با ممنوع شدن موسیقی در دورهی دوم حاکمیت طالبان در افغانستان، بسیاری از شهروندان ناچار اند بهصورت زیرزمینی در محافل شادی خود به موسیقی و رقص بپردازند. اما اگر طالبان از این محافل باخبر شوند، افراد حاضر را بازداشت کرده و در بسیاری موارد مورد تحقیر و توهین قرار میدهند. در برخی از جشنهای مردانه، بهجای حضور هنرمندان، روحانیان و گروههای تبلیغی دعوت میشوند تا مراسم را با موعظههای دینی اداره کنند.
فیروز، جوانی ۲۶ ساله از هرات حدود هشت ماه پیش بهدلیل پخش موسیقی در مراسم حنابندان خود، برای پنج ساعت در یکی از پاسگاههای طالبان بازداشت شده است. او در گفتوگو با روزنامه اطلاعات روز میگوید که مأموران امر به معروف طالبان آغاز زندگی مشترک او را به تجربه تلخی از زندان گره زدند؛ تجربهای که هنوز هم خاطرات تلخش از ذهن او پاک نشده است.
او میگوید: «در محفل حنابندانی برای چند ساعتی موسیقی روشن کرده بودند تا لحظات خوش و شادی را در کنار یکدیگر سپری کنند. نیمساعت از محفل ما نگذشته بودند که طالبان دروازهی خانه را کوبیدند. برادرم سراسیمه به خانه آمد و ضبط را خاموش کرد و گفت عاجل خاموش کنید که طالبان آمدند. چهار طالب که سلاح نیز به شانه داشتند، خود را از امر به معروف معرفی کردند، و گفتند که داماد را تحویل دهید تا به حوزه پولیس ببریم. برادر و قومهای ما گفتند به عوض داماد ما همرای شما به حوزه میرویم، اما طالبان میگفتند که مجرم داماد است و باید او به حوزه برود.»
یورش ناگهانی طالبان به دروازه خانهی فیروز، باعث ترس و دلهرهی شدید میان زنان و کودکان حاضر در خانه شد. مأموران امر به معروف، ابزار پخش موسیقی را ضبط کردند و همراه با فیروز به حوزه پولیس رفتند.
او میگوید: «از آمدن طالبان پشت دروازه خانهی ما، مادر و همسرم زیاد ترسیده بودند. بهدلیل ترس و وحشتی که طالبان در آنجا ایجاد کرده بودند، مادرم دچار شک شد.»
فیروز پس از پنج ساعت بازداشت، بهواسطهی تعهد کتبی وکیل گذر محل و پادرمیانی موسفیدان، از بازداشت آزاد شد. اما پیش از آن، بهدلیل مشاجرهی لفظی با طالبان در حوزه پولیس، یکی از آنان با سیلی به صورت او زده بود.
او میگوید: «من به طالبان گفتم محفل خوشی برای شادی است و اگر موسیقی پخش نکنیم پس چه کار کنیم؟ طالب با سیلی به صورتم زد و گفت تازهداماد هستی اگر نه خوب تو را لت میکردیم تا میفهمیدی که پخش موسیقی یعنی چه. پس از پنج ساعت، وکیل گذر محل مان زیاد همکاری کرد تا طالبان را قناعت بدهد که فردا عروسی است و من را آزاد کنند و دیگر تکرار نمیشود. تعهد دادم و ابزارآلات موسیقی را طالبان جلو چشمانم شکستاندند.»

بازداشت پدر در عوض پسر
طالبان تجربهای مشابه و تلخ را برای عبدالفتاح، مرد ۵۰ ساله از هرات رقم زدند. در مراسم عروسی پسرش، بهدلیل پخش موسیقی، خودِ او بهجای داماد از سوی طالبان بازداشت شد و حدود شش ساعت را در بازداشتگاه سپری کرد. او نیز تنها با امضای تعهد کتبی توانست آزاد شود.
عبدالفتاح در گفتوگو با روزنامه اطلاعات روز میگوید: «ساعت ۱۰ شب بود. صدای موسیقی زیاد بلند نبود. یک طالب همسایه ما بود و به مأموران امر به معروف خبر داده بود که اینجا موسیقی و رقص است. پافشاری طالبان به این بود که داماد را تسلیم شان بدهیم تا با خود ببرند. تماس گرفتیم وکیل گذر. بعد از پا درمیانی موسفیدان، طالبان گفتند باید خودت همراه ما بهجای پسرت بروی حوزه و زندانی شوی. با موتورسایکل آمده بودند، تعدادشان شش نفر بود که من را نیز تا حوزه به موتورسایکل انتقال دادند.»
در پاسگاه طالبان، عبدالفتاح هدف حملات کلامی قرار گرفت و فضای برخورد آنان بهگفتهی خودش بیشتر شبیه یک دادگاه صحرایی بود.
