بهدنبال تصمیم طالبان مبنی بر مسدودماندن مکتبهای متوسطه و لیسه بهروی دختران دانشآموز، در سراسر افغانستان تلاش برای فراهمکردن زمینهی آموزش غیرحضوری برای دختران به راه افتاده است. تلاشهایی که از سوی کارشناسان امور آموزشی عملی پنداشته نمیشوند. کارشناسان تأکید میکنند که بهجای ارایهی طرحهای بدیل باید روی فعالسازی مکاتب بهروی دختران تلاش همهجانبه و جهانی صورت بگیرد، تا نظام نیمبند معارف افغانستان حفظ شده و زندگی میلیونها کودک دگرگون نشوند.
زنگ خطر
از زمانی که طالبان در ۲۴ اسد سال ۱۴۰۰ خورشیدی بار دیگر قدرت را بهدست گرفتند، هشت ماه میگذرد. این گروه در اولین اقداماتش مکاتب دوره متوسطه و لیسه را بهروی دختران مسدود کردند. هرچند بعدها در نتیجهی فشارهای بین المللی این گروه تعهد کرد که با شروع سال جدید آموزشی (۱۴۰۱ خورشیدی)، دروازههای مکاتب را بهروی همه به شمول دختران باز خواهند کرد، اما در روز سوم حمل سال جاری و آغاز سال تعلیمی در افغانستان، طالبان اعلام کردند که مکاتب دخترانه همچنان مسدود میمانند.
عزیزاحمد ریان، سخنگو و ریس نشرات وزارت معارف طالبان در آن زمان در مورد ادامهی بستهبودن مکتبهای دخترانه به رسانهها گفت که هرگاه براساس شریعت، رسم و رواج و فرهنگ افغانی لباس مکتب طراحی شود، آنگاه براساس حکم رهبری طالبان مکاتب دخترانه باز خواهند شد.
سخنگوی وزارت معارف طالبان میگوید هر زمانی که رهبری این گروه اجازه دهد، مکاتب بهروی دختران باز میشود. این توجیه اما با انتقادهای گسترده مواجه شد و بسیاری آنرا بهانهتراشی و گروگانگیری حق تعلیم دختران از سوی طالبان میدانند.
اکنون وزارت معارف طالبان میگوید که این وزارت همیشه برای بازگشایی مکاتب بهروی دختران آماده بوده و است، اما بهدلیل تصمیم رهبری طالبان مکاتب مسدود ماندهاند. عزیزاحمد ریان، سخنگوی وزارت معارف طالبان میگوید: «وزارت معارف برای بازگشایی مکاتب طبق اصول [طالبان] آماده است و هر زمانی که رهبری حکم کند، تمامی مکاتب بهروی دختران بازگشایی میشود.»
ادامهی مسدودماندن مکاتب دخترانه در افغانستان سبب نگرانیهای بسیاری شده است. نگرانی از برگشت به گذشته و از بینرفتن تلاشهای بیست سال گذشته، محرومماندن دایمی دختران از آموزش و رشد باورهای افراطی.
راههای بدیل
همزمان با محرومیت دختران از آموزش و برای رفع نگرانیها، تلاشهای پراکنده برای تدریس آنلاین و ارایهی راههای بدیل آموزش حضوری برای دختران در سراسر افغانستان، به ویژه در بزرگشهرهای کشور آغاز شده است.
افراد و سازمانهای زیادی بهشکل محدود یا گسترده به راهاندازی برنامههای آموزش آنلاین و ارایه برنامههای آموزشی غیررسمی به دختران رو آورده اند تا خلاء موجود آموزشی را پر کنند.
مکتب آنلاین هرات، مکتب انترنتی افغانستان، آموزش افغانستان، مکتب آنلاین دریچه، صنف آنلاین شمامه، فرادرس، مجتمع تعلیمی الفاء و مکتب آنلاین کودکان افغانستان از جمله برنامههای آموزشی آنلاین برای دختران است که بهدلیل مسدودماندن مکاتب بهروی دختران راهاندازی شده و هر روز به آن افزوده میشود.
