نام جمهوریت در ذهن بسیاریها با تبعیض، بیعدالتی و فساد عجین شده است. بیعدالتی که صدای مخالفانش چندباری با گلوله پاسخ داده شد و فسادی که با وجود ارائه سند از سوی رسانهها هیچگاهی پیگیری نشد. اما ریاستهای پاسپورت از همه بیشتر صدای شهروندان را بلند میکرد. پاسپورت کشوری که در جهان از آخر مقام اول را دارد، اما شهروندانش برای دریافت آن مجبور به پرداخت رشوت اند.
با حاکمیت طالبان آنچه را که آنها معمولا به رخ مردم میکشند، مبارزه با فساد است، مبارزه با فسادی که به نظر میرسد دستکم در مورد ادارات مربوط به پاسپورت افغانستان صدق نمیکند. بهگفته برخیها، با حاکمیت طالبان در کنار اینکه نوارهایی از قطار انتظار برای دریافت پاسپورت و بازداشت برادر علمگل حقانی، رییس پیشین پاسپورت طالبان به اتهام عیاشی و کمیشنکاری نشر شد و سروصدا ایجاد کرد، اما ظاهرا نه به مشکل شهروندان رسیدگی صورت گرفت و نه هم برای کمیشنکاری برادر علمگل حقانی پرونده باز شد.
برای درک واقعیت موجود و دانستن اینکه در ادارات پاسپورت افغانستان زیر اداره طالبان چه میگذرد با دهها متقاضی و یا آنهایی که با پرداخت رشوت اکنون پاسپورت گرفتهاند، گفتوگو کردم.
روایت همه تقریبا یکسان است: گرفتن پاسپورت از بازار سیاه، اما حالا زیر پرچم سفید.
ابتدا به سراغ ملکه (مستعار)، باشنده منطقه قرایی ولسوالی المار ولایت فاریاب رفتم. دختر جوانی که میگوید خواهرزاده دهسالهاش مریض بود و برای درمان نیاز بود تا به بیرون از کشور منتقل شود، اما بهگفته وی، باوجود مراجعه به ادارات محلی فاریاب برای دریافت کمک، نتیجه نگرفت و بعد از روی مجبوریت به کابل آمده و پس از روزها تلاش از شفاخانه جمهوریت و بعد ریاست بررسی قوانین صحی ریاست پاسپورت مکتوبی گرفت، اما بهگفته ملکه، با وجود دو ماه سرگردانی، نتیجه منفی بود.
ملکه با اندوه میگوید که سرانجام مجبور شده است تا برای کمیشنکاری که از طریق یکی از دوستان معرفی شده بود جهت گرفتن پاسپورت برای خواهر و خواهرزادهاش دو هزار دالر امریکایی بپردازند. او میگوید که مجبور شدیم تا پول بپردازیم. در غیر آن بهگفته او، خواهرزادهاش ضایع میشد. وقتی از او پرسیدم که خاطرهی ناراحتکننده از این همه سرگردانی برایش چیست؟ با صدای ناشی از غم گفت: «برخورد کارمندان بررسی قوانین صحی تحقیرکننده و غیرانسانی است.» او در ادامه افزود: «این رفتار سزاوار انسان چه که حتا حیوان هم نیست.»
وقتی از او پرسیدم که با وجود چند ماه سرگردانی اکنون که راهی پیدا شده و با پرداخت رشوت پاسپورت دریافت میکنند چه احساس دارد؟ میگوید: «سخت عذاب وجدان کشیدم و به امارت طالبان نفرین فرستادم و هزاران بار در دلم دعا کردم که خدایا این رژیم را سرنگون ساز.» او که با تأکید از من میخواهد تا هویتش را فاش نکنم، با ناامیدی میگوید: «افغانستان هیچ آیندهی ندارد و ما مردم قربانی گرگهای خودخواه شدهایم.»
اما به نظر میرسد داستان ملکه تنها قصه فساد در اداره پاسپورت زیر اداره طالبان نیست. جمیل (مستعار)، که خودش شهروندی بلجیم را دارد میگوید که در جریان عملیات خروج پس از سقوط افغانستان بدست طالبان، پاسپورتهای همسر و فرزندانش ناپدید شده بود و برای دریافت پاسپورت جدید درخواست داده بودند. اما جمیل میگوید که پس از پنج ماه انتظار نتیجه نگرفتند و سرانجام به کمیشنکار مراجعه کردند. او میگوید برای دریافت پاسپورت به همسر و دو کودکش، دو هزار یورو پرداخته و هنوز هم در انتظار است که فرزندانش با او در بروکسل یکجا شوند.
