@MEW_GOV_AF

سربازگیری کودکان و تحکیم ایدئولوژی طالبان

مروه هاشمی

افغانستان طی دهه‌ها درگیر جنگ و ناآرامی‌های طولانی‌مدت بوده است. درگیری‌ها و جنگ‌های مداوم در افغانستان، به‌ویژه در سال‌های اخیر، باعث بروز بحران‌های انسانی و اجتماعی متعدد شده است. یکی از وحشتناک‌ترین جنایات ناشی از این درگیری‌ها سرباز‌گیری کودکان توسط گروه‌های افراطی و به‌خصوص طالبان بود. کودکان، معصوم‌ترین و بی‌دفاع‌ترین اعضای جامعه، باید حامل امید و آینده باشند، اما در خاکی چون افغانستان، این معصومیت اغلب در گرداب جنگ و خشونت قربانی شده است. طالبان در این کشور از تکنیک‌های مختلفی برای تقویت نیروهای خود استفاده کرده‌اند. یکی از این تکنیک‌ها استفاده از کودکان به‌عنوان نیروهای نظامی و شبه‌نظامی است. این روش‌ها شامل تبلیغات ایدئولوژیک، فشارهای اجتماعی و خانوادگی، تهدید و تطمیع می‌شود. در اکثر موارد، این گروه مدارس دینی را به‌عنوان ابزاری برای آموزش ایدئولوژیک کودکان به کار می‌گیرد و با تشویق آنان به مبارزه «در راه دین» تلاش می‌کند تا کودکان را آماده‌ی حضور در میدان نبرد کند. این‌ گروه‌ با بهره‌گیری از نقاط ضعف اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی کودکان را به‌عنوان ابزاری برای پیشبرد اهداف خود به کار می‌گیرد. این پدیده نه تنها آینده‌ی کودکان کشور را به نابودی ‌کشانده بل‌که بر بافت اجتماعی و آینده‌ی افغانستان نیز اثرات مخرب داشته و دارد. در این مقاله دلایل، شیوه‌ها و پی‌آمد‌های سربازگیری کودکان توسط شبکه‌های تندرو را در سال‌های اخیر تحلیل می‌‌کنیم.

دلایل اصلی سربازگیری کودکان

۱.  آموزش ایدئولوژیک

شبکه‌های تندرو و طالبان از آموزه‌های مذهبی به‌عنوان ابزاری برای شست‌وشوی ذهن کودکان استفاده می‌کردند. در مدارس دینی، کودکان از سنین پایین با مفاهیم ایدئولوژیک و اعتقادی گروه آشنا می‌شدند و به آنان آموزش داده می‌شد که مبارزه‌ی مسلحانه و دفاع از دین، یک وظیفه‌ی مقدس است. این نوع تربیت، کودکان را به سربازان وفادار و آماده برای پیروی از دستورات آنان تبدیل کرد.

۲.  فقر و بیکاری

فقر گسترده و نبود فرصت‌های شغلی یکی از دلایل اصلی پیوستن کودکان به گروه‌های مسلح بود. بسیاری از خانواده‌ها در مناطق روستایی و دورافتاده‌ی افغانستان به‌دلیل شرایط نامناسب اقتصادی، کودکان خود را به گروه‌های چون طالبان می‌سپردند، به این امید که فرزندان‌شان درآمدی برای خانواده فراهم کنند. طالبان با وعده‌های مالی و تأمین معاش برای خانواده‌ها، از این وضعیت سوءاستفاده کردند و کودکان را به نیروی کار و جنگ خود تبدیل کردند.

۳.  فقدان آموزش و فرصت‌های تحصیلی

در بسیاری از مناطق افغانستان، مکاتب به‌طور عمدی تعطیل یا به‌شدت محدود شده‌ بود. کودکان بدون دسترسی به آموزش مناسب با آینده‌ای مبهم و بدون امید مواجه شدند. این وضعیت، طالبان را قادر می‌ساخت که کودکان را به‌جای آموزش و تحصیل به مسیر جنگ و خشونت بکشانند.

۴.  فشار‌های اجتماعی و فرهنگی

در برخی مناطق، پیوستن به گروه‌های تندرو، از جمله طالبان نوعی اجبار اجتماعی و فرهنگی بود. کودکان و خانواده‌های‌شان تا حدی تحت فشار بودند تا در راستای «دفاع از سرزمین و دین» به این گروه‌ها بپیوندند. این نوع فشارها و باورها، کودکان را به جنگیدن وادار می‌کرد.

