سالها است که مردم مناطق مرکزی از محرومیت و انکشاف نامتوازن رنج میبرند و خودشان را فراموششده میپندارند. بسیاری از باشندگان مناطق مرکزی حتا انتظار برای تطبیق برنامههای انکشافی را نیز بیهوده میدانند. از همین رو باشندگان این مناطق تلاش میکنند تا با این محدودیتها مبارزه کنند.
از ساخت سرک و مکتب تا ساخت شفاخانه، از برنامههای اند که مردم مناطق مرکزی بیشتر روی آن هزینه کردهاند. در این گزارش سراغ مکاتبی رفتهایم که در شرایط دشوار اقتصادی از سوی مردم ساخته شده تا همهی دانشآموزان -فارغ از جنسیتشان- بتوانند درس بخوانند. اما به نظر میرسد که این دورنما در همه مکاتب اکنون عملی نمیشود.
میراث جنگ و تبعیض
یک دستش نیست، با دست دیگر بیل میزند و در جمع نیروهای رضاکار برای ساخت یک مکتب حضور دارد. او بیشتر از دیگران تلاش میکند که معلولیتش به چشم نیاید و سهمی در برآورده کردن رویای کودکانش داشته باشد. او میگوید: «سالها است که بچههایمان در سرما و گرما بدون هیچ گونه امکانات درس میخوانند. هرچه تلاش کردیم تا در حکومت قبلی و فعلی کسی برای ما تعمیر مکتب بسازد، اما کسی توجه نکرد. حالا هم با شانهی خود مان این را رضاکارانه کار میکنیم.»
یوسف عادلی، پدر پنج فرزند (چهار دختر و یک پسر) است. او زمانی که هفت سال داشت، در جریان جنگهای داخلی حزبی آسیب دید. در نبود امکانات پزشکی و با درمان خانگی نه تنها این آسیبدیدگی بهبود نیافت، بلکه به قطع دستش انجامید. قطع شدن دستش و حضور طالبان در دوره اول، او را مانند میلیونها کودک دیگر افغانستان از آموزش باز داشت و به محرومیت و مشکلات او بهعنوان یک فرد معلول افزود.
عادلی ۳۸ سال دارد. او میگوید که عمرش به انتظار ساخت مکتب و پایان یافتن این محرومیتها سر شده است و اکنون نمیخواهد که فرزندانش نیز در این حسرت و محرومیت بزرگ شوند.
این باشنده منطقهی «نالج» ولسوالی میرامور ولایت دایکندی که توانایی حمایت مالی از ساخت مکتب را ندارد، دوشادوش دیگر باشندگان نالج روزانه بهصورت رضاکار در ساخت مکتب سهم میگیرد.
«نالج»
نالج نام منطقهی کوهستانی واقع در ولسوالی میرامور ولایت دایکندی است. حدود پنج هزار نفر نفوس دارد. ساکنان این محله هزینههای زندگیشان را از طریق دامداری و زراعت تأمین میکنند، اما در سالهای پسین از تغییرات اقلیمی و خشکسالی بهشدت متأثر شدهاند. این وضع به گرفتاری و فقر ساکنان محل افزوده است.
باشندگان این منطقه تنها راه نجات از دام این آفات طبیعی و فقر روزافزون را آموختن علم میدانند. آنان میگویند که اگر فرزندانشان باسواد شوند و تحصیل کنند، وضع زندگیشان تغییر میکند و از زندان طبیعی نجات مییابند. اما نبود فرصتهای آموزشی و محرومیت به این دورنما سایه انداخته است. از همین رو ساکنان محل برای رسیدن به این هدف، کار ساخت یک مکتب را در تابستان ۱۴۰۱ آغاز کردهاند.
نان
باشندگان نالج میگویند با آنکه سرمایهای ندارند، اما آینده دارند و برای ساختن آن باید از نداشتههایشان هزینه کنند. ملاجان، یکی دیگر از باشندگان نالج میگوید: «غذا کمتر میخوریم تا بتوانیم نیاز آموزشی کودکان را برآورده سازیم. پیش از این اگر یک نان میخوردیم اکنون نیم نان میخوریم و مصمم هستیم که مکتب و آیندهی فرزندانمان را بسازیم.»
مانند ملاجان سایر مردم نالج نیز میگویند که سالها در انتظار و در تلاش این بودهاند تا دولت یا نهادهای امدادرسان به نیاز آموزشیشان توجه کنند و در منطقهیشان مکتبی بسازند، اما هرگز به این خواست توجه صورت نگرفته است. از این رو آنان خودشان تلاش میکنند که به هر ترتیب ممکن با محرومیتها مبارزه و فرصت خلق کنند.
