انکارِ سیاهیِ شب

چند سال پیش، فاروق وردک در گفت و گویی با تلویزیون بی بی سی ادعا کرد که چیزی به نام «گروه طالبان» اصلا وجود ندارد. آن وقت همه تعجب کردند. مگر می شد وجود چنان گروهی را انکار کرد؟ طالبان هر روز با نیروهای دولت می جنگیدند و هر روز آدم می کشتند و مکتب می سوزاندند و فاجعه می آفریدند. چه گونه ممکن بود یک مقام مهم حکومتی بگوید طالبان هیچ وجود ندارند؟ شگفتی آور بود. حق داشتیم تعجب کنیم. چرا که در آن زمان هنوز نمی دانستیم که این «انکار» موضعِ نامعقول یک نفر نیست. نمی دانستیم که طالبان حکومتی با هم نشسته اند و قرار گذاشته اند که این روند «انکار» را به قلبِ سیاست دولت تبدیل کنند. از آن زمان تا کنون هر روز که گذشته، آن انکاری که فاروق وردک بیان اش کرد، بیان های روشن تر و مصداق های بسی شرم آور تر یافته است. اکنون، مقامات بلند پایه ی حکومتی طرفدار طالبان با وقاحتی عریان تر و بی باکی بیشتر از طالبان حمایت می کنند. هر بار که طالبان به جنایت هولناکی دست می زنند، این حامیان حکومتی تروریزم به جای محکوم کردن تروریزم به تب و تاب می افتند که چه گونه دامن طالبان را ازجنایتی که کرده اند پاک کنند و آن جنایت را به پدیده ی موهومی به نام «دشمنان افغانستان» نسبت بدهند. گویی افغانستان دشمن دیگری جز طالبان هم دارد. وقاحت تا به آن جا رسیده که وقتی امنیت ملی کشور برگزار کردن مراسم سوگواری برای پلیدترین رهبر تروریستان، یعنی ملاعمر، را ممنوع می کند، مشاور رئیس جمهور شاکی می شود که چرا نمی گذارند مردم رسم افغانی خود را به جا بیاورند. نیروهای تباهی و سیاهی اینک گرداننده ی دولت اند. انکار سیاهی شب حالا قاعده است و نه استثنا.

دیدگاه‌های شما

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *