اطلاعات روز

زندگی در حصار؛ زنی تنها در میان محدودیت‌ها

زهرا

در گوشه‌ای از شهر مزار شریف زنی به چشم می‌خورد که روزگار پساطالبانی هیچ راهی برایش باقی نگذاشته است تا حداقل کاری که می‌تواند برای خود و خانواده‌اش انجام دهد. زنی که روزی وکیل‌مدافع و مشاور حقوقی بود و دوشادوش مردان در دادگاه‌ها از حقوق مؤکلین‌اش دفاع می‌کرد و در گوشه و کنار شهر برنامه‌های آگاهی‌دهی حقوقی را برای زنان به‌طور رضاکارانه برگزار می‌کرد.

منیره سادات (مستعار)، در سال ۱۳۹۸ از دانشکده‌ی حقوق و علوم سیاسی دانشگاه بلخ فارغ‌التحصیل شد. وی در طول چهار سال تحصیلی‌اش دانشجوی ممتاز بود و به رشته‌ای که می‌خواند به‌شدت علاقه‌مند بود. او می‌گوید: «از همان دوران مکتب که شاهد اوضاع مردسالار و نابرابر اجتماع بودم، تصمیم گرفتم تا در آینده کسی باشم تا از زنانی که به هر دلیلی حقوق‌شان زیر پا می‌شود، حمایت کنم. به همین خاطر در آزمون سراسری کانکور سال ۱۳۸۴ رشته‌ی حقوق را انتخاب کردم.» او در ادامه‌ می‌گوید که در کنار دانشگاه، در انجمن وکلای مدافع ولایت بلخ کارآموز بود و برای آینده‌اش برنامه‌ی منظم و هدف مشخص داشت. همچنان به‌قول خودش، در برنامه‌های رقابتی محاکمات تمثیلی که میان ولایت‌ها و مرکز برگزار می‌شد، از همه پسران و سایر دختران پیشی می‌‌گرفت و برنده می‌شد که این برایش اعتمادبه‌نفس می‌بخشید.

منیره بعد از فراغت از دانشگاه در کنار این‌که ازدواج کرد، ستاژ وکالت را فراگرفت و در سال ۱۳۹۹ عضویت انجمن وکلای مدافع ولایت بلخ را بدست ‌آورد. او به فعالیت‌های حرفوی و اجتماعی‌اش ادامه داد و یک دارالوکاله ایجاد کرد تا در آن‌جا بتواند با استفاده از دانش و مهارت‌هایش شغل مورد علاقه‌اش که دفاع از حقوق زنان در دادگاه بود را به پیش ببرد. او از این دوران به‌عنوان بهترین و درخشان‌ترین دوران زندگی‌اش یاد می‌کند.

زنان تا قبل از حاکمیت طالبان از فرصت‌های خوب حقوقی و قضایی برخوردار بودند ولی بعد از آن، همه‌ی دادستان‌ها، سارنوالان و وکلای‌ مدافع خانه‌نشین شده یا در خفا زندگی می‌کنند. عکس: شبکه‌های اجتماعی

شروع ترس و سردرگمی

دور اول حکومت طالبان توأم با ده‌ها نوع اقدامات محدودکننده علیه زنان بود. از جمله، عدم دسترسی به خدمات صحی در صورت نبود محرم شرعی، حجاب اجباری، ازدواج اجباری، سنگسار و انواع محدودیت‌های دیگر. در دور دوم حکومت این گروه نیز وضعیت بهبود نیافت. طالبان همین‌ که نظام را بدست گرفتند، عفو عمومی اعلام کردند؛ اما این نیز دیری دوام نیاورد. ذبیح‌الله مجاهد، سخن‌گوی طالبان در روزهای نخست به قدرت‌رسیدن این گروه گفت: «پس از اعلام عفو عمومی، هیچ‌کسی اجازه‌ی داخل‌شدن به خانه‌ها، تعقیب و تحقیق مردم را ندارد و هیچ فردی نباید تهدید یا مجازات شود. همه تحت حمایت امارت اسلامی است. و کسی اجازه ندارد که خلاف عفو عمومی عمل کند.»

