فریاد اعتراض زنان در میدانهای باز تقریبا دیگر به گوش نمیرسد؛ اما زنان معترض کاملا خاموش نشدهاند. برخی از فعالان حقوق زن و بانوانی که تجربهی اشتراک در اعتراضهای مدنی در واکنش به محدودیتهای وضعشده علیه این قشر را داشتهاند، به روزنامه اطلاعات روز میگویند که پس از افزایش تهدیدهای امنیتی و سرکوب توسط طالبان، شیوههای اعتراضی زنان تغییر کرده است. آنان میگویند «لتوکوب، بازداشت، شکنجه، توهین، تهدید» و در برخی موارد گزارشهای نشرشده از «تجاوز» زنان بازداشتشده در رسانهها، سبب شده تا اعتراضهای خیابانی کمرنگ و جای خود را به گردهمایی در مکانهای سربسته دهد.
در یک روز گرم تابستانی که عقربهی ساعت ۰۱:۲۰ دقیقهی پسازچاشت را نشان میداد، در یکی از کوچههای شهر مزار شریف به دیدن زنی رفتم که در جریان نزدیک به دو سال حکومت طالبان، برای رسیدن به حقوق زنان دست از اعتراض نکشیده است.
این زن با اسم مستعار نیلوفر میگوید از نخستین افرادی بوده که در هفتهی نخست حضور طالبان در بلخ، در هماهنگی با دستکم ۳۰ زن جوان دیگر راهپیمایی اعتراضی را در جادههای شهر مزار شریف راهاندازی کرده است.
نیلوفر میگوید برای اینکه نبض اعتراضهای زنان کشور تا رسیدن به حق آموزش، تحصیل و کار زنان بزند، با دهها دختر دیگر به منظور رسیدن به این حقوق انسانی که طالبان با آنها در ستیز و ضدیت قرار دارند، از هیچ نوع مبارزه دست نکشیده و به راه خود ادامه میدهد.
زمانی که از نیلوفر در مورد علت کمرنگشدن اعتراضهای خیابانی زنان در ولایتهای کشور پرسیدم، اشک در چشمان آبیرنگاش حلقه زد و گفت: «بهدلیل اینکه عفت دختران بیچاره در خطر بود ما تصمیم گرفتیم شیوههای اعتراضی خود را تغییر دهیم. بازداشت، شکنجه، تهدید، لتوکوب و در برخی موارد تجاوز بالای دختران معترض بازداشتشده سبب شده تا ما در مکانهای سربسته اعتراض کنیم.»
این زن میگوید طالبان با ستیزی که در برابر زنان دارند، ارزشهای انسانی را پشت پا میزنند و تلاش دارند تا بهگونهی برنامهریزیشده زنان را از اجتماع حذف کنند.
نیلوفر بر ادامهی ایستادگی در برابر محدویتهای سختگیرانهی طالبان علیه زنان سخن میزند و میافزاید: «ما با تغییر شیوههای اعتراضی خود تا رسیدن به حقوق اساسیای که دین اسلام نیز برای ما اجازه داده است، ادامه میدهیم و در این راه خسته نمیشویم.»
تسلط دوبارهی طالبان به افغانستان، با دنیایی از محدودیتها و سختگیریها در بخش آموزش، کار، تحصیل و آزادیهای انسانی علیه زنان -که بزرگترین دستآورد مردم در ۲۰ سال پسین بیان میشود- به همرا بود و این روند با واکنشهای گستردهی داخلی و خارجی روبهرو شده است.
شماری از آگاهان میگویند طالبان پس از به قدرت رسیدن دوباره سیاست حذف زنان را روی دست گرفتند و تا اکنون دهها فرمان رسمی و شفاهی را برای سرکوب زنان صادر کردهاند.
بهباور این آگاهان، تبعیض، خشونت و محرومسازی زنان از حق آموزش، تحصیل و کار که حقوق اساسی بانوان است، چند برابر افزایش یافته است.
در نخستین نفسهای شکلگیری حکومت سرپرست طالبان، همزمان با وضع محدودیتهای سختگیرانه در برابر زنان، پای زنان به جادهها کشیده شد، ولایتهای مختلف گواه گردهمایی و راهپیماییهای گستردهی زنان معترض بود.
