کروی بودن زمین و چالش قبله‌ی مسلمانان

محمدحسین فیاض

قبله در زندگی روزمره‌ی مسلمانان نقش اساسی دارد؛ چه این‌که خواندن نماز روزانه، ذبح حیوانات و دفن مرده‌ها باید به سمت قبله باشد و از سویی، رو و پشت به قبله دسشویی‌کردن هم حرام می‌باشد. قرآن می‌گوید: «فَوَلِّ وجهَكَ شطرَ المسجِدِ الحَرامِ و حيثُ ما كنتُم فوَلُّوا وجوهَكُم شطرَه»؛  «پس روى خود را به‌سوى مسجدالحرام كن؛ و هر جا بوديد، روى خود را به‌سوى آن بگردانيد» (بقره، ۱۴۴).

پرسش این است وقتی مسجدالحرام (کعبه) در صدر اسلام به‌عنوان قبله تعیین شده است، آیا قرآن به کروی بودن زمین باورمند است یا این‌که زمین را مسطح و ثابت می‌داند؟ فهم و قرائت مسلط در آن زمان از زمین چگونه بود؟ مهم‌تر از همه، درحالی‌که زمین کروی است، جهت قبله در نیم‌کره‌ی دیگر و مناطقی که ۹۰ درجه با آن زاویه‌ دارد، چه می‌شود؟

هرچند پاسخ تفصیلی این پرسش‌ها، زمان و فرصت بیشتری را می‌طلبد تا نگاه ادیان آسمانی، روایات فریقین و فهم مسلمانان در زمان‌های گذشته مورد بررسی قرار گیرد؛ به‌ویژه «نظریه‌ی زمین‌مرکزی» که قرن‌ها به‌عنوان گفتمان مسلط ادامه داشته ‌است و دانشمندان اسلامی هم دیدگاه جدیدی را مطرح نکرده بودند. بنابراین، به‌صورت گذرا باید نکاتی را مطرح کرد. البته روشن است که ادیان آسمانی قائل به کروی بودن زمین نیستند و از روایات فریقین اسلامی نیز استفاده می‌شود که از منظر آن‌ها زمین مسطح و ثابت است و این خورشید و ماه است که به دور زمین می‌چرخد و آسمان بر فراز آن مانند یک سقف بوده که قابل شکافتن می‌باشد. با این فرض، تعیین جهت قبله تا حدودی امکان‌پذیر است. اما درصورتی‌که زمین کروی باشد، غالبا در کشورهای غیرآسیایی روی نمازگزار به سمت آسمان خواهد بود، نه قبله؛ چه این‌که اگر قبله را در واقع در نیم‌کره‌ی شرقی در نظر بگیریم، در نیم‌کره‌ی غربی در طرف دیگر قرار می‌گیرد.

نگاه قرآن درباره‌ی آسمان

قرآن راجع به هستی‌شناسی کلیاتی مانند زمین، آسمان، آفتاب، مهتاب و ستارگان را مطرح کرده و طبق باور قرآن، آسمان شیء محسوس و قابل شکافتن است. آیات زیر این مفهوم را به روشنی نشان می‌دهد:

  1. «الَّذِي خَلَقَ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ طِبَاقًا مَا تَرَى فِي خَلْقِ الرَّحْمَنِ مِنْ تَفَاوُتٍ فَارْجِعِ الْبَصَرَ هَلْ تَرَى مِنْ فُطُورٍ»؛ «همان كه هفت آسمان را طبقه‌طبقه بيافريد. در آفرينش آن [خداى‌] بخشايشگر هيچ‌گونه اختلاف [و تفاوتى‌] نمى‌بينى. باز بنگر، آيا خلل [و نقصانى] مى‌بينى؟» (ملک، ۳).
  2. «اللَّهُ الَّذِي رَفَعَ السَّمَاوَاتِ بِغَيْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَهَا»؛ «خدا [همان‌] كسى است كه آسمان‌ها را بدون ستون‌هايى كه آن‌ها را ببينيد برافراشت» (رعد، ۲).
  3. «وَجَعَلْنَا السَّمَاءَ سَقْفًا مَحْفُوظًا»؛ «و آسمان را سقفى محفوظ قرار داديم» (انبیاء، ۳۳).
  4. «وَ يُمسِكُ ٱلسَّمَاءَ أَن تَقَعَ عَلَى ٱلأَرضِ إِلَّا بِإِذنِهِۦ»؛ «آسمان را نگاه مى‌دارد تا [مبادا] بر زمين فرو افتد، مگر به اذن خودش [باشد]» (حج، ۶۵).
  5. «وَإِلَى ٱلسَّمَاءِ كَيفَ رُفِعَت»؛ «و به آسمان [نگاه نمی‌کنید]كه چگونه برافراشته شده؟»

