سرپرست وزارت تحصیلات عالی طالبان رسما دستور داد که تحصیل دختران متوقف شود. این فرمان در میان گروههای مختلف اجتماعی مایهی خشم و بیزاری شد؛ اما فرمان عجیبی نبود. اکثریت مطلق مردم میدانند که طالبان با رشد فکری و علمی زنان مخالفاند و به هر طریقی که ممکن باشد جلو این رشد را خواهند گرفت.
تعدادی از استادان دانشگاهها در افغانستان در واکنش به این فرمان از موقعیت استادی در دانشگاه استعفا کردند. استعفای استادان از دانشگاهها هرچند نشاندهندهی خشم این استادان است و وزن اخلاقی دارد، در عمل نه تنها تأثیری بر عملکرد طالبان ندارد بلکه آنان را خوشحال نیز میسازد. چرا؟ به این شرح:
طالبان به هر حال در این فکر هستند که مؤسسات تحصیلی را از افرادی که با فکر و فرهنگ طالبانی مخالفاند پاکسازی کنند. این کار به شناسایی چنان افرادی نیاز دارد. اکنون هر استادی که استعفا میکند در واقع به طالبان میگوید: «من از مخالفان سیاستهای آموزشی شما هستم.» طالبان هم دقیقا همین را میخواهند: اگر مخالف طالبان یا سیاستهای آموزشیشان هستید، مؤسسات تحصیلی را ترک کنید.
استعفا از نهادهای تحصیلی اگر فقط نشان یک اعتراض اخلاقی باشد، دربارهاش چیز زیادی نمیتوان گفت. افراد حق دارند بهعنوان استاد در دانشگاهها تدریس کنند یا نکنند. خشمشان در برابر سیاستهای زنستیزانهی غیرانسانی طالبان نیز کاملا مشروع و قابل درک است. اما اگر تصور این است که استعفا از این نهادهای تحصیلی به نحوی طالبان را با بحران روبهرو خواهد کرد یا آنان را به تجدید نظر در مواضعشان واخواهد داشت، چنین تصوری اشتباه است. برای اینکه حتا اگر تمام دانشگاههای کشور تعطیل شوند و در سراسر افغانستان بهجای دانشگاه مدرسهی دینی ساخته شود، طالبان نه فقط از این وضعیت ناراحت نخواهند شد که دقیقا همین آرزویشان است. چه وضعیتی بهتر از اینکه دانشگاهی نباشد، زنی تحصیل نکند، استاد دانشگاهی وجود نداشته باشد و همه دستار بر سر ببندند و به مدارس دینی رو بیاورند. طالبان وقتی دربارهی آموزش فکر میکنند چنین تصویری در ذهن خود دارند.
استعفای استادان، اگر معطوف به فشار آوردن بر طالبان باشد، راه حل کارآمدی نیست. این استعفا تنها پیآمدی که دارد خالی شدن یک کرسی در دانشگاه به نفع یکی از مبلغان افراطیگری است. شما که استعفا کردید، طالبان بهجای شما یکی از همان استادانی را میگذارد که بزرگترین سند علمیاش برای استادی صدوچهل حلقه ماینی است که برای کشتن شهروندان افغانستان کار گذاشته و منفجر کرده است. این دیگر مبتنی بر حدس و گمان نیست. همین وزیر تحصیلات عالی که فرمان متوقف کردن تحصیل دختران را صادر کرده است، چندی پیش به صراحت گفت که معیار امتیاز علمی در افغانستان از این پس همان ماینگذاری مجاهدین است و لاغیر.
استعفا در نظامی میتواند بهعنوان یک ابزار فشار یا تصحیح رفتار بهکار برود که خود آن نظام هم معتقد به کارآمدی و پیشرفت باشد. وقتی یک نظام اساسا سیاستش این باشد که کشور را به پانزده قرن قبل برگرداند، استعفای یک استاد دانشگاه دقیقا همین سیاست را کمک میکند. شما اگر در هند یا سنگاپور یا آلمان و مالیزیا از دانشگاه به رسم اعتراض استعفا کنید، مقامات وزارت تحصیلات عالی این کشورها نگران میشوند. اگر چندین استاد همزمان استعفا کنند، وضعیت بحرانی میشود. چرا؟ برای اینکه در این کشورها استعفای گروهی استادان یعنی سکته افتادن در روند آموزش (که اهمیت فوقالعاده دارد). استعفای گروهی استادان دانشگاه در افغانستان امروز نیز سبب سکتگی در روند آموزش میشود، فقط با این تفاوت که در این کشور این سکتگی نه فقط مقامات حکومتی را نگران نمیکند بلکه خوشحال هم میسازد. چرا؟ برای اینکه آموزش دانشگاهی در نظر طالبان هیچ ارزشی ندارد. شما وقتی به طالبان بگویید: «فلان دانشگاه تعطیل شد»، طالبان خواهند گفت: «خدا را شکر.»
در چنین نظامی و با حاکمان و سیاستگرانی از این دست، استعفای استادان هیچ حاصلی ندارد. البته روشن است که کسی را ملامت هم نمیتوان کرد. کار دشوار است در جایی که وزیر تحصیلات عالیاش به تو بگوید: «ارزش این تروریست ماینگذار بیسواد در همین دانشگاه بیشتر از توست که عمری برای کسب دانش و فرهیختگی تلاش کردهای.»