پیشدرآمد
در جوامع بشری و روزگار کنونی با توجه به افزایش کموکیفی سطح آگاهی عمومی، جایگاه و ضرورت جمعآوری اطلاعات برای کمتر کسی پوشیده است. همه نیاز و لزوم آن را در امور جاری اعم از مسائل فردی و جمعی، بهویژه مسائل عمومی پذیرفتهاند. یکی از روشهای جمعآوری اطلاعات و رسیدن به آگاهی جاسوسی است. بدین جهت کشورها بهمنظور کسب اطلاعات بیشتر اقدام به پایهگذاری سیستمهای جاسوسی میکنند. نهادها برای انجام مأموریتشان نیاز به اطلاعات دارند و در واقع این اطلاعات راهگشای آنها در انجام امور خواهند بود. با توجه به ضرورت و اهمیت آن، حاکمیتها و بعضی وقتها اشخاص بهصورت فردی با توجه به مقاصد و هدفهای مشخص و معلوم روش جاسوسی را بهعنوان نیاز اساسی پذیرفتهاند و در تدابیر مورد نظرشان از نتایج آن بهرهبرداری میکنند. بسیاری از گرهگشاییها بهوسیلهی آن انجام میشود و بسیاری از گرههای کور از نتایج حاصله از آن، باز میگردد. عکس آن هم اتفاق میافتد؛ چیزی که بستگی به اهداف و نیات عامل و کارگذاران دارد.
در حکومتهای مردمی و دموکراتیک همزمان با تأکید روی جمعآوری اطلاعات از منابع انسانی، به رعایت حقوق خصوصی و عمومی، خواستههای مشروع و مقبول مردم و بایستهای حاکم بر آن مانند حریم خصوصی، حق آزادی، حفظ حرمت و عزت و آبروی افراد جامعه و… توجه میگردد. حکومتهای استبدادی و غیرمردمی اما حتا در خصوصیترین مسائل زندگی شهروندان دخالت نموده و از طریق نیرنگ و فریب، در بعضی وقتها با زور و تهدید و گاهی از مجبوریت و ناتوایی مردم به نفع خویش بهرهبرداری میکنند. تلاش و فعالیتهای نهادهای استخباراتی آنها حدومرزی را نمیشناسد و برای جمعآوری اخبار و اطلاعات از هر پوشش و حربهای استفاده میکنند؛ چیزی که امروز استخبارات حکومت طالبان انجام میدهد.
در این نوشته، آن بخش از فعالیت استخبارات طالبان مورد توجه است که تأثیر نزدیک روی زندگی و سرنوشت شهروندان افغانستان دارد. تا آنجایی که بیان آن در این نوشته ممکن است، شهروندان باید از کارکرد نهاد استخبارات بر امور عمومی جامعه و نیز زندگی و سرنوشت شخصیشان آگاه باشند. هم از آن لحاظ که با هوشیاری، تدبیر و بیداری نقشههای فریبکارانه برای استخدام یا نفوذ از جانب کارمندان استخبارات را بدانند و خنثا کنند و هم توجه به این واقعیت که چه نیتهای آشکار و پنهان از سوی استخبارات طالبان بر شهروندان، بهخصوص باشندگان شهرهای بزرگ افغانستان اعمال میشود که با آن دستوپنجه نرم میکنند.
ماهیت کار سازمانهای استخباراتی
روش کار عمومی سازمانهای استخباراتی امروز برای کسی پوشیده نیست. در اصول بین فعالیتهای تمام سازمانهای استخباراتی جهان در حوزههای مختلف، ممکن هیچ تفاوتی وجود نداشته باشد. تمام سازمانها در سیاستگذاری و اسناد رهنمودی برای تحکیم و پایداری حاکمیت و حفظ جان و مال شهروندان و منافع ملی وظایف کلی و عمومی تعریف میکنند. منافع ملی و امنیت ملی برای استخبارات اصول بنیادین حساب میشود. حفظ امنیت و رعایت حقوق شهروندان و احترام به ارزشهای فردی مأموریت دیگری از کارکرد استخبارات برای یک کشور است. در پیشبرد فعالیتها این انتخاب تکتیکها در جزئیات است که بین استخبارات جهان تمایز ایجاد میکند؛ چیزی که امروز از آن در دنیای مدیریت مزیت برتر یا استراتژی متمایز گفته میشود. روش پیشبرد فعالیتها وقتی خاصتر میشود، تفکیک و شناسایی توسط غیر هم سختتر و توانایی شهروندان برای فهم و مقاومت در برابر آن کاهش پیدا میکند.