بنابر بیان آیات یادشده، آسمان نیازمند ستون نامرئی است که اگر خداوند آن را حفظ نمی‌کرد، احتمال سقوط آن وجود داشت؛ چه این‌که این سقف برافراشته بر زمین است. در این‌صورت، زمین از نظر قرآن مسطح است؛ زیرا که برای کروی بودن زمین، نمی‌توان سقف تعیین کرد.

«امروزه معلوم است که آسمان همان فضا است و سقفی برای زمین نبوده و سقوط آن هم بر زمین متصور نیست، کما این‌که شیء برافراشته‌شده هم نیست؛ زیرا آیاتی که در‌باره‌ی آسمان سخن می‌زنند، به زبان محدود همان زمان صحبت می‌کنند» (مهدی، ۱۴۰۳).

  • افزون بر مسقف بودن آسمان از منظر قرآن، این خورشید است که بر مدار زمین می‌چرخد، نه زمین بر مدار آن. چنان‌که در این آیه آمده است: «وَالشَّمْسُ تَجْرِي لِمُسْتَقَرٍّ لَهَا ذَلِكَ تَقْدِيرُ الْعَزِيزِ الْعَلِيمِ»؛ «و خورشيد به[سوى‌] قرارگاه ويژه‌ی خود روان است. تقدير آن عزيز دانا اين است» (یس، ۳۸).

وقتی خداوند از حرکت خورشید صحبت می‌کند، روشن است که این حرکت بر محور زمین است و در غیر آن، حرکت خورشید معنا ندارد. روایاتی که در تفسیر آیات یادشده وارد شده نیز بیانگر مسقف بودن آسمان و مسطح بودن زمین است؛ چه این‌که در عصر نزول قرآن و صدور روایت شیعه و سنی، گفتمان مسلط همین بوده‌ و حتا دانشمندان یونانی تصوری از کروی بودن زمین نداشتند.

دیدگاه برخی از فقهای شیعه

سید مرتضی (م ۴۳۶ ق)، فقیه و متکلم شیعه در قرن پنجم در یکی از مقاله‌های خود این‌گونه استدلال می‌کند که طبق برخی آیات، آسمان‌ها و زمین هفت تا می‌باشند و این نشان می‌دهد که زمین کروی نیست و او اضافه می‌کند که روایت هم همین را می‌گوید. وی در این‌جا به آیه‌ی «وَلَقَدْ خَلَقْنَا فَوْقَكُمْ سَبْعَ طَرَائِقَ» (مؤمنون، ۱۷) و آیه‌ی «اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ وَمِنَ الْأَرْضِ مِثْلَهُنَّ» (طلاق، ۱۲) استدلال می‌کند.

در مرحله‌ی بعد درباره‌ی این‌که این‌ها «غیرکروی» هستند، به آیه‌ی «وَجَعَلْنَا ٱلسَّمَاءَ سَقْفًا مَّحْفُوظًا» (انبیاء، ۳۲) و « وَالْبَيْتِ الْمَعْمُورِ،  وَالسَّقْفِ الْمَرْفُوعِ» (طور، ۴ و ۵) استدلال می‌کند و می‌افزاید: نمی‌شود همان چیزی که بالای سرما است، برابر یا زیر پای ما هم باشد. «در این رابطه فلاسفه هم با ما موافق هستند که آسمان بالای سر ما است، و چیزی که بالای سر ما است، نمی‌تواند مقابل آن در سمت پاها و یا زیر پای ما باشد» (سید مرتضی، بی‌تا: ج ۳: ۱۴۱).

