حکومت و نیروهای طالبان تلاش دارند نیروی انتحاری را بهعنوان ابزاری «بازدارنده» در افغانستان، منطقه و حتا در سطح جهانی به کار گیرند. در موارد متعددی، مقامها و اعضای این گروه با تهدید به انجام حملات انتحاری، کشورها و نهادهای بینالمللی را تهدید کردهاند. تازهترین نمونهی این تهدیدها پس از درخواست کریم خان، دادستان ارشد دیوان کیفری بینالمللی برای بازداشت رهبر طالبان بهدلیل نقض حقوق زنان و دختران افغانستان مطرح شد. در واکنش به این درخواست، شماری از نیروهای طالبان قضات دیوان مذکور را به انجام حملات انتحاری تهدید کردند. با اینحال، بسیاری از ناظران معتقد هستند که این تهدیدها عمدتا مصرف داخلی دارد، زیرا استفاده از نیروی انتحاری در خارج از افغانستان میتواند پیآمدهای سنگینی برای طالبان به همراه داشته باشد.
یکی از اعضای طالبان، حفیظ عمری، که در ایکس بیش از ۴۸ هزار دنبالکننده دارد، با انتشار پیامی، قضات دیوان کیفری بینالمللی را به حملهی انتحاری تهدید کرده است. او مدعی شده که نیروهای طالبان که پیشتر برای عملیات انتحاری ثبتنام کردهاند، اکنون در انتظار دستور رهبرشان هستند.
او در ادامه نوشته است: «نیروهای استشهادی (انتحاری) در نمازهای پنجگانه برای موفقیت عملیات و پذیرش دعای شهادتشان دعا میکنند. اگر به آنان اجازه داده شود و امکانات لازم فراهم آید، میتوانند قضات دیوان کیفری بینالمللی را حذف کنند.»
این پست، تا زمان تنظیم این گزارش، ۸۶ بار بازنشر شده و بیش از ۸۰۰ لایک از سوی نیروهای طالبان و هوادارانشان در ایکس دریافت کرده است.
در همین حال، ریاست اطلاعات و فرهنگ طالبان در ولایت غور نیز دیوان کیفری بینالمللی را تهدید کرده است. در اطلاعیهای که این اداره منتشر کرده، آمده است: «شیخ صاحب (اشاره به ملا هبتالله) بیست میلیون نیروی جوان استشهادی دارد. دادگاه لاهه قبل از اینکه به شیخ صاحب برسد، باید ابتدا این بیست میلیون بمب اتم را از سر راه خود بردارد.»
این اداره بهصورت اغراقآمیز ادعا کرده است که دادگاه تحت امر رهبر طالبان، از دیوان کیفری بینالمللی قدرتمندتر است و در صورت صدور دستور، نیروهای «فداکار» این گروه (اشاره به نیروهای انتحاری) قادراند هر تصمیمی را عملی کنند.
علاوه بر این، نیروهای طالبان و هوادارانشان در ایکس، ویدیویی از یکی از اعضای انتحاری این گروه منتشر کردهاند که در آن دونالد ترمپ، رییسجمهور امریکا را تهدید میکند. این جنگجوی انتحاری طالبان تأکید دارد که نیروهای این گروه برای ادامهی جنگ سالها حوصله دارند و بدون توقف به نبرد ادامه خواهند داد.
تهدید همسایهها
تنها نیروهای عادی یا تبلیغاتی طالبان نیستند که از نیروی انتحاری بهعنوان ابزاری برای تهدید استفاده کردهاند؛ برخی از مقامهای ارشد این گروه نیز از این روش برای اعمال فشار بر کشورهای همسایه بهره بردهاند. یکی از این مقامها، عباس استانکزی، معین سیاسی وزارت خارجهی طالبان است که در سخنانی علیه پاکستان، نیروی انتحاری را بهعنوان یک ابزار بازدارنده معرفی کرده است. استانکزی اما پس از تلاش ملا هبتالله آخوندزاده برای بازداشتش، اکنون افغانستان را ترک کرده است.
او در واکنش به حملات هوایی ارتش پاکستان بر ولسوالی برمل ولایت پکتیکا، در تاریخ ۱۵ جدی، طی مراسم دستاربندی در تالار لویه جرگه کابل، بهشدت به پاکستان هشدار داد. او در سخنرانی خود ادعا کرد که «هر عضو طالبان یک بمب اتم» است و تهدید کرد که در صورت حملهی طالبان به پاکستان، حتا اقیانوس هند نیز قادر به پناه دادن به مقامهای پاکستانی نخواهد بود.