آغازین کار نهاد استخبارات شناسایی سوژههایی است که فکر میشود در تولید ناامنی و به چالش کشیدن پایههای نظام حاکم نقش دارند. برای رفع این ناامنیها و چالشها، فاكتورها و عوامل شناختهشده را اولویتبندی میکند و در تلاش پیدا کردن راهكار برای حل آن خواهند بود. ماهیت کار استخبارات به شکل فعالیتهای پنهانی است كه بیشتر بهمنظور جاسوسی و كسب اطلاعات توسط عوامل مخفی، مجرب و ورزیده انجام میگیرد. استخبارات در برابر کسانی که در تلاش اند از هر فرصت ممكن به نظام حاکم صدمه بزنند و یا برای براندازی آن تلاش كنند با قوت و جدیت خواهند ایستاد و شکلگیری هرگونه مخالفت و اعتراض را به روشهای مختلف در نطفه سرکوب و از بین خواهند برد. استخبارات فعالیتهای خود را با توجه به موقعیت جغرافیایی و محلی بهصورت دوامدار با استفاده از شگردها و حیلههای خاص، نو و اغلب در پوششهای مختلف انجام میدهد.
جمعآوری معلومات و اطلاعات که جزء مأموریتهای اصلی استخبارات است، بهصورت مستقیم و یا از طریق منابع بدست میآید. چیزی که حایز اهمیت است، این نکته است که استخبارات آنقدر پرسونل ندارد که در هر کوچه و محل حضور داشته باشد و روی فعالیتها و کارکردهای شهروندان نظارت کند؛ بلکه اطلاعات مورد نظرشان را از طریق نفوذ یا استخدام منابع انسانی و بخشی را هم با استفاده از ابزارهای تخنیکی و تکنولوژیکی جمعآوری مینماید. برای نفوذ و استخدام منابع، زیادتر روی کسانی تمرکز صورت میگیرد که در ارتباط مستقیم و نزدیک با مردم هستند. متنفذان و افراد شاخص بیشتر مطمع نظر استخبارات قرار داشته و تلاشهای بسیار جهت بهرهبرداری از امکانات و اطلاعات آنان صورت میگیرد. مهمترین مشخصهی منابع انسانی قدرت تشخیص و شناسایی آنان است، اما دارای نقاط ضعف هم است كه از آن جمله اثرگذاری ناراحتهای روانی و جسمانی بر نحوهی انجام وظیفه میباشد.
این تفکیک میان جمعآوری اطلاعات لازم است که باید در نظر گرفته شود. استخبارات دو نوع اطلاعات را جمعآوری میکند. یک، اطلاعات خاص و بهعنوان اهداف تعیینشده که در این صورت نیروها و ادارات استقامتی موظف میشوند از تمام امکانات و منابع دستداشتهیشان استفاده کنند تا هدف مورد نظر فوری و عاجل تحقق پیدا کند. دو، اطلاعات عمومی. این نوع اطلاعات بهصورت عادی و از طریق روندهایی که مشخص شده، از جانب واحدهای زیرمجموعهی استقامتی جمعآوری میگردد. بعد از تجزیه و تحلیل توسط بخشهای مربوطه، بهخصوص واحد تجزیه و تحلیل اطلاعات، جمعبندی و در مرحلهی بعد روی نتایج آن از جانب مسئولان ذیصلاح، تصمیمات لازم گرفته میشود. خیلی از اهداف جدید و حیاتی بعد از تجزیه و تحلیل اطلاعات عمومی شکل میگیرد و براساس اولویتبندی در آجندای عاجل واحدهای استقامتی قرار میگیرد.
ناتوان در فهم، دستباز در عمل و سرکوب
در نظامهای دموکراتیک سازمان اطلاعاتی یا استخبارات یک نهاد دولتی با ماهیت قانونی است که وظیفهی آن شناسایی ظرفیتها و ضعفها، جمعآوری و تجزیه و تحلیل اطلاعات نظامی و امنیتی براساس مستندات و شواهد کافی با استفاده از روشها و شگردهای سری و مرموز از کشورها، نهادهای رقیب و مخالفان هر نظام میباشد. ایجاد و موجودیت این نهاد اطلاعاتی بهمنظور حفظ بقا و تأمین امنیت ملی هر کشور لازمی و ضروری محسوب میشود. تمام فعالیتها و اقدامات این نهاد در چارچوب قانون بوده و شبیه سایر نهادهای دولتی در برابر قانون و ملت، مسئول و پاسخگو میباشد. اما در اجرای وظایف از صلاحیتهای بیشتر برخوردار است.
