عیسی اولینبار در چنداول کابل توسط مجاهدین امارت اسلامی دستگیر شد. عیسی اصلا رفته بود که لباس لیلامی بخرد، اما سر و وضعش، نوع راه رفتنش و طرز نگاهش به چپ و راست آنقدر مشکوک بود که بالاخره توجهی یکی از مجاهدین را بهخود جلب کرد. آن مجاهد عیسی را دستگیر کرد و به حوزه برد. مجاهدین پس از کمی تحقیقات متوجه شدند که این بندهی خدا جاسوس نیست، یک آدم عادی است. میخواستند او را از بند آزاد کنند، به عیسی گفتند به پدرت زنگ بزن که به حوزه بیاید.
سرانجام عیسی در بدل ضمانت آزاد شد و پس از مدتی از کابل به هرات رفت. روزی در شهر هرات دنبال پستهی بادغیس میگشت که ناگهان سروصدا بلند شد که «دزد! دزد! بگیرید او مردم.» عیسی میخواست از معرکه دور شود، اما دیر شده بود. طالبان از راه رسیدند و چند نفر را دستگیر کردند که یکی از آنان عیسی بود. وقتی به حوزه رسید، دهن و ماحول دهنش سرویس شد. سه چهار روز بعد به عیسی گفتند که به کاکایت زنگ بزن که بیاید حوزه. خلاصه در بدل ضمانت و مقدار جریمه از بند رها شد. پس به کابل آمد.
سه ماه بعدش به غزنی رفت. تازه به غزنی رسیده بود. در هتلی رفت که چایی بنوشد و غذایی بخورد، که شلوغ پلوغ شد. اینبار به اتهام دلالی پاسپورت دستگیر شد. در غزنی هم مثل سایر ولایات تحقیقات بعد از یک خوشآمدگویی پر از خشونت انجام میشود. از غزنی هم به قید ضمانت جانی و مالی آزاد شد.
دنیا بر عیسی تنگ شده بود. وقتی پس به کابل آمد، دنبال ویزای ایران میگشت. اینجا گیرش نیامد، راهی قندهار شد. چون از چند نفر شنیده بود که در قندهار سادهتر گیرش میآید. یکی دو روز در صف ایستاد شد و موفق نشد کاری از پیش ببرد. روز سوم او و چند نفر دیگر را طالبان از صف جدا کردند و باخود بردند. این دفعه اتهامش این بود که تو ویزای ایران را بهخاطر کیس اروپا میگیری؛ تو حتما کدام کاره بودی در گذشته. بزن که نمیزنی تا ثابت کنند که او در گذشته چه کاره بوده است. پدرش مجبور شد بهخاطر او به قندهار برود. پدرش آنجا که رسید، ماجرای کابل و هرات و غزنی را شرح داد و شهادت داد که این بدبخت تا پارسال رییسجمهور افغانستان بود، در چپن اشرف غنی درآمده بود و مردم فکر میکردند که اشرف غنی رییسجمهور است. در حالیکه رییسجمهور اصلی این بود.
عیسی وقتی از زندان طالبان در قندهار رها شد، از نزد پدرش فرار کرد و تا فیالحال معلوم نیست که اینبار در کدام ولایت و به چه اتهامی دستگیر شده. پدرش هم دنبالش نمیگردد، یعنی نمیداند کجا بگردد. در هرات و نیمروز که پیدایش نکرده است.