او در این مراسم گفت: «کشورهای همسایه به سلاحهای خود میبالند و میگویند که امارت اسلامی در برابر آنان هیچ است. اما ما به آنها میگوییم که اگر شما بر راکتهای خود نام احمد و محمود گذاشتهاید، احمد و محمود در اینجا با ما هستند. اگر شما راکتهایتان را غزنوی، بابر یا ابدالی نامگذاری کردهاید، کشور من پر از ابدالیان و محمودیان است. هر یک از آنان بمب اتم است.»
او همچنین افزود: «اگر پنج نفر از فرزندان محمود، ابدالی و بابر را از سرحد عبور دهیم، هیچکس حتا در اقیانوس هند هم نمیتواند آنان را متوقف کند.»
پاکستان در نامگذاری برخی از موشکهای خود از اسامی شاهان افغانستان مانند غوری، ابدالی و غزنوی استفاده کرده است.
این نخستینبار نیست که طالبان از نیروی انتحاری بهعنوان یک عامل بازدارنده نام میبرند. در ماه جوزای سال گذشته، پس از تنش مرزی میان طالبان و ایران، شبکه فاکسنیوز گزارش داد که طالبان علاوه بر تسلیحات امریکایی بهجامانده از حکومت پیشین افغانستان، نیروهای انتحاری خود را نیز در مرز با ایران مستقر کردهاند. با اینحال، طالبان بهطور رسمی دربارهی حضور این نیروها در مرز ایران اظهارنظر نکردهاند، اما بارها مقامهای این گروه از وجود و آمادگی آنان برای عملیاتهای انتحاری سخن گفتهاند.
دو ماه پیش، سراجالدین حقانی، وزیر داخلهی طالبان و رهبر شبکه حقانی، که نیروهایش در دوران حکومت پیشین افغانستان حملات مرگباری علیه نظامیان و غیرنظامیان انجام داده بودند، بار دیگر از نیروهای انتحاری این گروه تمجید کرد. او در سفر به ولسوالی گیلان ولایت غزنی، تأکید کرد که بازگشت طالبان به قدرت، نتیجهی «فداکاری نیروهای استشهادی» بوده است. او افزود: «شمار زیادی از مجاهدین و استشهادیها از این منطقه (ولسوالی گیلان) برای آزادی وطن جان خود را فدا کردهاند.»
ملا هبتالله آخوندزاده، رهبر طالبان توسط حلقهای از نیروهای انتحاری ومورد اعتماد طالبان محافظت میشود. این نیروها که به «فداییها» معروف هستند، آمادهاند تا جان خود را برای دفاع از رهبر طالبان فدا کنند. اطلاعات دقیقی از نیروهای انتحاری محافظتی هبتالله در دسترس نیست، اما منابع طالبان به روزنامه اطلاعات روز گفتهاند که بیشتر این نیروها از قوم نورزی هستند، قومی که خود ملا هبتالله نیز متعلق به آن است.
نفوذ ملا هبتالله بر نیروهای انتحاری طالبان بهدلیل سابقهی خانوادگی او نیز تقویت شده است. براساس منابع طالبان، عبدالرحمان خالد، پسر ملا هبتالله، عضو کندک انتحاری طالبان بوده و در سال ۱۳۹۵ در حملهی انتحاری در ولسوالی گرشک هلمند کشته شده است.

محدودیت در استفاده از نیروی انتحاری
با وجود تسلط طالبان بر افغانستان، این گروه هنوز کنترل کامل حریم هوایی کشور را در اختیار ندارد. پهپادهای ناشناس همچنان در آسمان افغانستان در حال پرواز اند، و ایالات متحده نیز بهطور علنی اعلام کرده است که فعالیتهای القاعده و شاخهی خراسان دولت اسلامی (داعش) را به دقت زیر نظر دارد. در چنین شرایطی، هرگونه تهدید جهانی از سوی نیروهای انتحاری طالبان میتواند پیآمدهای جدی برای این گروه به همراه داشته باشد، از جمله احتمال انجام حملات هوایی و اقدامات نظامی هدفمند از سوی قدرتهای خارجی.