اکنون، این اداره در نظام «امارت اسلامی» طالبان تحت نام استخبارات فعالیت دارد؛ یکی از مخوفترین و قدرمندترین دستگاه این گروه که در برابر شهروندان کشور شبیه ادارهی خاد زمان کمونیستها از اعمال هیچ گونه جنایت و خشونت ضدانسانی دریغ نمیورزد. حکومت طالبان به هیچ اصول و ارزشهای حقوق بشری هم پابند نیست. از دو سال به اینسو، هزاران شهروند کشور، شامل زنان، خبرنگاران، فعالان جامعهی مدنی-سیاسی، نظامیان پیشین، افراد عادی عمدتا از اقوام غیرپشتون و حتا کودکان، براساس اتهامات بیبنیاد و بدون شواهد و مدارک الزامی و قانونی، بهگونهی وحشتناک مورد شکنجه، قتل، ناپدید، زندانی، بیحرمتی و تجاوز قرار گرفتهاند. این اقدامات و عملکرد غیرانسانی و غیراصولی بهگونهی بیسابقه جریان دارد و همچنین در حال گسترش نیز میباشد. این روند باعث سلب آرامش روحی و امنیت جانی و مالی مردم شده و دامنهی ترس و وحشت را در کشور گسترانیده است.
از سوی هم، کسانی که در دفترها و بخشهای استخبارات در حال انجام وظیفه هستند، دانش و توانایی پیشبرد فعالیتهای استخباراتی را در سطح پایین هم ندارند، اما در مقابل از اختیار بیحدوحصر سرکوب و ایجاد وحشت بین شهروندان برخوردار هستند. طالبان در اوایل وقتی در ادارات استخبارات جابهجا شدند، اکثریت آنان توانایی خواندن و نوشتن را نداشتند. نیروهای این گروه با اتخاذ سیاست نرم که البته ناشی از هوشیاری سران طالبان و بیشتر هم مشورهی سازمان استخبارات پاکستان (آیاسآی) بود، از تعداد کارمندان دوران جمهوریت که هنوز در وظایفشان بودند، برای آموزش و فهمیدن پروسهی کار استفادهی حداعظمی کردند. حتا از تعدادی از کارمندان سابق که عمدا نخواستند در نظام گروه حاکم کار کنند، رسما دعوت شد تا با اطمینان و در امنیت جانی به ادارات استخبارات طالبان حاضر شوند.
از طریق همان کارمندان محدود دوران جمهوریت ترجمهی تمام اسناد و لوایح پیشبرندهی کار و فعالیتها در تمام ادارات استقامتی استخبارات را انجام دادند. اکثریت اسنادی را که پسندیدند و یا لازم داشتند از فارسی به زبان پشتو ترجمه کردند. البته نرمش و ملایمت با کارمندان دوران جمهوریت زیاد دوام نکرد. تعدادی از آنان را که قابلیت و ظرفیت متفاوت برای کار داشتند، بهخصوص کسانی که از تواناییهای تخنیکی و فنی برخوردار بودند، نگهداشتند و دیگران را وقتی فهمیدند که از آنان کاری برنمیآید و یا قابل استفاده نیستند، نه تنها مراقبت نکردند بلکه به بهانههای مختلف از صحنه حذف یا بهگونهی تحقیرآمیز به حاشیه راندند تا خودشان مجبور شوند اداره را ترک کنند.
استخبارات طالبان حالا بهمنظور بقا و حفظ قدرت نظام «امارت» به شکل مرموز و گسترده با منابع مالی وافر در میان شهروندان کشور با استخدام هزاران نفر منابع اطلاعاتی یا کارمند غیررسمی فعالیت گسترده دارد. با استفاده از هرگونه روش و شگردهای استخباراتی به گردآوری اطلاعات، شناسایی و نظارت بر کار و فعالیت مردم و تثبیت نظامیان و کارمندان عدلی و قضایی دولت پیشین، میپردازد. متأسفانه، اکثر شهروندان کشور با آن روشها و شگردهای استخبارات طالبان آشنایی ندارند. بدین ملحوظ، بیشتر آسیپپذیراند. تا اکنون، استخبارات طالبان برای گردآوری اطلاعاتشان با الگوپذیری از سازمان اطلاعاتی پاکستان (آیاسآی) از منابع انسانی و تخنیکی با روشها و ترفندهای نسبتا جدید و غیرمتعارف استفاده میکنند.
منابعی که بیشتر مورد توجه و تمرکز استخبارات طالبان است، منابع اطلاعاتی انسانی است که بهصورت گسترده از این منبع با شیوهی تهدید و تطمیع افراد از اقشار مختلف و بهخصوص زنان و دختران جوان از طریق واتساپ بهگونهی بیپشینه کار میگیرند. در کنار آن، از افراد بانفوذ، وکلای گذر، ملاامامان مساجد، گدایان، دستفروشان و کسبهکاران نیز کار میگیرند، که این روشها برای مردم بیشتر ناآشنا است. قابل ذکر است که منابع انسانی نسبت به منابع تخنیکی در گردآوری اطلاعات، از مزیتها و سهولتهای بیشتری برخوردار است. عدم آسیبپذیری تخنیکی، قابل دسترسی آسان در هر زمان و مکان و جمعآوری اطلاعات کامل و دقیق از مزیتهای منابع انسانی اطلاعاتی است. از این منظر، گروه طالبان تمرکز بیشتر را بر استخدام منابع انسانی کرده است.
