سرخط خطرها

مردم زابل خواهان فرود اضطراری رییس جمهور و رییس اجرایی شدند. آن‌ها هشدار دادند که خانواده‌های ما از شدت درد و غم وارده، نزدیک است بترکند. آن‌ها روی هم‌رفته گفتند که اگر رییس جمهور و رییس اجرایی، به صورت جداگانه توسط هلی‌کوپترهای اردوی ملی به این ولایت نیایند و از خانواده‌های ما نخواهند که کمی صبور باشید، ما قول می‌دهیم که هیچ نمی‌دانیم آن 31 هزاره‌ی ربوده شده به کجا هستند و به کجا نیستند. آن‌ها از والی ولایت زابل خواستند که تا رسیدن دستور از کابل، هیچ حرکتی از خود نشان ندهد، در غیر آن، ما مردم زابل تعهد خواهیم کرد که دیگر هیچ‌وقت والی خویش را در مراسم ختم قرآن و عروسی‌های خویش دعوت نکنیم.

اشرف غنی شخصاً به دیدار پنجشیر رفت. رفتن آقای غنی به پنجشیر، واکنش‌های منطقه‌ای را در پی داشت. رییس جمهور ایران طی یک تماس تیلفونی به سفیر ایران در کابل گفت که لطفاً سلام بنده را به رییس جمهور افغانستان برسان و بگو که ما این‌جا کباب ماهی و قورمه‌سبزی ترکی آماده کرده بودیم، یخ شد! در ضمن یادآور شو که هیچ اشکالی ندارد. اما اشرف غنی که از پنجشیر برگشته بود، چشم دید خویش را این‌گونه به مردم افغانستان ابلاغ نمود: من به آن‌جا رفتم. آن‌جا مردم از من استقبال کردند. مردم گفتند که تشکر! من گفتم که نیاز نیست شما از من تشکری کنید. من خادم مردم هستم. کسی از خادمش تشکر نمی‌کند. من از شما تشکر می‌کنم. آقای غنی در حالی که متن نوشته شده به دست یک نفر دیگر را جلو دوربین تلویزیون می‌خواند، از سیاهی کوچیدن برف‌های سفید سخن گفت. اشرف غنی در حالی‌که عینک جدیدش را هم پوشیده بود، خاطرنشان کرد که انشاءالله به کمک بازمانده‌گان قربانیان پنجشیر خواهیم شتافت. او گفت که من شتافتن برای کمک را دوست دارم. او در حالی‌که خیلی آهسته سخن می‌گفت و مثل دوران کمپاینش صدای امعیا امبوغی درنمی‌آورد، علاوه کرد که من به خاطر کمک به پنجشیر، سفر ایران را به تعویق آویزاندم. من در روزهای بعدی به ایران سفر خواهم کرد. فعلاً روزهای بعدی نیست، بناءً من سفر نمی‌کنم. او قبل از این علاوه کردن‌هایش علاوه کرده بود که رییس جمهور ایران از من دعوت کرده است.

رییس اجرایی نیز به پنجشیر رفت! او در پنجشیر رفتنش از اشرف غنی سبقت جست. او در حالی که نمی‌توانست غم هموطنان عزیز پنجشیری‌ مان را تحمل کند، با بوت‌های جدیدش حتی وارد مسجد شد. مردم از او خیلی استقبال کرد. او قبلاً دستور داده بود که عکس‌هایش را از زاویه‌های متفاوت بگیرند و در فیس‌بوک آپلود کنند. او در اخیر لست کسانی را که به خانواده‌های قربانی کمک کرده بودند، مرور کرد و متوجه شد که یک نفر، سه جوره کمپل کمک کرده است. او وقتی خوب جستجو کرد، متوجه شد که این نفر، کمک‌های یک نهاد خیریه‌ را به نام خود به مردم کمک کرده. او عصبانی نشد، چرا که کمک، کمک است و هیچ فرقی ندارد که از طرف کی کمک می‌شود.