افزون بر این، طالبان در جریان مذاکرات با ایالات متحده که به امضای توافقنامهی دوحه منجر شد، تعهد کرده بودند که روابط خود را با گروههای جهادی قطع کرده و از هرگونه فعالیت فرامرزی خودداری کنند. نقض این تعهدات میتواند فشارهای بینالمللی و نظامی علیه این گروه را افزایش دهد و حتا زمینه را برای اقدامات سختگیرانهتر از سوی کشورهای مخالف طالبان فراهم کند.
با اینکه طالبان در دوران جنگ علیه حکومت پیشین افغانستان و متحدان غربی آن از تاکتیکهای انتحاری و انفجاری بهطور مؤثری استفاده کردند، اما موفقیت این استراتژی تا حد زیادی به جغرافیای پیچیدهی افغانستان وابسته بود. مناطق کوهستانی و صعبالعبور این کشور به نیروهای طالبان اجازه میداد که مخفی شوند، سازماندهی مجدد انجام دهند و حملات چریکی و انتحاری را طراحی کنند. این شرایط، نیروهای امنیتی افغانستان و نظامیان خارجی را با چالشهای بزرگی در شناسایی، پیشگیری و مقابله با حملات طالبان مواجه کرده بود.
با اینحال، این شیوهی جنگی در سایر کشورها چندان کارآمد نخواهد بود. در کشورهایی با زیرساختهای امنیتی پیشرفته، شبکههای اطلاعاتی قدرتمند و نظارت گسترده، استفاده از نیروی انتحاری به همان شیوهای که در افغانستان به کار گرفته شد، بسیار دشوار است. علاوه بر این، طالبان بهعنوان گروهی که ماهیت آن با جغرافیای افغانستان گره خورده، توانایی صدور نیروی انتحاری به کشورهای غربی را ندارد. برخلاف گروههایی مانند القاعده و داعش که رویکرد فراملی دارند، طالبان همچنان یک نیروی محلی باقی مانده و تمرکز اصلی آن بر کنترل افغانستان است.

عقبماندگی از تاکتیکهای جنگی مدرن
طالبان همچنان نیروی انتحاری را بهعنوان یکی از اصلیترین ابزارهای جنگی خود حفظ کردهاند، درحالیکه در جنگهای مدرن، مانند درگیریهای اوکراین و سوریه، پهپادها جایگزین روشهای سنتی شدهاند. برخلاف حملات انتحاری که نیازمند اشخاص داوطلب هستند، پهپادها با دقت بالا، هزینهی کمتر و بدون نیاز به نیروی انسانی مستقیم، میتوانند اهداف نظامی را نابود کنند. به همین دلیل، در دنیای امروز، استفاده از نیروی انتحاری انسانی عمدتا به گروههای جهادی اسلامگرا محدود شده و در سایر درگیریهای نظامی تقریبا منسوخ شده است.
افزون بر این، بسیاری از رهبران طالبان درک عمیقی از تحولات نظامی مدرن ندارند. مقامهای ارشد این گروه، بهجز گذراندن آموزشهای دینی سنتی و انجام سفرهای محدود به کشورهای مانند عربستان و پاکستان، تجربهای در مطالعهی پیشرفتهای فناوری نظامی یا شناخت استراتژیهای جنگ مدرن ندارند. آنان همچنان به روشهای جنگ چریکی و حملات انتحاری که در دهههای گذشته در افغانستان بهکار گرفته میشد، متکی هستند، درحالیکه این شیوهها در برابر ارتشهای مدرن با برتری اطلاعاتی، تکنولوژیکی و نظامی، کارآیی خود را تا حد زیادی از دست داده است.
در شرایطی که پهپادهای شناسایی، سامانههای پیشرفتهی اطلاعاتی، هوش مصنوعی و جنگ الکترونیک به عناصر کلیدی میدانهای نبرد تبدیل شدهاند، اتکای طالبان به نیروی انتحاری نه تنها ناکارآمد، بلکه به نوعی عقبماندگی نظامی محسوب میشود. درحالیکه دیگر گروهها و کشورها به سمت سیستمهای تسلیحاتی خودکار و عملیاتهایی از راه دور حرکت کردهاند، طالبان همچنان بر تاکتیکهایی تأکید دارند که در برابر فناوریهای پیشرفته، کمترین چانس موفقیت را دارند. این مسأله، در کنار افزایش نظارت اطلاعاتی و قابلیتهای حملات هوایی دقیق، میتواند نیروی انتحاری طالبان را از یک ابزار جنگی مؤثر به عاملی برای تضعیف و حتا نابودی این گروه تبدیل کند.