این در حالی است که اگر شانس با دانشآموزان نالج یار شود، دو ماه اول سال را در مسجد یا خانههای مردم مکانی برای آموختن پیدا میکنند، اما همیشه شانس یار نیست. این کودکان مجبورند چند ماه سال را در دامنهی کوهها در سرما بهدنبال آفتاب و در گرما بهدنبال سایه بروند تا چیزی بیاموزند. از همین رو باشندگان محل با آنکه درگیر فقر، خشکسالی و بیکاری هستند، تصمیم به ساخت مکتب گرفتهاند؛ اما اینکه مکتب چه زمانی تکمیل خواهد شد، معلوم نیست.
حبیب قاسمی، نمایندهی محل و عضو کمیته هماهنگی ساخت مکتب نالج میگوید: «سالها دانشآموزان در فضای باز یا در خانههای مردم تدریس میشدند. نبود یک مکان مشخص و مشکلات روی انگیزهی دانشآموزان اثر کرده بود و این را مردم متوجه شده بودند.»
این مکتب روی زمین اهدایی و با بودجهی مردمی قرار است در دو منزل ساخته شود. طبق نقشه، این مکتب ۱۸ اتاق خواهد داشت که از این جمع ۱۴ اتاق برای صنف آموزشی و متباقی برای بخش اداری، کتابخانه و محل بودوباش آموزگاران اختصاص مییابد. اکنون ۲۵ درصد کار ساخت این مکتب تکمیل شده است. قاسیمی میگوید که تکمیلشدن کار این مکتب بستگی به تأمین بودجه مالی مردم دارد. «کارش را آغاز کردیم. مردم بهگونهی رضاکار کار میکنند و از کوه سنگ میآورند، اما سمنت و متباقی مواد ساختمانی باید خریداری شود که در شرایط کنونی در توان مردم نیست.»
هزینهی ابتدایی ساخت این مکتب نزدیک به پنج میلیون افغانی برآورد شده است که بخشی از این مقدار را مردم پرداختهاند. تأمین متباقی هزینهها به میزان بارندگی و وضع اقلیمی بستگی دارد.
در حالیکه در بعضی نقاط همین منطقه مردم برای تأمین آب آشامیدنیشان در تابستان با مشکل مواجهاند، منابع میگویند که اگر خشکسالی به این وضع شدت نبخشد و به حاصلات زراعتی آسیب نرساند، آنان زودتر کار مکتب را تکمیل خواهند کرد.
یگانه لیسه
این محل پرجمعیت تنها یک لیسه دارد. تعمیری که ۱۶ سال قبل در سال ۱۳۸۵ مردم آن را ساختهاند، دارای ۱۲ اتاق است. از این جمع تنها نُه اتاق آن برای صنف، یک اتاق برای مدیریت و دیگر برای سرمعلم و سومی برای آموزگارانی که از نقاط دور به آنجا میآیند، اختصاص یافته است. افزون به کمبود آموزگار و کتاب، مشکل جدی نبود صنف است که افزایش جمعیت به آن دامن زده است.
امان داوودیان، یکی از آموزگاران این مکتب میگوید که تعمیر کنونی این لیسه نیز بهشدت نیاز به ترمیم دارد.
مکتب اسپوک
روستای «اسپوک» نیز در ولسوالی میرامور ولایت دایکندی موقعیت دارد. جمعیت این روستا بیشتر از ۱۲۰ خانواده است که از طریق دامداری و زراعت زندگیشان را سپری میکنند. اما در سالهای اخیر از تغییرات اقلیمی و خشکسالی بهشدت آسیب دیده و محصول مهم زراعتی آن (بادام) به یک سوم کاهش یافته و بهشدتِ فقر بین مردم افزوده است. با این حال، در کنار سایر کمکها، هر خانه یک سیر بادام را نیز برای تأمین هزینهی ساخت این مکتب هزینه کرده است.