البته، اطلاعاتی که از منابع انسانی گردآوری میگردد، اطلاعات خام یا اطلاعات غیرمستند میباشد که اساسا به هدف جلوگیری از خطا، استفادهجوییها و خصومتهای شخصی، عدم دسترسی کامل و سایر موارد که احتمالا باعث گرفتاری و اذیت بیموجب افراد میشود، ابتدا باید مستند شده و سپس اقدامات قانونی صورت گیرد. اما استخبارات گروه طالبان این اطلاعات غیرمستند را اساس اقدامات و گرفتاریهای خود قرار داده و بدون درنگ، به بازداشت، شکنجه و قتل مردم دست میزنند. این نوع اقدامات و رفتارهای خشن و غیرقانونی استخبارات طالبان، موج گستردهای از نگرانی، ترس و وحشت را در بین مردم ایجاد کرده است. در حال حاضر، هیچ شهروند کشور از به دام افتادن توسط جاسوسان استفادهجو و فرصتطلب طالبان خواب آرام ندارند.
سایهی سنگین نظارت بر زندگی شخصی و حریم خصوصی
نظارت و کنترل محلی و سرک کشیدن به حوزهی خصوصی و حریم شخصی شهروندان، یکی از راهکارهای اساسی استخبارات طالبان برای گردآوری اطلاعات و شناسایی افراد مورد نظرشان است. برای انجام این کار و اطلاعدهی به موقع، به اندازهی کافی منابع اطلاعاتی و یا جاسوس استخدام کرده است. اکنون، کوچهها پر از جاسوس است. در جادهای که راه میرویم یا در جمعی صحبت میکنیم، باید به این فکر باشیم که کسی مراقب صحبتها و رفتار مان است. اینترنت و تلفنهای هوشمند، زمینهی گردآوری اطلاعات عکس، ویدیو، صدا و تثبیت موقعیت افراد را برای گروه طالبان به خوبی فراهم کرده است. این در حالی است که گروه طالبان قبل از تسلط شان نیز از طریق پیامرسان واتساپ به شکل گسترده در پخش و نشر دستورات و تبادلهی اطلاعات استفاده میکرد. حالا هم گروه اطلاعرسانی عمومی دارد که تمام افراد و نیروهاش در آن عضو میباشند. قبل از اینکه پیام رهبریشان، گزارشهای امنیتی یا اطلاعات افراد مورد پیگرد را از طریق مکتوب رسمی انتقال دهد؛ از این راه به تمام نقاط کشور با نیروها و افراد تحت امر خود شریک میکند که در مسیر شاهراهها و ایستگاههای بازرسی در موترها، افراد این گروه، به اسرع وقت براساس اطلاعات و عکسهای داخل پیامرسان واتساپ، تثبیت و شناسایی میکنند.
با این وصف، استخبارات طالبان برای نظارت و کنترل مردم در اماکن، بیشتر از افرادی کار میگیرند که بهصورت دوامدار در آن ساحه یا کوچه حضور و دسترسی همیشگی داشته باشند. این افراد میتوانند از هر قشر جامعه باشند؛ افرادی شامل دکانداران، دستفروشان، دفترهای راهنمایی معاملات، متنفذان جامعه و در مواردی زنان که میتوانند اطلاعات را از کوچهی خود گردآوری کرده و با افراد استخبارات طالبان شریک کنند.
در حال حاضر، بیشتر افراد مورد نظر گروه طالبان با استفاده از این نوع منابع که تذکر رفت، شناسایی و گرفتار گردیدهاند. یکی از چالشهای اساسی در این راستا خوشباوری و اعتماد زودهنگام فامیلها و اعضای خانوادهها است که اطلاعات و رازهای زندگی خودشان را با هرکسی شریک میکنند. از سوی هم، پس از گذشت زمان فکر میکنند که استخبارات طالبان از تعقیب اعضای فامیل شان منصرف شده و آنگاه نسبت به قضیه بیتفاوتی اختیار میکنند؛ بیخبر از اینکه آن سهلانگاریها، درد سری بزرگ را برایشان خلق خواهد کرد. متأسفانه، نمونهی اینگونه رویدادهای تلخ را در کشور داریم. در این باره، گزارشها و روایتهایی از زبان شهروندان کشور که اعضای فامیل شان به شیوهای پس از یک سال گرفتار شدهاند، وجود دارد.
