با روی کارآمدن طالبان در آگست ۲۰۲۱، ورق برگشت و زندگی مردم دگرگون شد. علاوه بر تغییر نظام، بسیاری از بخشهای جامعه نیز از این تغییر مصون نماندند. نیمی از جمعیت کشور که زنان اند عملا از کار بیکار شدهاند و بخشهایی که زنان پیش میبردند با نیروی انسانی ناکافی روبهرو است. کم شدن کارمندان زن در بخش صحت یکی از تغییراتی است که در یک سالونیم اخیر مشاهده میشود. برخی داکتران در گفتوگو با روزنامه اطلاعات روز میگویند که با به قدرت رسیدن طالبان تغییرات بسیاری در این سکتور ایجاد شده است.
از دست دادن وظیفه تا حذف اجباری
منیژه (مستعار)، داکتری است که تا چند ماه پیش در یکی از شفاخانههای پروان کار میکرد. پس از حاکمیت طالبان در افغانستان و شرایطی که حاکم شد، او و همکارانش با اینکه دو ماه از حکومت پیشین معاشی دریافت نکرده بودند، در زمان حکومت طالبان نیز پنج ماه بدون معاش به وظیفه میرفت تا اینکه محدودیتها بر زنان بیشتر شد و او ناچار شد کارش را رها کند. بهگفتهی او، علاوه بر این موارد، بدرفتاری با زنان در محیط کار افزایش یافته بود و همکاران مرد و زن اجازهی کار در یک محیط را نداشتند و تأکید طالبان بیشتر بر روی موضوع حجاب زنان بود.
این داکتر زنان با اشاره به برخورد طالبان با کارمندان شفاخانه میگوید که طالبان به پرسونل صحی احترامی قائل نبودند و همین موضوع فضای کار را برای کارمندان زن غیرقابل تحمل کرده بود. او میگوید: «طالبان و محدودیتهایشان خیلی زیاد بود و توهین و تحقیر میکردند. هیچ کارمند زن دیگری به جز بخش نسایی به شکل آزادانه نمیتوانست کار کند. بارها بهخاطر اونیفرم و حجاب شان تهدید میشدند، در حالی که همان چپن سفید حجاب شان است و نیاز به حجاب دیگری نیست.»
منیژه ادامه میدهد که مشکلات بخش صحت زیاد است و کار نکردن زنان در این بخش چالشهای بسیاری ایجاد خواهد کرد. از یکسو این قشری از جامعه حضورشان کمرنگ میشود و از سوی دیگر، خدماترسانی در این عرصه آنطوری که باید صورت نمیگیرد.
یکی از داکتران زن که در پنجشیر ایفای وظیفه میکرد، در اینباره میگوید برخی همکارانش بهویژه داکتران و پرستاران از کار بیکار شدهاند و همین موضوع عرضهی خدمات صحی را کاهش داده است. او میگوید: «نبود پرسونل صحی کافی خود میتواند باعث درمان نادرست و ناکافی شود، چون تعداد مراجعهکنندگان و مریضان زیاد و داکتر کم است.»
مرسل مناتی بیشتر از دو سال مسئول بخش تغذی عامه در وزارت صحت عامهی افغانستان بود. او پس از دو ماه بعد از روی کارآمدن طالبان از وظیفهاش برکنار شد. بهگفتهی او، اولین زنی بود که در وزارت صحت عامه، از بخش رهبری، از وظیفه برکنار شد؛ آن هم فقط بهدلیل اینکه یک زن است. او با اشاره به وضعیتی که زنان افغانستان با آن مواجهاند، میگوید تمامی زنانی که بهشمول او بیکار شدهاند مشکلات زیادی را متحمل میشوند. بسیاری از زنان در خانه کسی را ندارند که کار کند.
او میافزاید: «مخارج خانه به دوش من بود. وقتی بیکار شدم و درآمدی نداشتم، مشکلات من و خانوادهام بیشتر شد. قسمی که طالبان میگویند مردها کار کنند و زنها در خانه بنشینند، درست نیست. پدرم متقاعد شده بود و درآمدی نداشت.» او تأکید میکند اکثریت زنانی که وظیفه داشتند مخارج زندگی را تأمین میکردند. به همین منظور هم از نظر اقتصادی و هم از نظر اجتماعی حضور زنان در جامعه لازم و حتمی است. او با اشاره به گسترش فقر و بیکاری در افغانستان میگوید حضور کمرنگ زنان در بخشهای مختلف اجتماع سبب فلج شدن جامعه میشود و کشور را به سمت قهقرا و نابودی میکشاند.