این اقدام طالبان اندکی باعث آرامش خاطر مردم شد که شاید بتواند زیر سایه‌ی حاکمیت طالبان زندگی نسبتا مسالمت‌آمیزی داشته باشند ولی عهدشکنی طالبان نسبت به وعده‌ی‌ عفو عمومی‌شان نیز دور از تصور نبود. افراد طالبان درست یک هفته بعد از اعلام عفو عمومی تلاشی خانه‌به‌خانه را برای پیداکردن نظامیان پیشین آغاز کردند. مادر منیره می‌گوید: «دامادم قدیر (مستعار) به‌خاطری که افسر پولیس بود، بعد از مدتی پنهانی زندگی‌کردن مجبور شد از ترس دستگیری طالبان به ایران مهاجر شود. چون قاچاقی به ایران رفت، در مسیر راه از صخره پایین افتید و پای راستش شکست.»

منیره می‌گوید: «همان‌گونه که حدس می‌زدیم فضا برای زنان هر روز تنگ و تنگ‌تر می‌شد. فقط می‌خواستم که فرصت کار از من گرفته نشود تا حداقل بتوانم خرج مسیر راه ایران را جور کنم و پیش شوهرم بروم ولی دو هفته بعد که به‌خاطر طی مراحل یک قضیه به محکمه‌ استیناف رفتم، دیدم هیچ زنی وجود ندارد. فقط افراد طالبان را دیدم که در هر گوشه و کنار دراز کشیده یا مشغول عکس‌گرفتن با میز و چوکی‌ها اند. با نگاه‌های عجیب و غریب و توهین‌آمیز آنان روبه‌رو شدم که بدون هیچ سؤالی آن‌جا را ترک کردم و در مسیر راه گلویم را بغض گرفت.»

محدودیت در پوشش زنان

وزارت امر به معروف طالبان به تاریخ ۱۸ ثور ۱۴۰۱ فرمانی مبنی بر پوشش کامل و حجاب اجباری را صادر کرد که واکنش‌های زیادی را به‌دنبال داشت. از جمله، نمایندگی سازمان ملل متحد در افغانستان (یوناما) در اعلامیه‌ای از حکم تازه‌ای طالبان مبنی بر اجباری‌بودن حجاب و پوشش کامل زنان توسط برقع یا عبا و روبند، ابراز نگرانی کرد.

منیره می‌گوید: «فردای آن روز من برخلاف عادتم روپوش سیاه و حجاب پوشیده به دفتر رفتم، چون قرار بود یکی از مؤکلینم برای مشاوره‌ی حقوقی بیاید. نزدیک‌های ظهر آن روز بود که دروازه‌ی دفتر محکم تک‌تک شد. بیرون شدم دیدم چند تا افراد طالبان با قنداق تفنگ به دروازه ضربه می‌زند. سلام و احوال‌پرسی کردم ولی آنان بدون هیچ توجهی به حرفم، به زبان پشتو گفتند که بدون محرم شرعی این‌جا چه می‌کنم؟ زنان بدون محرم شرعی اجازه ندارند از خانه بیرون شوند.» منیره همچنان می‌گوید: «از دوستانم که در محاکم به‌حیث دادستان یا وکیل‌مدافع کار می‌کردند، بارها شنیدم که افراد طالبان آنان را سیاسر و عاجزه خطاب می‌کردند.»

منیره بعد از آن برادرش را هر روز با خود به دفتر می‌برد تا این‌که طالبان رسما به تعقیب دادستان‌های زن برآمدند؛ زیرا تعدادی از زندانی‌هایی که قبلا در زندان‌های افغانستان محبوس بودند و در جریان سقوط دولت پیشین از زندان‌ها رها شده یا فرار کرده بودند، به‌دنبال انتقام بودند. این تهدید شامل همه‌ی کارمندان دستگاه قضایی به‌خصوص زنان می‌شد.

