امید کمال
افغانستان در شرایط ناگواری قرار دارد و در کنار مسائل سیاسی، امنیتی و اجتماعی، با بحران شدید بشری و اقتصادی روبهرو است. سازمان مللمتحد نیز نگرانی خود را در زمینه ابراز داشته و هُشدار داده است که افغانستان با «بدترین فاجعه انسانی که تا به حال دیدهایم» مواجه است. براساس برآورد برنامه توسعه سازمان مللمتحد حدود ۲۳ میلیون نفر به غذا نیاز مبرم دارند، اقتصاد ۲۰ میلیارد دلاری آن ممکن است تا ۴ میلیارد دالر یا کموبیش تنزیل یابد و احتمال میرود که ۹۷ درصد از ۳۸ میلیون جمعیت افغانستان در فقر فرو روند. در کنار این اوضاع اسفناک بشری، قدرتگیری گروههای دهشتافگن در افغانستان بر وخامت بیشتر اوضاع امنیتی کشور افزوده است. در افغانستان کماکان جنگ و خشونت ادامه دارد و بهشمول گروههای دهشتافگن متعارف، یک تعداد گروههای دهشتافگن جدید در شرف قدرتیابی بیشتر است.
در این نوشته ابتدا به سند تحقیقی اشاره میشود که در رابطه به چگونگی شکلگیری گروه دهشتافگنِ تحت عنوان «ائتلاف دعوت اسلامی» جزییات داده است. بعدا به پیامدهای توسعه ائتلاف دعوت اسلامی در افغانستان پرداخته شده و در ادامه به سه اقدام اشاره میشود که پیگیری آنها در امر مقابله با این تهدید مفید واقع خواهد شد.
براساس یک سند تحقیقی که نشریه “فارنپالیسی” ایالات متحده آمریکا آن را دیده است و از جزییات آن به تاریخ ۲۱ عقرب ۱۴۰۰ پرده برداشته است، سازمان اطلاعات نظامی پاکستان (آیاسآی) در سال ۲۰۲۰ به تمویل و تأسیس یک گروه جدید دهشتافگن دست زد. متکی به سند مذکور که گفته میشود برای حکومت پیشین افغانستان تهیه شده بود و جامعه استخباراتی ایالات متحده آمریکا نیز از جزییات آن اطلاع داشت، سازمان آیاسآی جنبش «ائتلاف دعوت اسلامی یا “آیآیای”» را بنا نهاد. این گروه که هدفش «زنده نگهداشتن نهضت جهاد در افغانستان» عنوان شده است، از ائتلاف تندروان و افراطیون گروههای دهشتافگن مختلف بهشمول داعش و القاعده تشکیل شده است. در این سند تحقیقی اعلامنشده همچنان آمده است که ائتلاف دعوت اسلامی در ابتدا از گروهی به نام کاروان ابوعبیده که پس از امضای موافقتنامه میان آمریکا و طالبان در فبروری سال ۲۰۲۰ از شبکه حقانی جدا شده بود، شکل گرفت. سند مذکور میافزاید که کاروان ابوعبیده، از اقدامنکردن شبکه حقانی علیه طالبانِ مستقر در قطر تحت رهبری ملا برادر و سایر رهبران طالبان برای مذاکره با ایالات متحده آمریکا ناامید شده و از این شبکه جدا گردید.
براساس سند مذکور، کاروان ابوعبیده از بدو تأسیس حملات هدفمند را علیه ژورنالیستها، فعالان مدنی و آنهایی که برخلاف قوانین اسلامی هستند و همچنین آنهای که از “توافقنامهها با صلبیون آمریکایی و متحدان آنها در افغانستان حمایت میکنند” متمرکز نموده بود. هدف اصلی ائتلاف دعوت اسلامی تضعیف حکومت قبلی و پیروزی طالبان بود. اما اکنون و بعد از پیروزی طالبان، گفته شده است که آیاسآی مرام ائتلاف دعوت اسلامی را تغییر داده و اینک هدفش تضعیف و بیثبات کردن طالبان از طریق تقویت افراطگرایی در افغانستان است. در نشریه “فارنپالیسی” همچنان تذکر یافته است که ائتلاف دعوت اسلامی پول اختصاصی آیاسآی را به گروههای عضو میپردازد و به شاخه خراسان داعش کمک میکند تا مسئولیت حملات انجامشده توسط سایر گروههای ائتلاف را برعهده گیرد. این امر به پیشگویی خودساخته داعش جامه عمل میپوشاند تا خود را بهعنوان “قدرتمندترین گروه در افغانستان” نشان دهد.