۵. نبود حمایت از سوی دولت و جامعه‌ی بین‌المللی

نبود نظارت مؤثر از سوی نهاد‌های دولتی و بین‌المللی، همچنان ضعف در سیستم‌های حقوق بشری در افغانستان از سال‌های (۲۰۰۱-۲۰۲۱)، زمینه‌ساز ادامه‌ی سربازگیری کودکان در افغانستان شده بود. نهادهای دولتی به‌دلیل ناامنی، فساد و ضعف اجرایی، به مناطق تحت کنترل طالبان دسترسی نداشتند و در ضمن عدم وجود برنامه‌های اجتماعی و آموزشی مؤثر برای کودکان باعث شد که آنان به آسانی در دام گروه‌ طالبان گرفتار شوند.

شیوه‌های سربازگیری طالبان

۱. تبلیغات و ایجاد تصویر قهرمانانه از جنگ

طالبان با استفاده از تبلیغات و داستان‌سازی‌های قهرمانانه، کودکان و نوجوانان را به‌سوی خود جذب می‌کردند. این تبلیغات در قالب تصاویر قهرمانی و رشادت به کودکان ارائه می‌شد و آنان را به پیوستن به گروه ترغیب می‌کرد.

۲. استفاده از مدارس دینی به‌عنوان پایگاه‌های آموزشی

طالبان در اکثر مناطق، مدارس دینی، که در ظاهر به آموزش قرآن و اصول دین اختصاص داشتند، را به‌عنوان پایگاه‌های آموزشی خود تبدیل کرده بودند. در این مدارس، کودکان نه تنها با آموزه‌های افراطی و تکفیری آشنا می‌شدند، بل‌که تحت آموزش‌های نظامی و ایدئولوژیک نیز قرار می‌گرفتند. این مدارس کودکان را به‌صورت عمدی برای پیوستن به صفوف جنگی آماده می‌کرد.

۳.  استفاده از وعده‌های مالی

طالبان از وضعیت بد اقتصادی خانواده‌ها بهره‌برداری کردند و با وعده‌های مالی، آنان را به پذیرش سربازگیری کودکان متقاعد می‌کردند. طالبان به والدین اطمینان می‌دادند که در صورت پیوستن فرزندان‌شان به گروه، به خانواده کمک مالی خواهد شد. این وعده‌ها در شرایطی بود که اکثریت جمعیت در فقر زندگی می‌کردند.

۴.  تهدید و اجبار

در برخی موارد، طالبان از تهدید و اجبار برای جذب کودکان استفاده می‌کردند. خانواده‌هایی که از پذیرش پیشنهادات طالبان خودداری می‌کردند، مورد تهدید قرار می‌گرفتند و به اجبار کودکان خود را به طالبان می‌سپردند. این شیوه در مناطق تحت کنترل طالبان، به‌ویژه در مناطقی که دولت حضور کم‌رنگی داشت، به وفور مشاهده می‌شد.

پی‌آمد‌های امروزی سربازگیری کودکان

۱ . پی‌آمد‌های روانی و عاطفی

کودکانی که به جنگ کشیده می‌شوند با مشکلات جدی روانی و عاطفی مواجه می‌شوند. اختلالات روانی مانند افسردگی، اضطراب و استرس در کودکان سرباز بسیار شایع است. مواجهه با مرگ، خشونت و جنگ، بر روان این کودکان تأثیر مخربی می‌گذارد که ممکن است تا پایان عمر آنان را همراهی کند. این اختلال در کودکان سرباز دیروز و جوانان سرباز امروز گروه‌های افراطی دیده می‌شود.

۲ . از دست رفتن دوران کودکی و فرصت‌های رشد

کودکان سرباز به‌جای گذراندن دوران کودکی در محیط امن و آموزشی، به میادین جنگ و خشونت کشیده می‌شوند. این وضعیت، نه تنها آنان را از حق طبیعی‌شان برای لذت بردن از دوران کودکی محروم می‌کند، بل‌که فرصت‌های حیاتی رشد فردی، اجتماعی و آموزشی آنان را از بین می‌برد و آینده‌ی‌شان را تیره می‌سازد. امروز در افغانستان همان کودکان سرباز بدون تجربه‌ی دوران کودکی و بدون دستیابی به مهارت‌های زندگی، به بزرگ‌سالانی با آسیب‌های عمیق روانی و خلا‌های آموزشی تبدیل شده‌اند و بار سنگین مشکلات را برای خود و اجتماع به‌وجود آورده‌اند.