در کنار دیگر محرومیتها چون نداشتن کلینیک و سرک، تا سال ۱۳۹۴ این محل مکتب نیز نداشت و این امر سبب بازماندن کودکان، بهویژه کودکان دختر از آموزش شده است. هرچند صندوق حمایت از کودکان سازمان ملل (یونیسف) برای جبران این وضع از سال ۱۳۹۴ تا سال ۱۳۹۷ برای مردم کورسهای کوتاهمدت ابتداییه برگزار میکرد، اما مردم محل میگویند که این کورسهای آموزشی مؤثریت چندانی نداشته و نتوانسته است که جای مکتب رسمی را بگیرد. از سوی دیگر، دولت نیز به این مشکل توجه نکرده است.
منابع میگویند که سالها دادخواهی برای ایجاد مکتب ابتداییه در محل بینتیجه ماند تا اینکه در سال ۱۳۹۷ مردم محل با اصرار زیاد موفق شدند که منظوری ایجاد یک مکتب ابتداییه را از وزارت معارف بگیرند. مکتبی بدون هیچ گونه امکانات آموزشی، اما با این وجود موجب شادی مردم محل شد. عکسهایی منتشر شده از این مکتب نیز نشان میدهد که دانشآموزان دوره ابتداییه در فضای باز در دامنهی کوه درس میخواندهاند. منابع میگویند که این وضع تا اواسط سال ۱۳۹۸ ادامه یافته است.
در تابستان ۱۳۹۸، خادم فیاض، یک مهاجر افغانستانی مقیم استرالیا برای این مکتب چهار خیمه اهدا کرد. این مهاجر میگوید: «زندگی مهاجری آسان نیست، اما زمانی که عکس دانشآموزان را دیدم و تحقیق کردم، به این نتیجه رسیدم که حداقلترین کار را برای گسترش آگاهی انجام دهم.»
منابع میگویند که برپایی خیمه برای این مکتب، روی میزان یادگیری دانشآموزان اثر گذاشت و مایهی دلگرمی شد تا مهاجرین بیشتر برای آموزش و دانشآموزان کار کنند.
در تابستان ۱۴۰۱، خادم فیاض با همکاری افراد دیگر که در چوکات نهاد «تعاون سبز» فعالیت دارند و اکثریت مهاجراند، کار ساخت مکتب اسپوک را آغاز کردند. فیاض میگوید که در افغانستان کارهای مقطعی زیادی انجام شده است و مقطعیبودنشان منابع و فرصتهای زیادی را هدر داده است. «ما در نهاد تعاون سبز این را در ذهن داشتیم که خیمه مشکل دانشآموزان را حل نمیکند. همین بود که با توجه به عزم دانشآموزان برای آموختن، با دوستان مان و مردم محل صحبت کردیم. به این ترتیب کار ساخت مکتب ابتداییه اسپوک آغاز شد.»
مکتب ابتداییه اسپوک دارای شش اتاق معیاری است و کارهای آن بهصورت پخته تا ۹۶ درصد تکمیل شده است. هزینهی مجموعی ساخت این مکتب یک میلیون و ۹۰۰ هزار افغانی برآورد شده است. از این میان یک میلیون و ۴۰۰ هزار افغانی پرداخت و بیش از ۵۰۰ هزار افغانی دیگر برای تکمیل کار ساختمانی و خرید تجهیزات آن باقی مانده است.
با این وجود، در زمستان امسال آموزشگاههای زمستانی برای دانشآموزان متوسطه در صنفهای بدون شیشهی این مکتب ایجاد شده است. اما از بهار سال ۱۴۰۲، دانشآموزان دوره متوسطه و لیسه یکجا مسافت ده کیلومتری را باید طی و از مسیرهای پر پیچوخم عبور کنند تا به لیسهی تگاب ولسوالی میرامور برسند. این مسیر پر پیچوخم، به خموپیچهای زندگی دختران افزوده و شماری از آنان را از آموزش محروم کرده است.
با وجود این مشکلات، در روستای اسپوک بهطور میانگین سالانه حدود ۲۵ دانشآموز موفق به فراغت از مکتب میشوند که از این میان کمتر از نیم آنان میتوانند از دیگر موانع عبور و به دانشگاهها راه یابند.
لیسه سر تاله سیداحمد
این لیسه در یکی از مناطق دورافتاده در بخش شمالی ولسوالی جاغوری ولایت غزنی ساخته شده است. دارای ۱۲ صنف درسی، یک دفتر، کتابخانه برای مطالعه، لابراتوار، کامپیوترلب، گدام و انباری برای وسایل مکتب و محل اقامت با سرویس بهداشتی کامل برای آموزگاران شبباش است.
ده آموزگار این لیسه از بیرون از منطقهای اند که مکتب در آن واقع شده است و مجبورند که شب در این مکتب بمانند. تمام هزینهی ساخت این مکتب را «نهاد باران» با همکاری مردم پرداخته است.