طالبان تا اکنون در مورد محتوای سند تحقیقی مذکور واکنشِ نشان نداده است. اما در گذشته همواره از همگونی و متحدبودن خود صحبت کرده و سراجالدین حقانی را که گفته میشود رهبر شبکه حقانی است یکی از اعضای ارشد و معاون تحریک طالبان میداند. همچنان در آخرین مصاحبهای که انس حقانی، برادر سراجالدین حقانی و یکی از اعضای ارشد طالبان در تاریخ ۳ قوس ۱۴۰۰ با شبکه تلویزیونی بیبیسی داشت، از وحدت میان طالبان یادآوری کرد و به اسم “شبکه حقانی” نیز اعتراض داشت. وی افزود که “شبکه حقانی” نامی نیست که ما از آن استفاده کرده باشیم و این بخش از برنامه سازمان اطلاعاتی آمریکا “سیا” برای “تجزیه امارت اسلامی افغانستان” است.
منطقه جنوب آسیا و خاورمیانه در گذشته جایگاه مناسبی برای انکشاف و شکلگیری گروههای دهشتافگن بوده است. قدرتهای منطقهای که از حمایت قدرتهای بزرگ نیز برخوردار بودند، معمولاً از این ابزار بهمنظور قدرتنمای و هدفقرارگیری مخالفان خود استفاده کردهاند. تعدادی از کشورها از گروهای دهشتافگن به هدف تعقیب منافع خود استفاده میکنند. با توجه به عدم بزرگنمایی آنچنانی گروههای دهشتافگن چون داعش و القاعده در این اواخر، احتمال تشکیل یک یا چند گروه دهشتافگن مثمر که بتواند بخشی از منافع تعدادی از کشورها را تعقیب کند، محسوس است. ممکن است یکی از این گروهها همان ائتلاف دعوت اسلامی باشد. زمان شکلگیری این گروه ریختهشده و قدرت بیشتر جلب تندروان را دارد. طوریکه از نام آن هویدا است این گروه بسنده به یک جغرافیا نبوده و هدف بزرگتری را با بهکارگیری داعیه دینی دنبال میکند و خاستگاه فعلی آن افغانستان است. با درشتسازی اعمال دهشتافگن و خونبار، این گروه توانایی جلب تندروان بیشتر را از هر نقطه دنیا دارد و از آنجایی که قبلا بخشی از داعش و القاعده تحت چترش قرار دارد، عملیات بزرگسازی این گروه مشکل بهنظر نمیرسد.
حضور و توسعه بیشتر ائتلاف دعوت اسلامی سه نتیجه عمدهای را در افغانستان به همراه خواهد داشت:
۱. تشدید خشونتها و ناامنی
افغانستان هنوز هم کشور امن نیست و حوادث سه ماه اخیر نشان داد که امارت اسلامی طالبان قادر به مهار حملات دهشتافگن نیست. حملات انتحاری اخیر سه ماه گذشته که جان تعداد کثیر از منتظران پرواز، نمازگازان اهل تشیع و جنگجویان طالب را گرفت، شاخه خراسان گروه تروریستی داعش بهعهده گرفته است. اما طالبان پیوسته از مقابله با داعش صحبت کرده و این گروه را مشکل جدی و دشمن قوی نمیشمارد. در این مدت بیشتر از سه ماه زمامداری طالبان، در کنار داعش تعدادی از جنگجویان و رهبران القاعده نیز در افغانستان دیده شده است. برعلاوه با توجه به روابط حسنه موجود میان افغانستان و پاکستان و بازبودن مرز میان دو کشور، ورود جنگجویان پاکستانی به افغانستان سهل است. جنگجویان و تندروان زیادی در پاکستان وجود دارد که تحت نامهای گوناگونِ فعالیتهای مخربانه را برای و یا علیه پاکستان انجام میدهند. پاکستان بهعنوان پناهگاه امن برای گروههای دهشتافگن از جمله القاعده، شاخه خراسان داعش، جیش محمد، لشکر طیبه، لشکر عمر، سپاه صحابه، جیش العدل، حرکتالمجاهدین وغیره شناخته شده و بهدلیل حمایت مالی از تروریسم در لیست خاکستری گروه ویژه اقدام مالی (افایتیاف) قرار دارد. گروه ائتلاف دعوت اسلامی قادر است تا از این فضای ملتهب به نفع خود استفاده کرده و به برنامهریزی، سربازگیری و عملیات بیشتر متوسل شود. ختم خشونت و ناامنی که طالبان وعده کرده بودند و مردم عام به آن انتظار داشتند در این بازهی نشد بیشتر از سه ماه نصیب افغانستان نگردید و ممکن است حضور ائتلاف دعوت اسلامی اوضاع را در افغانستان بیشتر خشونتبار و ناامن کند.
