- شنیدی که دولت جمهوری اسلامی افغانستان به حمایت از فلسطینیها وارد ِ … خوب، وارد سخن شد. وارد عمل شده نمیتوانست. دولت ما اعلام کرد که اگر خداوند این چند کشور را از بین ما و فلسطین بردارد، ما در کنار فلسطینیها خواهیم بود.
- دیدی که مشاور امنیت ملی رییسجمهور ما توانست وزیر خارجهی پاکستان را عصبانی بسازد. از آنجا که مقامات حکومتی و اطلاعاتی پاکستان معمولا آدمهای بسیار کارکشته و صبور هستند، همین که یکی از ما توانسته روی اعصاب یکی از آنان راه برود، خودش دستاوردی است عظیم. البته خون وزیر خارجهی پاکستان خیلی به جوش آمده بود که گفت «این حرفها خوب نیستند و به حل مسایل کمک نمیکنند.» بیناموسها نمیتوانند چند فحش بدهند که ما هم بتوانیم اعضای فامیلشان را از آن طرفِ سگ بکشیم.
- دیدی که تا پنج ولسوالی سقوط کردند، رهبران مجاهدین پروفایلشان را با عکسهای ریشدار مزین نمودند. گفتیم چه خبر است؟ گفتند فصل تابستان است و چون در این فصل هوا گرم میشود آدم هرچه ریش بلندتر بگذارد و در و دیوار پروفایل خود را پشمآلودتر بسازد، از شدت گرما بیشتر کاسته میشود. گفتیم نکند برای آمدن طالبان آمادگی میگیرید. گفتند نه نه، آمدن طالبان که ترسی ندارد. مگر آنان هموطن ما نیستند؟ آدم از هموطن خود باید بترسد؟
- شنیدی که رییسجمهور مملکت به تمام نهادهای امنیتی هدایت داد که با طرح و اجرای پلانهای منظم توطئههای دشمن را خنثا کنند. قبلا که رییسجمهور این هدایت را نداده بود، نهادهای امنیتی نمیدانستند که توطئههای دشمن را با پلانهای منظم خنثا کنند یا با پلانهای غیرمنظم و اصلا توطئههای دشمن را خنثا کنند یا نکنند.
- دیدی که عطامحمد نور، حاجی محمد محقق و مارشال دوستم باز دستهای خود را روی هم گذاشتند و تعهد کردند که… . نه، دقیقترش این است که قرار گذاشتند تا قراری بگذارند و با هم از طریق اپلیکشین واتساپ متحد شوند و جلو نفوذ طالبان را در شمال کشور بگیرند. آقای نور برای ایجاد فضای اعتماد در صفحهی فیسبوک خود نوشت که با سلاحهایی که مارشال دوستم «از بعضی کشورها بهدست آورده» هیچ مشکلی ندارد.
- شنیدی که داکتر عبدالله به مردم اطمینان داد که سقوط ولسوالیها برنامهریزیشده نیست. مردم گفتند اگر برنامهریزیشده بود تشویش ما کمتر میشد. داکتر عبدالله که دید فرصتی برای کمتر ساختن تشویش مردم پیدا شده، گفت: «البته برنامهریزیشده هست. منتها نظر ما این است که ما باید با هم متحد. انشاءالله این خدای نخواسته طوری شود که اگر در آن وقت باز تلاش هم بکنیم که نتیجهاش.»
- دیدی که داکتر رمضان بشردوست برای هزار و یکمین بار موفق شد از امتحان ملیاندیشی و بشردوستی سرخرو بیرون بیاید. بسیاری رفتند و کارنامهی داکتر را بررسی کردند تا مگر یک جمله پیدا کنند که در آن رمضان بشردوست به نسلکشی هزارهها اعتراض کرده باشد. موفق نشدند. داکتر بشردوست گفت که بهنظر او هیچ انسانی در هیچ جای دنیا باید مورد ستم قرار نگیرد. وی تأکید کرد که مبارزهاش برای بشریت است و اگر هزارهها هم بخشی از بشریت باشند، او اعتراضی ندارد.
