وزارت حج و اوقاف گفته که علمای مساجد به سه دسته اند. یک: علماییکه نیاز به موضوع و عنوان ندارند. دو: علمای که نیاز به عنوان دارند. سه: علمای که به هر دو نیاز دارند.
طبق این دسته بندی، دستهی اول علما، میفهمند چه بگویند. بلدند چه حرفی بزنند که مخاطبان شان وقتی از مسجد برآمد، بر دیوارهای چهار طرف مسجد ننویسند که مرگ بر آقای فلانی که لباس سفید میپوشد، نماز میخواند اما نمازش قبول نمیشود. شمار این علما، کم است. از اینرو غیرت و توان فرخندهسوزی ما مردم بالاست.
دستهی دوم علما، شامل حال آنهای میشود که نمیفهمند روی چه موضوعی صحبت کنند. مثلاً فرض کنید تابستان است، همین دستهی از علما میخواهند که در باب آب و هوا صحبت کنند. چون نمیفهمند که فعلاً تابستان اند، شروع میکنند از بدیهای زمستان. گاهی از برف مینالد، گاهی از بخاریهای خانهی شان که هفته سه دفعه نل شان را دود میگیرد. گاهی از سرما مینالند و گاهی صفت میکنند که برف، نعمت است. قدر این نعمت را بدانید! اگر میخواهید خدا زیادتر برف بباراند، روز جمعه آینده بیایید و بچههای خود را هم بیاورید که دعا بخوانیم.
دستهی سوم علما، به حدی وضع شان خراب است که والگاهای روسی که 60 سال است در کابل راه رفته در مقایسه با لندکروزهای صفر کیلومتر! نه پرزه اش یافت میشود نه مستریها حاضرند آن را تعمیر کنند. این دسته علما، زیاد است. اینکه در کابل فرخنده به آتش کشیده میشود، اینکه ملای مسجد بالای دختر 14 ساله تجاوز میکند، اینکه آرامش خانوادههای نزدیک مسجد به خاطر بلندگوی مسجد به کلی از بین رفته، همه زیر سر همین دستهی علماست. این دسته نیاز به کار دارد. اول به اینها باید فهماند که مسجد، روز جمعه و نماز جمعه برای این نیست که هرچه دل تان خواست بگویید. سپس به این دسته باید یاد داد که مثل آدم گپ بزنند. همین دو کار هم چندین سال، کار نیاز دارد که در این قسمت، برای وزارت حج و اوقاف، صبر جمیل و توان در حد فیل آرزو دارم.
بعد از آنکه دستهبندی علما تمام شد، وزیر حج و اوقاف فرمود که در صد روز نخست، تلاش میکنیم موضوع خطبههای نماز جمع را از طریق اس ام اس به علمای موظف در مساجد ارسال کنیم. هزاران جانماز توزیع کنیم، مساجد را ثبت و راجستر نماییم، ملا استخدام کنیم، البته به شرط چاقو (از ملاهای جدید امتحان میگیریم). او علاوه نکرد، اما به گمانم میخواست بگوید که به ملا امامان یاد میدهیم که سرکها را بهخاطر نماز جمعه بسته نکنند، این کار ثواب نماز را زایل میکند. تا آخرین قطرهی خون تلاش میکنیم که بر هیچ دختری، مخصوصاً دختران 10 ساله و 14 ساله در مسجد، از سوی ملای مسجد تجاوز نشود. بلندگوهای بیرونی را هم کوشش میکنیم کم کنیم. خیلی از انسانهای مومن دیگری ممکن است مریض باشند، درس بخوانند، نیاز به تفکر داشته باشند، آرامش میل داشته باشند، نباید حق آنها را بهخاطر رضای خدا تلف کرد.
سپس شماری از علمای کرام این اقدامات وزارت حج و اوقاف را به دیدهی قدر نگریسته و از بارگاه الهی خواهان کاهش قیمت اس ام اس شده گفتند: مسلمین باید وحدت داشته باشند. این وحدت باید در تمام کارهای نیک ملموس باشد. مثلاً همینکه وزارت حج و اوقاف تصمیم گرفته به ما اس ام اس کند که چه سخنانی را باید به مردم بگوییم و چه سخنانی را نگوییم، کار خوب و پسندیدهی است. ما هم تلاش میکنیم بهزودترین فرصت این امکان را فراهم کنیم که هر آنچیزی را که میخواهیم به مردم بگوییم، در قدم اول به آنها اس ام اس کنیم. سپس اگر خداوند خواست و ما فیسبوک بلد شدیم و مشتریان ما هم به فیسبوک دسترسی پیدا کردند، به آنها انباکس میکنیم. هرکسی که سخنان ما را نفهمید، ما از طریق چت آنها را خواهیم فهماند.
شماری از کارشناسان سر خود را 5 مرتبه به چپ و راست چرخ داده میگویند: با آنکه نسبت به آینده امیدواریم، اما ای کاش نمیفهمیدیم که مثلاً کشور جاپان قرار است ماه آینده کشتیهای فضایی خویش را رونمایی میکند. کشتیهای که هیچ گونه آسیبی به محیط زیست نمیرساند و هیچ ترافیکی به بار نمیآورد. کاش نمیفهمیدیم که نسل جدید ترانسپورت در راه است، نسلی که مسافرین را هنگام سفر، چنان مرفه و آسوده نگه میدارند که چه پرسان میکنی. اما چه کنیم، در کنار همهی بدبختیهای که باید بکشیم، مجبوریم رنج فهم خویش را نیز بکشیم. رنج ما خیر، کاش نسلهای بعد و بعدتر ما حداقل مثل ما مجبور به رنجکشیدن نباشند. خدایا خودت هدایتمان کن!
با تمام این اوضاع و احوال، امیدواری برای اینکه اس ام اس نقشی حیاتی در فهم علمای مساجد و مخاطبانش بازی کند، بسیار زیاد است. زنده باد اس ام اس!