۲. تداوم جنگ نیابتی
حضور گروه ائتلاف دعوت اسلامی در افغانستان که طبق اطلاعات، تعداد زیادی از تندروان و جنگجویان را از افغانستان و منطقه در محورش جمع کرده، بازگوی تشکل یک ائتلاف منسجم دهشتافگنی در منطقه است. این ائتلاف تهدید بزرگی نهتنها برای افغانستان بلکه برای تعدادی از کشورها منطقه و جهان است و کشورهای ذیدخل نمیتوانند ساکت باشند. این امر باعث میگردد تا کشورهای منطقه بهمنظور توازن قوا به یک سلسله اقدامات مشابه دست زنند. در کنار پاکستان، حضور این ائتلاف ناخودآگاه پای کشورهای مختلف از جمله هندوستان، ایران، عربستان، امارات، قطر، چین، روسیه، کشورهای آسیای میانه و آمریکا را به میدان افغانستان میکشاند. این تغییرات حوادث باعث تداوم جنگ نیابتی در افغانستان میشود، جنگی که افغانستان را از گذشتههای دور بهویژه در چهاردهه اخیر در عمق از فلاکتها فرو برده است.
۳. سقوط دولت و تبدیلشدن افغانستان به پناهگاه امن دهشتافگنان
افغانستان وارد یک مرحله جدید از تعامل با مردم، منطقه و جهان شده است. اینک طالبان مسنددار ارگ و حکمران بیچون و چرای افغانستان اند. کشورهای منطقه به دنبال منافع ملی خود تعاملات را با طالبان تعقیب میکنند. در این باره زمانی بیشتر از سه ماه، چندین نشستِ پیرامون افغانستان در روسیه، پاکستان، هندوستان و قطر دایر شده است. بههمینشکل کشورهای جهان وارد تعاملات متفاوتی با طالباناند. امریکا، آلمان، هالند و انگلستان گپ و زمزمههایی با طالبان دارند. نمایندگان ویژه آلمان و هالند حین دیدارشان با مقامات طالبان در افغانستان لباس زرهی بر تن کشیدند تا نیت خود را از اوضاع اطرافشان به نمایش بگذارند. اما در هر سه تعامل، طالبان با مشکلاتی مواجهند. تشکیل دولت فراگیر در افغانستان، رعایت استندردهای بینالمللی، پایبندی به تعهدات انجامشده و پذیرفتن مقتضیات دنیا مدرن از جمله مواردیست که طالبان را با مشکل مشروعیت مواجه کرده است. علاوه برآن، اختلافات میان درونی و بحران جدی بشری و اقتصادی، طالبان را در حالت آشفتهای قرار داده است. طالبان در کنار این سراسیمگیها، اینک با تهدیدی از جانب ائتلاف دعوت اسلامی نیز مواجهند.
این ائتلاف در سربازگیری جنگجویان و تندروان دست بالا داشته و براساس سند تحقیقی مذکور تعداد نفرات آن به ۴۵۰۰ تن میرسد و حملات که به شاخه خراسان داعش ربط داده میشود در حقیقت توسط این ائتلاف انجام مییابد. این گروه تهدید جدی برای طالبان است و در صدد بیثباتی آن قرار دارد. با توجه به اینکه تا هنوز طالبان مؤفق نشدهاند یک اردوی پیشرفته، ملی و آراسته با فناوری عصر حاضر را تشکیل دهند، از اینرو طالبان در جنگ چریکی با حریف قوی و منسجمی روبهرویند و تداوم قوس و کمان کشیدنها با ائتلاف دعوت اسلامی، طالبان را در نقطه ضعیفتری قرار خواهد داد. این شرایط برای ائتلاف دعوت اسلامی و گروههای مرتبط آن آزادی عمل بیشتر میدهد تا اقدام کنند و کشور را به پناهگاه امن دهشتافگنان تبدیل کنند.