در یک مورد خالده میگوید پسر کاکایش که عضو نیروهای امنیتی حکومت پیشین بود، براساس گزارش یکی از افرادی که در نزدیک محل زندگی آنان حضور داشته، بازداشت شده است. او گفت: «پسر کاکایم چندین سال در ارگان امنیت ملی سرباز بود. پس از سقوط نظام، از ترس طالبان مجبور به فرار شد اما پس از یک سال به خانه برگشت، چون همه مطمئن شده بودیم که گروه طالبان مشکلی ایجاد نخواهد کرد. اما بیخبر از اینکه جواریفروش سر کوچه که دقیقا چند ماه بعد از تسلط طالبان شروع به کار کرده بود، جاسوس طالبان بوده و مسئولیت نظارت و کنترل خانهی کاکایم را داشته است. روزی که پسر کاکایم به خانه برگشت، شب آن روز توسط نیروهای استخبارات طالبان از خانه گرفتار شد. بعدا متوجه شدیم که همان فرد جواریفروش از سر کوچهی ما رفته است.»
شگردهای معمول، فریب برای اغفال
یکی از سیاستهای مغرضانه و فریبکارانهی حاکمیت فعلی و سایر نظامهای استبدادی این است که وقتی در ارائهی خدمات و اجرای وظایف ناتوان هستند، دست به ایجاد اختلاف و بهوجود آوردن کشمکش بین شهروندان میزنند. اتفاقات اجتماعی و گاهی طبیعی در جامعه را طوری سازماندهی میکنند که شهروندان بهصورت تماموقت با هم درگیر باشند. به حدی باید روند زندگی را برای مردم درد سرساز و پر مشغله میکنند که شهروندان دیگر فرصت فکر کردن و پرداختن به مسائل کلان و حیاتی جامعه را نداشته باشند.
ایجاد ترس و وحشت در جامعه ترفند دیگر استخبارات طالبان است. جو حاکم در جامعه و محیط زندگی برای شهروندان وقتی خفقانآور و پر از نگرانی باشد، آنان را دچار استرس کرده و از لحاظ روانی در تنگنا قرار میدهد. در آنصورت دیگر هیچکسی نمیتواند تصمیم درست و منطقی و آنچه به نفع و ضامن سلامت آیندهیشان است، بگیرد.
شگرد دیگر علیه شهروندان، تأمین ارتباط، استدلال و گفتوگو با افراد شاخص، تأثیرگذار و مورد نظر به هدف قناعت دادن آنان توسط کارمندان استخبارات برای نفوذ و استخدام جهت همکاری و جمعآوری اطلاعات است. در این نوع ارتباط و گفتوگوها اکثرا به آرمانها و ارزشهای ملی و میهنی که جنبهی انگیزشی و رویایی دارند، میدان داده شده و به احساسات و غرور افراد هم پهلو داده میشود. اگر این روش بینتیجه بود، کارمندان استخبارات دنبال نقاط ضعف و آسیبپذیری افراد مورد نظر بوده تا از آن طریق وادار به همکاری و مشارکت نمایند. اگر این روش هم بینتیجه بود، پیشنهاد پول گزینهی دیگری است که کارمندان استخبارات از طریق آن به نفوذگذاری و استخدام منابع مبادرت میورزند. البته انتخاب هر یک از این روشها به طرفین مذاکرهکننده تعلق دارد. ممکن برای یکی روش انگیزهدهی نتیجه داشته باشد و برای دیگری پول یا یادآوری نقاط ضعف و آسیبپذیریشان. این احتمال هم وجود دارد که برای بعضیها دو یا هر سه روش مورد استفاده قرار گیرد.
فعالیتهای تحت پوشش؛ روش کمهزینه و نتیجهبخش
هیچ کارمند استخبارات وقتی در محیط و ساحه حضور پیدا میکند، علنا نخواهد گفت که من کارمند استخبارات هستم و آمدم از شما اطلاعات یا اهداف خاص مورد نظرم را شناسایی و تثبیت کنم. بلکه برای پیشبرد فعالیتهای استخباراتی از پوششهای مختلفی استفاده میکند. در جمع افراد پوششی، ممکن مستقیم خود کارمندان استخبارات حضور داشته باشند یا افرادی که به شکل نفوذی و استخدامشده فعالیت میکنند. درصورتیکه افراد پوششی نفوذی یا استخدامشده باشند، تمام وظایف و مسئولیتها بهصورت دقیق و گامبهگام از طرف کارمندان استخبارات به آنان سپرده شده و راهنماییهای لازم را هم همراهشان شریک میسازند. پوششهای زیادی برای کشف، شناسایی و تثبیت اهداف و جمعآوری اطلاعات برای پرسونل استخبارات وجود دارد. در اینجا فقط به چند نمونه از آنها اشاره صورت میگیرد. البته این نکته را نباید از نظر دور داشت که ذکر این چند نمونه به معنای جاسوس بودن تمام کسانی نیست که آن کار و شغل را دارند.