ساره نبیل، مؤسس «مکتب انترنتی افغانستان» میگوید که پس از بازگشت مجدد طالبان به قدرت، به فکر افتاد که باید راهی برای آموزش دختران جستجو کند: «ما تلاش میکنیم که دختران به جای افراطیت آموزشهای جدید و عصری را فرا گیرند.»
همین طور در بزرگشهرها هزاران مرکز آموزشی خصوصی برنامههای آموزشی رایگان را برای دختران رویدست گرفتهاند.
زهره راموز که مکتب رایگان خانگی برای دختران ایجاد کرده است، میگوید: «ادامهی مسدودماندن مکاتب بهروی دختران و مصلحتاندیشی یک گروه تروریستی در قبال حق انسانی و اسلامی دختران، برای هیچ کس قابل قبول نیست.»
او تأکید میکند که همه باید در راستای برآوردهسازی حق آموزش دختران به هر نحو ممکن تلاش کنند و نگذارند که دگماندیشی و جهل یک گروه پیروز شود و میلیونها کودک دختر و پسر از دریافت آموزش محروم بمانند.

دسترسی محدود به برق و انترنت
با این وجود و با آنکه آموزش آنلاین به خصوص پس از همهگیری کرونا، در بسیاری کشورها به یک روش عادی تبدیل شده است، ولی از دید کارشناسان آموزش، این روش در افغانستان عملی نیست.
از دید کارشناسان امور آموزشی، دسترسینداشتن به برق منظم و انترنت از اساسیترین مشکل فرا راه آموزش آنلاین در افغانستان است و سبب میشود تا آموزش از راه دور نتیجهی مطلوب را نداشته باشد و به یک خودفریبی مبدل شده است.
بهگفتهی کارشناسان، برق در پایتخت و برخی شهرهای بزرگ دیگر به شکل نامنظم و نوبتی است، اما مردم در بسیاری ولایتها حتا به چنین برق نیز دسترسی ندارند.
در کنار این، دسترسینداشتن به انترنت چالش دیگر است. طوری که حتا در بزرگشهرها انترنت پرهزینه و کمکیفیت است. به باور کارشناسان، این مسائل نه تنها برنامهها را به شدت متأثر میکند، بلکه در بسیاری جاها در افغانستان ناممکن است.
داکتر زهرا حسینی، روانشناس و فعال مدنی میگوید که ارائه آموزشهای آنلاین در افغانستان با توجه به اوضاع موجود ممکن نیست: «ما سال گذشته بهدلیل همهگیری کرونا دروس را ضبط و به شکل ویدیو کاست در اختیار دانشجویان قرار میدادیم، اما در آخر نتیجهی مطلوب را حتا این روش برای دانشجویان نداشت. حالا با توجه به حجم مشکلات کنونی از آموزشهای آنلاین برای دانشآموزان نباید انتظار داشته باشیم.»
بهگفتهی خانم حسینی، چنانچه در گذشته آموزشهای آنلاین بهدلیل نبود امکانات کافی مؤثریت نداشته است.
میروس بلخی، وزیر اسبق معارف افغانستان نیز در گفتوگو با روزنامه اطلاعات روز میگوید که مخالف ارائه راههای بدیل آموزشهای حضوری است. آقای بلخی توضیح میدهد: «من مخالف همه بدیلهایی هستم که برای آموزش حضوری دیزاین میشوند و چنین پنداشته میشود که از آن طریق نبود آموزش کیفی را جبران میکنند. بدیلهای طرحشده از جانب سازمانهای غیردولتی در شرایط کنونی فقط به تعدادی از دانشآموزان محدود دختران امکان دارد قابلیت خواندن و نوشتن را تقویت کند. اما یک وسیلهی موقت است و در عین حال بدیل آموزش حضوری نمیتواند باشد.»