جوانان قندهار کمپاین جمع‌آوری کمک به قربانیان برف‌کوچ‌های پنجشیر را آغاز نمودند. در میان این جوانان، شور و علاقه‌‌ی هم‌بستگی و غم‌شریکی فوران می‌کرد. دیگران از این جوانان تقدیر نموده و گفتند که زنده باد جوانان قندهار با این حس هم‌دردی شان. اما یکی از قندهاریان بارها به دولت گفته است که انار قندهار بسیار شیرین و خونین است. او از حکومت وحدت ملی خواسته است که چه رازی میان خونین بودن و شیرین شدن وجود دارد؟ او که کمی دقیق‌تر می‌خواست بگوید، گفت که شما کابلی‌ها، بعد از حادثات و اتفاقات خونین، بسیار شیرین می‌شوید.

ریش‌سفیدان جاغوری با دست خالی برای آزادی ربوده‌شده‌گان رفتند. یکی از آن‌ها گفت که حتی بعضی از ریش‌سفیدان، جیب‌شان هم خالی بود. یعنی در جیب‌شان قطی نصوار یافت نمی‌شد. آن‌ها گفتند ما بعد از دو روز جست‌وجو، به این نتیجه رسیدیم که فعلاً هیچ معلوم نیست این ربوده‌شده‌گان در کجا مستقر شده اند. آن‌ها از حکومت خواستند که حداقل، محل استقرار این ربوده‌شده‌گان را به ما نشان بدهد. البته آن‌ها با دست خالی برگشتند و از جیب‌شان من خبر ندارم که پر بوده یا نه. یکی از این ریش‌سفیدان ابلاغ نمود که یک هفته از ربودن این سی و یک نفر می‌گذرد اما در کل دولت، 31 نفر خبر ندارند که 31 نفر دیگر ربوده شده و هیچ معلوم نیست که کجا هستند.

ریش‌سفیدان پشتون که قول آزادی 31 ربوده شده را داده بودند، فعلاً قول‌شان را به تعویق انداخته، آن‌ها گفته اند که به‌زودی، اگر این ربوده‌شده‌ها آزاد شدند، دوباره سر قول‌شان خواهند آمد. ریش‌سفیدان پشتون گفت که ریش‌سفیدان هزاره بدانند ما با آن‌هاییم. یعنی ما با آن‌ها یکجا می‌گردیم و نمی‌فهمیم که این ربوده‌شده‌ها، کجایند.

ریاست امنیت ملی از اعدام شدن رییس خدایداد خبر داد. رییس خدایداد کسی بود که خیلی آدم می‌ربود. ریاست امنیت ملی گفته که عجب وضعی است در این مملکت، تا هنوز این آدم ربا را اعدام نکرده بودیم، که آدم‌ربایان دیگری پیدا شدند. آن‌ها از آدم‌ربایان خواست که لطفاً بعد از چند مدت آدم‌ربایی، خودتان زحمت بکشید و خود را اعدام کنید. ریاست امنیت ملی تا وقتی که صادرات کشمش افغانستان به 20 میلیارد دالر در سال نرسیده، بودجه‌ی اعدام‌های ضروری را ندارد.

کوه‌های سالنگ به وزارت انرژی و آب هشداد داد. کوه‌های سالنگ مدعی است که این وزارت هنگام لین‌کشی و انستالیشن پایه‌های برق، چندین بار کوه‌های سالنگ را دشنام داده و گفته که چرا این‌قدر سخت‌عبور هستیم. این کوه‌ها می‌گوید، اگر وزارت انرژی و آب روز اول با ما مشوره می‌نمود، ما به آن‌ها می‌گفتیم که ما زمستان‌ها پنج-شش پایه‌ برق تان را چپه می‌کنیم، آن‌گاه حق شکایت را ندارید. حتی اگر رییس جمهور تان با ملت حرف بگوید و ملت برق نداشته باشد تا حرف‌های جناب را بشنوند.