در جریان آتشسوزیهای امسال در لسآنجلس امریکا، عدهی زیادی از کسانی که کشور و دولت امریکا را به هر دلیلی دوست ندارند، دست خداوند را پشت این آتشسوزیها دیدند. یعنی در توضیح این که چرا چنین رویداد ترسناکی در آن شهر رخ داد، گفتند و نوشتند که خداوند منتقم بالاخره داد از بیدادگر ستاند و چنان جهنمی را بر مردم امریکا فروفرستاد. بعضی افراد اظهار خوشحالی کردند؛ بعضی نوشتند امریکا (نه لسآنجلس) در آتش میسوزد.
اما آنانی که این آتشسوزی را علامتی از قهر خداوند بر امریکا دیدند و از گستردگی این آتشسوزی و دشواری در مهار کردن آن شادی کردند، دو چیز را از یاد بردند:
یکی تلفات این آتشسوزی و دیگری بسیج عمومی برای کمک به ساکنان لسآنجلس را.
تلفات
ابتدا، با توجه به گستردگی این آتشسوزی و شدت آن، حدس بزنید که چه تعداد آدم باید در این رویداد وحشتناک جان خود را از دست داده باشند. بعد، تعداد تلفات را در جستجوگر گوگل پیدا کنید. آمارهای منابع متعدد تعداد تلفات انسانی در این آتشسوزی را ۲۵ نفر نشان میدهند. میتوان تصور کرد که در روزهای آینده این رقم کمی بالاتر برود. اما بسیار بالا نخواهد رفت.
حال، تنها جمعیت شهر لسآنجلس (و نه کل ساحهی لسآنجلس بزرگ) در حدود چهار میلیون نفر است. آیا خداوند منتقم که از دست امریکاییها ناراحت است، نمیتوانست از این جمعیت بزرگ جان تعداد بیشتری را بگیرد و آن درس الهی را که لازم دیده بود با خشونت بیشتری به مردم آن کشور بدهد؟ لابد قهر خداوند در این مورد، تادیب مردم لسآنجلس، قهری پدرانه بوده است. یعنی خداوند سیلی نرمی به روی امریکا زده اما نخواسته صورتش را کاملا افگار کند. تصور کنید که آن آتشسوزی ترسناک، با آن شدت و سرعت، در کابل یا تهران یا کراچی اتفاق بیفتد. فکر میکنید تلفات ناشی از آن همین ۲۵ نفر خواهد بود؟
حقیقت آن است که وقتی سیستم حکومتی خوب و کارآمدی در یک ملک برقرار است و مردم با میزان بالاتری از آگاهی مجهزاند، حتا حوادث وحشتناکی چون همین آتشسوزی لسآنجلس نیز نمیتوانند آسیب زیادی به مردم آن ملک بزنند. به بیانی دیگر، حتا خداوند منتقم نیز به حکومتهای خوب و مردم آگاه اجازه میدهد که خود را از دم تیغ قهرش کنار بکشند و کمتر تلفات بدهند. ما که در کشور خود با یک شب سیل و یک صبح زلزله هزاران نفر را از دست میدهیم، میتوانیم به این عدد ۲۵ نفر تلفات نگاه کنیم و صادقانه به این فکر کنیم که چهطور ما اینقدر کشته میشویم و آنان (که مورد خشم الهی هم هستند) این قدر کم تلفات میدهند.
بسیج عمومی برای کمک
چیز دیگری که خوشحالان تماشاگر آتشسوزی مذکور ندیدند، بسیج عمومی برای کمک به مردم لسآنجلس و آسیبدیدگان مناطق حادثهدیده بود. عالم و عامی آستین بالا زدند و به کمک مردم آسیبدیده شتافتند. تاجران پا پیش گذاشتند و موسسات غیرانتفاعی و سازمانهای محلی و دولتی به میدان آمدند و دست مردم آسیبدیده را گرفتند. در یک ویدیو، عدهای رضاکار که از شهرهای دیگر خود را به لسآنجلس رساندهاند، به مردم میگویند که از لاری مواد اولیه و خوراکی و پوشاکی هرچه نیاز دارند بردارند. در ویدیویی دیگر، آدمهای غیرفنی با سطل و لولهی آب میکوشند خانهی کسی را از آتشسوزی نجات بدهند که هنوز آتش تخریبش نکرده است. حکومتهای محلی در ایالتهای دیگر کمک فرستادند تا جلو خسارت و تلفات بیشتر را بگیرند. این یعنی این که ما مردمان ناراحت از امریکا هرچه در ذهن خود سناریوهای ترسناک از فروپاشی یک شهر را رنگینتر بسازیم (امریکا در جهنم، لسآنجلس نابود شد، دولت امریکا ناتوان از مهار آتش)، واقعیت این است که در کشوری چون امریکا، در قیاس با اکثر ممالک اسلامی، هم نظام حکومتی بهتر کار میکند و هم مردم در شادی و غم یکدیگر بیشتر شریکاند و با همدیگر با توانایی بیشتر بازو میدهند. حاصلش این است که مردم امریکا، چه ما مغضوب خداوند بینگاریمشان و چه مقهور شیطان، بهتر از ما زندگی میکنند و با کفایتتر از ما با فجایع طبیعی و غیرطبیعی در زندگی خود روبهرو میشوند.
ظاهرا خداوند نیز ما را با سیلیهای محکمتر مینوازد.