وقتی از جمیل پرسیدم که معمولا به چه شیوهی پول رشوت پرداخته میشود؟ برایم گفت که در نزدیکی ریاست پاسپورت کمیشنکاران با زیرکی ویژهای به متقاضیان پاسپورت که در حال انتظار اند پیامرسانی میکنند و میگویند که دریافت پاسپورت به این شیوه ممکن نیست و شاید هم ماهها طول بکشد، پس باید پول پرداخته شود. بهگفته او، خانوادهاش چنین تجربهی داشته و سرانجام پس از تعامل با کمیشنکار، پول رشوت را به نشانی قابل اعتماد برای دو طرف سپرده بودند.
جمیل که خود در غرب زندگی میکند و کمتر با فساد و رشوه سروکار داشته، میگوید که آنچه در افغانستان میگذرد برایش تأسفآور است. وقتی از او پرسیدم که چرا رشوت پرداخته است؟ گفت: «چون ضرورت افتد، روا باشد.» مراد او از این ضربالمثل، مجبوریتی است که وی را وادار ساخته تا برای دیدن فرزندانش در بلجیم به کمیشنکار پاسپورت رشوه بپردازد. او میافزاید: «در گرفتن رشوت، امارت سر جمهوریت را خاریده است.»
وقتی با افرادی که برای دریافت پاسپورت رشوت پرداختهاند، در هرات، پنجشیر و بلخ صحبت کردم، روایت بازار سیاه پاسپورت یکسان است، اما فقط قیمتها تفاوت دارد. به سراغ ملیحه (مستعار)، باشنده کنونی کابل و باشنده اصلی پروان رفتم. ملیحه میگوید که با سقوط جمهوریت خانوادهاش بهدنبال بیرون شدن از افغانستان برآمدند و برای این کار نیاز به پاسپورت بود. او میافزاید که آنها برای دریافت پاسپورت به پروان رفتند، اما وقتی نوبت برای بایومتریک فرا رسید، کارمندان پاسپورت زیر اداره طالبان گفتند که اسناد شما مفقود شده است.
ملیحه میگوید که آنها بار دوم برای دریافت حکم در کابل درخواست دادند،. او میگوید که پدرش با یک کمیشنکاری که کارمند اداره پاسپورت نیز بود صحبت کرد و در بدل دریافت حکم، هفتاد هزار افغانی رشوت پرداخت. اما بهگفته وی، زمانی که نوبت بایومتریک رسید، کارمندان ریاست پاسپورت گفتند که این سند جعلی است و اگر زود از اداره بیرون نشوند ممکن به زندان افکنده شوند. ملیحه که از وضع موجود سرخورده است میگوید: «وقتی رشوت دادیم، فهمیدم که وضعیت افغانستان بد بود و حالا بدتر شده است.» او با ناامیدی میافزاید: «افغانستان رو به نابودی است و اصلا آیندهی وجود ندارد که دربارهاش فکر کنیم.»
بهگفته شهروندان، به نظر میرسد که دیگر پنهان کردن رشوتگیری در ادارات پاسپورت افغانستان زیر اداره طالبان ناممکن شده است. اگرچه تقریبا هر ماه مقامهای طالبان در ریاست عمومی پاسپورت از بازداشت کمیشنکاران سخن میزنند، اما حقیقت موجود نه تنها محو رشوت را نشان نمیدهد، بلکه افزایش مقدار پول رشوت را نیز حکایت میکند. وقتی سطرهای این حقیقت تلخ افغانستان را مینوشتم، سخن نوید، باشنده کابل که او نیز برای دریافت پاسپورت رشوت پرداخته است در ذهنم تداعی شد «قیمتها بلند رفته و حالا نرخ پاسپورت هزار و ۴۰۰ دالر امریکایی شده است. سابق زیر پرچم سهرنگ بهنام دموکراسی رشوت میگرفتند و اکنون در کنار پرچم سفید و زیر نام امارت اسلامی.»