بنابر گفتهی آقای بلخی، طرح بدیل خدمات تعلیمی یک بستهای اضطراری کوچک است که در شرایط کرونایی در افغانستان توسط وزارت معارف انکشاف داده شد، اما قابل تطبیق نبوده است: «در آن زمان، تلویزیونها، رادیوها، مبایلهای هوشمند، برنامههای انترنتی و راههای دیگر ممکن را بهعنوان گزینههای بدیل در نظر داشتیم، اما در نهایت میدانستیم که اینها در شرایطی که در افغانستان ابزارهای آن وجود ندارد، نمیتواند تطبیق شود.»
ساره نبیل که خود مکتب آنلاینی راهاندازی کرده است، نیز میگوید: «چالشهای فوقالعادهای در زمینهی آموزش انلاین در افغانستان وجود دارد.»
بهگفتهی او، ظرفیت محدود مکاتب آنلاین و رسمیتنداشتن آن از چالشهای دیگری است.
افزون به این، بنابرگفتهی کارشناسان بخش آموزش، نبود تجهیزات آموزش آنلاین (دسترسی نداشتن به کمپیوتر و تلفنهای هوشمند)، فقر و بیکاری از دیگر چالشهای اند که با آمدن طالبان تشدید شده است.
در همین حال، یکی از آموزگاران میگوید: «حتا در صورتی که شاگران توانایی تهیهی انترنت را داشته باشند، استادان بهدلیل بحران اقتصادی موجود، پول تهیهی انترنت را ندارند تا روند آموزش آنلاین را ادامه دهند.»
غیررسمی و آیندهی مبهم
برای شماری از دانشآموزان دختر اما تنها مسدودبودن مکاتب مطرح نیست که با راهاندازی مکاتب آنلاین حل شود. برای آنان غیررسمی بودن آموزشها و رسمینبودن سندها، حق ادامهی تحصیل و کار مهمترین مسائل اند. مسائلی که آنان را از دریافت آموزشهای آنلاین و مراکز خصوصی دلسرد کرده است.
رویا دانشآموز صنف دوازهم مکتب و باشندهی شهر کابل است. او که امسال میبایست در کنار پیشبرد درسهای مکتب خود، برای گذراندن آزمون کانکور و ورود به دانشگاه آمادگی میگرفت، میگوید که مسدودماندن مکتبها و وضع محدودیتهای گسترده برای زنان و دختران در تمام عرصهها او را ناامید کرده است و تا زمانی که محدودیتها برداشته نشود، آموزشهای غیررسمی دردی او را درمان نمیکند: «با آمدن طالبان دختران افغانستان تنها حق زجرکشیدن را دارند. وقتی حق کار نداشته باشی و حتا نتوانی برای ادامهی تحصیل و کار سفر کنی، دیگر اشتیاقی برای آموختن نمیماند و نه معنایی میدهد. حق کار و آموزش باید تضمین شود تا… .»
بهگفتهی رویا، آموزشهای غیررسمی تا زمانی که رسمیت نداشته باشند و تا زمانی که زنان حق کار را دریافت نکنند به تنهایی مؤثریت و معنایی ندارد: «فرض کن من مکتبم را تمام کردم، کجا امتحان بدهم تا وارد دانشگاه شوم؟ از این هم گذشته اگر کامیاب شوم، رشتهای که دوست دارم و در آن استعداد دارم، طالبان اجازهی کار در آن بخش را ندهد، چه؟»
در همین حال خانم نبیل نیز میپذیرد که اعتباردهی به سند فراغت از مکتب انترنتی «چالش بسیار بزرگ» برای مکاتب آنلاین است. بهگفتهی خانم نبیل، تلاشها جریان دارد تا مکتب آنلاین که خودش ایجاد کرده بهصورت رسمی در آلمان ثبت و راجستر شود. او میپذیرد که مکتبهای مجازی هیچگاهی نمیتواند بدیلی برای مکتبهای حضوری باشد.