او میگوید: «مسئول امر به معروف طالبان در حوزه مربوطه برایم گفت که تو خودت چند جرم داری؛ اول اینکه ریشت سفید شده، و آن را میتراشی. بعد موسیقی روشن میکنی، فساد و بداخلاقی را در جامعه ترویج میکنی. از یک تا سه ماه به زندان محکوم میشوی. بالاخره بعد از تهدید و صحبتهای زیاد، با پادرمیانی وکیل گذر و بزرگان منطقه، طالبان به چند شرط راضی شدند که مرا آزاد کنند. اول اینکه ابزارآلات پخش موسیقی را به طالبان بدهم، دیگر مرتکب این جرم نشوم، و تعهد کتبی بدهم.»

شبنشینیهای پنهانی و موسیقی زیرزمینی
با بازگشت طالبان به قدرت، بسیاری از آوازخوانان و نوازندگان افغانستان ترک وطن کردند و شماری نیز که همچنان در کشور ماندهاند، از دلبستگی دیرینهیشان به موسیقی چشم پوشیدهاند. بااینحال، هستند افرادی که بهرغم همهی تهدیدها، هنوز از شوق و علاقه به هنر موسیقی دست نکشیدهاند و بهصورت زیرزمینی، در محافل شادی مردم حضور مییابند.
عارف (نام مستعار)، مردی حدودا ۴۰ ساله است که نزد محمود خوشنواز، آوازخوان فقید محلی هرات، آموزش موسیقی دیده است. اما یک سال پیش، زمانی که در یکی از محفلهای شبنشینی در ولسوالی انجیل هرات به آوازخوانی و نوازندگی مشغول بود، از سوی طالبان بازداشت شد.
او روایت میکند: «با جمعی از دوستان در یک باغچه در ولسوالی انجیل شبنشینی برای موسیقی داشتیم، اما طالبان از این موضوع خبر شدند. آنان من و دوستم که طبله مینواخت را بازداشت کردند و از دیگر دوستانم تعهد گرفتند که به محفلهای شبنشینی با موسیقی اشتراک نکنند. وسایل موسیقی را همانجا با لگد و قنداق تفنگ شکستاندند. دستمان را با دستمال از پشت بستند که مبادا از پیششان فرار کنیم. با موتورسایکل ما را به حوزه انتقال دادند.»
عارف سه شبانهروز را در زندان طالبان سپری کرد. در جریان بازداشت، مأموران امر به معروف موهای سر او را تراشیدند تا بهزعم آنان «درس عبرتی» برای دیگران شود که آوازخوانی و نوازندگی نکنند.
او میافزاید: «در حوزه، مأموران امر به معروف به من گفتند موسیقی فحشا و منکرات را ترویج میکند. هشدار دادند که اگر بار دیگر بازداشت شوم، به زندان مرکزی منتقل خواهم شد.»
سرانجام، عارف با پادرمیانی بزرگان محل و گرفتن تعهد کتبی مبنی بر اینکه دیگر در محفلهای موسیقی شبنشینی شرکت نکند، آزاد شد.
عارف پس از آزادی برای رهایی از فشار روانی زندان به ایران سفر کرد، اما پس از مدتی دلتنگ وطن شد و دوباره به هرات برگشت. بااینحال، هنوز از ترس یورش احتمالی طالبان، هارمونیهای را که از استادش، محمود خوشنواز، هدیه گرفته بود، در خانهی یکی از بستگانش پنهان کرده است تا مبادا بهدست طالبان بیفتد.
در نخستین ماههای سلطهی مجدد طالبان، آنان به تمامی رسانههای افغانستان دستور دادند که پخش موسیقی را از برنامههای نشراتیشان حذف کنند و هشدار دادند که بیتوجهی به این دستور به توقف فعالیت رسانهها منجر خواهد شد. در هرات ریاست امر به معروف طالبان چندین نوبت ابزارهای موسیقی را در انظار عمومی به آتش کشیده و بر این نکته تأکید کردهاند که موسیقی در شریعت اسلامی حرام است. دستگاه تبلیغاتی طالبان، صحنههای سوزاندن این ابزارها را بهطور گسترده منتشر کردهاند تا مردم را از موسیقی و آوازخوانی دور کنند.
در نیمهی دوم دههی ۹۰ میلادی نیز طالبان موسیقی را ممنوع کرده بودند و کسانی که به شنیدن یا نواختن آن روی میآوردند، بازداشت میشدند. در آن دوره نیز بسیاری از هنرمندان ناچار به ترک وطن شدند و موسیقی افغانستان ضربهای جدی و ویرانگر را تجربه کرد؛ اتفاقی که اکنون بار دیگر در حال تکرار است.