افزون به این، اکنون مردم برای ارائه آموزش به دانشآموزان آموزگار استخدام کرده و از صنف چهارم به بالا به دانشآموزان آموزش رایگان ارائه میکنند.
مسئولان «نهاد باران» که اکثرا مهاجران اند، میگویند که هزینهی ارائهی این خدمات ماهانه بیش از ۸۰ هزار افغانی میشود که آنان پرداخت میکنند. بهگفتهی آنان، تاکنون بیش از ۱۳۰ لک افغانی برای ساخت این مکتب هزینه شده است و قرار است کار احاطهی آن سال آینده آغاز شود که حدود ۱۵ لک افغانی هزینه خواهد داشت.
مکتب ابتداییه کاریز پاتو
مکتب ابتداییه سرکاریز در منطقهی «پاتو»ی ولسوالی جاغوری ساخته شده است. این مکتب دارای نُه اتاق درسی است و هزینهی ساخت آن چهار میلیون و ۵۰۰ هزار افغانی برآورد شده که از این میان، سه میلیون و ۲۰۰ هزار آن تا اکنون پرداخت شده است. این هزینهها را نهاد «تعاون سبز» به همکاری مهاجران افغانستانی و بنیاد آغاخان تأمین کرده است.
امین حیدری، یکی از اعضای تشکیلکنندهی «نهاد باران» میگوید: «توسعهی هر کشور مدیون آموزش است و افغانستان بهشدت به آن نیاز دارد.»
بهگفتهی حیدری، حق آموزش نباید سیاسی شود و همه بدون تفکیک جنسیت باید از این حق برخوردار شود تا توسعهی اجتماعی و اقتصادی افغانستان رقم زده شود. این در حالی است که اکنون زنان و دختران در افغانستان از تمام حقوق حتا حق آموزششان در تمامی سطوح محروم شدهاند.
او از مردم میخواهند که بیشر از پیش روی آموختن هزینه کنند. «تعاون سبز» و «نهاد باران» که از سوی مهاجران راهاندازی شدهاند، تا اکنون در قسمت ایجاد کتابخانه، راهاندازی آموزشگاههای رایگان، ایجاد مکاتب، حمایت از دانشآموزان، ساخت سرک، پُل و اعمار مکانهای ورزشی در چندین ولایت، از جمله غور، غزنی، دایکندی، میدانوردک، بامیان و کابل کار کرده است. اعضای تشکیلدهندگان این نهادها میگویند که هدف آنان از سهمگیری در ساختوسازها فراهمآوری زمینهی آموزش برای همه، بهویژه دختران و زنان بوده و است.
در همین حال، مهاجرانی که نهادهای «تعاون سبز» و «باران» را ایجاد کردهاند، میگویند که هرچند وضع زندگی بسیاری از افغانستانیها در داخل و خارج از افغانستان مساعد نیست، اما با این وجود باید برای بهبود اوضاع، بهویژه در بخش رشد معارف و تحصیل همه با هم تلاش کنند.
این در حالی است که اکثر مهاجرین افغانستانی بهدلیل نداشتن تخصص به کارهای شاق ساختوساز مصروف اند و مجبور هستند که شش روز در هفته کار کنند.
یادآوری: یکی از چالشهای جدی معارف افغانستان در ۲۰ سال گذشته نبود مکان درسی بوده است. این مشکل نه تنها در دهات، بلکه در بزرگشهرها نیز وجود داشته و دانشآموزان در فضای باز تدریس شدهاند. طبق معلومات و منابع موجود، حدود نیمی از مکاتب در افغانستان تعمیر ندارند. این مشکلات در ولایتها، بهویژه ولایتهای کوهستانی بیشتر بوده است. چنانچه طبق گزارش وزارت معارف افغانستان، تنها ۶۰ درصد مکاتب دایکندی تا سال ۱۳۹۴ تعمیر نداشته است و در بعضی مناطق مکاتب ۲۰ کیلومتر از محلهی دیگر فاصله داشته است. محمداشرف غنی در دور دوم ریاستجمهوریاش وعدهی ساخت بیش از شش هزار مکتب را داد، اما این وعده عملی نشد و در سال ۱۳۹۸ تنها تهداب دو هزار و ۷۰۰ باب مکتب را آغاز کردند که اکنون معلوم نیست کار مکاتب به کجا رسیده است.