با توجه به موارد فوق و تهدیدات ناشی از ائتلاف دعوت اسلامی، افغانستان شاهد تداوم اوضاع فلاکتبار خواهد بود و باز هم مردم افغانستان قربانی اصلی آن میباشند. ممکن است در بُعد داخلی رعایت سه مورد ذیل در مقابله با تهدیدات پیشرو برای افغانستان مفید واقع شود:
۱. تشکیل دولت فراگیر
تشکیل دولت فراگیری که تمام اقشار جامعه خود را در آن بهطور واقعی پیدا کنند، کمک میکند تا پایههای دولت مستحکمتر شود. یکی از دلایل عمده سقوط دولت پیشین، فاصله مردم از دولت بود. در کابینه سرپرست طالبان اقشار مختلف جامعه، دیدگاههای متفاوت و افراد مسلکی جای ندارند. اعضای آن را افراد منسوب به طالبان و با پیشینهی جنگجویی و مطالعات محض دینی تشکیل داده است. جناحهای مختلف که دیدگاه متفاوت با قرائت حاکم طالبان داشته باشد در کابینه حضور ندارد. در پُستهای مهم مسلکی افراد مسلکی حضور ندارد. این نوع حکومتداری با مقتضیات عصر مدرن در تناقص قرار دارد و فاصله میان مردم و دولت را بیشتر میکند. نیاز است تا طالبان به تشکیل دولت فراگیر واقعی مبادرت ورزند. افغانستان کشور کثیرالقومی و با دیدگاههای متفاوت است. زنان نیمی از جامعه را تشکیل میدهند و حضورشان در دولت در مؤثریت کاری کمک میکند. در صورتیکه طالبان میخواهند دولت قوی داشته باشند، باید این موارد را در تشکیلات خود در نظر داشته باشند و بگذارند دیدگاههای مختلف در قالب احزاب سیاسی، جامعه مدنی فعال و رسانههای آزاد متبلور شود. تشکیل دولت فراگیری واقعی به مشروعیت طالبان و قویشدن پایههای نظام کمک میکند و این امر سبب مبارزه جدی علیه تهدیداتِ همچون ائتلاف دعوت اسلامی خواهد گردید.
۲. برقراری امنیت
طالبان نیازمندند تا امنیت را به مفهوم جامع آن برقرار کنند. امنیت فقط نبودن جنگ نیست، بلکه شامل جنبههای سیاسی-امنیتی، اقتصادی، انسانی، فرهنگی، اجتماعی و محیط زیستی است. با برقراری امنیت جامع مردم میتوانند بدون هراس از ضعفهای دولت صحبت کنند و برای رفع آن با دولت همگام شوند. مشارکت دولت و ملت برای تداوم هر نظام لازمیست و دولت قوی محصول ملتیست که از امنیت جامع برخوردار است. طالبان نیاز دارند تا با اقدامات اقتصادی و رعایت آزادیهای سیاسی و مدنی، امنیت روانی را برای مردم ایجاد کنند. در مقابل، مردم خود را شریک دولت دانسته و علیه تهدیداتِ بهشمول تهدیدات ناشی از گروههای دهشتافگن شامل ائتلاف دعوت اسلامی کمک میکنند. در کنار آن، بهمنظور ایجاد امنیت فیزیکی نیاز است تا اردویی تشکیل یابد که ملی، مسلکی و متعهد باشد.
۳. تحریم حملات انتحاری
طالبان حملات انتحاری را بخش از اردوی خود دانسته و کندکهای انتحاری را در موقعیتهای مختلف قرار دادند. این کندکها از دید طالبان در مقابل تهدیدات مفید واقع میشود. اما در این باره زمانی بیشتر از سه ماه حکومتداری طالبان، دیده شد که حملات انتحاری انجام شده برای طالبان آسیبهایی را نیز به همراه داشت. گروههای دهشتافگن بهشمول ائتلاف دعوت اسلامی از عمل مروجساختن حملات انتحاری و موتربمبها توسط طالبان استفاده ابزاری خواهند کرد. این گروهها با استیلا بر کندکی و یا سربازگیری از افراد جداشده انتحاری از تشکیلات اردوی طالبان، مردم و افغانستان را به خاک و خون خواهند کشاند. طوریکه در دو دهه اخیر دیده شد حملات انتحاری و موتربمبها میتوانند مصایب جدی را به افراد ملکی و نظامی متوجه کنند. با توجه به اینکه حالا طالبان در رأس نظام قرار دارند، دیگر تعقیب جنگ چریکی برای طالبان چندان کارایی ندارد. بایست طالبان حکم تحریم کلی حملات انتحاری را صادر و تلاش کنند تا از ورود، استفاده و ساختوساز وسایل انتحاری بهشمول جلیقهها، مواد کیمیاوی، وسایل انفلاقی و غیره جلوگیری کنند.