- استخبارات میتواند از کمکرسانی نهادهای کمککننده و بشردوستانه که قبل از توزیع کمک به محل حضور پیدا میکنند و آمار و ارقام باشندگان را با تفکیک جنسیت، حتا شغل و محل فعالیت آنان ثبت میکنند، استفاده کند.
- استخبارات میتواند از طریق کارمندان احصائیه که با توزیع فرمهای مورد نظرشان از باشندگان محل میخواهند از تعداد، جنسیت، سنوسال، وظیفهی فعلی، آدرس محل کار، سابقهی کاری و سایر فکتهای مورد نیاز آمار دقیق ارائه کنند، استفاده کند.
- استخبارات از طریق شرکتهای آبرسانی و برق هم میتواند اطلاعات مورد نظر یا اطلاعات عمومی را جمعآوری کند. این گزینه بیشتر برای اهداف خاص و سوژههای مشخص کاربرد دارد. طوری که سوژه همراه با وظایف روشن برای افراد داده میشود تا آنان در لابهلای کاری که انجام میدهند، اطلاعات لازم و مورد نیاز را جمعآوری یا سوژهی خاص را شناسایی و تثبیت کنند.
نصب دوربین به بهانهی تأمین امنیت
منابع تخنیکی جمعآوری اطلاعات مانند کنترل سیستم ارتباطات تلفنی، نصب کمرههای امنیتی در سطح شهرها و حتا در سطح کشور با قابلیت قوی شناسایی و نصب کمرههای امنیتی در کوچهها و خانههای شخصی موضوع عادی جامعهی قانونمند است که در آن حریم خصوصی شهروندان رعایت گردیده و از مداخله به زندگی شخصی مردم اجتناب میگردد. اما موضوع نصب دوربینهای امنیتی در کلانشهرهای افغانستان زمانی مطرح شد که طالبان به بهانهی مهار جرایم، باشندگان پایتخت را مجبور به نصب کمرههای امنیتی کردند. آنان بیشتر صاحبخانههایی را مجبور به خرید کمره نمودند که خانهیشان واقع در سرک عمومی یا فرعی بوده و نیز حداقل دو منزل داشت و دو الی چهار کمره در موقعیتهای مختلف باید نصب میشد. با گذشت هر روز، فشار از سوی حوزههای امنیتی تحت کنترل طالبان بر باشندگان کابل بیشتر شد تا آنان به هر قیمتی مجبور شوند کمرههای امنیتی را بر سر خانههایشان نصب کنند.
در همان اول شهروندان از این اقدام طالبان شاکی بودند و از پیآمدها، عواقب جدی و خطرناک آن ابراز نگرانی داشتند. نقض حریم خصوصی، سوءاستفاده از اطلاعات و دادههای جمعآوریشده علیه حقوق و آزادیهای فردی و جمعی، تحکیم قدرت و تقویت بیشتر کنترل طالبان بر کل جمعیت نگرانیهایی بودند که مردم ابراز کردند. سابقهی سرکوب و خشونت شدید طالبان علیه مخالفان سیاسی خود، زنان، جامعهی مدنی، رسانهها و گروههای اقلیت این فرضیه را تقویت میکرد. امروز عملا آن نگرانیها به واقعیت پیوسته و کنترل این گروه بر تمام ابعاد زندگی روزمرهی شهروندان به شکل بیسابقهای افزایش یافته است. حتا چشم نظارت و کنترل آنان را به حریم خصوصی و خانههای مردم باز کرده است.
همیشه توجه داشته باشیم که کمرههای امنیتی بیشتر به هدف تأمین امنیت و رصد عبور و مرور افراد تحت پیگرد و کسانی که قبلا بهعنوان سوژه قابل شناسایی از طرف استخبارات در آجندای کاری قرار گرفته، کاربرد دارند. چیزی که از طریق آن اهداف مورد نظر را مورد کشف و شناسایی قرار داده و در راستای تثبیت و بازداشت آنان اقدام مینماید. علاوه بر آن، استخبارات طالبان امروز این توانایی را پیدا کرده تا با استفاده از دوربینهای امنیتی، شهروندان را در معرض آزار، تهدید، دستگیری، شکنجه و حتا اعدام به جرم اظهارنظر مخالف یا دفاع از حقوق و آزادهای خودشان قرار دهد.