مژگان (مستعار)، یکی دیگر از بانوانی که سالها است برای حمایت از زنان دست از فعالیت نکشیده و پس از به قدرت رسیدن دوبارهی طالبان نیز برای پشتیبانی از همنوعان خود به جادهها برآمده است.
مژگان نیز مانند نیلوفر علت کاهش اعتراضهای خیابانی زنان را مشکلات امنیتی، بازداشت و شکنجهی زنان بیان میکند و میگوید: «خشونت در برابر زنان و برخورد نادرست با این قشر، ترس و وحشت را میان زنان بهوجود آورده است.»
او میافزاید: «به علت اینکه زنان بازداشتشده در زندانها مورد تجاوز قرار گرفتهاند، بیشتر دختران از ترس و دلهره دست از اعتراض کشیدهاند.»
مژگان تأثیرنماندن اعتراضها روی تصمیم طالبان را از دیگر علتهایی بیان میکند که سبب شده برخی از بانوان دست از دادخواهی بکشند و ماندن در چهاردیواری خانه را بهتر از سرکوب توسط طالبان بپندارند.
این بانوی جوان میگوید هرچند اعتراض در برابر فرمانهای طالبان شبیه گذشتن از هفت خوان رستم بوده و زنان با خشونتهای زیادی روبهرو شدهاند، اما این روند تأثیر چندانی روی تصمیم طالبان نداشته و تاهنوز دختران از حق کار و تحصیل محروم اند.
او میافزاید: «زنان لتوکوب، توهین، بازداشت و شکنجه را تحمل کردند تا اینکه به خواستهای مشروع شان برسند، اما بدبختانه تاهنوز خواستهای زنان تحقق پیدا نکرده است.»
مژگان میگوید با توجه به دشواریهای کار، زنان تصمیم گرفتهاند با تغییر شیوه، از روشهای دادخواهی در مکانهای سربسته و نشر اعلامیهها در رسانهها و شبکههای اجتماعی بسنده کنند.
در همین حال شکریه (مستعار)، یکی از فعالان حقوق زن و روانشناس در کنار مشکلات امنیتی، علتهای کاهش دادخواهیهای زنان در جادهها را در موارد دیگری نیز جستوجو کرده است.
این فعال حقوق زن، بیمهری نهادهای حقوق بشری و سازمان ملل متحد در برابر زنان، عدم فعالیت نهادهای مدافع حقوق بشری در کشور و عدم ایستادگی مردان در کنار زنان معترض را از علتهای دیگری بیان میکند که سبب شده تا زنان به اعتراضهای پنهانی رو بیاورند.
شکریه میگوید نهادهای جهانی حقوق بشر با خاموشی کامل تماشاگر سرکوب زنان معترض در افغانستان هستند و تنها با نشر اعلامیههای بلند، میخواهند بار مسئولیتشان را کم کنند.
خانم شکریه با ابراز نگرانی از بیسرنوشتی بانوانی که هنوز هم در زندانهای طالبان هستند، میگوید: «دختران زیادی هنوز زندانی هستند. هیچ فرد یا گروهی توان پیگیری پروندههایشان را ندارد. هیچ مردمی جرأت این را ندارد که در کنار زنان به خیابان بیاید. به همین علت انگیزهی زنان کمرنگ شده است.»
از سوی هم، جمیله حسام، یکی دیگر از فعالان حقوق زن نیز از بیتوجهی جامعهی جهانی میگوید و میافزاید که جهان با خاموشی نظارهگر قربانیشدن زنان افغانستانی و محرومیت آنان است.
خانم حسام افزود: «من عامل این بیتفاوتی جامعهی جهانی و سازمانهای حقوق بشری را دخیلبودن شان به معاملات سیاسی با گروه طالبان میدانم.»
دادخواهی زنان منبع درآمد فعالان
برخی از فعالان مدنی میگویند در کنار تهدیدهای امنیتی، تجارتیشدن روند دادخواهی از سوی برخی از زنان و نهادهایی که با دید تجارتی این کارزارها را مدیریت میکردند، مورد دیگری است که سبب دلسردی زنان شده است.
