هاملت
این روزها وقتی به کتابفروشیهای کابل میرویم، با رکود و سکوت روبهرو میشویم. همین که از در وارد میشویم، کتابفروش را میبینیم که در هوای گرم و گرفتهی کابل سرش را روی آرنجش گذاشته و تقریبا نیمهخواب است. شاید در قفسههای کتابفروشیاش کتابهای زیادی برای بیدارشدن داشته باشد؛ غمِ نان اما نمیگذارد. احتمالا درست بود که ژان پل سارتر میگفت تمام کتابهایش برای کودکانِ گرسنه هیچچیزی ندارد.
یکی از کتابفروشهای کابل که نخواست نامش ذکر شود، در گفتوگو با روزنامه اطلاعات روز میگوید که چیزی کم دودهه در کابل کتابفروشی داشته است. به گفتهی او، در تمام این دودههی پیش از حاکمیت طالبان، کتابفروشی خوب بوده است.
او میگوید که در تمام این سالها مشتریان خاص خودش را داشته است. در همین کار، با جمع زیادی دوست و آشنا شده و آن دوستانِ کتابخوانش مشتریان خاصی هم بودهاند. همیشه تازههای بخشهای ادبیات، رمان و فلسفه را خیلی زود به فروش میرسانیده است.
علاوه بر مشتریان شناختهشدهاش، تعداد زیادی از دانشجویان و دیگر کتابخوانهای شهر اعم از زن و مرد، از او کتاب میخریدهاند.
او میگوید: «فروش روزانهی ما بعضی سالها زیاد و گاهی کم میشد. هرچند که در یکی دو سال اخیر، به خصوص پس از کرونا بازار فروش ما سرد شده بود، با آن هم تا همین پیش از سقوط کابل بدست طالبان حداقل روزانه تا ۵۰ جلد کتاب به صورت تکی فروش داشتیم. حالا بود روزهایی که فروشِ عمده داشتیم و آمار فروش ما بالا بود. با آمدن طالبان اما مشکلات ما زیاد شد. اول اینکه فروش کتابها سانسور شد. در همان ماه اولی که طالبان در کابل آمدند، ریاست ۴۹۵ استخباراتشان از طریق اتحادیه کتابفروشان کابل ما را احضار کردند و گفتند کتابهایی را که مشکوک و مشکلسازاند، جمع کنیم. اگر جمع نکنیم، نیروهای امارت قوانینشان را تطبیق خواهند کرد. این کتابهای ممنوعه اما آن زمان مشخص نشده بود. بعدها در جریان قرار گرفتیم که عموم کتابهایی که در این سالهای پسین در مورد طالبان و کابل نوشته شده است را ممنوعالفروش کردهاند. افزون بر آنها، کتابهای عبدالکریم سروش، کتاب اسلامشناسی علی شریعتی و آثار یووال نوح هراری را نیز جزو آثار ممنوعه قرار دادهاند.
پس از ممنوعالفروش کردن تعدادی از کتابها، با آمدن طالبان آمار مشتریهای ما هم به صفر نزدیک شد. تعدادی از مشتریان دایمی من مهاجر شدند، جمعی پول ندارند و از همه تأسفبرانگیزتر، در شرایط فعلی هیچکس انگیزهی مطالعه و کتابخواندن ندارد».
او میگوید که سانسور طالبان همچنان ادامه دارد. «تا همین هفتهی پیش از وزارت اطلاعات و فرهنگِ طالبان برای ما زنگ زده بود که کتابهای مشکلساز را به مردم سودا نکنیم. به ما میگفت بهخاطر اینکه تاوان نکنیم، کتابهای ممنوعهی ما را وزارت اطلاعات و فرهنگ میخرد».
او اضافه میکند که عموم کتابفروشیهای بزرگ افغانستان از ایران کتاب وارد میکنند. در واردکردن کتاب هم مشکلات زیادی افزوده شده است. اول اینکه در ایران قیمت کتاب بالا رفته است. او میگوید که بعضی کتابها تا سه برابر بالا رفته است. بهطور نمونه، قیمت کتاب دنکیشوت از ۱۹۰ هزار تومان، به بیشتر از ۵۰۰ هزار تومان بالا رفته است. بینوایان که قبلا ۲۲۰ هزار تومان بود، اکنون به ۵۴۰ هزار تومان رسیده است. همینطور کتاب گنجینهی آشنا که قبلا ۵۵ هزار تومان بود، فعلا ۳۹۰ هزار تومان شده است.
علاوه بر آن، برای آوردن کتاب در مرزها مشکل ایجاد شده است. «از ایران که وارد مرز افغانستان شویم، اگر باربریِ کتاب بار زده باشد، حتا اگر از تمام بار فقط چند کارتن کتاب هم داشته باشد، مورد تلاشی قرار میگیرد. برای اینکه کتابها بررسی شود، موترِ بار تا چندین روز از جانب طالبان معطل میشود. گاهی شده که کتابها را ضبط و باربر را جریمه کردهاند».
یکی هم برای همین بازرسی و معطلماندن در مرز است که هزینهی انتقال کتاب از ایران به افغانستان تنها در همین یک سال اخیر تا سه برابر بالا رفته است.
«با این موانع، فروش کتابهای ما هم به صفر رسیده است. تا پیش از امارت که لااقل روزانه تا ۵۰ جلد کتاب فروش داشتیم، اکنون گاهی دو هفته یک جلد کتاب هم فروش نداریم».
به گفتهی او، در تمام این دو دههای که او کتاب فروخته است، بهطور متوسط همیشه ۲۰ درصد از مشتریان او را زنان تشکیل میدادهاند. با آمدن امارت، مشتریان مرد بسیار کم شدهاند اما مشتریان زن به کلی حذف شدهاند.
این در حالی است که بازار کتابهای مذهبیِ چاپ پاکستان که در چوکهای کابل خرید و فروش میشوند، به صورت بیسابقهای گرم شده است. در سالهای جمهوری وضعیت معکوس بود: در آن زمان فروشندگان کتابهای مذهبی چاپ پاکستان به حاشیه رانده شده بودند؛ اکنون دیگر کتابفروشیها به حاشیه رانده شدهاند.