، حتا اگر به نظر برسد که القاعده در شبه قاره هند در حال حاضر ظرفیت عملیاتی محدودی دارد. در جولای ۲۰۱۸ القاعده در شبه قاره هند با انتشار بیانیه‌ای درگذشت فضل الله را تسلیت گفت و به دنبال آن یک مداحی ویدیویی از ایمن‌الظواهری را به طور علنی با تحریک طالبان پاکستان نشان داد. اخیرا در جولای سال ۲۰۱۹، مقامات سازمان ملی مبارزه با تروریسم در طی عملیاتی در ایالت پنجاب با شش شبه نظامی مظنون القاعده و تحریک طالبان پاکستان به‌هم‌دیگر تیر اندازی کردند که این نشان دهنده ادامه ارتباط بین دو گروه است. القاعده در شبه قاره هند در سپتامبر ۲۰۱۹ در حمله نیروهای امنیتی ایالات متحده و افغانستان، امیر خود، عاصم عمر و شش عضو ارشد دیگر را در ولایت هیرمند افغانستان از دست داد. با توجه به ضررهای رهبری القاعده در شبه قاره هند و فعالیت محدود آن در منطقه، جدا از تلاش‌های تبلیغاتی‌، بعید به نظر می‌رسد رابطه تحریک طالبان پاکستان با القاعده در شبه قاره هند مزایای مادی قابل ملاحظه‌ای برای تحریک طالبان پاکستان داشته باشد، اگرچه ممکن است مشروعیت گروه را نیز افزایش دهد.

دولت اسلامی خراسان

با کنار گذاشتن روابط تحریک طالبان پاکستان با القاعده و طالبان افغانستان، که هر دو رقبای دولت اسلامی خراسان هستند، تحریک طالبان پاکستان یک متحد طبیعی دولت اسلامی خراسان به‌نظر می‌رسد. دولت اسلامی خراسان با ظهور در منطقه پاکستان و افغانستان در سال‌های ۲۰۱۴-۲۰۱۵، موجی از تبلیغات و خشونت را به راه انداخت که مشخصه آن با علامت تجاری دولت اسلامی تکفیری (سایر مسلمانان را مرتد یا غیرمعتبر می‌داند) بود. دولت اسلامی خراسان مانند تحریک طالبان پاکستان به دنبال اجرای قانون شرع و مخالف جنبش‌ها و گروه‌های ملی گرایانه است که به‌طور فعال یا منفعلانه توسط دولت پاکستان پشتیبانی می‌شوند.

در ابتدا به نظر می‌رسید احتمال همسویی عمده بین تحریک طالبان پاکستان و دولت اسلامی خراسان وجود دارد؛ مجموعه‌ای از اعلام وفاداری توسط شش رهبر تحریک طالبان پاکستان بود که علنا تعهد خود را به ابوبکر ال بغدادی، رهبر دولت اسلامی، در اکتبر ۲۰۱۴ ابراز کرد. با این حال، به زودی مشخص شد که اختلافاتی در درون تحریک طالبان پاکستان در مورد همسو شدن با وابستگان دولت اسلامی وجود دارد که عمدتا توسط اتحادهای موجود تحریک طالبان پاکستان با طالبان افغانستان و القاعده هدایت می‌شود. اختلافات داخلی در درون یک سازمان متلاطم، همراه با یک برنامه ضد پاکستانی بی‌وقفه، منجر به سرپیچی رهبران اصلی تحریک طالبان پاکستان از دولت اسلامی خراسان شد.

اگرچه هسته‌ی تحریک طالبان پاکستان با دولت اسلامی خراسان همسو نشده است، اما به نظر نمی‌رسد که این دو گروه مستقیما درگیر شده باشند. این احتمالا به این دلیل است که تحریک طالبان پاکستان برخی از ابزارهای تاکتیکی را در مبارزات دولت اسلامی خراسان علیه دولت پاکستان درک می‌کند و به این دلیل دولت اسلامی خراسان سابقه همکاری با گروه‌های جنگ‌جوی محلی را دارد. با این حال، این واقعیت باقی مانده است که دولت اسلامی خراسان به‌طور فعال و مداوم منابع خود را با اعضای سابق تحریک طالبان پاکستان تقویت کرده و قدرت تحریک طالبان پاکستان را از بین می‌برد. اکثریت قریب به اتفاق امیران دولت اسلامی خراسان وابستگی قبلی به تحریک طالبان پاکستان دارند از جمله امیر اول، حافظ سعید، که اهل منطقه اورکزی در خیبر پشتونخواه و فرمانده سابق تحریک طالبان پاکستان بود.

در سطوح سازمانی، اگر رهبران تحریک طالبان پاکستان بتوانند از نفوذ روزافزون طالبان افغانستان در افغانستان استفاده کنند، وفاداران تحریک طالبان پاکستان احتمالا روابط خود با طالبان را تقویت می‌کنند تا با دولت اسلامی خراسان.  با این حال، اگر طالبان افغانستان بخواهند از جهاد تحریک طالبان پاکستان علیه دولت پاکستان فاصله بگیرند، این ممکن است حداقل در حوزه عملیاتی برای دستاوردهای تاکتیکی، فضایی برای همکاری بین تحریک طالبان پاکستان و دولت اسلامی خراسان ایجاد کند. نیازهای عملی تحریک طالبان پاکستان در آینده احتمالا بر اختلافات ایدئولوژیکی مغلوب شود، همان‌طور که در مورد شبکه حقانی و دولت اسلامی خراسان اتفاق افتاده است، که در سال ۲۰۱۹ گزارش شد که در افغانستان همکاری عملیاتی دارند.

بیشتر قدرت تحریک طالبان پاکستان در گذشته از شبکه ارتباطی آن با طالبان افغانستان، شبکه حقانی، القاعده و دیگر گروه‌های مستقر در پنجاب گرفته شده است. تا زمانی‌که این روابط پایدار باشد، تحریک طالبان پاکستان به یک شکل یا شکل دیگر وجود دارد. یک پیشرفت نگران‌کننده، ادغام اخیر گروه‌های متفرقه جماعت الاحرار و حزب الاحرار با تحریک طالبان پاکستان است. این گروه‌ها نه‌تنها به ظرفیت عملیاتی تحریک طالبان پاکستان کمک می‌کنند، بلکه ارتباط خود را با سایر گروه‌های مرگبار منطقه مانند دولت اسلامی خراسان نیز با خود به همراه می‌آورند. برعلاوه، یکی از خطرناک‌ترین ویژگی‌های تحریک طالبان پاکستان این است که مجموعه‌ای عمیق از جهادگران باتجربه را که به‌طور منظم توسط سازمان‌های دیگر مانند گروه القاعده در شبه‌قاره هند و دولت اسلامی خراسان استخدام می‌شوند، فراهم می‌کند. گرچه این قدرت تحریک طالبان پاکستان را به‌عنوان یک سازمان تقویت نمی‌کند، اما نقش مهمی در تقویت غیرمستقیم خشونت و تروریسم در منطقه دارد.

ادامه دارد….