به‌باور «رسول جعفریان»، پژوهشگر تاریخ اسلام، «اگر دلایل امروزین نبود، ما همچنان گرفتار این نوع برداشت‌های طبیعت‌شناسانه از قرآن (طبیعیات اسلامی) در کتب تفسیری بودیم. این در حالی است که اکنون می‌دانیم، آیات مزبور، کاری به مسطح  و کروی بودن ندارد، و اشاره‌اش به یک امر دینی در رویکرد ما به زمین و آسمان است نه طبیعت‌شناسی و یا علوم اسلامی در حوزه‌ی طبیعیات.

فرض کنیم در قرن پنجم هجری هستیم، زمانی که از کپلر و کپرنیک و نظریات شناخته‌شده‌ی آنان و آنچه علم امروزین درباره‌ی آسمان و زمین می‌گویند خبری نیست. طبعا در آن قرن، اگر کسانی از دانشمندان اسلامی بخواهند براساس این اشارات قرآنی در حوزه‌ی طبیعیات، مثلا درباره‌ی آسمان و زمین اظهارنظر کنند، یا به قول این‌ها، علم اسلامی در طبیعیات (دانش کائنات الجو و نجوم) تولید کنند، چه خواهند گفت؟» (جعفریان، ۱۴۰۰).

به‌گفته‌ی رسول جعفریان، امروزه هیچ مفسر و دانشمند اسلامی قائل به مسطح بودن زمین نیستند؛ جز عبدالله بن باز، مفتی عربستانی که همچنان براساس ظاهر آیات و مفاد برخی روایات، قائل به مسطح بودن زمین بود (همان).

چالش جدی جهت قبله

با وصف یادشده‌ی آنچه تا اکنون بدان اشاره شد، حداقل تلقی قرآن از کیهان‌شناسی، مسطح بودن زمین است و علمای اسلامی نیز تا قرن پنجم به همین باور بودند. اما چه قرآن به مسطح بودن زمین اشاره کرده باشد و یا نه و با فرض قائل بودن علمای اسلامی به کروی بودن زمین، باز هم اشکال جهت قبله در نیم‌کره‌ی دیگر به‌جای خود باقی است؛ به این دلیل که عملا یک نمازگزار در نقاط دوردست مکه به سمت آسمان نماز می‌خواند، نه مسجدالحرام و این چالش بسیار جدی ایجاد می‌کند.

این اشکال به‌صورت ابتدایی در اوایل قرن دوم نیز مطرح بوده‌ است؛ چنان‌که عبدالله بن سنان از امام صادق روایت می‌کند که مردی از او پرسید: در نماز عصر بر فراز کوه ابوقبیس (واقع در مکه) نماز خواندم؛ درحالی‌که قبله (کعبه) پایین‌تر از من قرار داشت؟ فرمود: آرى، کعبه از جاى خود تا آسمان قبله است (حر عاملی، بی‌تا، ج ۳: ۲۴۷). در این راستا، یکی دو روایت دیگر نیز در منابع شیعه نقل شده‌ است و فقها نیز از این روایات استنباط کرده‌اند که کعبه تا آسمان امتداد دارد و در هرجای جهان که رو به کعبه نماز خوانده شود، قبله صدق می‌کند (نجفی، بی‌تا، ج ۷: ۳۲۰؛ طباطبایی یزدی، ۱۴۱۹، ج ۲: ۲۹۳). به قول آیت‌الله جوادی آملی: «استقبال به کعبه برای ساکنان مناطق دوردست، شعاع وسیعی دارد و ملاک آن صدق عرفی است، نه صدق ریاضی. در نظر عرف، استقبال مسجدالاحرام در بیرون از حرم، استقبال حقیقی است، نه مجازی، گرچه به لحاظ محاسبات هندسی چنین نباشد.» به عبارت دیگر، مراد از قبله خود کعبه نیست. زیرا اگر به هر دلیلی کعبه ویران شد، نمی‌توان گفت که قبله نیز از بین رفته، بلکه مراد، فضای کعبه است که «از اعماق زمین یا در ارتفاعات کوه و رو به جهت کعبه نماز می‌خوانند، استقبال به قبله صادق است» (جوادی آملی، ۱۳۸۹: ۱۱۸ و ۱۱۹).

