دو روز پیش مکه پایتخت دینی جهان اسلام میزبان نشست دوجانبهی عالمان دین افغانستان و پاکستان در مورد صلح افغانستان بود. در کنفرانس مکه که در نوع خود بیپیشینه بود از طرفهای منازعه خواسته شد از راه مذاکره به توافق برسند. این نشست با حضور علمای دینی از افغانستان، پاکستان و عربستان برگزار شده بود. علمای دینی جنگ افغانستان را نامشروع و خواهان آتشبس سراسری در افغانستان شدند. عالمان دین دو کشور در یک اعلامیهی مشترک، حمایت کاملشان را از روند صلح افغانستان اعلام کرده و در عین حال ابراز امیدواری کردهاند که دو طرف منازعه از راه مذاکره به یک نقطهی مشترک و قابل قبول خواهند رسید. در یک نگاه کلی، برایند این نشست محدود و خلاصه میشد به چند توصیه اخلاقی که گوش طالبان هرگز به آن بدهکار نیست.
عالمان دینی در افغانستان و پاکستان در طول نزدیک دو دهه جنگ در افغانستان هرگز بهعنوان منادیان صلح نقش بازی نکردند. طالبان زیر نام جهاد در افغانستان در نزدیک به دو دههی گذشته مرتکب جنایتهای زیادی شدهاند. اما علمای دینی در طول این سالها حاضر نشدند که فتوای تحریم جنگ در افغانستان بدهند. در عمل نیز علمای دینی نتوانستند روایت طالبان از جنگ برای قدرت در افغانستان را زیر نام جهاد مخدوش و مورد مناقشه قرار دهند. طالبان بسیار به آسانی با روایت جهاد و مبارزه علیه اشغال سربازگیری کردند و به جنگ خانمانسوزشان ردای دین پوشاندند. حتا در برهههایی از زمان برخی از علمای دین پیدا و پنهان با روایت طالبان همصدا شدند. این همصدایی هنوز شنیده میشود. از طرف دیگر، این همصدایی کار را برای طالبان بسیار ساده کرد. دستکم طالبان توانستند بسیار راحت از میان جامعهی دینی افغانستان سربازگیری کنند و به حیات نظامی و جنگیشان ادامه دهند.
موضع مشترک علمای دینی افغانستان و پاکستان در مکه یک واکنش بسیار دیرهنگام است. جنگ افغانستان باید بسیار وقت پیش نامشروع خوانده میشد. کاری که در نزدیک به دو دههی گذشته طالبان در افغانستان کرده، مسلمانکشی بوده است. شاید در افغانستان خانهای نباشد یا دستکم قریهای نیست که جنگ طالبان خانوادهای را به خاک سیاه نشانده باشد. برپایهی آمارهای رسمی در ۱۱ سال کذشته بیشتر از ۳۱ هزار غیرنظامی بهشمول زنان و کودکان در افغانستان کشته شدهاند که طالبان مسئول بیشترین این کشتار شناخته شدهاند. این تنها آماری که بهصورت رسمی به ثبت رسیده و بهطور قطع آمار قربانیان به مراتب بیشتر از این است. موضع تازه علمای دینی پاکستان و افغانستان هرچند تا جایی دلگرمکننده است، اما هنوز این رویکرد علمای دینی موضع منفعلانه است. انتظاری که وجود داشت دو طرف باید بهصورت روشن در اعلامیهشان فتوای تحریم جنگ افغانستان را میداد. در اعلامیهی رسمی باید جنگ جاری در افغانستان مسلمانکشی خوانده میشد.
اگر علمای دینی در افغانستان و پاکستان در طول سالهای گذشته ریگی در کفش نمیداشتند و صدای قوی و واقعی برای ناروا خواندن جنگطلبی طالبان شکل میگرفت و امکان توجیه جنگ بهلحاظ دینی و مذهبی از طالبان سلب میشد، امروز وضعیت بهتر بود. زیرا علمای دینی از طریق مساجد قویترین و گستردهترین کانال تأثیرگذاری و دسترسی مستقیم، دو طرفه و رودررو به تودههای مردم در افغانستان را در اختیار دارند. میزان رجوع مردم به علمای دینی و حرفشنوی آنها از علمای دینی انکارناپذیر است. اما علمای دینی هرگز از این امکان بهصورت جدی در راستای سلب امکان توجیه جنگ بهدلیل دین و مذهب از طالبان بهره نبردند. تازه در پاکستان بسیاری از علمای سرشناس دینی فتوای جهاد در افغانستان دادند.
در یک سال اخیر صداهای علمای دینی در افغانستان بر علیه جنگطلبی طالبان و تحریم جنگ در افغانستان تا حدودی شنیده میشود. اما این صداها بسیار ضعیف و بیشتر دولتی بوده تا یک نوع واکنش خودجوش جامعهی روحانیت علیه جنگ جاری در افغانستان. بنابراین، اگر جامعه روحانیت افغانستان و پاکستان و بهطور کل جهان اسلام در ادعایشان صادقاند، باید فتوای قدرتمند تحریم جنگ طالبان را صادر کنند. از سیاست حذف طالبان نترسد. هرچند ممکن است در این راه قربانی هم بدهد. گوش طالبان به موعظه و پندهای اخلاقی بدهکار نیست.
طالبان عمدتا متکی به خشونت بودهاند و این خشونت زیر نام دین، پیوسته برای بهدستآوردن قدرت انجام شده است. مخصوصا پس از امضای توافق طالبان با ایالات متحده، جهاد طالبان دیگر مبنا یا توجیه شرعی ندارد. زیرا جهاد مدِ نظر طالبان چه در مفهوم سنتی آن یعنی بحث دفاع در مقابل اشغال و چه در مفهوم معاصر یعنی جهاد در مقابل دشمنان اسلام با امضای توافق این گروه با ایالات متحده کاربرد خود را از دست داده است.