تَلَک شبکههای اجتماعی و فضای آنلاین
نظارت از نشرات رسانههای داخلی و خارجی به عهدهی ادارهی استقامتی و یکی از واحدهای زیرمجموعهی استخبارات طالبان است که یک بخش آن به نظارت از شبکههای اجتماعی و فضای آنلاین اختصاص دارد. پس شبکههای اجتماعی و فضای آنلاین یکی از آن بسترهایی است که امکان شناسایی و تثبیت افراد را برای استخبارات طالبان ساده و ممکن میسازد. شماری از شهروندان در هنگام و نحوهی استفاده از شبکههای اجتماعی در اثر کمتوجهی دچار خطا میشوند. ما شاهد بودیم که این کمتوجهی، هرازگاهی برای شهروندان درد سرساز شده است. برای اینکه در دام این تلکها نیافتیم، نیاز است دانش خود از کاربرد شبکههای اجتماعی را بلند ببریم.
رعنا که تجربهی زندان و بازجوییشدن توسط استخبارات طالبان را دارد، میگوید هرچند با نام مستعار و با استفاده از حساب مستعار علیه طالبان نوشته بود و نوشتههای انتقادی داشت، با آنهم هنگامی که به تعداد محدودی از دوستان قابل اعتمادش آن را در میان گذاشت، مدتی بعد استخبارات طالبان سراغش آمد.
او گفت: «پس از نشر چند مطلب انتقادی تند از طریق فیسبوک و ایکس، آن را متأسفانه با چند نفر از دوستانم که خیلی اعتماد داشتم، شریک ساختم و از آنان نظر خواستم. یکی از آنان به گرمی از کارم قدرانی و تشویق کرد. بیشتر از یک ماه نگذشته بود که یک شب نیروهای طالبان به خانهی ما هجوم آوردند و مرا باخود بردند. پس از چند روز شکنجه در زندان، برایم گفتند که علیه امارت در فیسبوک و ایکس نوشتهی کفرآمیز میکنید. سپس صفحات فیسبوک و ایکس که بهنام مستعار بودند را برایم نشان دادند. چیزی گفته نتوانستم و قبول کردم.»
یک نفر از کارمندان امنیت ملی در نظام قبلی که چندین سال تجربهی کاری در بخش مبارزه با تروریسم را دارد، بدون ذکر نامش، از شکنندگی اوضاع و مناسبات اجتماعی مردم یادآور شده و میگوید: «در شرایط فعلی که همه چیز غیرقابل پیشبینی است و احتمال هر اتفاقی وجود دارد، تدابیر و راهکار علمی و مشخص را نمیتوان پیشنهاد کرد تا با استفاده از آن، مردم از شر جاسوسان طالبان نجات یابند و مصون بمانند. چون استخبارات طالبان هیچ ارزش انسانی و اخلاقی را رعایت نمیکند و از هر ترفند غیرانسانی که بتواند استفاده میکند. ولی آنچه که برای مردم مؤثر و مفید خواهد بود، تدابیر و راهکار شخصی خود آنان است که با توجه به شرایط و محیط خود باید اتخاذ کنند.»
او بخشی از تدابیر و راهکارهایی را براساس تجارب و اندوختههایش پیشنهاد میکند و میافزاید یکی از ترفندهای گردآوری اطلاعات توسط منابع یا همان جاسوسان، راهاندازی بحثهای سیاسی علیه طالبان است که از این طریق احساسات و تنفر مردم را برانگیزانند و افکار و نیتهای مردم را شکار کرده و اهداف خود را بدست میآورند. او همچنان توصیه میکند که کاربران از ارائهی اطلاعات در مورد زندگی، سفر، کار و شغل، برنامه و تصمیم خود برای دیگران بهگونهی جدی اجتناب کنند.
چه باید کرد؟
حالا در افغانستان، حاکمان فعلی نه این دانش را دارند تا بین منافع ملی و امنیت کشور و ارزشهای بنیادین جامعه و آنچه سبب تخریب و نابودی اینها میشوند تفکیک قائل شوند و نه ظرفیت پذیرش دیدگاههای اصلاحی و انتقادی را برای بهبود امور. حکومت غیرمشروع طالبان، تمام مسئولیتها و مکلفیتهای بنیادیاش در امور کشوری، از جمله تأمین امنیت شهروندان، رفاه و آسایش، ایجاد اشتغال، مبارزه با فقر و بیکاری، تقویت و توسعه سکتورهای اقتصادی، صحی و آموزش و پرورش را کنار گذاشته است و تمام توان و تلاشش بر سرکوب، ترور، بیحرمتی به شهروندان، تعمیم باورهای افراطیشان بر ملت ستمدیدهی کشور متمرکز گردیده است. بدین منظور، منابع هنگفت مالی را در اختیار ادارهی استخبارات و دیگر نهادهای کشفی خود قرار داده است.