کمبود کادر درمان متخصص
اغلب عرضهکنندگان خدمات صحی در کشور زنان اند؛ زنانی که بهعنوان داکتر، پرستار و قابله به دیگر زنان خدماترسانی میکنند. با روی کارآمدن طالبان تغییراتی در ارائهی خدمات صحی به میان آمده است. پس از سقوط افغانستان و روی کارآمدن طالبان، برخی داکتران مهاجرت کردند و برخی نیز با محدودیتهایی که طالبان برای کار زنان وضع کردهاند، کارشان را ترک کردهاند. این موضوع تأثیر زیادی در عرضهی خدمات صحی و دسترسی به آن گذاشته است.
یکی دیگر از داکتران نسایی و ولادی که در هرات فعالیت دارد، دربارهی مشکلات جاری در عرضهی خدمات صحی میگوید که خدمات نسبت به گذشته کمتر شده است. بهگفتهی او، در کلینیکی که او کار میکند کارمندان زن کم است، بهویژه در شیفت شب کارمندان زنی که قبلا کار میکردند فعلا حضور ندارند. این داکتر علت این مسأله را نداشتن محرم میداند. بهگفتهی او، زنان حق ندارند بدون محرم در شیفت شب به شفاخانه بیایند و کار کنند. به همین دلیل مریضان زن نیز کمتر به کلینیکها مراجعه میکنند. او با اشاره به رقم بالای مرگومیر در ولادتها، میگوید در هر صد هزار ولادت در افغانستان ۶۷۱ زن فوت میکند.
استعفای کارکنان بخش صحی یکی دیگر از موانع دسترسی به خدمات صحی است. این داکتر زنان که برای مدتی از فعالیت محروم شده بود، در ادامه میگوید که خلاء نبود داکتر زن حتا سبب مرگ مریض شده است. او میگوید: «تقریبا چند هفته قبل یک زن را به شفاخانهی یکی از ولسوالیها با فشار بلند که آخر دورهی حاملگیاش بود، آورده بودند. چون داکتر زنانهی ما استعفا داده بود، تا اینکه مریض به مرکز رسید، جان باخت. علت جانباختن آن زن این بود که داکتر زنانهی ما استعفا داده بود؛ بهخاطر اینکه طالبان شرایط را برایش تنگ کرده بودند.»
این محدودیتها از دو جنبه مشکلاتی را هم برای عرضهکنندگان خدمات صحی و هم بهعنوان دریافتکنندگان خدمات صحی بهبار میآورد. خوشحال نبیزاده، متخصص صحت عامه با اشاره به محدودیتهای وضع شده برای زنان و کارشان در اجتماع میگوید که بسیاری از زنان نمیتوانند به تنهایی سفر کنند. علاوه بر این، زنان و مردان باید در محیطی جداگانه کار کنند. تمامی این محدودیتها سبب شده تا خدمات صحی به درستی عرضه نشود. از سویی هم، محدودیتهای گسترده در برابر زنان مانند اینکه زنان نمیتوانند بدون محرم به داکتر بروند یا به تنهایی سوار موتر شوند، امکان دسترسی آنان به خدمات صحی را کمتر کرده است.
زنان بهدلیل اینکه مراحل بارداری، زایمان و شیردهی را میگذرانند جزو قشر آسیبپذیرند و خدمات صحی طوری طراحی شده است که به این دریافتکنندگان بیشتر برسد. او اضافه میکند: «حالا که زنان دست شان از کار گرفته شده است، هم عرضهی خدمات صحی را متأثر ساخته و هم دسترسیشان به خدمات صحی کمتر شده است.»
این گفتهها در حالی مطرح میشود که ادارهی بازرس ویژهی امریکا برای بازسازی افغانستان یا سیگار بربنیاد گزارش سازمان دیدبان حقوق بشر در توییتی نوشته بود که پس از وضع محدودیت بر زنان مبنی بر رفتن آنان بدون محرم شرعی به مراکز صحی، دسترسی به خدمات صحی بهطور بیپیشینهای کاهش یافته است.
طالبان با فرمانهای محدودکننده برای زنان، وضعیت زندگی را برای آنان دشوار کردهاند. چند روز پیش ریاست امر به معروف و نهی از منکر طالبان در قندهار دستور داده است که زنان کارمند بخش صحت بدون محرم به وظیفه نروند. گفته میشود این فرمان طالبان سبب خانهنشین شدن شمار زیادی از کارمندان بخش صحی خواهد شد.
طالبان پیش از این کار زنان در نهادهای غیردولتی داخلی و خارجی را نیز ممنوع کردهاند. سازمان داکتران بدون مرز دربارهی حذف زنان از فعالیتهای اجتماعی گفته است که بیش از ۵۱ درصد کارمندان بخش صحی آنان در افغانستان زنان هستند و بدون آنان ادامهی کار ممکن نیست.

