رسیدن کارد به استخوان؛ رونق بازار نان خشکیده در بلخ

در قلب شهر مزار شریف، خیابان شرشره، بوری‌های انباشته از نان «قاق»‌ (خشکیده) که روزگاری خوراک دام‌ها بود، امروز تنها منبع غذایی بسیاری از خانواده‌های نیازمند شده‌ است. این نان‌های خشکیده، که در کنار خیابان روی هم انباشته شده‌ است، نمادی از فقر و شرایط دشوار زندگی در افغانستان تحت حاکمیت طالبان است. این نان‌های خشکیده، آخرین غذای گرسنگان در بلخ است.

در یکی از دکان‌های خیابان شرشره، مردی با قامتی بلند و چهره‌ی غمگین دیده می‌شود که تلاش می‌کند فروشنده را قانع کند تا یک سیر (معادل هفت کیلوگرم) نان خشکیده را به قیمت ۱۵۰ افغانی به او بفروشد، اما فروشنده سرسختانه می‌گوید: «پایین‌تر از ۲۵۰ افغانی نمی‌توانم بدهم، ضرر می‌کنم.» این مرد ۴۲ ساله شریف‌الله نام دارد و از چشم‌های پریشان و کلام شکسته‌اش می‌توان عمق ناداری و فقر گریبان‌گیرش را فهمید. او با آهی، می‌گوید: «دو سال است که دیگر نان گرم نمی‌خوریم و فقط به نان خشکیده بسنده کرده‌ایم.»

شریف‌الله که سرپرستی خانواده‌ای نُه نفره‌اش را بر عهده دارد، پیش از روی‌کارآمدن مجدد طالبان، نظامی بوده است. او حالا بیش از دو سال است که هر روز از صبح تا شام در چوک «مردی‌کاربازار» شهر مزار شریف در انتظار کار می‌نشیند، اما در بهترین حالت تنها دو یا سه روز در هفته کار پیدا می‌کند و روزهای دیگر، دست‌ خالی به خانه برمی‌گردد:

«حاصل یک روز کار سخت، فقط نان خشکیده است. ماه‌ها است که نتوانسته‌ام حتا پول خرید گوشت یا دیگر نیازهای اولیه‌ی زندگی را تهیه کنم. آمدم که یک سیر نان خشکیده بخرم و به کودکانم ببرم. نمی‌توانم نان گرم بخرم. اگر خیلی خوش‌شانس باشم، نان سرد نرم گیرم می‌آید و روزگارمان را با همان می‌گذرانم.»

وقتی از روزگار گذشته و زمانی که شغل داشته است می‌پرسم، آهی عمیق می‌کشد و می‌گوید: «وقتی شغل داشتم، زندگی خیلی راحت‌تر بود. بهترین نان، بهترین غذا و میوه‌ها را برای فرزندانم می‌بردم، اما حالا فقط نان خشکیده برای‌شان می‌برم. جز این چیزی نمی‌توانم.»

با فرارسیدن فصل سرما نگرانی‌اش دوچندان شده است؛ «زمستان آمده و من هنوز نتوانسته‌ام چیزی برای گرم کردن خانه بخرم. شب‌ها از فکر و نگرانی، شدیدا سردرد می‌گیرم. هم من و هم مادر بچه‌ها شب و روز نگرانیم و همیشه به فکر آینده هستیم. تعداد اعضای خانواده هم زیاد است و تأمین هزینه‌های‌شان کار سختی است.»

نان خشکیده‌ی پهن‌شده در کنار یکی از جاده‌های شهر مزار شریف/ اطلاعات روز

قصه‌ی‌ تلخ نان خشکیده

عبدالفتاح، یکی دیگر از باشندگان بلخ که با کار با کراچی دستی‌اش به سختی تلاش می‌کند مخارج زندگی خانواده‌ی شش‌نفره‌اش را تأمین کند، با چشمانی نم‌زده می‌گوید: «من هم با نان خشکیده شکم خانواده‌ام را سیر می‌کنم. کودکانم کوچک هستند و نمی‌توانند کار کنند. به همین خاطر مجبورم خودم کار کنم. هر روز در سرک‌ها می‌گردم، ولی کار پیدا نمی‌شود و آخرش هم با زحمت فقط پول همین نان خشکیده را پیدا می‌کنم. بزرگ‌ترین آرزوی من این است که کسی به من غذایی بدهد که بتوانم یک شب نان گرم و غذای چرب بخورم.»

