زبان و جایگاه زنان

رابین لاکوف

مترجم: معصومه عرفانی

بخش هشتم

صحبت کردن از زنان-2

مورد دیگر مرتبط با این مسئله، استفاده از «بانو» در اصطلاحات شغلی است. حداقل برای تعدادی از متکلمان، به همان اندازه که شغلی کم ارزش‌تر باشد، بیشتر احتمال دارد کسی که آن شغل را به عهده می‌‌گیرد (البته اگر زن باشد)، با واژۀ «بانو» توصیف شود. بنابراین «بانوی پاک‌کار» و «بانوی فروشنده» به همان اندازۀ «زن پاک‌کار» و «زن فروشنده» شایع است. اما اغلب می‌‌شنویم که می‌گویند «پزشکِ زن». برای گفتن «بانوی دکتر»، فرد باید خیلی خودپسند و مغرور باشد: این یک توهین به حساب می‌آید. برای مردان اما چنین دوگانگی وجود ندارد. «مرد فروشنده» یا «مرد رُفت‌گر» تنها احتمال است و هیچ وقت از «آقای محترم رفت‌گر» استفاده نمی‌شود. البته از آنجا که مردها در شغل‌ها نشانه‌ای ندارند، نیازی هم نداریم بگوییم «پزشکِ مرد (مذکر)» (بلکه همان واژۀ پزشک کافیست).

مثال‌های متعدد دیگری هم می‌تواند ارائه شود که همه برای اثبات یک نکتۀ مشخص تاکید دارند: اگر در جمله‌ای خاص، هر دو واژۀ «خانم» و «بانو» امکان استفاده داشته باشد، استفاده از مورد دوم، گرایش به کم اهمیت شمردن موضوع مورد بحث داشته و اغلب با زیرکی آن زن را به تمسخر می‌گیرد. بنابراین می‌توان گفت، اصطلاح «بانوی ملحد» که روزنامۀ کرونیکل سانفرانسیسکو در مورد موری اوهیر، برای تنزیل او به زنی غیر عادی و پریشان فکر، یا به شکل دقیق‌تر، کسی که نیازی نیست او را جدی بگیریم، استفاده شده است. حتا عبارت «زن ملحد» نیز قابل توجه نیست: نخست به این دلیل که جنس او به باور فلسفی او کاملا نامربوط است، و دوم این‌که نام او در هر صورت جنس او را روشن می‌کند.  اما استفاده از «بانو» مسئله را حتا بدتر می‌کند. بطور مشابه، استفاده از «زن مجسمه‌ساز» ممکن است اندکی عصبانی کننده باشد (از آنجا که ما نیازی به عبارت مرد مسجمه ساز نداریم، این تفاوت نشان می‌دهد که چنین فعالیتی برای مردان عادی است اما نه برای زنان)، اما با این حال می‌تواند برای اشاره به یک هنرمند جدی به کار رود. با این حال، برای من «زن مجسمه‌ساز» به معنای توهینی علیه هنرمند است که به شکل عمدی یا غیر عمدی، به طور ضمنی دلالت بر کم ارزش بودن هنر زنان دارد؛ کاری که آن زن برای رهایی از ملالت خانه داری در خانۀ مجلل خود انجام می‌دهد، یا به معنای دقیق‌تر، کاری که ارزشی حقیقی در دنیای هنر ندارد. البته از آنجا که هنرمندان جدی و واقعی نمایشگاه برگزار می‌کنند، ما نمی‌گوییم «نمایشگاه‌های بانوان» بلکه می‌گوییم «نمایشگاه‌های زنان».

حوزه‌ای دیگر که استفاده از «بانو» در تقابل با «زن» قرار می‌گیرد، در عنوان‌های سازمانی است. این‌گونه به نظر می‌رسد که سازمان‌های زنانی که اهدافی جدی را دنبال می‌کنند (نه آنها که تنها با گفت‌وگو با هم وقت گذرانی می‌کنند) از واژۀ «بانو» در عنوان‌های‌شان استفاده نمی‌کنند اما آنها که برنامه‌هایی نه چندان جدی دارند، می‌توانند آن را به کار بگیرند.

آنچه در مورد این تقسیم جالب توجه است، این است که «بانو» در اساس به عنوان حسن تعبیری برای «زن» به کار برده شد. اما این چه نوع حسن تعبیری است که با ظرافت، آن گروه از مردم را که به آن اشاره دارد بدنام می‌کند؟ و پیشنهاد می‌کند که آنها آدم‌های ابله و خنده داری هستند که نیازی نیست جدی گرفته شوند؟ یک حسن تعبیر، در واقع قرار است چهرۀ بهتری به چیزی بدهد که مردم آن را ناخوشایند می‌یابند. اما در واقع مسئلۀ اصلی این نیست. آنچه یک حسن تعبیر قرار است انجام بدهد، در حقیقت حذف «آن بخش» از بار معنایی یک کلمه از ذهن است که این حس ناخوشایند را خلق می‌کند. احتمالا ایدۀ غیر جدی بودن زنان، چیزی نیست که برای مردان –خالقان حسن تعبیر- ، نیز مانند زنان معذب کننده باشد. این هم جنبه‌ای دیگر از رابطۀ زنان-مردان است.

یک راه تشخیص دلیل این ناراحتی و نگرانی، احتمالا بررسی واژه‌های توهین آمیز برای موضوعات دیگر است. بسیاری از واژه‌ها برای سیاه پوستان، وابسته به خصوصیات فیزیکی آنهاست. جدیدترین حسن تعبیر برای سیاه پوستان، اصطلاح «آفریقایی آمریکایی» است که به نظر می‌رسد تلاشی آشکار برای رهاشدن از نام‌هایی باشد که اشاره به رنگ دارند. (واژۀ «سیاه پوست» گرچه حسن تعبیر نیست بلکه بیشتر تلاشی است برای مواجهه با مسئله به گونه‍ای مستقیم و احترام بخشیدن به رنگ پوست). اما اغلب واژه‌های تحقیرآمیزی که برای زنان استفاده می‌شود، اغلب آشکارا اشاره به جنس او دارند. احتمالا کارکرد «بانو» به عنوان یک حسن تعبیر برای واژۀ «زن»، در این مسئله است که مفاهیم جنسی که در «زن» وجود دارد را شامل نمی‌شود: به این اندازه شرم آور نیست. اگر این‌گونه باشد، ممکن است انتظار داشته باشیم در آینده «بانو»، به عنوان واژۀ اصلی برای اشاره به «انسان مؤنث»، جایگزین «زن» شود. البته این تمایز همین حالا هم در بعضی زمینه‌ها به وجود آمده است.

تمایز میان «بانو» و «زن» در گویش‌هایی که این کاربردها دیده می‌شود، ممکن است به دلایلی دیگر غیر از دلالت‌های جنسی موجود در واژۀ «زن» نیز قابل ردیابی باشد. اکثر مردمی که از آنها پرسیده شده چرا در موقعیتی که استفاده از «زن» به همان اندازۀ «بانو» مناسب است، از «بانو» استفاده کرده اند، جواب داده اند که به نظر می‌رسد «بانو» مودبانه‌تر باشد. بنابراین در این‌جا مفهوم مودبانه‌ای که مورد نظر است، برای نشان دادن ادب برای محترم شمردن یا مقام بخشیدن به مفهومی است که در حالت عادی، به عنوان مفهومی محترم یا باارزش شناخته نمی‌شود.