در انتظار خرتاخری

خرتاخری به وضعیتی گفته می‌شود که کسی حاضر نیست قانون را مراعات نماید. یا خرتاخری به وضعیتی گفته می‌شود که قانون برای عده‌‌ای وضع می‌شود. یا خرتاخری به وضعیتی گفته می‌شود که در قلمرو یک وزارت، جنگ می‌شود. در این جنگ، چندین نفر توهین می‌شوند، چندین نفر زخمی می‌شوند. این وزارت که احترامش سر جایش باشد، به‌جای این‌که به حل منشای معضلات بپردازد، در وزارت جلسه می‌گیرد؛ در این جلسه تصمیم قاطع می‌گیرد که محصلان خویش را تبعید نماید. حکم صادر می‌کند، در حکم خویش، نام و نام پدر دانشجویان تیره‌بخت خویش را می‌نویسد، دانشکده و سال تحصیلی‌شان را نیز درج می‌کند. این حکم را پشت شیشه‌ها بند می‌کند. چند روز می‌گذرد. این حکم با اعتراض مواجه می‌شود. وزارت نام‌‌برده خاطره‌ی خوبی از اعتراض دانشجویان ندارد. از اعتراض می‌ترسد، نه‌خیر! از اعتراض نمی‌ترسد. عقل‌شان کار می‌کند و حکم صادره‌ی خویش را بازنگری نموده و درمی‌یابد که این حکم فراقانونی بوده. آری عزیز من! خرتاخری به وضعیتی گفته می‌شود که آکادمیک‌ترین وزارت یک کشور، فراقانونی عمل نماید. دوباره جلسه گرفته و فیصله می‌کند که حکم تبعید پسران لغو شود. حکم لغو می‌شود و حکم جدید صادر می‌شود. این حکم نیز به‌دست مردم می‌رسد و پشت شیشه‌ها نصب می‌شود. در این حکم نام 20 نفر را با جزئیات لازمه می‌نویسد. بعد، یک عده از صدور این حکم‌ خوش‌حال می‌شوند و آن را نشانه‌هایی از جوانه‌زدن انسانیت در جامعه می‌خوانند. اما این حکم ناقص است. این حکم باید قانونی باشد؛ چون یک عمل فراقانونی را متوقف کرده است. اما این قانون شامل حال همه‌ی دانش‌جویان تبعید شده نمی‌شود. عده‌‌ای هم‌چنان محکوم به تبعیدند. بلی! خرتاخری به این وضعیت گفته می‌شود که مدبران و متخصصان وزارت، قانون ناقص شکل می‌دهند. هرچند شکایت‌ها از نقض حق در این وزارت همیشه وجود داشته و خواهد داشت، اما موارد عینی بسیاری وجود دارند که بیان‌گر زشتی رفتار متولیان امور این وزارت می‌باشد. می‌خواهی ثابت کنم که خرتاخری واقعاً وجود دارد؟ کانکور سال گذشته را که به یاد دارید؟ کانکور لوگر را هم دیدیم چطور بود، از غزنی و بامیان را هم دیدیم. از کابل را که همه می‌بینند. تفاوت میان این دو کانکور را با اجازه‌ی شما، خرتاخری می‌نامم! تبعید و لغو تبعید چه معنا دارد؟ به نظر من که خرتاخری! حتما به ذهن‌تان رسیده که «خُب، این اتفاق‌ها که افتاده، پس چرا در انتظار خرتاخری هستی؟» خدمت‌تان به عرض برسانم که این خرتاخری‌ها از نظر ما چیزی نیست. ما عادت کرده‌ایم که بزرگ بیاندیشیم، بزرگ عمل کنیم و طبعاً که انتظار بزرگ‌تری هم داشته باشیم.

حالا به طبع این انتظار بزرگ، ستاد اصلاحات و هم‌گرایی دیروز گفته بود که اگر تا فردا که عبارت از امروز باشد، خواسته‌های این ستاد برآورده نشود، هم انتخابات را ترک می‌کنند، هم مذاکرات سیاسی را! به جهنم که ترک می‌کنید! ترک کنید. کاش زودتر ترک می‌کردید تا گاز کیلوی 150 افغانی نمی‌شد. کاش زودتر ترک می‌کردید تا خوردن یک شکم کچالو، آرزوی خیلی از کودکان و زنان این سرزمین نمی‌شد. کاش زودتر ترک می‌کردید تا این همه سردرگمی در بازار افغانستان ایجاد نمی‌شد. کاش زودتر ترک می‌کردید تا من مجبور نبودم در انتظار خرتاخری باشم. حالا که این قدر دیر ترک می‌نمایید، اجازه بدهید من منتظر خرتاخری باشم. اجازه بدهید من منتظر وضعیتی باشم که در آن مردم، جوانان مردم به‌خاطر تقابل منافع شما کله‌پوک‌ها، دوباره به جان هم بیفتند و بازهم تاریخ ما با خون و اعضای بدن انسان نوشته شود. اجازه بدهید من چنین پیش‌بینی نمایم که حیثیت شما چند نفر از ما بهتران، حیثیت توده‌های عظیمی از مردم را برباد خواهد داد. اجازه بدهید من انتظار وضعیتی را بکشم که کشورهای همسایه و بیرونی، حاضر نباشند به ما چیزی بفروشند، جرئت نکنند با ما تجارت کنند. خرتاخری یعنی همین! همین‌که نتوانیم محصولات زراعتی خویش را به قیمت مناسب به بازارهای جهانی برسانیم. همین که به‌خاطر چند رهبر، اعتبار همه‌ی کشور صفر شود. خرتاخری یعنی این‌که بیش‌تر از ده سال می‌گذرد که در قانون اساسی از رشد صنایع و تولیدات داخلی سخن گفته شده، اما هیچ تولید و رشدی در کشور رقم نمی‌خورد. از برای خدا، ایزاربند و لاشتیک تنبان خویش را از کشورهای همسایه وارد می‌کنیم. مگر خرتاخری غیر از این است؟ خرتاخری یعنی این‌که چند تاجر سودجو، تمام سیاست‌های دولت را به چالش می‌کشند و دولت کاری از دستش برنمی‌آید! خرتاخری یعنی فیصله صادر کردن، فیصله‌‌ای که اعتبار عملی ندارد. شما هر روز بیش‌تر در مورد افغانستان و خصوصیات سردم‌داران افغانستان می‌دانید. هرقدر بیش‌تر بدانیم، بیش‌تر رنج می‌کشیم. خرتاخری یعنی وضعیتی که در آن هر قدر بیش‌تر بدانی، بیش‌تر رنج بکشی! نه این‌که هر قدر بیش‌تر بدانی، بیش‌تر مفید واقع شوی!

حالا که اصلاحات و هم‌گرایی به‌صورت جدی اخطار می‌دهد، من در انتظار خرتاخری بیش‌تر هستم! از من توقع بیش‌تر از این نداشته باشید.