دکتر زهرا حسینی نیز به این باور است که آموزش آنلاین در مکاتب مجازی که اسنادش رسمیت نداشته باشد، فایدهای برای دختران نخواهد داشت.
این درحالی است که عزیزاحمد ریان، سخنگوی وزارت معارف طالبان میگوید که تا کنون وزارت معارف تصمیم مشخصی در مورد اعتباردادن به اسناد تعلیمی مکاتب آنلاین اتخاذ نکرده است: «در مورد مکاتب آنلاین تا هنوز پالیسی مشخص نیست، اما بهزودی رهبری وزارت معارف در این مورد جلسهای را برگزار کرده و تصمیم خواهند گرفت.»
کارشناسان عرصهی معارف تأکید میکنند که باید تمام فشارها روی بازگشایی مکتبهای دخترانه متمرکز شود، زیرا مکتبهای آنلاین نمیتوانند خلای مکتبهای مسدودشده را پر کنند.
دانشآموزان محروم
طبق آمارهای معتبر، در سال ۱۳۹۷ خورشیدی حدود نُه میلیون کودک شامل روند آموزش رسمی وزارت معارف افغانستان بودهاند. از این میان ۳۷ درصد را دختران دانشآموز تشکیل میدادند. دانشآموزانی که اکنون حق دریافت تعلیمشان منوط به خواست رهبری گروه طالبان است.
در کنار این، طبق آمار ارائهشده از سوی میرویس بلخی وزیر اسبق معارف افغانستان، همهساله در افغانستان حدود یک میلیون کودک جذب وزارت معارف شده و روند فراگیری آموزش رسمی را آغاز میکردند؛ رقمی که امسال از آن خبری نیست.
افزون به این، وضع محدودیتهای گروه طالبان برای دانشآموزان، گسترش بیکاری و محرومیت دانشآموزان دختر سبب شده است که شماری زیادی از دانشآموزان پسر نیز مکاتب را رها کنند.
جواد رها، دانشآموز صنف یازده مکتب و باشندهی شهر کابل میگوید: «در سالهای پیش، حتا در صحن مکتب جا برای خیمهزدن و ساختن صنف وجود نداشت، اما اکنون حتا صنفها خالی مانده است. مثلا از صنف پنجاه نفری ما تنها بیست نفر شاگرد ماندهاند.»
میرویس بلخی وزیر اسبق معارف نیز میگوید: «در کنار بازماندن دختران دانشآموز دورهی متوسطه و لیسه، وضعیت پسران هم چندان خوب نیست. چون وضعیت خفقانآور باعث شده است تعداد زیادی پسران هم مکتب نروند. وضعیت معیشتی خانوادهها مناسب نیست و این باعث میشود که بسیاری پسران به کارهای شاقه و امرار معاش بپردازند. نهادهای حامی معارف وظایف خود را به تعلیق در آوردند که این هم تأثیر مستقیم بر حضور دانشآموزان به مکاتب دارند. تعداد زیادی معلمان خوب و مسلکی ما زنان و مردان با نداشتن معاش که تنها درآمد شان بود، مکتب را رها کرده و به کارهای دیگر مشغول شدند و دهها مشکل دیگر که همه بر کاهش تعداد دانشآموزان اثرگذار است.»
با توجه به چنین شرایط، کارشناسان تأکید میکنند که به جای ایجاد مکتبهای آنلاین و ارائهی راههای بدیل آموزشی در افغانستان باید روی بازگشایی مکتبها تمرکز صورت بگیرد. آنان هشدار میدهند که در صورت بازنشدن مکاتب بهروی دختران، وزارت معارف با آنکه بزرگترین تشکیل دولتی در افغانستان است، از هم پاشیده و میلیونها دانشآموز برای سالیان متمادی از تعلیم باز خواهند ماند و بحران انسانی دیگری رقم خواهد خورد.