یکی از فعالان مدنی که تجربهی برگزاری دهها نشست، راهپیمایی، گردهماییهای اعتراضی و دادخواهی را در بیست سال گذشته داشته است، ادعا میکند که بیشتر کارزارهای دادخواهیای که در پیوند به محرومیت زنان از حق آموزش و کار راهاندازی میشود، با اهداف مشخص به همرا است.
این فعال مدنی مدعی است که بیشتر افراد این روندها را برای بیرونشدن از افغانستان و دستیافتن به پول مدیریت میکنند. او میگوید: «برخی از چهرههای مطرح بلخ، هر ۱۵ روز یک نشست تشریفاتی راهاندازی میکنند. برایشان دو هزار افغانی نان چاشت داده میشود و با گرفتن چند عکس که به نهادهای خارجی ارسال میکنند، برنامه بسته میشود.»
او میافزاید: «چهرههای نظام گذشته که اکنون در بیرون از افغانستان هستند، در گذشته بهنامهای مختلف پروژه میگرفتند، اکنون به اسم زنان پروژه میگیرند و با برگزاری نشستهای نمایشی پول هنگفتی را به جیب میزنند.»
این فعال مدنی همچنان ادعا میکند که برخی از بانوانی که در داخل کشور بودهاند، پس از فراهمشدن زمینه برای خارجشدن از کشور، مبارزه را ترک کرده و زنان را تنها گذاشتهاند. «تمنا زریاب پریانی، هدا خموش و راضیه بارکزی که از بنیانگذاران حرکات اعتراضی زنان در کابل بودند، کشور را ترک کردهاند.»
این فعالا مدنی میگوید در بیست سال گذشته نیز یک جنبش منظم در حوزهی زن وجود نداشته تا بهجای «شعاری، شعوری» برای حقوق زنان افغانستان دادخواهی کند.
آسیبهای تهدیدهای امنیتی بالای زنان
شکریه (مستعار)، یکی از فعالان حقوق زن و رواندرمان میگوید موجودیت محدودیتها، سختگیریها و سرکوب جنبشهای اعتراضی از سوی طالبان در کنار کمرنگشدن دادخواهیها، آسیبهای جدی را بالای روان زنان نیز وارد کرده است.
این روانشناس میگوید در سه ماه گذشته بیشتر بیمارانی که نزد وی مراجعه کردهاند، بانوانی بودند که تجربهی اشتراک در اعتراضهای مدنی برای تحقق حقوق زنان را داشتهاند.
خانم شکریه میگوید بیشتر دختران و زنانی که پس از به قدرت رسیدن دوبارهی طالبان از رفتن به مکتب، دانشگاه و کار در دفترها محروم شدهاند، به افسردگی جدی دچار شدهاند.
بهباور وی، بیکاری و نشر گزارشهایی از تجاوز بالای زنان معترض سبب شده تا ناامیدی عمیقی میان بانوان دانشجو و زنان شاغل ایجاد شود.
شکریه میگوید: «بدبختانه بیشتر دختران و زنانی که نزد من مراجعه میکنند، با ناامیدی عمیق روبهرو هستند و حتا برخی از این بیماران تصمیم خودکشی داشتهاند.»
شیوههای اعتراضی زنان
هرچند با وجود محدودیتها، تهدیدها و سایر موانع در برابر جنبشهای اعتراضی زنان در کشور، هنوز هم زنانی زیادی در ولایتهای مختلف برای رسیدن به حقوق شان دست از مبارزه نکشیده و به راهشان ادامه دادهاند.
شماری از این بانوان میگویند تحت هیچ شرایطی فرمانهای سختگیرانهی طالبان را نمیپذیرند و در برابر ظلم و ستم تسلیم نمیشوند.
این بانوان میگوید برای بیان نارضایتیشان در واکنش به محدودیتهای طالبان، با روشهای متفاوتی اعتراض میکنند.
اعتراض در فضای بسته و پنهانی، نصب تصاویر و اعلامیهها در دیوارهای شهر، نشر نوار دیداری از رقص زنان برقهپوش در رسانهها، نقاشی و دیوارنگاری و همچنان آتشزدن تصاویر هبتالله آخوندزاده، رهبر گروه طالبان از شیوههای تازهی است که زنان معترض روی دست گرفتهاند.