به‌باور یکی از پاسخ‌دهندگان در سایت «شفقنا»، رو به قبله بودن عرفی ملاک است؛ «به‌علاوه‌ی این‌که هرگز بر سطح کره امکان استقبال حقیقی وجود ندارد، پس این اشکال از اساس باطل است». در هر حال، «به موازات انحنایی که سطح کره پیدا می‌کند خطی به‌سوی کعبه رسم شود باید آن خط به سمت و طرف کعبه باشد تا رو به قبله بودن‌مان صدق کند» (شفقنا، ۱۳۹۴).

نقد و بررسی

آنچه از سوی فقها به پرسش‌های مطرح‌شده پاسخ‌هایی داده شد، به نظر می‌رسد این پاسخ‌ها کافی نیستند؛

  1. پاسخ امام صادق بیشتر با دیدگاه «زمین‌مرکزی» و مسطح بودن آن همخوانی دارد؛ به این دلیل که در زمانه‌ی ایشان، دیدگاه نوینی مطرح نبوده. دوم این‌که کشورهایی قطب جنوب و قطب شمال در تصور و فهم آنان راه نداشته و امریکا در آن زمان اصلا کشف نشده بود تا ایشان با درنظرداشت ذهنیت به آنان پاسخ داده باشد. بنابراین، پاسخ ایشان با مسطح بودن زمین همخوانی دارد. در این‌صورت، از دورترین نقاط زمین می‌توان به قبله وصل شد، زیرا که قبله از مرکزیت خود تا آسمان امتداد دارد. وقتی پیامبر از مدینه رو را به طرف مکه می‌کرد، این سیره همچنان در کشورهای همجوار حجت است.
  2. درصورتی‌که ما قائل به کروی بودن زمین باشیم، حداکثر با چشم‌پوشی از زاویه‌های تا ۲۰، ۳۰ درجه چشم‌پوشی کنیم، در نیم‌کره‌ی دیگر آسمان و قبله برعکس است.
  3. برخی فقها در حد صدق کردن عرفی قبله، موضوع را تقلیل دادند و گفتند همین که از نظر عرف صدق کند که ما رو به قبله‌ایم، کافی ‌است، نه به‌صورت خط هندسی و دقیق. یا در برخی از پاسخ‌ها از ترسیم خط منحنی و کمانی سخن گفته ‌شده بود که این خط به‌صورت خمیده به سمت کعبه کشیده شود، «رو به قبله بودن صدق می‌کند».

به نظر می‌رسد که این پاسخ‌ها، نوعی طفره رفتن از موضوع است و این رویکرد بیشتر بر فرضی و وهمی بودن قبله تمرکز دارد. به عبارتی، ما در لس‌آنجلس، کالفرنیا و استرالیا، قبله‌ای را در ذهن ترسیم می‌کنیم و به آن‌سو اعمال خود را انجام می‌دهیم. روشن است که این قبله‌ی ما فرضی و تخیلی است و در عمل روی ما به سمت یکی از حدود اربعه و سرانجام به سمت آسمان است که این آسمان با آسمان کعبه فاصله‌ی بسیار دارد. در قرآن، «استقبال قبله» و روی خود به طرف مسجدالحرام قرار دادن معیار است. این‌که ما براساس خط استوا، نقشه‌ی گوگل‌مپ و یا به شکل قوسی، خطی بکشیم که سرانجام به کعبه برسد، استقبال قبله تحقق پیدا نکرده‌ است؛ چه این‌که مثلا شهر لس‌آنجلس در امریکا، ۳۰ درجه بالای خط استوا قرار دارد و اگر خطی به سمت مکه کشیده شود، نزدیک‌ترین راه به مکه از قطب شمال است ولی اگر زمین را مسطح فرض کنیم، قبله حدود ۹۰ درجه تفاوت پیدا می‌کند. از این‌رو، قبله‌ی مسلمانان در آن شهر به سمت قطب شمال است و در استرالیا این وضع شدیدتر است (شهیدی، ۱۳۹۶).