تغییر در بودجه و نحوهی خدماترسانی
براساس آمار کمیته بینالمللی صلیب سرخ، میلیونها نفر در افغانستان به خدمات صحی دسترسی ندارند. بهدلیل اینکه هزاران مرکز صحی در افغانستان تعطیل شدهاند یا کار نمیکنند. بهگفتهی این نهاد، مریضان مجبورند مسافت طولانی را برای دسترسی به مراکز صحی طی کنند.
آقای نبیزاده در این باره میگوید در ابتدای سقوط افغانستان بسیاری از مؤسسات خارجی افغانستان را ترک کردند و دو هزار مرکز صحی که مراکز کمکی و مراکز اصلی خدمات صحی بودند، بسته شدند. بهگفتهی او، بسته شدن این مؤسسات سبب شد تا بار آنها بهروی سیستم صحی کشور بیفتد و مردم از دسترسی به خدمات محروم شوند.
این متخصص صحت عامه میافزاید پس از دوران جمهوریت وزارت صحت عامه فقط نقش نظارتی بر بودجه دارد. بهگفتهی او، بودجه از طرف ملل متحد مدیریت میشود و دونرها بهجای دولت کمکهای خود را به ملل متحد میدهند؛ مانند، «دبلیو اچ او» و یونیسف. آنها بودجه را به مراکز تطبیقکنندهی خدمات صحی میدهند که همین موضوع عرضهی خدمات را شکنندهتر کرده است. بهباور آقای نبیزاده، نقش نظارتی چندان مفید نیست.
او در ادامه میافزاید که در دوران جمهوریت بودجه برای سه سال بود و مؤسسات مطمئن بودند که بودجه برای این مدت زمان است؛ اما اکنون این اطمینان وجود ندارد و آنان برای مدت زمان کمتری بودجه دریافت میکنند. که همین موضوع سبب سردرگمی میشود و مؤسسات نمیتوانند با خاطرجمعی عرضهی خدمات داشته باشند.
مشکلات اقتصادی مردم و عدم دسترسی به دارو
پس از روی کارآمدن طالبان بسیاری از مشاغل از بین رفته و نهادها و سازمانهای بینالمللی افغانستان را ترک کردهاند. همین مسأله سبب مشکلات اقتصادی فراوان مردم شد. داکتر نبیزاده مشکلات اقتصادی را یکی دیگر از عوامل کمتر شدن دسترسی به خدمات صحی میداند. بهگفتهی او، ۵۰ درصد عرضهی خدمات صحی توسط بخش خصوصی ارائه میشود و با بدترشدن وضعیت اقتصادی مردم، آنان توانایی پرداخت هزینههای آن را ندارند و این عامل دیگری است که دسترسی مردم به خدمات صحی را کمتر میکند.
با تسلط طالبان برافغانستان و متوقف شدن کار نهادها و سازمانهای بینالمللی و مسدود شدن داراییهای افغانستان، فقر و بیکاری به اوج خود رسیده است. ادامهی این روند موجب نگرانی نهادهای کمکرسان شده است. پیش از این نهادهای کمکرسان هشدار داده بودند که ۹۷ درصد جمعیت افغانستان زیر خط فقر قرار دارند و نیمی از جمعیت کشور با گرسنگی مواجهاند و نیاز به کمک دارند. دفتر هماهنگی کمکهای بشردوستانهی سازمان ملل متحد (اوچا) گفته است که میزان افراد نیازمند در افغانستان در سال جاری میلادی به ۲۸.۳ میلیون نفر رسیده است. اوچا همچنان گفته است که در سال گذشتهی میلادی ۶.۶ میلیون نفر در افغانستان ناامنی غذایی را تجربه کردهاند.

مهرداد که به واسطهی شغل داکتری، روزمره با مریضان زیادی سروکار دارد میگوید از نظر اقتصادی بیش از ۹۵ درصد مردم در بدترین حالت ممکن هستند و اکثر مریضانی که به او مراجعه میکنند توان پرداخت هزینهی درمان خود را ندارند. اغلب آنان وقتی به او مراجعه میکنند ناامیدند و میگویند برای رها شدن از مشکلات قصد داشتهاند به زندگی شان خاتمه بدهند. آنان میگویند امیدی به ادامهی زندگی نیست؛ پولی وجود ندارد و زن و فرزندشان لباس گرم ندارند و آنان توانایی تأمین هزینههای زندگی را ندارند. او در ادامه میگوید ۳۰ یا ۴۰ درصد سرپرست خانوادهها زنان اند؛ کسانی که در مؤسسات و نهادهای خارجی کار میکردند یا در سکتور صحت یا در دانشگاه یا در مشاغل دیگر اما اکنون خانهنشین شدهاند. بهگفتهی این داکتر جوان، آنچه شاهد هستیم این است که همه چیز به سمت نابودی پیش میرود.