در همین حال برخی از فعالان حقوق زن در ولایت بلخ، که رنگوبوی دادخواهیهایشان را تغییر داده میگویند آنان روند ملاقات رودررو با مقامهای محلی طالبان را نیز تجربه کردهاند.
شکریه (مستعار) میگوید آنان با مقامهای محلی طالبان در بلخ نشستهای دادخواهی رودررو را نیز برگزار کردهاند. او میافزاید: «ما بهجای بیرونشدن به جادهها، با مسئولان محلی [طالبان] روبهرو صحبت کردیم و برایشان گفتیم که ما حجاب را قبول داریم و در مناطقی کار میکنیم که ویژهی زنان باشد.»
خانم شکریه میگوید اما مقامهای محلی بلخ گفتهاند که محدودیتها در برابر زنان از صلاحیتهای رهبری این گروه است و آنان نمیتوانند برای حل این چالش اقدام کنند.
در تازهترین مورد هم اعضای «جنبش مقتدر زنان» در اعتراض بهگفتههای اخیر ملا هبتالله آخوندزاده، رهبر طالبان که گفته زنان افغانستان «اصلاح» شدهاند، رقص نمادین با برقه و ترانههای مخصوص طالبان را نشر کردهاند.
نشر این نوار تصویری زیر نام «رقص در ناامیدی» در روزهای پسین بازتاب گستردهای داشته است. بانوان با نشر این ویدیو گفتهاند که زنان افغانستان اصلاح بودند.
این بانوان در بیانیهای که با این نوار دیداری نشر شده، بر ایستادگیشان در برابر فرمانهای طالبان تأکید کرده و گفتهاند که تا تحقق عدالت، آزادی و برابری زنان و مردان از موضعشان کوتاه نمیآیند.
تکرار خواستهای دیرینهی زنان
با آنکه انتقادهایی از بینتیجهبودن اعتراضهای زنان در کشور وجود دارد، اما بانوان معترض میگویند دادخواهیهای آنان بزرگترین عاملی بوده که تا اکنون حکومت طالبان به رسمیت شناخته نشده است.
بانوانی که حاضر شدهاند روایتهایشان را با روزنامه اطلاعات روز شریک کنند، میگویند در صورتی که زنان اعتراض نمیکردند، جهان طالبان را به رسمیت میشناخت و محرومیت زنان برای مردم عادی میشد.
شکریه، یکی از این بانوان گفت: «اگر ما از مبارزه دست بکشیم و طالبان به رسمیت شناخته شوند، گور دستهجمعی زنان کنده میشود.»
با این همه، بانوان از جامعهی جهانی و سازمانهایی که برای حمایت و پشتیبانی از زنان افغانستانی علاقه دارند، میخواهند بهگونهی جدی این نگرانی را پیگیری کنند. بهباور این بانوان، بحث زنان افغانستان و محرومیت آنان باید در صدر آجندای سازمان ملل متحد باشد.
آنان از زنانی که در ساختارهای حقوق بشری یا در نظام جمهوریت کار کردهاند و با استفاده از این آدرس به کشورهای خارجی رسیدهاند نیز شکایت میکنند.
مژگان، یکی از این بانوان میگوید: «زنانی که سالها از اسم زنان استفاده کردهاند، باید در بیرون راحت نباشند و برای رسیدن به آزادی زنان، حق کار و تحصیل آنان تلاش کنند.»
از سوی هم، این بانوان نقش زنان را در راستای توسعه و ترقی کشور مؤثر بیان میکنند و میگویند آموزش و فعالیت زنان از ارزشهای ملی و دینی است.
آنان از طالبان میخواهند که بر تصمیم شان تجدید نظر کرده زمینهی برگشت زنان به مکاتب، دانشگاهها و دفترها را فراهم سازند.
هرچند این خواستها از نزدیک به دو سال است که بیان میشود و واکنشهای گستردهی داخلی و خارجی را در پی داشته، اما طالبان تا اکنون چراغ سبز برای تغییر تصمیم شان نشان ندادهاند.