منیره می‌گوید: «تماسی از طرف دوستانم که در بخش قضا کار می‌کردند دریافت کردم که به من گفت چرا تا حال دفتر را بسته کرده و کار را رها نکرده‌ام؟»

محدودیت کاری و لغو جواز وکالت

حکومت سرپرست طالبان به تاریخ دوم قوس سال ۱۴۰۱ انجمن وکلای مدافع را با وزارت عدلیه ادغام کرد. منیره می‌گوید: «به ما گفته شد که تا گرفتن جواز کار از وزارت عدلیه، اجازه‌ی کار روی پرونده‌های حقوقی و جزایی را نداریم. همین‌ که جواز وکالتم لغو شد تمام امیدم ناامید شد. چون می‌خواستم تحت هرگونه قیوداتی کارم را داشته باشم. در کنار تعهد، من به آن کار شدیدا نیاز داشتم.» مادرش می‌گوید که او به جز منیره دو دختر دیگر نیز دارد که صنف یازدهم و هشتم مکتب اند و یک پسری که ترمیمگاه مبایل ایجاد کرده و از درس و مکتب دلسرد شده است. او می‌گوید منیره به‌عنوان خواهر بزرگ‌تر همیشه باعث تشویق و انگیزه و یک نمونه‌ی موفق برای خواهران و برادر کوچک‌اش بود، حال که منیره در کنار از دست‌دادن جواز وکالت، امید و چشم‌اندازش به آینده را نیز از داده است، این خود باعث دلسردی برای خواهران و برادرش شده است.

منع سفر بدون محرم شرعی

طالبان در ۲۶ دسامبر ۲۰۲۱ سفر زنان را در صورتی‌که یک مرد محرم همراه نداشته باشند ممنوع اعلام کردند. خانم سادات می‌گوید: «رابطه‌ی‌شان با خانواده‌ی شوهرش چندان خوب نیست.» او که دوست ندارد در این مورد زیاد حرف بزند، می‌گوید با خانواده‌ی شوهرش قطع رابطه کرده است. وی همانند سایر زنان افغانستانی که خود را در حصار محدودیت‌های طالبان حس می‌کند، کوشش می‌کند بغض گلویش را قورت بدهد. «به سختی کمی پول قرض پیدا کردم تا ایران پیش شوهرش بروم ولی حالا این کار را نیز نمی‌توانم. چون در میدان هوایی نیروهایی طالبان مانع سوارشدن زنان به هواپیما می‌شوند. شوهرم مریض و تنها است ولی من هیچ کاری از دستم برنمی‌آید. احساس می‌کنم توسط زنجیر محدودیت‌های طالبان محاصره شده‌ام و دقیقا حس یک زندانی را دارم.»

شکیبا (مستعار)، که قبلا با جی‌آی‌زید کار کرده است، می‌گوید: «چندی پیش می‌خواستم مادرم را به پاکستان برای تداوی ببرم ولی طالبان به‌دلیل نداشتن مرد همراه به ما اجازه‌ی سوارشدن به هواپیما را ندادند.» او می‌گوید که هرچه به آنان اصرار کرده که مریض‌اش عاجل است و کسی دیگر را ندارد، اما افراد طالبان به حرف‌هایش توجه نکرده‌اند.

شیلا مددگار (مستعار)، که قبلا در دانشکده‌ی ادبیات فارسی دانشگاه بلخ به‌حیث استاد ایفای وظیفه می‌کرد، می‌گوید حتا در داخل شهر نمی‌تواند راحت گشت‌وگذار یا خرید کند. او می‌افزاید که طالبان به رانندگان تکسی گفته‌اند که زنان بدون محرم و زنانی که روبند و عبا نداشته باشند را سوار موتر نکنند، در غیر آن‌صورت جریمه خواهند شد. او که به‌گفته‌ی خودش قبلا با موتر خودش به محل وظیفه می‌رفت و خودش رانندگی می‌کرد، حالا مجبور است ساعت‌ها کنار جاده منتظر تکسی بی‌ایستد.

این زنان معتقداند که محدودکردن آنان توسط طالبان به معنای هراس این گروه از داشتن جامعه‌ی آگاه و بیدار است. به‌گفته‌ی آنان، طالبان به درستی به این امر واقف ‌اند که زنان باسواد و رشدیافته، منجر به جامعه‌ی آزاد و آگاه می‌شوند که در این‌صورت، حکومت‌کردن بر چنین جامعه‌ای کار سختی خواهد بود و از توانایی و ظرفیت حکومت طالبان بیرون است.