۳ . افزایش خشونت در جامعه

کودکانی که در فضای جنگ و خشونت بزرگ می‌شوند، در آینده نیز به احتمال زیاد به خشونت‌ورزی ادامه خواهند داد. این کودکان به‌عنوان نسل جدیدی از جنگ‌جویان رشد می‌کنند و چرخه‌ی خشونت و ناامنی همچنان تداوم می‌یابد.

۴ . نابودی بافت اجتماعی و فرهنگی

سربازگیری کودکان باعث ایجاد شکاف‌های اجتماعی و تخریب ساختار خانواده‌ها می‌شود. خانواده‌هایی که فرزندان‌شان به جنگ می‌روند اغلب دچار بحران‌های اجتماعی و عاطفی می‌شوند.

۵ . تهدید امنیت ملی و بین‌المللی

نسل جدیدی از کودکان با ایدئولوژی‌های افراطی تربیت می‌شوند که آماده‌ی انتحار و کشتار هستند. این کودکان نه تنها امنیت افغانستان بل‌که امنیت منطقه و جهان را تهدید می‌کنند.

راهکارها برای مقابله با سربازگیری کودکان

برای مقابله با پدیده‌ی سربازگیری و سربازپروری کودکان در افغانستان، گام‌های مؤثر و چند‌جانبه لازم است. ابتدا فشار سازمان ملل و کشور‌های جهان بر طالبان برای پابندی به کنوانسیون‌های حقوق بشر و حقوق کودکان می‌باشد.

از سوی دیگر، سرمایه‌گذاری در بازسازی نظام آموزشی و ایجاد فرصت‌های اقتصادی برای خانواده‌های آسیب‌پذیر ضروری است. دسترسی به آموزش رسمی و تقویت رفاه اجتماعی می‌تواند از جذب کودکان به گروه‌های افراطی جلوگیری کند.

اجرای کارزارهای آگاهی‌بخش در سطح خانواده‌ها و جامعه درباره‌ی خطرات سربازگیری کودکان و پی‌آمد‌های آن، می‌تواند تأثیر بسزایی در کاهش این بحران داشته باشد.

وضیت کودکان با روی‌‌کارآمدن طالبان

با روی‌کارآمدن مجدد طالبان سوءاستفاده از کودکان ابعاد جدیدی یافته است. گزارش‌های متعدد نشان‌دهنده‌ی ادامه و گسترش این پدیده است. در حال حاضر، مدارس دینی که جای مکاتب رسمی را در بسیاری از مناطق گرفته‌ است، به مراکزی برای سربازپروری تبدیل شده‌ است. تمرکز اصلی طالبان بر تربیت نسل جدید از جنگ‌جویان و پیروان ایدئولوژی افراطی‌شان است.

بازگشت طالبان به قدرت موجب کاهش و در اکثر موارد قطع دسترسی سازمان‌های بین‌المللی به اکثر نقاط افغانستان شده است. در نتیجه تلاش‌ها برای نظارت بر رعایت حقوق کودکان و آگاهی‌دهی در این زمینه به‌شدت محدود شده است.

طالبان اکنون تنها به تربیت کودکان برای جنگ‌های جاری بسنده نمی‌کنند، بل‌که از آنان به‌عنوان ابزاری برای تضمین بقای ایدئولوژی خود استفاده می‌کنند. این نسل به‌گونه‌ای پرورش می‌یابد که نه تنها جنگ‌جویان فعلی، بل‌که ستون‌های آینده‌ی نظام طالبانی و ابزار‌های تحکیم قدرت و نفوذ این گروه در سال‌های بعدی باشد.

افزایش سربازگیری و سرباز‌پروری کودکان توسط گروه‌های افراطی در افغانستان نه تنها آینده‌ی تاریک‌تر برای کودکان افغانستان رقم می‌زند، بل‌که پی‌آمد‌های جبران‌ناپذیر بیشتری بر جامعه و کشور برجای خواهد گذاشت. اگر این روند متوقف نشود، نه تنها آینده‌ی کودکان افغانستان، بل‌که امنیت منطقه‌ای و جهانی در خطر خواهد بود. مقابله با این بحران نیازمند تلاش‌های مؤثر داخلی و بین‌المللی است. کودکان افغانستان، این قربانیان بی‌گناه جنگ، مستحق آینده‌ی عاری از خشونت و پر از امید هستند.