همهی ما در زندگی شخصی و روابط اجتماعی دارای آگاهی و تجربیات مهمی هستیم. این برخورداری از مسائل و موضوعات مهم، در بازهی زمانی مختلف سبب میشود مورد علاقه و توجه استخبارات یا عامل آن قرار بگیریم. چنانچه به حفاظت حریم شخصی و عرصهی زندگی اجتماعی خود توجه نکنیم یا به تدابیر و روشهای حفاظت فردی بیاعتنا باشیم، برای استخبارات و عامل آن مهرهی حیاتی به حساب میآییم و آنان تلاش خواهند کرد تا ما را در کنارشان داشته باشند. در اول شاید خیلی نخواهند اما به مرور زمان اطلاعات مورد نیازشان را به بهانههای مختلف به راحتی از طریق افراد مورد نظر شان جمعآوری خواهند کرد. از آن اطلاعات در راستای بدستآوردن اهدافشان و ضمنا اگر نیاز باشد، در آینده بر علیه خود ما استفاده خواهند کرد.
لازم است هر شهروندی در شرایط کنونی برای جلوگیری از نفوذ تهدیدات روی کاهش و از بین بردن آسیبها توجه کند. شهروندان جهت خنثا كردن و مقابله با تهدیدات و آسیبهای مختلف ناشی از رفتار و اعمال کارمندان استخبارات یا افراد و نهادهای مشکوک، نیاز به آگاهی و نگاه انتقادی دارند. عدم آشنایی و آگاهی از ترفندهای استخباراتی و افرادی که با آنان به نحوی در ارتباط هستند، تلکی است که ما را به دام استخبارات طالبان خواهد انداخت. حفاظت فردی شامل كلیه فعالیتهایی میشود كه در زمینهی انجام اقدامات احتیاطی برای حریم شخصی صورت میپذیرد. به عبارت دیگر، هر نوع اقدامات و عاملی كه حائل بین خطر و هر شهروند قرار گیرد و آن را از تهدیدات و حوادث سوء محافظت مینماید. در کنار آن باید به اقدامات پیشگیرانه نیز توجه شود که برای حفظ و صیانت از خود و جلوگیری از نفوذ و استخدام توسط پرسونل استخبارات صورت میگیرد. در اقدامات پیشگیرانه، همهی امكانات در سر راه ورود و نفوذ کارمندان استخبارات و عامل آن قرار داده میشوند تا دسترسی آنان را روی شهروندان محدود ساخته و بیتأثیر نماید.
شهروندان برای عبور و رهایی از این جال عنکبوت استخباراتی، مستلزم تدابیر و راهکارهایی است که هر فرد و خصوصا افراد بیشتری که در معرض تهدید طالبان قرار دارند، باید آن را داشته باشند. چیزی که بسیار مهم است هوشیاری و بیداری و دوراندیشی با رویکرد تفکر انتقادی است. در این شرایط باید در برابر همه با دید شک نگریست؛ حتا در برابر کسانی که اعتماد داریم آسیبی به ما نمیزند. از هر پیشنهادی که دریافت میکنیم باید سؤال بپرسیم. راحت کنار نیاییم و زود قانع نشویم.
شهروندان باید بدانند که استخبارات نتایج اقدامات و فعالیتها و سوابق آنان را بهصورت سند و مدرک نگهداری میكند. این سوابق كه با وقت و هزینهی فراوان آرشیف گردیده، حاوی اطلاعات طبقهبندیشده و تجربیات گرانبها برای پیشبرد اهداف استخبارات بوده و یكی از ابزارهای مهم در تهیه برنامهها و تصمیمگیریها و زیربنای بسیاری از سیاستگذاریها در سطح کوچک و بزرگ خواهند بود. شهروندان نباید فریب وعده و نویدهای فریبکارانهی کارمندان استخبارت و منابع آنان را بخورند. ذات نهادهای امنیتی و آدمهای استخباراتی بر منافع خودشان استوار است و هیچگاهی منافع منابع و افراد نفوذی را در نظر نمیگیرند. تجارب و عملکرد سازمانهای استخباراتی، بهخصوص در کشورهای استبدادی نشان داده است که وقتی منابع و افراد نفوذی دیگر قابل استفاده نبوده یا بنا بر دلایلی ناروشن شکاف بیاعتمادی بهوجود آمده است، خود استخبارات اقدام به حذف آنان نموده است.
روی این اساس، بهتر است شهروندان از همکاری و همدستی با استخبارات طالبان، منابع و نفوذیهای آنان دور باشند. هرچند تفکیک و تشخیص این امر مشکل است و برای کسانی که در دام و چنگ طمعکاران گرفتار میشوند، قابل پیشبینی نیست اما بهتر است در روابط و مراودات خود و گپوگفت و بدهوبستان که بین هم انجام میدهند تنها در فضای دوستانه و اعتماد آغازین اتکا نشود. لازم است در روابط و تعاملات به رفتارها، اعمال و فاکتورهایی توجه شود که احتمال بهبار نشستن نتایج ملموس را ممکن میسازد، و از وعده و تعهدات میانتهی و پرابهام و بر پایهی حدس و گمانهزنی دوری جویند.