اما عبدالفتاح تنها نیست. جبار، دیگر باشنده‌ی مزار شریف نیز به‌دلیل ناتوانی در خریدن نان گرم، ناچار شده به نان خشکیده روی بیاورد. او می‌گوید که کار نیست، روزگار خراب است و او مجبور است نیم‌سیر نان خشکیده با کمی بادمجان رومی بگیرد و زندگی را بگذراند. او می‌گوید که تنها خودش «پیداگر» (کارگر و درآمددار) است و ده فرزند دارد.  

نگرانی جبار اما بیش از هر چیز، افزایش قیمت نان خشکیده است. او توضیح می‌دهد: «زمان حکومت جمهوریت، یک سیر نان خشکیده ۵۰ تا ۷۰ افغانی بود، ولی حالا تا ۳۰۰ افغانی هم رسیده است. هر روز قیمت این نان بالاتر می‌رود و ممکن است دیگر حتا توان خرید این را هم نداشته باشم.»

جبار سه سال می‌شود که به‌دلیل وضعیت بد اقتصادی به خوردن نان خشکیده روی آورده است.

قیمت نان خشکیده در بلخ افزایش یافته است/ اطلاعات روز

آخرین وعده‌ی غذایی گرسنگان

فقر و گرسنگی را نه‌ تنها در خانه‌های شریف‌الله، عبدالفتاح و جبار بل‌که در خانه‌های اکثر باشندگان این شهر می‌توان دید. فروشندگان نان خشکیده می‌گویند که این روزها بازارشان گرم است، اما نه به‌دلیل رونق اقتصادی، بل‌که به‌خاطر افزایش نیازمندانی که توان خرید نان تازه را ندارند.

یکی از این فروشندگان به‌نام عزت‌الله که بوری‌های مملو از نان خشکیده را در برابر دید مردم قرار داده است، می‌گوید: «تعداد زیادی از مردم برای سیر کردن شکم خود و فرزندان‌شان از این نان استفاده می‌کنند.» عزت‌الله تأکید می‌کند که با گذشت هر روز، بر تعداد این افراد افزوده می‌شود؛ «ناداری، ناچاری و فقر باعث شده که بسیاری از باشندگان بلخ برای پر کردن سفره‌های‌شان به خرید نان‌ خشکیده روی بیاورند. تلخی روزگار و اشک، تنها چیزی است که در این سفره‌ها باقی مانده است.»

به‌گفته‌ی عزت‌الله، نان‌هایی که برای فروش گذاشته شده‌ است، زمانی خوراک دام‌ها بود، اما اکنون به غذای اصلی بسیاری از خانواده‌های فقیر تبدیل شده‌ است. او با اشاره به انبار نان‌های خشکیده می‌گوید: «سابق نان خشکیده را فقط مال‌داران برای حیوانات‌شان می‌خریدند، اما حالا مردم بیکار و گرسنه هم آن را می‌خرند و می‌خورند چون بیکاری زیاد شده و مردم پول نان گرم را ندارند.»

نظرعلی، یکی دیگر از فروشندگان نان خشکیده در همین محل، با اندوه از وضعیت اسف‌بار باشندگان مزار شریف سخن می‌گوید و از شرایط دشواری که هر روز شاهد آن است، پرده برمی‌دارد؛ «مردم مجبور هستند. سابق ما هیچ‌ وقت این قسم شرایط را ندیده بودیم. حالا بیچاره‌ها توان ندارند که بروند نان درست بخرند. دیدن این حالت واقعا برای من دردناک است.»

افغانستان تحت حاکمیت طالبان به کشوری بدل شده است که میلیون‌ها شهروند آن با فقر اقتصادی شدید مواجه‌ هستند. فروشندگان نان خشکیده می‌گویند که با بدتر شدن شرایط اقتصادی مردم، شمار بیشتری از افراد برای خریداری این نان صف خواهند کشید.  

یادداشت: نام‌های مصاحبه‌شوندگان مستعار است.