دستور اخیر طالبان مبنی بر ممنوعیت کار زنان در مؤسسات غیردولتی داخلی و خارجی نگرانی از قطع کمکهای بشردوستانه در افغانستان را افزایش داده است. سازمان ملل هشدار داده در صورتی که به زنان اجازهی کار داده نشود، ممکن است کمکها به این کشور قطع شود.
منیژه که شغل داکتری را ترک کرده و خانهنشین شده، مانند هزاران شهروند افغانستان از بیکاری و مشکلات اقتصادی رنج میبرد. همسرش که در دوران جمهوریت سارنوال بود پس از روی کارآمدن طالبان کارش را از دست داد و بهدلیل تغییراتی که در بخش قضا و سارنوالی ایجاد شده بود نتوانست بهکارش بازگردد. بهگفتهی او، اکنون همسرش دستفروشی میکند اما از پس هزینههای زندگی برنمیآید.
مهرداد یکی دیگر از عوامل تأثیرگذار در عدم دسترسی درست به خدمات صحی را گران شدن دارو میداند. بهگفتهی او، طی دو سال اخیر داروها گرانتر شدهاند؛ دارویی که یک مریض قبلا ده افغانی تهیه میکرد، اکنون بیست یا سی افغانی باید تهیه کند که اغلب مردم توانایی خرید آن را ندارند. وی علت این موضوع را کم شدن واردات دارو از کشورهای پاکستان، هند و ایران عنوان میکند.
تأثیرات روانی عدم حضور زنان در اجتماع
زنان هم عرضهکنندهی خدمات صحی هستند و هم اکثریت آنان دریافتکنندگان خدمات صحی اند. خانهنشین شدن آنان صدمهی جدی به عرضهی خدمات صحی وارد خواهد کرد و از سوی دیگر، تبعات روانی در پی دارد. آقای نبیزاده با تأیید این موضوع میگوید که این مسأله میتواند از نظر روانی تأثیر منفی بر زنان بگذارد. وقتی زنان در جامعه دستکم گرفته میشوند و بهعنوان جنس دوم در نظر گرفته میشوند، این موضوع سبب خودکمتربینی زنان میشود. به زنان القا میشود که آنان از مردان کمتر اند و استقلالیت ندارند و مردان باید دربارهی آنان تصمیم بگیرند. این مسأله فشار روانی زیادی بر روی زنان خواهد گذاشت.
بسیاری زنان با فرمانهای طالبان مبنی بر عدم اجازهی فعالیت در اجتماع و رانده شدن از کار، فشارهای روانی زیادی را تحمل میکنند. بهگفتهی آقای نبیزاده، زنانی که سالها تحصیل کردند و احساس مفیدیت در جامعه داشتند و خود را مؤثر احساس میکردند، فرصت یک زندگی اجتماعی از آنان گرفته شده و محکوم به ماندن در چاردیواری خانه هستند. او تأکید میکند که این مسأله جدی است که به روان زنان آسیب میزند و آنان را به سمت افسردگی و انزوا میکشاند و در درازمدت تأثیرات منفی بر روی خانواده و جامعه خواهد داشت.
زنانی که در این گزارش با آنان گفتوگو کردهام از مشکلات و تألمات روحیای که پس از خانهنشینی به آن دچار شدهاند، رنج میبرند. بیکاری و طرد شدن از اجتماع و مشکلات اقتصادی روزافزون از نظر روانی نیز آنان را تحت فشار قرار داده است. بیکاری و فقر حاکم و وضع محدودیتها بر زنان آنان را در تنگنا قرار داده است.
مهرداد با اینکه خود رواندرمان است، با تأیید این مسأله میگوید که اغلب کسانی که به او مراجعه میکنند آرمان رفتن به خارج از کشور را دارند و برای رهایی از مشکلات آن را بهترین راه میدانند. بهگفتهی او، دوران کرونا تبعات روحی و روانی بسیاری بر مردم داشت و بهدنبال آن سقوط کشور و تحولاتی که به میان آمد سبب شد مشکلات روحی و روانی مردم بیشتر شود. مهرداد با تأسف نسبت به آنچه در افغانستان جریان دارد، میگوید: «ای کاش داکتر نمیبودم. چون بیشتر از هر کسی همه روزه با درد و رنج مردم سروکار دارم و این واقعا آزاردهنده است. جدا از اینکه مراجعین ما چقدر صدمه دیدهاند، ما نیز آسیب دیدهایم.»