بهطور تاریخی ایالات متحده امریکا از منطق انزواگرایی در دو دورهی کاملا متفاوت در سیاست خارجی خود تجربه نموده است. از زمان استقلال ایالات متحده امریکا تا اوایل ۱۹۱۷، منطق انزواگرایی به این کشور حاکم بوده است. این دورهی منطق انزواگرایی محصور در چارچوب مرزهای ایالات متحده امریکا و نیمقارهی غربی خلاصه میشد. دور دوم منطق انزواگرایی ایالات متحده بعد از ختم جنگ جهانی اول تا اوایل جنگ جهانی دوم برمیگردد؛ که یک دورهی بیستساله میباشد. این منطق تا قرن ۲۰ مهمترین منطق سیاست خارجی این کشور بهشمار میرفت. بعد از جنگ جهانی دوم و شروع جنگ سرد، رفتهرفته ایالات متحده این منطق را در رویکرد سیاست خارجی خود کنار گذاشت. اما در این اواخیر با کاهش نیروهای نظامی خود در غرب آسیا، خصوصا با خارج نمودن تمام نیروهای خود در ۳۰ اوت ۲۰۲۱ از افغانستان نشان میدهد که این کشور به نحوی برای بار سوم منطق انزواگرایی را در سیاست خارجی خود در قبال افغانستان به پیش گرفته است.
منطق انزوگرایی بر این نکته تأکید دارد که ایالات متحده هیچ الزامی برای قبول تعهد اخلاقی در خارج از کشور ندارد، و تعهدات بینالمللی میتواند در وظایف دولت در داخل کشور تأثیر منفی داشته باشد. طبق این منطق، امریکا توانایی لازم و کافی برای حمایت از منافع حیاتی خود دارد اما این قدرت برای متعهد شدن به منظور اهداف وسیعتر کافی نیست. از آنجایی که تعهدات خارجی، هزینههای جدی را در داخل در پی دارد و وابستگی متقابل نیز که نیازمند تعهدات سیاسی و نظامی است، نمیتواند منافع حیاتی امریکا را تأمین کند.
سؤالی که مطرح میشود این است که چه شاخصههای وجود دارد که ایالات متحده در مورد افغانستان سیاست انزواگرایی اختیار نموده است؟ نویسنده بر این ادعا است که ایالات متحده با کاهش هزینههای نظامی و خروج غیرمسئولانهی بدون تعهد خود نشان میدهد که این کشور منطق انزواگرایی را در رابطه به افغانستان اختیار نموده و بار دیگر در لاک خود فرو رفته است.
بنابراین، با توجه به موارد فوق، خروج غیرمسئولانهی ایالات متحده را از افغانستان براساس گزارههای منطق انزواگرایی به بحث میگیریم.
از بین رفتن اهمیت ژئوپولیتیک افغانستان
امریکا با حضورش در افغانستان بعد از حادثهی ۱۱ سپتامبر و متعاقبا حمله به عراق در ۲۰۰۳، طرح خاورمیانهی بزرگ مبتنی بر نظامهای دموکراسی، اقتصاد بازار آزاد و رعایت حقوق بشر را ایجاد نمود که با استفاده از نیروی نظامی در کشورهای منطقه، ارزشهای نظام لیبرال را گسترش میداد تا به تثبیت قدرت امریکا بهعنوان هژمونی جهانی بیانجامد. از آنجایی که افغانستان از نگاه ژئوپولیتیکی نقطهی حساس در منطقه است و در بین کشورهای اتمی و رقیبان ایالات متحده قرار دارد، امریکا فرصت را غنیمت یافت و با این تصور که میتواند کشورهای دیگر را رصد نماید، حضور نظامی به هم رساند. اما بعد از بیست سال و با تغییر نظم جهانی، افغانستان اهمیت ژئوپولیتیکی سیاسی خویش را از دست داده است و دیگر نمیتواند تثبیتی برای قدرت ایالات متحده امریکا باشد.
عدم پابندی به تعهدات بینالمللی
ایالات متحده در طول تاریخ در برابر کشورهای مختلف جهان تعهدات بینالمللی را زیر پا گذاشته است که مصادیق زیادی در رابطه به این موضوع شاهد هستیم. در مقررات و معاهدات بینالمللی هم به این شکل زیاد به چشم دیده میشود. در رابطه با عدم پابندی ایالات متحده به مقررات بینالمللی و نقض تعهدات این کشور نمونههای زیادی در تاریخ وجود دارد. امریکا در سال ۲۰۱۲ با حکومت افغانستان پیمان امنیتی را به امضا رساند. طبق این موافقتنامه، پذیرفته شده بود که طرفین متعهد است تا همکاری بلندمدت استراتژیک جهت تحکیم صلح، امنیت، ثبات، تقویت نهادهای دولتی و حمایت از توسعهی بلندمدت اقتصادی و اجتماعی افغانستان، متعهد به همکاریهای همیشگی خود خواهند بود. اما ایالات متحده امریکا در سال ۲۰۱۶ با روی دست گرفتن پروسه صلح با گروه طالبان، نه تنها فضای صلح و ثبات را در این کشور ایجاد نکرد بلکه با پا گذشتن بر تعهدات خود در قابل این کشور، زمینهی خروج خود از افغانستان را فراهم ساخت.
کاهش بودجه نظامی
ایالات متحده ۸۰۰ پایگاه نظامی در سطح جهان دارد. سالانه میلیاردها دالر را صرف پایگاههای نظامی خود در گوشه و کنار جهان میکند. افغانستان نیز یکی از پر مصرفترین پایگاههای نظامی امریکا در جهان بهشمار میرفت. هرچند ایالات متحده علاوه بر اینکه بهعنوان بزرگترین ابرقدرت جهان در سطح نظامی است، اولین قدرت اقتصادی جهان نیز میباشد که در این اواخیر چین از لحاظ اقتصادی در جایگاه دوم قرار گرفته است. بدین ملحوظ ایالات متحده بهشدت از این ناحیه نگران است. چین و امریکا، هر دو بهعنوان ابرقدرتهای جهان در پی گسترش نفوذ خود در معادلات منطقهای و جهانی است. از همین جهت هر دو هژمون تلاش میکند که از قدرت یکدیگر در سطح جهان بکاهد. بدین ملحوظ امریکا برای مقابله با قدرت چین در پی کاهش هزینههای خود در سطح جهان است که با خروج خود از افغانستان میتواند هزینههای نظامی خویش را کاهش دهد.
نتیجهگیری
با استفاده از گزارههای تئوری انزواگرایی در پی خروج ایالات متحده امریکا، به این پاسخ دست پیدا میکنیم که نظام کنونی جهان و معادلات منطقهای و جهانی نسبت به سالهای ۲۰۰۱ بهشدت تغییر یافته و مسائل مهمتری در نظام بینالملل نسبت به افغانستان برای ایالات متحده تقدم پیدا نموده است؛ از جمله نفوذ اقتصاد چین در سطح جهان، حملهی روسیه به اوکراین، بحرانهای مهاجرتی، تغییرات آبوهوا، اقلیم جهانی و… از همین جهت ایالات متحده امریکا پروسه صلح افغانستان را روی دست گرفت، زمینهی خروج خود را فراهم کرد و آخرین سرباز خود را از افغانستان در ۳۰ اوت ۲۰۲۱ بیرون نمود.