می‌توان برای روشن شدن ذهن، تخم مرغی را برداشت و با کشیدن یک خط از وسط به دو نیم‌کره‌ی شرقی و جنوبی تقسیم کرده و در دو طرف چند نقطه به‌عنوان چند کشور، از جمله شهر مکه را علامت‌گذاری کرد و آن را روی دست چرخاند. آن‌وقت می‌بینیم که چالش استقبال قبله چه‌قدر جدی است.

محمدتقی شهیدی، از استادان حوزه‌ علمیه‌ قم در سه، چهار روز درس خارج فقه خود پس از بررسی آیات و روایات و چالش جدی استقبال قبله در حالت کروی بودن زمین تصریح می‌کند که «باید زمین را با لحاظ وهمیِ عرف، مسطح فرض کنیم تا استقبال قبله معنا پیدا کند. ما این مقدار تسامح عرف را که زمین را مسطح فرض می‌کند برای صدق استقبال می‌پذیریم زیرا مما لابدّ منه [از روی ناچاری] است» (شهیدی، ۱۳۹۶).

در نتیجه، به نظر می‌رسد که نگاه قرآن و روایات بر زمین‌مرکزی و مسطح بودن آن استوار است و راجع به کروی بودن زمین و استقبال قبله ساکت است و این، به روشنی بر تاریخ‌مندی بخشی از آیات و احکام قرآن دلالت می‌کند که در برابر پیشرفت علم مجبور به عقب‌نشینی است. سرانجام مسلمانان مجبور هستند با تسامح، خط فرضی، وهمی و عرفی قبله را ترسیم کنند که با حقیقت ماجرا فاصله‌ی بسیار دارد. بعید به نظر می‌رسد که فرضیات و وهمیات، حجت باشد.

منابع:

  1. جعفریان، رسول، (۱۴۰۰)، «زمین مسطح است یا کروی؟ نظر قرآن!»، سایت خبر آنلاین، ۱۱ آذر ۱۴۰۰، https://www.khabaronline.ir/news/1578644/
  2. جوادی آملی، عبدالله، (۱۳۸۳)، جرعه‌ای از صهبای حج، چاپ اول، قم: نشر مركز اسراء.
  3. جوادی آملی، عبدالله، (۱۳۸۹)، جرعه‌اى از صهباى حج، چاپ اول، تهران: مشعر.
  4. حرّ عاملی، محمد بن حسن، (بی‌تا). وسائل الشیعة، ‌بيروت: دار الاحياء لتراث العربی.
  5. سید مرتضی، (بی‌تا). رسائل الشريف المرتضى، قم: دارالقرآن کریم.
  6. شفقنا (۱۳۹۴)، «رد مسطح بودن زمین در تفکر اسلام: شبهه‌ی روشنفکری در انجام اعمال رو به قبله»، ۶ دلو/بهمن ۱۳۹۴، https://fa.shafaqna.com/news/108640
  7. شهیدی، محمدتقی، (۱۳۹۶)، محدوده‌ی قبله، درس خارج فقه در تاریخ ۲۶ قوس/ آذر ۱۳۹۶، https://www.eshia.ir/feqh/archive/text/shahidi/feqh/96/960926/
  8. طباطبایی یزدی، سید محمدکاظم (۱۴۱۹ق). العروه الوثقی، تحقیق: احمد محسنی سبزواری‌، چاپ اول، قم: دفتر انتشارات اسلامی.
  9. مهدی، رستم، (۱۴۰۳)، زمان‌مندی قرآن، ترجمه‌ی ایمان «شایگان» و مهدی «فروغیان»، سایت ۸صبح، ۸ جوزای ۱۴۰۳؛ https://8am.media/fa/the-temporality-of-the-quran/
  10. نجفى، محمدحسن‌، (بی‌تا)، جواهر الکلام فی شرح شرائع الإسلام، تحقیق: عباس قوچانى و علی آخوندى، چاپ اول، قم.